آناهیتا بابایوا

به عنوان یکی از سرشناس ترین چهره های موسیقی سنتی در تاجیکستان و جهان، برای خوانندگان کمی در باره خودتان بگویید.

 دولتمند خال: اگر از خانواده ام شروع کنم، موسیقی در خانواده ما تاریخی کهن دارد، شاید بیشتر از دوصد و پنجاه یا سی صد سال. تا جایی که شنیده ام و کهن سالان  تعریف می کنند، موسیقی فلک از پدر و پدر بزرگ و عمو های مان آمده و به من و برادرانم و فرزندانمان رسیده است. موسیقی فلک، اجرای فلک، آواز خوانی فلک برای ما از خون به خون و از سینه به سینه رسیده است.

0293f29b0ba7536c972bc29aced96baf76757e1c

۶۰ در صد خانواده ی من در افغانستان به سر می برند، عموها و پسر عموهای من آن جا زندگی می کنند. همان زمان رفتند و ماندند. اعضای خانواده من از افغانستان به ایران هم رفته اند. پدربزرگم به افغانستان رفت و در آنجا جان سپرد. در زمان انقلاب بلشویکی، همه می گفتند بگریزیم که روس ها آمدند. وقتی که مرز بسته شد، همه در آن طرف ماندند. پدر و مادرم هم زمان به افغانستان فرار کرده بودند، ولی بعد برگشتند و در تاجیکستان ازدواج کردند. دنیا چرخ فلک است. من به همین دلیل فلک را دوست دارم، چون که چرخ است، چرخ زندگی است، چرخ فلسفه ی حیات است، چرخ زمان است، چرخ دوران است، چرخ نگران است، چرخ دنیا است، چرخ عالم است و بلاخره کره ی زمین است. ما در کره ی زمین هستیم ولی در چرخ سواریم، ما در چرخی قرار داریم که به آرامی و به طور منظم حرکت می کند، چرخی که چه بخواهیم چه نخواهیم از گهواره تا گور ما را می برد.

اول از همه من موسیقی را از خانواده ام آموختم، بخصوص از پدرم، و پس از آن موسیقی در قلبم و در تفکرم باقی ماند. ما ۸ نفر بودیم و در دهی در کوهستانی زندگی می کردیم. پس از فوت پدرم، ما به یتیم خانه رفتیم، در آنجا ۱۰ سال درس خواندم. پس از آن دانشکده ی عالی هنری را به اتمام رساندم.

 اول من گروه خانوادگی فلک را تاسیس کردم، تقریبا ۴۵-۵۰ سال پیش. امروز من ۶۵ سال سن دارم یعنی از ۱۵ سالگی شروع کردم. در زمان شوروی بعد از تاسیس گروه خانوادگی، به من اجازه دادند که آنسامبل دولتی فلک را در شهر کولاب تاسیس کنم، بعد از تغییرات (فروپاشی شوروی) و اصلاحات دولتی یعنی گذر از یک ساختار سیاسی به ساختاری دیگر، آن گروه در شهر کولاب باقی ماند و من به پایتخت تاجیکستان آمدم و در همین جایی که با هم صحبت می کنیم یعنی خانه رادیو گروه فلک دولتی را تاسیس کردم. امروز نمایندگی های این گروه تحت نظارت و رهبری من در ولایات ختلان، سغد و ولایت خود مختار کوهستان بدخشان فعالیت می کنند.

 خرمنی که گنجینه ارزشمند ادبیات، هنر و موسیقی سنتی تاجیک است، در زمان شوروی در آن دانه ای نمانده بود. حتی بعضی اوقات می گفتند که فلک یک سبک روحانی یا پسیمیستی است، اما من دیدم که موسیقی فلک هیچ جنبه ی پسیمیستی ندارد. هر آن چه که حافظ شیرازی، مولانای رومی، عطار، بیدل، شیخ سعدی، رودکی، لایق، تورسونزاده و مؤمن قناعت گفته اند، فلک همه اینها است و بسیار خرسندم که پس از تکاپوی بسیار، در زمان شوروی اجازه دادند که آنسامبل دولتی فلک را در شهر کولاب تاسیس کنم. و بر روی این سرمایه گذاری کردند. و اینک در شهر کولاب برادرم مسوولیت این آنسامبل را به عهده دارد و در شهر دوشنبه من.

