دکتر عالمه یکی از دستاوردهای مهم دوران جدید را تصویب قانون اساسی افغانستان می‌داند. او معتقداست که این قانون باید حفظ شود، چرا که جامعه در حالت شکننده‌تری نسبت به سال ۲۰۰۴ قرار دارد. مهم ترین مطالبه او کارزار سراسری مبارزه با بی‌سوادی است و مهم‌ترین ترس او این است که افغانستان دوباره به دورانی بازگردد که همه آزادی‌های نسبی انسانی و دستاوردهای چند سال گذشته از دست برود.

33 - Dr Alema

لطفاً خودتان را معرفی کنید.
در سال ۱۹۶۴ در کابل به دنیا آمدم و تا صنف دوازدهم در همین شهر درس‌خواندم. بعد برای تحصیلات عالی به آلمان رفتم و بعد از گرفتن دیپلم دوباره به افغانستان بازگشتم و دو سال در افغانستان کارکردم. بعد از آن دوباره برای گرفتن دکترا به آلمان رفتم و در رشته فلسفه دکترا گرفتم. از زمانی که هنوز صنف هفتم مکتب بودم نابرابری‌هایی که علیه زنان در جامعه حاکم بود، مرا وادار ساخت که با تشکیلات زنان تماس بگیرم و از همان زمان مبارزه را آغاز کردم. در زمان حاکمیت طالبان در افغانستان کمیته‌ای را به همت زنان مدافع حقوق زن در آلمان ایجاد کردم که کمیته همبستگی زنان افغانستان نام داشت.

یک یا دو خاطره که در آن حقوق بشری شخص شما نقض شده و در زندگی شما تأثیرگذار بوده، تعریف کنید.
در سال ۲۰۰۲ و بعد از سقوط طالبان به کابل بازگشتم و کارم را با یک نهاد بین‌المللی آغاز کردم و هدفم این بود که یکی دو سال در این نهاد کارکنم و بعد از آن از توانایی علمی و دانشم در نهادهای داخلی افغانستان استفاده شود. متأسفانه ۱۲ سال است که من هنوز هم با همین سازمان کار می‌کنم. البته یک بار هم تقاضا صورت گرفت تا خلاصه سوانح خود را به خاطر گرفتن پست وزارت به حکومت افغانستان بفرستم، اما متأسفانه چون کابینه افغانستان بر اساس مصلحت‌ها ساخته‌شده نه بر اساس شایستگی، من رد شدم. چون مبرا از زد و بندهای سمتی، قومی، لسانی، حزبی و گروهی بودم. برای من در جامعه مردسالار افغانستان دردآور است کسانی را که معتقد و متعهد به اهداف والای انسانی‌اند و علاقه دارند برای بهبود جامعه کار کنند، از نیروی‌شان استفاده نمی‌شود.

دستاوردهای این دوران (جدید) چه بوده است؟
یکی از دستاوردهای مهم این دوران تصویب قانون اساسی افغانستان است. با وجود این که کم و کاستی‌هایی هم دارد. اما من معتقدم این قانون باید حفظ شود. زیرا ما در حالت شکننده‌تری نسبت به سال ۲۰۰۴ قرار داریم و به مجردی که کار دوباره روی این قانون آغاز شود، ممکن است بعضی موادی که حقوق برابر زن و مرد در آن درج‌شده، از دست بدهیم. به نظرم قانون منع خشونت می‌توانست یکی از دستاوردها باشد اما فعلاً نمی‌شود به عنوان یک دستاورد از آن یادکرد. زیرا نمایندگان مردم در مجلس نمایندگان نتوانستند این دستاورد را حفظ کنند و می‌توان گفت این قانون در مجلس به گروگان گرفته‌شده و در بی سرنوشتی به سر می‌برد. همچنان فشاری را که فعالان حقوق زن به خاطر تصویب قانون احوال شخصیه وارد کردند به نظر من یک دستاورد بود. با وجودی که چهار ماده این قانون هنوز هم اشکالاتی دارد.

چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و شما آن را به عنوان یک نوآوری، ابتکار مثبت و یک چیز خوب ارزیابی می‌کنید.
چیزی که نباید از نظر دور نگه داریم، مسئله آزادی بیان است. من به عنوان یک شهروند می‌توانم افکارم را از طریق شبکه‌های اجتماعی، از طریق اعلامیه‌ها و پیام‌ها بیان کنم. با آن که هنوز قانون دسترسی به معلومات تصویب نشده است، با آن که سانسور و خودسانسوری وجود دارد. اما با این همه ما شاهد بودیم که وقتی چیزی انسان‌های این وطن را آزار داده است، توانسته اند از همین راه‌ها صدایشان را به گوش مردم جهان و مسئولین برسانند.

مهم‌ترین ترس امروز شما چیست؟
مهم‌ترین ترس من این است که دوباره به دورانی بازگردیم که همه آزادی‌های نسبی انسانی و دستاوردهای چند سال گذشته را از دست بدهیم. من از بازی‌های سیاسی در سطح منطقه و جامعه بین‌المللی نگران هستم. اگر مدیریت دقیقی از موقعیت جغرافیایی افغانستان به عنوان یک چهارراه میان کشورهای آسیایی صورت بگیرد می‌تواند به نفع افغانستان باشد و همه ما می‌دانیم که امنیت و ثبات منطقه رابطه مستقیم با امنیت و ثبات افغانستان دارد. همچنین هراس دارم که آن چنانی که گفته شده بود جلو تروریسم در منطقه گرفته نشود و متأسفانه امروز افغانستان به عنوان مرکز تروریسم بین‌المللی معرفی شده است.

سه چالش بزرگ پیش روی افغانستان چیست؟
از لحاظ سیاسی مسئله انتخابات پیش رو یک مسئله مهم است که اگر این پروسه به صورت دقیق صورت نگیرد و عادلانه نباشد افغانستان را با چالش مواجه خواهد ساخت. مسئله ناامنی هم یکی از چالش‌هاست که ممکن است به مسئله انتخابات و انتقال مسالمت‌آمیز قدرت صدمه بزند. همان طوری که همه در جریان قرار دارند، در اکثر نقاط افغانستان مردم به خاطر نبود امنیت، کارت رأی‌دهی اخذ نکرده‌اند که این مسئله ممکن است باعث عدم برگزاری انتخابات شفاف و عادلانه شود. از طرف دیگر سال ۲۰۱۴ است که مردم را نگران ساخته است و اگر دولت‌مردان افغانستان نتوانند بحران را مدیریت کنند، ممکن است بار دیگر سرنوشت افغانستان را به دست همسایگان بسپاریم. مسئله بنیادگرایی هم یکی از چالش‌های دیگر است که افغانستان به لحاظ ثبات سیاسی با آن مواجه است.

فکر می‏کنید جامعه افغانستان امروز اجازه خواهد داد که دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
چند سال اخیر نشان داد که بعضی از کسانی که در رده‌های بالای قدرت هستند؛ آن طوری که باید به حقوق بشر که طفل و زن و مرد و جوان و پیر را در بر می‌گیرد متعهد باشند، متعهد نبوده‌اند. ما گاه‌گاهی قوانین خوبی داشتیم اما سازوکارهای تطبیق آن وجود نداشته است. وقتی ما چند سال اخیر را می‌بینیم نگران می‌شویم. ما عملاً شاهد بسته شدن مکتب‌های دخترانه بوده ایم. تیزاب به روی دختران پاشیده می‌شود، دختران مکاتب مسموم می‌شوند، شبنامه ها برای خانواده‌های دانش‌آموزان و استادان پخش می‌شود. این‌ها همه راه‌های غیرمستقیمی است که می رود به سوی بسته شدن درهای مکتب‌ها. همچنان ما شاهد بیش‌ترین آمار کشته شدن استادان در چند سال اخیر بودیم که هیچ کسی روی آن صحبت نمی‌کند. متأسفانه در چند سال اخیر آمار مکتب سوزی‌ها بیشتر از مکتب سازی بوده است. این مسایل است که متأسفانه ما مجبور می‌شویم هراس داشته باشیم که مبادا در مناطقی که بیشتر تحت تأثیر گروه‌های ضد دولتی قرار می‌گیرند و در مناطقی که بنیادگرایی حاکم است، مکاتب دوباره بسته شوند.

