بنفشه رنجی: کتاب «پیکار با تبعیض جنسیتی» نوشته آندره میشل به موضوع پیش‌داوری‌ها و کلیشه‌های جنسیتی در کتاب‌ها، خانه، مدرسه و تلاش برای زدودن آن‌ها می‌پردازد. این کتاب را محمدجعفر پوینده ترجمه و موسسه انتشارات نگاه سال ۷۶ منتشر کرده است. «پیکار با تبعیض جنسیتی» نتیجه پژوهشی است که تصویر زنان و مردان در کتاب‌های درسی و کتاب‌های کودکان در هفت کشور (چین، فرانسه، کویت، نروژ، پرو، اوکراین و زامبیا) را بررسی کرده و با این رویکرد که کتاب‌های درسی باید عامل دگرگونی و تشکیل جامعه‌ای برابر در آینده باشد، پیشنهاد‌هایی را برای نگارش کتاب‌هایی مخالف تبعیض جنسیتی ارائه می‌دهد.

کتاب «پیکار با تبعیض جنسیتی» در چهارچوب برنامه‌ای که یونسکو سال ۱۹۸۱ آغاز کرد منتشر شد. برنامه‌ای که هدف آن جلب افکار عمومی به مسئله تبعیض جنسیتی در کتاب‌های درسی و کتاب‌های کودکان و تلاش برای پاکسازی کتاب‌ها از کلیشه‌ها و پیشداوری‌های جنسیتی، که مانع از شکل‌گیری جامعه‌ای برابر است، بود. کلیشه‌هایی که به دلیل تأثیر منفی بر کودکان دو جنس اوضاعی نابرابر برای شکوفایی آنان در محیط خانوادگی، اجتماعی و شغلی ایجاد می‌کند. همانگونه که میشل در این کتاب توضیح می‌دهد؛ تبعیض جنسیتی به اعمال و رفتار، پیش‌داوری‌ها و ایدئولوژی‌هایی گفته می‌شود که زنان را فرودست‌تر و کم‌ارزش‌تر از مردان و مردان را مسلط بر زنان می‌داند. کلیشه‌ها نیز عبارت‌اند از عناصری که مشوق پیش‌داوری هستند و تمام تنوع تمایلات فردی مردان و زنان را نادیده می‌گیرند و حاملان این اندیشه‌اند که تمام مردان و زنان یا تقریباً همه آنان از بسیاری جهات همانند هستند، حال آنکه واقعیت چیز دیگری است.scan0001

ظم طبیعی و زیست‌شناسی که پیامد جامعه‌پذیری متفاوت و دوگانه این دو جنس است، به دنبال پاسخ‌گویی به این است که کتاب‌های درسی کودکان به عنوان عنصر مهمی در جامعه‌پذیری آن‌ها، نقش‌های زنان و مردان را چگونه ترسیم کرده و تا چه اندازه مفاهیم ارائه شده در کتاب‌های درسی بر مبنای کلیشه‌های تبعیض‌آمیز جنسیتی است. جامعه‌پذیری فرایندی است که در خلال آن فرد هنجارها، ارزش‌ها و دیگر عناصر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی موجود در گروه یا محیط پیرامون خود را فراگرفته، درونی کرده و آن را با شخصیت خود یگانه می‌سازد. در این فرایند خانواده و مدرسه نقش مهمی ایفا می‌کنند. از همان ابتدا رفتارهای پدر و مادر نسبت به فرزندانشان بنا بر دختر و پسر بودنشان متفاوت است، رویکردی که در مدرسه و در کل جریان جامعه‌پذیری ادامه دارد که منجر به رفتارها و برخوردهای دوگانه، تبعیض‌آمیز و قالبی نسبت به مردان و زنان و فرودست پنداشتن زنان می‌شود. مدرسه، کتاب‌های درسی و کتاب‌های کودکان و نوجوانان به دلیل نقش کلیدی که این دوران در شکل‌گیری هویت افراد دارند، از مهم‌ترین ابزارهای جامعه‌پذیری محسوب می‌شوند. از این رو، کلیشه‌ها و پیشداوری‌های جنسیتی در این کتاب‌ها چگونگی زندگی هر دو جنس را تحت تأثیر قرار می‌‌دهد و سبب فرودست ماندن زنان در جامعه و نهادهای اجتماعی و بازتولید کلیشه‌ها و نگاه‌های قالبی شده و موقعیت زنان در بازار کار، دنیای سیاست و رسانه‌های گروهی را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

آندره میشل در پژوهش خود نشان می‌دهد که سنت‌های تبعیض‌آمیز جنسی جهانگیر است و تنها به جوامع معدودی محدود نمی‌شود. سنت‌هایی که سبب برتری یک جنس بر جنس دیگر و مانعی برای شکوفا شدن تمام توانایی‌های انسانی زنان و پیشرفت آنان در جامعه شده است.