شیخ عطار نیشابوری اثری به نام منطق الطیر دارد. به نسبت این حضرت مولانا می گوید:

هفت شهر عشق را عطار گشت                     ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم

اگر چه من فلک را در طول سالیان دراز آوردم و بردم و هنوز برده ایستاده ام و به تمام گوشه های دوردست دنیا شناسانیده ایستاده ام، هنوز هم گویا من هیچ کاری نکردم. همان خرمنی که پاش خورده بود و دانه هایش را باد برده بود، من آن خرمن را پربار کردم. اما در بحر فلک هنوز فکر می کنم که به اندازه ی یک دست هم فرو نرفته ام و حتی هنوز شروع به شنا نکرده ام. اما همه قبول می کنند که این کار کار من است، من چند کتاب تعلیمی هم در مورد موسیقی فلک منتشر کرده ام.

 ای شده غره در جهان دور مشو دور مشو

 آیا فلک بیشتر یک سنت شفاهیست یا به شکل نوشتاری هم موجود است؟    

فلک به نوت نویسی نیاز دارد، به شرطی که نوت نویس علامت های اضافه وارد کند. یعنی بعضی نوت هایی که در خطوط جای ندارند، در پیشگفتار باید چند علامت معرفی کرد که نشان می دهند در همان جایی که علامت ها هستند، چه باید کرد، چه تابش های موسیقایی در آنجا باید اضافه کرد. از نظر قواعد هارمونی موسیقی، این یک کار بسیار دشوار است. قواعد هارمونی موسیقی در فلک ترکیبی هستند. من در این زمینه مشاهده کردم که در فلک ۳۸ نوت بیشتر استفاده می شود. برای همین من بر روی قواعد هارمونی موسیقی فلک کار می کنم. به من گفته اند چون من شنوایی مطلق دارم، فقط من می توانم این کار را انجام دهم، من پاسخ دادم که نه، بسیاری ها هستند که نوت ها را درک می کنند. من باید همه این افراد را جمع آوری کنم و باید با هم کار کنیم، من از تاجیکستان، دیگری از ایران، افغانستان، فرانسه و… باید موسیقی شناسان بسیار قوی برای انجام این کار گرد هم آیند.

davlatmandkholovsetar

موسیقی فلک هنگام شنیدن بسیار عادی به نظر می رسد، در ۲ تار نواخته و اجرا می شود، اما نه، آنچنان مرکب است که تا به حال پیوند هارمونیکی آن را کسی بر روی کاغذ نوت نویسی، در شکل اصیل و مکمل نتوانسته است پیاده کند، دلیلش هم وجود نداشتن قانون اساسی نوت نویسی فلک در جمهوری تاجیکستان است. این قانون را ما باید در جمهوری تاجیکستان به وجود بیاوریم.

نوت نویسی فلک در تاجیکستان از کی شروع شد؟

چند سال است که این کار را انجام می دهند، اما به طرز نموداری. به عنوان مثال، یک آدم می کشند، اما دست ندارد یا که چهره اش کج است. اگر قانون ها و علامت های اشاره وجود داشته باشند، میتوان یک اثر را با تمام زیبایی اش بر روی کاغذ پیاده کرد.

فرق بین موسیقی فلک و دیگر سبک های موسیقی در تاجیکستان چیست؟ مثلا موسیقی شش مقام؟ آیا موسیقی شش مقام بر روی موسیقی فلک تاثیراتی گذاشته است؟  

تفاوت ها بین فلک و موسیقی شش مقام زیاد است. اول این که شش مقام در همان هفت نوت اجرا می شود، اما موسیقی فلک در ۴۹ نوت اجرا می شود. ربع پرده، نصف ربع پرده و همچنین نصف نصف ربع پرده همه در موسیقی فلک هستند. از نوت  می تا فا باز چهار نوت دیگر هستند، این نوت ها را فقط شنوایان مطلق می توانند درک کنند. و این فقط در فلک هست و در شش مقام مشاهده نمی شود. فلک ریشه در ۱۲ مقام دارد ریتم ها در فلک بسیار مرکب هستند مثلا: آهنگماه دلفروز من، از من چرا رنجیده ای”

