۲۵ سرطان ۱۳۸۸

سخنرانان: آقایان محمد اکبر اوریا، محمد یاسین صافی و محمد حکیم تورسن، نامزدان ریاست جمهوری

***

گفتگوگردان و رییس جلسه، استاد مسعود:

به نام خدا و صلوات و سلام بر محمد و آل او. در گرد همآیی امروز ما سه تن از شخصیت های بزرگواری که خود را نامزد پست ریاست جمهوری نموده اند، تشریف آورده اند. این ششمین گردهمآیی ما است که در هوای آزاد و شاید هم کمی طوفانی و شاید هم فکر شود کمی خراب و مطابق خواست شخصیت های بزرگوار نیست، دایر شده است. ولی من فکر می کنم از قصرهای بسیار خوبی که مالامال از توهین و اهانت است، زیر یک خیمه و در مقابل تعدادی از آدم ها نشستن، در حقیقت نمودی از دموکراسی است. بگذار ولو برای یک نفر هم که باشد، ما استراتیژی های خود را اعلان کنیم. بگذار از همین تربیون که فضای آزاد است، صدای ما به بیرون برود و در فضای پیچد و بدون این که کدام خبرنگار و تلویزیونی باشد، ما بگوییم که ما به خاطر دموکراسی، آزادی و به خاطر رفتن به سوی جاده های انسانی در حرکت هستیم. بگذار آدم هایی هم بفهمند که هرگاه هر سدی را در مقابل دموکراسی ایجاد کنند، نیرو های دموکراسی و فعالین حقوق بشر در افغانستان و در جهان و این سد شکن های اساسی ای که سال ها امتحان داده اند و جان های شان را فدا کرده اند، هستند و فضا را پر از فریاد های انسانی خود می کنند.

حال از هرسه بزرگواری که شخصیت های بزرگوار سیاسی کشور هستند خواهش می کنم به جایگاه خود تشریف بیاورند.

آقای محمد اکبر اوریا، نامزد ریاست جمهوری:

بسم الله الرحمن الرحیم

دانشمندان عزیز، همشهریانی که امروز با تقبل هوای نامساعد و گرمای تابستانی کابل که حرارت خاصی دارد، با یک دنیا حرارت و صمیمیت در این جلسه اشتراک کرده اند، برای همه ی شان آرزوی سربلند و سرفرازی می کنم.

من به نمایندگی از شورای انسجام حزب واحد سراسری افغانستان و بیشتر از یکصد نهاد اجتماعی خود را نامزد کرسی ریاست جمهوری نموده ام. پروگرامی را که  ما ترتیب کرده ایم، شامل شش تیزس است. یعنی برای اولین بار در کارزار انتخاباتی و خاصتاً در کارزار انتخاباتی افغانستان ما با تیزس ها حرکت می کنیم که تیزس های ما عبارت اند از:

۱)   نظام و اداره

۲)   اقتصاد و توسعه اقتصادی

۳)   توسعه اجتماعی

۴)   فرهنگ

۵)   تعلیم و تربیه، هنر

۶)   سیاست بین المللی افغانستان

نظام و ادار:

تیزس ادرای ما بر بنیاد قانون اساسی جاری کشور که نظام افغانستان را نظام پریزدانسیل پذیرفته و در لویه جرگه تاریخی از طرف ریش سفیدان و بزرگان وطن تصویب شده و هم در وثیقه ی ملی ما یعنی قانون اساسی درج است و ما نظام پریزدانسیل را که با یک ترجمه ی نیمه کامل به نام نظام ریاستی است، ما در صدد فروپاشی این نظام نه، بلکه می خواهیم این نظام را در یک پلان منظم باید توضیح بدهیم و آن پلان عبارت از این است که نظام پریزدانسیل یا پریزدنشیل و یا همان نظام ریاستی که در افغانستان معمول است، این نظام یک نظام منظم سیاسی لیبرالیستی است که در قانون اساسی افغانستان درج است. به اساس این نظام دولد پریزدانسیل دارای یک مقام بسیار قوی است که آن مجزا از تمام مراتب و انارشی دیگر دولتی است. یعنی مقام ریاست جمهوری. یعنی رژیم پریزدانسیل دارای یک رییس جمهوری با صلاحیت های بیشتر نسبت به همه ارگان های دیگر است. چون هیچ دستگاه دیگری صلاحیت عزل این مقام را ندارد، بدین خاطر متفاوت از دیگر رژیم های دموکراسی است. چون این نظام در قانون اساسی است، ما این را پذیرفته ایم و می خواهیم در کشور خود به صورت واقعی مطرح بسازیم. حلقات موجود و شخص رییس جمهور موجود، نتوانسته اند طی مدتی که تصدی ریاست جمهوری افغانستان را به اساس انتخابات به دست آورده بودند، ایشان کوچکترین شمه ای از رژیم دموکراسی پریزدانسیل را در افغانستان مطرح کنند، بلکه یک نوع مونارکو پریزدانسیل را مطرح کرد که این رژیم نه توانسته شاهی شود و نه جمهوری. ای کاش یک رژیم انارشیست می ساختند که ما می گفتیم انارشیست ها ما را رهبری می کنند. برای این که انارشیست ها هم دارای قواعد معینی بوده اند.

متأسفانه ایشان فراموش کردند که پارلمان پریزدانسیل یعنی چه، پارلمان اپولیتیست را پارلمان پریزدانسیل گفتن به معنای این است که روز اول قانون اساسی را به آتش انداخته اید. کوچکترین پابندی به این قانون دیده نمی شود.

شما جوانان که نیروی اصلی و سازنده ی این کشور است را تشویق به اپولیتیسم می کنید. یعنی غیر سیاسی می سازید. در حالیکه جوانان افغانستان حق دارند در همه عرصه ها به حیث فال ترین نیروی این وطن در ساختار دولت، در رفاع، در تقویت سکتور زراعت، سکتور صنعت و در سکتور های دیگر فعالانه سهم بگیرند. که  این امر فراموش شده.

در برنامه ام آمده است که زن به مثابه ی یک موجود با عظمت جامعه، زن به مثابه ی مادر، آموزگار و زن به مثابه ی سازنده بخش های مختلف حیات است. اما در رژیم پریزدانسیل افغانستان جز به یک وسیله نمایشی ذریعه ی آقای کرزی و هیئت حاکمه ی آن چیز دیگری نبوده. هنوز زورگویی در مقابل زنان، شکنجه در مقابل زنان و دختران، ازدواج های اجباری و استفاده های نامشروع از زنان و دختران در جامعه ی ما بیداد می کند و زن از تمام حقوق سیاسی و مدنی ای که حق مسلم هر انسان بر بنیاد قانون اساسی و شریعت اسلامی افغانستان است، کاملاً محروم است. این نمایشنامه های به نام چند نهاد و چند دفتر خورد و بزرگ که حتا قدرت گردانندگی کار یک ماهه ی خود را ندارند و دولت و مقامات مسئول در این عرصه چیزی کمک نمی کند، ما به صراحت می گوییم که در دولتی که در آینده ی نزدیک بر بنیاد پریزدانسیل در افغانستان مصروف کار می شود، در این عرصه عمیق ترین تعهدات به جامعه پیشکش می شود و به جبر، ظلم و ستم بی پایان نسبت به زن واقعاً به مثابه ی یک چرخش تاریخی و بالاتر از چیز هایی که سازمان ها توقع دارند، ما در پروگرام خود در نظر داریم و زن مانند هر مرد از همه حقوق برخوردار خواهد بود. هیچ منزل و مقامی در افغانستان در مقابل آن ها سد کشیده نمی شود.

همچنان باید عرض کنم که در مورد دولت آینده ی افغانستان دولت مسؤل، دولت جواب ده و دولت تصمیم گیر در برابر تمام مسایل ملی و بین المللی، دولت پریزدانسیل افغانستان تمثیل خواهد شد. اگر اراده ی خداوند بزرگ باشد و حمایت مردم قهرمان افغانستان.