بررسی کتاب‌های درسی کودکان نشان می‌دهد که در این کتاب‌ها زنان بیشتر مطیع، منفعل و از خودگذشته، عموماً در نقش مادر، مشغول کار خانگی، سرگرم تربیت فرزندان به تصویر کشیده می‌شوند. همچنین اگر زنان در محل کار به تصویر کشیده شده باشند بیشتر در نقش مجری و اجراکننده دستور مردان هستند. در حالی که مردان به طور عمده باهوش، شجاع و ماجراجو هستند و مشغول فعالیت به غیر از کار خانگی هستند. در رابطه با فعالیت‌های هنری، مردان هنرمندِ فعال و زنان تماشاگر منفعل هستند. اما محتوای تبعیض‌آمیز تنها به تصاویر محدود نمی‌شود بلکه در واژگان و دستور زبان و نحو نیز نمایان است.

میشل معتقد است، تبعیض جنسیتی در تشکیلات نظام آموزشی، روابط میان دانش‌آموزان و معلمان، روابط میان دانش‌آموزان و در بازی‌ها اشکال گوناگونی از تبعیض جنسیتی در مدارس است که در متن‌ها و تصاویری کتاب‌های درسی خود را آشکارتر نشان می‌دهد. در این تصاویر هر کس با توجه به جنسیت خود نقشی پیشاپیش تعیین‌شده دارد، برای مثال دختر با عروسک و پسر با مکعب‌های هوش بازی می‌کند، فقط مادران و دختران به کارهای خانگی مشغول هستند، وقتی که پدر تلویزیون نگاه می‌کند، مادر جارو می‌زند. مادر و دختر مشغول تهیه غذا و پدر و پسر مشغول صحبت یا حل جدول هستند.

تاب‌های درسی می‌رود و به اینکه فقط آینه جامعه باشد بسنده نمی‌کند. به گفته میشل، اگر بخواهیم تبعیض جنسیتی را در کتاب‌های کودکان و کتاب‌های درسی از بین ببریم تا امکان شکوفایی همه‌جانبه استعدادهای دو جنس فراهم آید، نه تنها باید در عرصه کتاب بلکه در دیگر بخش‌های نظام آموزشی نیز باید به روشنگری در باب تبعیض جنسیتی و پیکار عملی با آن بپردازیم. پیشنهاد میشل این است که تصاویر کلیشه‌ای و تبعیض‌آمیز می‌توانند با تصاویر دیگری جایگزین شود، تصاویری مانند اینکه افراد از هر دو جنس در کارهای خانگی شریک شوند، پدر همراه با دختر سفره بچیند و کودکان از هر دو جنس به بازی‌های گروهی مشغول باشند.

در راستای اقداماتی برای زدودن تبعیض جنسیتی در نظام آموزشی و به تبع آن دستیابی به جامعه‌ای برابر، میشل به معرفی ابزارها، راهبردها و برنامه‌هایی برای از بین بردن تبعیض جنسیتی در نظام آموزشی می‌پردازد، این راهبردها شامل اقداماتی از جانب دولت‌ها و سازمان‌های حکومتی مانند اداره آموزش‌وپرورش، اقدامات لازم در میان کارکنان اداری و غیر آموزشی مدارس، اقدامات در میان کارکنان آموزشی و آموزگاران، مربیان و مشاوران تربیتی و اقداماتی میان دانش آموزان می‌شود. همچنین این راهکارها فعالیت‌های ضروری در بیرون از نظام آموزشی را نیز در برمی‌گیرد، از جمله اقداماتی در میان پدیدآورندگان، ناشران و نویسندگان کتاب‌ها و اولیای دانش آموزان. علاوه بر این، نویسنده یادآور می‌شود که فعالیت لازم برای زدودن تبعیض جنسیتی باید با اقدامات در رسانه‌های گروهی، انجمن‌ها و افکار عمومی همراه باشد. میشل نتیجه می‌گیرد که زدودن کتاب‌های درسی از تبعیض جنسی برای ریشه‌کنی کامل آن اگرچه کافی نیست اما از نخستین وظایفی است که تمام عاملان نظام آموزشی باید در آن مشارکت داشته باشند. به گفته او فعالیت‌های لازم در این زمینه باید مجموعه پیکر جامعه را در برگیرد و فعالیت‌های دولتی با اقدامات متعدد خصوصی و نامتمرکز افراد یا انجمن‌ها همزیستی داشته باشد، چراکه مطابق رویکرد «پیشگیری بهتر از درمان است» پیشگیری از تبعیض جنسیتی در کتاب‌های درسی آسان‌تر و کارسازتر از فعالیت برای زدودن پیامدهای زیان‌بار تبعیض جنسیتی در نگرش‌ها و رفتار افراد جامعه است. نگارش و ترجمه این کتاب اگرچه به سال‌های دور برمی‌گردد اما به دلیل پرداختن به یکی از بنیادی‌ترین مسائل برای داشتن جامعه‌ای برابر که در آن امکان شکوفایی استعدادهای زن و مرد به صورت مساوی فراهم می‌شود، از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین این کتاب که حدود ۲۵ سال از تألیف آن می‌گذرد اگرچه بر موضوعی بدیهی در راستای پیکار با تبعیض جنسیتی انگشت می‌گذارد، اما جهان از این تبعیض‌ها و کلیشه‌ها پاکسازی نشده و دست‌کم همچنان در کشور خودمان ایران کتاب‌های درسی و کتاب‌های کودکان و نوجوانان با ترسیم و به تصویر کشیدن کلیشه‌های جنسیتی راه را به سوی جامعه‌ای برابر می‌بندد.