اگر گروه نوت برداری در تاجیکستان تاسیس شود و من حد اقل ۱ سال یا بیشتر در این بخش کار کنم، پس از آن حتی اگر بمیرم، آرمان دیگری ندارم. چون که می دانم که در جهان موسیقی، یک دنیای موسیقی دیگری را کشف خواهیم کرد که کسی تا به حال در باره اش فکر نکرده بود و نمی تواند هم فکر کند، برای این که دشوار و مرکب است. من بسیار می خواهم که با دشواری ها رو به رو شوم.

ناگفته نباید گذاشت که شباهت هایی بین موسیقی فلک و سبک های موسیقی دیگر مانند موسیقی سنتی ایران و یا موسیقی بدخشان افغانستان در منطقه ما وجود دارد اما این وابستگی دارد به موقعیت. موسیقی چیزیست که نه زبان، نه مذهب و نه مرز و بوم دارد. تمام سبک های موسیقی این منطقه یکی از دیگری منشاء می گیرند، بهره می برند، می آموزند، چه بخواهیم، چه نخواهیم موسیقی مردم فارسی زبان ریشه در یک گام دارد، گام ماژور فریگیه (Phrygian mode)

ریشه این سبک های موسیقی تقریبا یکی است، چون ربع پرده دارند، به خصوص موسیقی خراسان، موسیقی شمال خراسان با موسیقی فلک شبهات های بسیاری دارد. ربع پرده و نیم ربع پرده هایی که در ساز های موسیقی خراسانی هستند، در سازهای موسیقی ای که برای فلک به کار می روند هم هستند، حتی بیشتر.

می بینیم که موسیقی فلکی که مثلا در شمال افغانستان وجود دارد با موسیقی فلک در تاجیکستان کمی تفاوت دارد، اما ریشه آنها یکیست. مثلا فلک بدخشان تاجیکستان و بدخشان افغانستان یکیست، فلک جنوب تاجیکستان یعنی کولاب و بدخشان افغانستان باز هم یکیست.

شما در جایی گفته بودید که فلک رابطه نزدیکی با عرفان دارد، در این باره می توانید کمی بیشتر به توضیح دهید؟

فلک اصلا یک کلمه ی عربی است، افلاک، یعنی سماع تا به فلک، یعنی به عالی ترین طبقات آسمان رسیدن. فلک تربیت دهنده انسان است که در بطن و تفکر مردم اخلاق انسانی را به وجود می آورد.

بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست            بکشای لب که قند فراوانم آرزوست

یک دست جام باده و یک دست جعد یار         رقصی چنین میانه میدانم آرزوست

این بیت ها از رقص و رقاصه نمی گوید. انسان باید چنان از معنویت بهره برد که تمام حالت های سنگین و غم انگیزش را فراموش کند تا باطنش صاف شود و در قلبش تمام انسان ها را جای دهد. شعور و تفکر در کاسه خود و قلب در قفس خود باید برقصند، تا بدان گاه که باطن صاف و پاک شود. فلک ما را به سماع می برد.

دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر            کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

 دنیا پر از آدمیزاد است، صد افسوس که کم تر پر از انسان است. اگر همه انسانیت می داشتند، عالم گلستان بود. برای همین است که فلک شنونده را به صافی و پاکی دعوت می کند، فلک چنین سبکی است. سبکی که انسان ها را دعوت به احترام به یک دیگر می کند، نا وابسته از ملیت و دین و غیره. در اصل، فلک رساننده پیام صلح است.

picture

 امروز با تمام اتفاقاتی که در جهان رخ می دهد، وقتی من خود را در آینه نیلگون می نگرم، چرا مرا غم فرا نگیرد؟

زندگی گویند بی غم نیست، باور می کنم          هر که را غم نیست، آدم نیست، باور می کنم