یک خاطره که در آن حقوق بشری یکی از اعضای زن خانواده و یا آشنایان شما نقض شده، تعریف کنید؟
خواهرم که معلم یکی از مکاتب بود و در زمان طالبان مجبور به خانه‌نشینی بود، قصه می‌کند در زمان حاکمیت طالبان می خواسته به جایی بود و به خاطر خفگی چادری را از رویش برداشته و به راهش ادامه داده که گروهی از طالبان ایشان را می‌بینند و شروع می‌کنند به لت و کوب او. دختر کوچکی که همراهش بوده از ترس فرار می‌کند و به یکی از خانه‌های آنجا پناه می‌برد. وقتی خواهرم از دست طالبان رها می‌شود، دنبال دخترش می‌گردد و او را نمی‌یابد. دخترش از ترس لت و کوب طالبان نمی خواسته از خانه‌ای که به آن پناه برده بیرون بیاید.

سه عامل بازدارنده ساختاری، اجتماعی و فرهنگی در مقابل مشارکت زنان در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟
یکی این که جامعه افغانستان سنتی و مردسالار است. سنتی به این دلیل که متأسفانه ما دین را با سنت در مغالطه قرار داده‌ایم. در جامعه ما رسومی وجود دارند که قرائت‌های دینی ندارد و فقط در فرهنگ‌های ناپسند این جامعه ریشه‌دارند و آن را به جای فرهنگ اسلامی قرار داده ایم و از آن طریق می‌خواهیم حقوق زنان را نادیده بگیریم. همچنان جو حاکم بر ساختار اجتماعی، سیاسی و اقتصادی افغانستان طوری بوده که همیشه قدرت به دست مردان بوده و همه چیز در اختیار مردان بوده و دولت‌مردان هم هیچ‌گاه معتقد به ارزش‌های دینی و انسانی نبوده‌اند.

سه مطالبه عمده زنان چیست؟
در قدم نخست چیزی که برای ما خیلی مهم است مسئله کارزار سرتاسری مبارزه با بی‌سوادی است. زیرا از این طریق ما می‌توانیم کارهای روشنگرانه ای را انجام بدهیم. این کارزار را برای همه می‌خواهم و به خصوص برای زنان افغانستان. دوم باید زنان در سیاست مشارکت داشته باشند، به خصوص پست‌های حساس سیاسی به زنان داده شود تا ایشان هم در قدرت شامل باشند. پروسه صلح و آشتی باید از انحصار مردان بیرون کشیده شود و در تمام مذاکرات باید زنان تصمیم‌گیرنده بوده و در میزهای مذاکره حضورداشته باشند. و در مذاکرات ازخط‌ قرمزهای کشیده شده عدول صورت نگیرد. مسئله دیگری که خیلی مهم است ایجاد زمینه‌های کاری برای زنان است. به خاطر این که وقتی یک زن به استقلال اقتصادی می‌رسد و در کنار مرد خانواده در مسایل اقتصادی تصمیم گیرنده است، می‌تواند بهتر از حق خود در خانواده و جامعه دفاع کند.

اگر دختر داشتید چه آرزویی برایش داشتید؟
اگر دختر داشتم آرزو می‌کردم به عنوان یک شهروند برابیش زمینه رشد و تحصیل میسر باشد و به عنوان یک مادر از تمام نیرویم استفاده می‌کردم تا دخترم خشونت‌های جنسی و جنسیتی را که ما دیده‌ایم نبیند.

