علیرضا مناف زاده

منبع: رادیو فرانسه

چندی پیش، گروهی ازکاوُشگرانِ فرانسوی وابسته به بُنیادِ ملّیِِ پژوهش هایِ پیشگیرانهء باستانشناختی (INRAP)، پرستشگاهی را درآنژه (Angers)، شهری در غربِ فرانسه، کشف کردند که کریستیان گودینو، مورّخ و باستانشناسِ معروفِ فرانسوی، آن را کشفی استثنایی خوانده است. این پرستشگاه در اوایلِ قرنِ سوّمِِ میلادی برایِ پرستشِ میترا یا مِهر، یکی از خدایانِ باستانیِ هندوایرانی، ساخته شده بود.

چندی پیش، گروهی ازکاوُشگرانِ فرانسوی وابسته به بُنیادِ ملّیِِ پژوهش هایِ پیشگیرانهء باستانشناختی (INRAP) ، پرستشگاهی را درآنژه (Angers)، شهری در غربِ فرانسه، کشف کردند که کریستیان گودینو، مورّخ و باستانشناسِ معروفِ فرانسوی، آن را کشفی استثنایی خوانده است. این پرستشگاه در اوایلِ قرنِ سوّمِِ میلادی برایِ پرستشِ میترا یا مِهر، یکی از خدایانِ باستانیِ هندوایرانی، ساخته شده بود.

420_32545_vignette_DSC-0043

تاکنون، باستانشناسانِ فرانسوی چندین پرستشگاهِ میترا در خاکِ فرانسه شناسایی کرده اند. این خدا را در سانسکریت و پارسیِ باستان «میترا» و در فارسی «مِهر» می نامند. از همین رو، در فارسی به پیروانِ آیینِ میترا، مِهرپرست می گویند.

کارِ اصلیِ کاوُشگرانِ این بنیادِ پژوهشی، ردیابی و کشفِ میراثِ باستانشناختیِ فرانسه است در زمین هایی که در محدودهء طرح هایِ بزرگِ راه سازی یا ساختمان سازی قرار گرفته اند و عملیاتِ خاکبرداری و خاکریزی در آن ها آغاز شده است.

سالانه هفتصد کیلومتر مربّع از خاکِ فرانسه را با طرح هایی از این دست زیرورو می کنند. کاوُشگرانِ بنیاد، پرستشگاهِ میترا را در محلِ درمانگاهِ قدیمیِ سَن لویی در آنژه کشف کرده اند. این پرستشگاه را در زیرزمینِ ساختمانی در یک مخفیگاه ساخته بودند. حَدس می زنند که این ساختمان، سکونتگاهِ مردی ثروتمند بوده که به آیینِ میترا گِرویده بود و مخفیانه جایی را در زیرزمینِ خانه اش برای پرستشِ این خدایِ باستانیِ هندوایرانی اختصاص داده بود. گویا در این پرستشگاهِ زیرزمینی، مِهرپرستان در پیشگاهِ مِهر (میترا) مراسمِ قربانی و ضیافت برپا می کرده اند. کاوُشگران در آنجا علاوه بر سازوبرگِ نیایش، تَندیسی یافته اند که بی گمان برایِ پرستندگان، نَماد و تجسُّمِ میترا بوده است. باستانشناسان هنوز نتوانسته اند کارکردِ بعضی اشیاء به دست آمده را در این پرستشگاه به درستی تعیین کنند.

ظرفی سفالی به شکلِ مشربه بیش ازهمه کنجکاوی برانگیخته است. بر رویِ آن نوشته اند: پیشکش به میترا، خدایِ شکست ناپذیر. حدس می زنند که این ظرف را در فاصلهء میانِ سال هایِ ۱۶۰ و ۲۳۰ میلادی در یکی از کارگاه هایِ لُزو (Lezoux) در نزدیکی هایِ کلِرمون فران (Clermont-Ferrand) ساخته اند. «شهروند جِنیالیس» نام شخصی است که گویا سفارشِ ساختنِ این ظرفِ سفالی را داده بود تا آن را به میترا تقدیم کند. این نام بر رویِ ظرف حک شده است که نشان می دهد سفارش دهندهء ظرف، پیش از پُختنِ سُفال در کوره، نام وهدیه نامهء خود را بر رویِ ظرف نوشته بوده است. پس از نام جِنیالیس، سه حرف (amb) دیده می شود که به گُمانِ باستانشناسان ممکن است باقی ماندهء کلمه ای باشند. شاید سفارش دهنده، اَمبی یَن (ambien) یعنی اهلِ اَمی یَن (Amiens) بوده و در آنژه نمی زیسته است. بدین سان، این ظرفِ کوچکِ سفالی، روایتگرِ سرگذشتِ یکی از پیروانِ آیینِ میترا در قرنِ سوّمِ میلادی است که از اَمی یَن به راه افتاده بوده است تا پس از پیمودنِ ۶۰۰ کیلومتر راه به کارگاه هایِ سرامیک سازیِ معروفِ لُزو برسد و از آنجا دوباره راهی به مسافتِ۵۰۰ کیلومتر بپیماید تا به پرستشگاهِ میترا در آنژه برسد و هدیه اش را به خدایِ خویش تقدیم کند.