شما و هنرمندان دیگری که در زمینه موسیقی فلک فعالیت می کنید، بیشتر در آثار خود از اشعار بزرگان ادبیات فارسی استفاده می کنید، به نظر شما، آیا فلک این ظرفیت را دارد که با شعر نو یا معاصر فارسی پیوند بیشتری داشته باشد؟

من در کتابم در این باره نوشته ام، تمام قالب های شعر در موسیقی فلک جا دارند و اجرا می شوند، از قبیل رباعی، دو بیتی، مخمس، مسدس، غزل، قصیده و غیره… در حقیقت آواز خوانی اصیل در موسیقی فلک است، خواننده فلک می سوزد و می سازد.

مثلا لایق شیر علی یک شاعر معاصر بود، اما به شیوه کلاسیک شعر می سرود، قلم و شعرش در زمان صائب تبریزی، مولانا و عطار قرار دارند:

الا شعر عجم، فردا مرا تو زنده خواهی داشت
الا شور دل دنیا، مرا تو زنده خواهی داشت
به زیر سنگ های ثابت و سیار گردون ها
الا البرز پا برجا، مرا تو زنده خواهی داشت
الا دیوان حافظ، حافظم باشی ز هر مرگی
الا دیوان مولانا، مرا تو زنده خواهی داشت

آیا در موسیقی فلک، جایی برای نو آوری هست؟ یا که این سبک باید به شکل سنتیش باقی بماند؟

بعضی وقت ها به من می گویند، یک فلک نو کار کنید، من جواب می دهم باشد، اما بعد می خندم و به خود می گویم که آنها چیزی از فلک نفهمیدند. اصلا فلک را باید در شکل اصیلش نگاه داشت، دنیای فلک را نباید خراب کرد. اما ما از خزینه فلک در بعضی سبک های موسیقی دیگر استفاده می کنیم، یا که از موسیقی معاصر به موسیقی فلک بعضی عناصر را وارد می کنیم، و این خود یک نو آوری است. اثاری هستند که نباید به آنها چیزی اضافه یا که از آنها چیزی کم کرد. با توجه به روش کار، جا، مقام، صحنه، اجرا و استقبال مردم تغییرات اندکی وارد می کنیم.

نسل جوان تاجیکستان چه گونه از موسیقی فلک استقبال می کند؟

در حال حاضر، آنها گویا به نام موسیقی پاپ همه فراورده های موسیقی فلک را می گیرند و به طرز خود می نوازند. اما موسیقی پاپ چارچوب و قانون خودش را دارد و فلک هم قوانین خود را. این دو را نباید با هم آمیخته کرد. فقط گاهی می توان این دو را آمیخت و آن زمانی است که اثر خود به این طریق نوشته شده باشد و در عرصه بین المللی اجرا شود، مثلا موسیقی فیلم ایرانی “شاه پناهان” یا فیلم “شکرانه”. ما در حال ایجاد یک ارکستر بزرگ فلک هستیم که در سطح بین المللی هم کار کند.

آیا شما شاگردانی دارید که در حال تربیت کردن آنها برای آینده هستید؟ 

هدف اصلی من از بنیان گذاری مرکز فلک تربیت جوانان بود. و امروز هم جوانان، جوانان دیگر را تربیت می کنند. من شاگردان زیادی دارم، هم در کنسرواتوار، هم در این دفتر، هم در کولاب، فرزندانم، نوه هایم، همه شاگردان من هستند. من دیگر ترسی ندارم، چون هر چه که می دانستم به دیگران انتقال دادم.

آیا شما با هنرمندان دیگر منطقه و جهان کار کرده اید؟

بله، من با نوازندگان نروژی، بلژیکی، آلمانی، فرانسوی، روس، افغان و ایرانی کار کرده ام. اولین بار در ایران، با آقای مهربانی و خانم سهیلا پورگرامی کار کردم. ما در صحنه همراه با زنان هنرمند ایرانی اجرا کردیم، و این یک تجربه بسیار جالب بود.

بر علاوه من در امریکا، ژاپن، چین و تقریبا تمام کشورهای اروپایی کنسرت اجرا کرده ام.