با توجه به صحبت‌های خوبی که شما در این مصاحبه انجام دادید شما در حوزه خصوصی و یا عمومی یعنی فعالیت‌های مدنی و حرفه‌ای خود برای رفع موانع ذکرشده به ویژه تبعیض چه کرده و چه می‌کنید؟
در سطح خانواده همیشه تلاشم این بوده که به تمام اعضای خانواده بفهمانم که دخترانشان را بگذارند به مکتب بروند و زمینه تحصیلات عالی‌شان را مسیر سازند و در مورد ازدواج باید سن قانونی ازدواج را در نظر بگیرند.
در سطح اجتماع وقتی که در آلمان زندگی می‌کردم، زمانی که طالبان بر افغانستان حکمرانی می‌کردند در آنجا کمیته همبستگی زنان افغانستان را ایجاد کردیم و بیشتر از ده هزار امضا جمع کردیم که از طریق وکلای قانونی این امضاها تصدیق شدند. علاوه بر این در محافل مختلفی که در شهرهای مختلف آلمان برگزار می‌شد مشارکت داشتم و در باره وضعیت زنان در افغانستان صحبت می‌کردم. یک مجله داشتیم به عنوان آزاده. من هیچ‌وقت به خاطر مصاحبه‌هایی که انجام می‌دادم حق‌الزحمه نمی‌گرفتم. ما یک حساب خیریه بازکرده بودیم و از همه افراد خواسته بودیم که کمک‌های خود را به این حساب بریزند که خوشبختانه وقتی به افغانستان بازگشتم این پول‌ها در اختیارم قرار گرفت و توانستم به سه زندان زنان کمک مالی کنم. و بعد از آن در آستانه اولین انتخابات ریاست جمهوری افغانستان ما دیدیم که زنان کمتر سهم دارند در این پروسه و از قانون و حقوق خودآگاهی ندارند و کمتر در پست‌های شورای ولایتی خود را نامزد می‌کردند. در این زمان بود که کمیته مشارکت سیاسی زنان را ایجاد کردیم که یکی از کارهای عمده‌اش این بود که زمان ثبت‌نام نامزدان را برای سه روز دیگر تمدید کرد که تبلیغات بیشتری برای آگاهی زنان از پروسه انتخابات صورت بگیرد تا خود را نامزد انتخابات کنند.
همچنان در آستان دومین انتخابات ریاست جمهوری با همکاری آرمان‌شهر و اتحادیه سراسری زنان افغانستان، کمپین ۵۰ درصد زنان افغانستان را راه‌اندازی کردیم؛ و در این کمپین علاوه بر این که برنامه‌های آگاهی دهی برای زنان صورت گرفت. تعدادی امضا از ولایت‌های مختلف افغانستان جمع‌آوری و خواسته‌ها و مطالبات زنان افغانستان با نامزدان ریاست جمهوری در میان گذاشته شد. در آستانه انتخابات پیش رو ما کمپین «رأی من از کیست» را راه‌اندازی کرده و پوستر‌هایی را چاپ کرده‌ایم که در آن مشخص‌شده که به کدام یک از نامزدان ریاست جمهوری رأی خواهیم داد. ما اسم نامزد را مشخص نکرده‌ایم، بلکه این را مشخص کرده‌ایم که رأی ما به کسی است که به حقوق برابر زنان با مردان باور دارد. این کمپین را به این خاطر راه‌اندازی کردیم که متأسفانه در انتخابات قبلی از رأی زنان استفاده ابزاری صورت می‌گرفت و بعد از گذشت پروسه رأی‌دهی زنان دوباره به فراموشی سپرده ‌شدند.

«افغانستان به روایت دیگر» کمپینی است که به وسیله آرمان شهر OPEN ASIA و فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشرFIDH به مدت ۱۰۰ روز تا انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان جریان دارد. در این کمپین شخصیت های برجسته اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با گفتگو در مورد جامعه ای که دربرگیرنده حقوق زنان و حقوق انسان باشد، صدای مترقی افغانستان را به گوش می‏رسانند.

«افغانستان به روایت دیگر» کمپینی است که به وسیله آرمان شهر OPEN ASIA و فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشرFIDH به مدت ۱۰۰ روز تا انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان جریان دارد. در این کمپین شخصیت های برجسته اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با گفتگو در مورد جامعه ای که دربرگیرنده حقوق زنان و حقوق انسان باشد، صدای مترقی افغانستان را به گوش می‏رسانند.

شما می توانید روزی یک مصاحبه از کمپاین «افغانستان به روایت دیگر» را در روزنامه ۸ صبح و انگلیسی آن را در وبسایت روزنامه هافینگتون پست (Huffington Post) بخوانید. همچنین این مصاحبه ها در وبسایت فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر (FIDH) نیز قابل دسترس است.
وبسایت فدراسیون بین المللی حقوق بشر:
www.fidh.org
وبسایت روزنامه هافینگتون پست: www.huffingtonpost.com/unveiling-afghanistan