تاب‌های درسی می‌رود و به اینکه فقط آینه جامعه باشد بسنده نمی‌کند. به گفته میشل، اگر بخواهیم تبعیض جنسیتی را در کتاب‌های کودکان و کتاب‌های درسی از بین ببریم تا امکان شکوفایی همه‌جانبه استعدادهای دو جنس فراهم آید، نه تنها باید در عرصه کتاب بلکه در دیگر بخش‌های نظام آموزشی نیز باید به روشنگری در باب تبعیض جنسیتی و پیکار عملی با آن بپردازیم. پیشنهاد میشل این است که تصاویر کلیشه‌ای و تبعیض‌آمیز می‌توانند با تصاویر دیگری جایگزین شود، تصاویری مانند اینکه افراد از هر دو جنس در کارهای خانگی شریک شوند، پدر همراه با دختر سفره بچیند و کودکان از هر دو جنس به بازی‌های گروهی مشغول باشند.

در راستای اقداماتی برای زدودن تبعیض جنسیتی در نظام آموزشی و به تبع آن دستیابی به جامعه‌ای برابر، میشل به معرفی ابزارها، راهبردها و برنامه‌هایی برای از بین بردن تبعیض جنسیتی در نظام آموزشی می‌پردازد، این راهبردها شامل اقداماتی از جانب دولت‌ها و سازمان‌های حکومتی مانند اداره آموزش‌وپرورش، اقدامات لازم در میان کارکنان اداری و غیر آموزشی مدارس، اقدامات در میان کارکنان آموزشی و آموزگاران، مربیان و مشاوران تربیتی و اقداماتی میان دانش آموزان می‌شود. همچنین این راهکارها فعالیت‌های ضروری در بیرون از نظام آموزشی را نیز در برمی‌گیرد، از جمله اقداماتی در میان پدیدآورندگان، ناشران و نویسندگان کتاب‌ها و اولیای دانش آموزان. علاوه بر این، نویسنده یادآور می‌شود که فعالیت لازم برای زدودن تبعیض جنسیتی باید با اقدامات در رسانه‌های گروهی، انجمن‌ها و افکار عمومی همراه باشد. میشل نتیجه می‌گیرد که زدودن کتاب‌های درسی از تبعیض جنسی برای ریشه‌کنی کامل آن اگرچه کافی نیست اما از نخستین وظایفی است که تمام عاملان نظام آموزشی باید در آن مشارکت داشته باشند. به گفته او فعالیت‌های لازم در این زمینه باید مجموعه پیکر جامعه را در برگیرد و فعالیت‌های دولتی با اقدامات متعدد خصوصی و نامتمرکز افراد یا انجمن‌ها همزیستی داشته باشد، چراکه مطابق رویکرد «پیشگیری بهتر از درمان است» پیشگیری از تبعیض جنسیتی در کتاب‌های درسی آسان‌تر و کارسازتر از فعالیت برای زدودن پیامدهای زیان‌بار تبعیض جنسیتی در نگرش‌ها و رفتار افراد جامعه است. نگارش و ترجمه این کتاب اگرچه به سال‌های دور برمی‌گردد اما به دلیل پرداختن به یکی از بنیادی‌ترین مسائل برای داشتن جامعه‌ای برابر که در آن امکان شکوفایی استعدادهای زن و مرد به صورت مساوی فراهم می‌شود، از اهمیت بالایی برخوردار است. همچنین این کتاب که حدود ۲۵ سال از تألیف آن می‌گذرد اگرچه بر موضوعی بدیهی در راستای پیکار با تبعیض جنسیتی انگشت می‌گذارد، اما جهان از این تبعیض‌ها و کلیشه‌ها پاکسازی نشده و دست‌کم همچنان در کشور خودمان ایران کتاب‌های درسی و کتاب‌های کودکان و نوجوانان با ترسیم و به تصویر کشیدن کلیشه‌های جنسیتی راه را به سوی جامعه‌ای برابر می‌بندد.