در این پرستشگاه صدها سکّه نیز یافته اند که به میترا تقدیم شده بود. تمثالِ میترا را بیشتر از کلاهِ فروگیاییِ آن می شناسند. تندیسی که از او در این پرستشگاه یافته اند، دو تکه است. سرِ تندیس که بسیار آسیب دیده است، از تن جداست. بُلندایِ تندیس در مجموع یک متر و بیست سانتی متر است.

کاوُشگران، پُشته ای استخوانِ خروس نیز در کناره هایِ پرستشگاه یافته اند و حدس می زنند که پیروانِ میترا به جایِ قربانی کردنِ گاوِ نَر در پیشگاهِ میترا که یکی از مراسمِ آیینی آنان بوده است، خروس قربانی می کرده اند.

پرستشگاه، روزنه ای هم به بیرون داشته که دلیلِ استواری است برزیرزمینی بودنِ آن. این ویژگی ها همه نشان می دهند که پیروانِ این کیش، خدایِ خود را مخفیانه می پرستیده اند. پرستشگاه هایِ میترا تصویری ازغار نیز بوده اند. زیرا در روایات آمده است که میترا در غاری از یک صخره زاده است.

باستانشناسان معتقدند که پرستشگاه را گروهی از مسیحیان در سالِ ۳۹۳ میلادی ویران کرده اند. از رویِ خرابی هایِ به جا مانده رویِ نقش هایِ برجستهء دیوارهایِ پرستشگاه، حدس می زنند که مهاجمان به تَبَر و کُلنگ مجهّز بوده اند.

آثارِ ضربه هایِ کلنگ را رویِ این نقش ها به خوبی می توان دید. یکی از این نقش ها، پرسوناژی را با کلاهِ فروگیایی در حالِ بریدنِ گلویِ گاوی نَر نشان می دهد.

این پرسوناژ همان میترا، خدایِ خورشید و جنگ است که پیروانش او را شکست ناپذیر می دانستند. مهاجمان از خود چندین نقش نگاری و نوشته نیز به جا گذاشته اند.

کیشِ میترایی را نظامیان و بازرگانانِ رومی که به شرق رفت و آمد می کردند و در آنجا با این کیش آشنا شده بودند، درسرزمین هایِ امپراتوریِ روم رواج دادند.

بعضی از پژوهشگران، این کیش را از اساس کیشی مردانه می دانند که بیشترین و پابرجاترین پیروانش از نخبگانِ نظامیِ امپراتوریِ روم بودند. از همین رو، بیشترِ آثار باقی مانده از پرستشگاه هایِ میترایی را در نزدیکی هایِ پادگان هایِ کُهنِ نظامی یافته اند. پُررونق ترین دورهء این کیش را در امپراتوریِ روم، قرن هایِ دوّم و سوّمِِ میلادی می دانند. شکی نیست که این کیش در آنجا شکلِ رومی به خود گرفته بود و از اصلِ هندوایرانی اش بسیار دور شده بود.

مسیحیان آن را رقیبِ دینِ مسیح می شمردند. پس از آنکه تئودوس کبیر مسیحیت را دین رسمی امپراتوری کرد، در سالِ ۳۹۲ میلادی، کیشِ میترایی را در سراسرِ امپراتوری اش ممنوع اعلام کرد.

میترا، خدایِ خورشید و جنگ است و معمولاً آن را در حالِ کشتنِ گاوی نَر تصویر می کنند. زادگاهِ این خُدایِ کُهن را سرزمینِ ایران می دانند. در روایات آمده است که او در غاری از یک صخره زاده شد. نخست، شبانانی که در آن حوالی بودند بر او ایمان آوردند. آنگاه او گاوی نَر را بکُشت و هرجا که قطره ای از خونِ گاو فروچکید، آنجا سرسبز و بارور شد. بعضی از پژوهشگران، نشانه هایِ پرستشِ او را در دوره هایِ پیش از آمدنِ آریاییان به ایران یافته اند. آنچه مسلم است، این آیین پیش از ظهورِ کیشِ زرتشتی در ایران رایج بوده است. میترا یا مِهر چنان جایگاهی در ایرانِ پیش از زرتشت داشته که به اوستا نیز راه یافته و به صورتِ فرشتهء فروغ و روشنایی و پاسدار عهد و پیمان در آمده است. یکی از یشت ها زیر عنوانِ مِهریشت به نام اوست.