اگر حمایت مردم متدین و شجاع افغانستان با ما بود و ما پیروزی به دست آوردیم، ما رژیم پریزدانسیل را به این آقایان روزگذران و آزمند که صرفاً مصروف تاراج ثروت های کشور هستند، خواهد آموختاندیم. ما پارلمان پریزدانسیل، احزاب سیاسی که در این رژیم کار می کنند را عمیقاً در عرصه ی کار دولتی سهیم می سازیم و پارلمان پریزدانسیل افغانستان باید قوانین افغانستان را مطابق قانون اساسی و با درنظرداشت احکام الهی و عنعنات پسندیده ی مردم افغانستان تصحیح کند که دولت ما د ر این راستا متعهد خواهد بود و قوانین لازم را در رژیم پریزدانسیل جدیداً ترتیب و به شکل اکمال، ترمیم و تعدیل قوانین موجود عرضه خواهد کرد.

در رابطه به قانونیت در اداره ی دولت ما بخش قوانین عمومی حقوق مدنی، حقوق سیاسی و بعداً حقوق جزا و غیره را به ارزیابی گرفته ایم که ما برای تمام شهروندان کشور تمام حقوق انسانی، دموکراسی، آزادی، حقوق بشر و سایر آزادی انسانی را تضمین می کنیم و برای اولین بار ما از اصطلاح های قومی یا ملیت ها خود را رهایی می بخشیم و تعهد خود را در برابر قانون، در برابر رشد آزاد فرد، در برابر تشویق کار فرد مطرح می کنیم و در قوانین خود درج می کنیم.

رشد و انکشاف آزاد فرد متضمن رشد و انکشاف آزاد جامعه است. تشویق کار فرد، تضمین حقوق فرد است و تضمین حقوق فرد، امنیت فردی را مطرح می کند. امنیت فردی زمانی میسر است که ما به قطع جنگ، تأمین صلح عادلانه و پایه دار ما در برابر تضمین حقوق فرد قرار می گیریم و تمام مشکلاتی را که به نام اقوام و ملیت ها مطرح می کنیم، از بین می برد.

بنا بر این ما هیچ چیزی را برای حل مساویانه مشکلات میان اقوام مطرح نکرده ایم و نمی کنیم و یک پروگرام فراقومی را مطرح می کنیم.

آقای محمد یاسین صافی، نامزد ریاست جمهوری

 

بسم الله الرحمن الرحیم

در قدم نخست در استراتیژی ما آمده است: فراخواندن لویه جرگه به خاطر اصلاح قانون اساسی کشور».

زیرا به ملت شریف افغانستان معلوم است که قانون اساسی تحت جو فشار تصوید و تصویب گردیده و در این امر مهم شتاب زدگی، پیچیدگی و تناقضات زیادی به میان آمده است. مطابق به ایجابات شرایط بازنگری و اصلاح قانون اساسی دور از همه تعلقات قومی، لسانی، مذهبی و منطقوی در سرخط کاری من قرار دارد.

در این جا گر مکث کنیم و یادآور شویم، به همه دوستان معلوم است که وقتی که قانون اساسی کشور تصوید و تصویب می شد، از عجله کار گرفته شد و قانون اساسی ما دارای تناقضات زیادی است و پاسخگوی همه خواست های اتباع کشور نیست. لهذا ما در مورد قانون اساسی اول بپیچیم و روی آن جر و بحثی داشته باشیم تا یک قانون اساسی جامع و جواب ده به همه مردم عزیز افغانستان باشد. لهذا قانون اساسی کشور ما دارای تناقضات زیاد است و ایجاب می کند ما روی آن تصمیم بگیریم آن را مطابق خواست جامعه ی خود عیار کنیم.

البته در بخش دیگری که موضوع سیستم حکومت است میخواهم بگویم که آیا وقتی که قانون ما آماده شد حکومت باید چگونه باشد؟

سیستم پیشنهادی ما سیستم صدارتی پارلمانی است. زیرا سیستم ریاستی در افغانستان نتایج مثبت به بار نیاورده. به خاطر ایجاد حکومت مسئول در برابر نمایندگان ملت افغانستان، حکومت صدارتی پارلمانی را به میان خواهم آورد.

از سیستم موجود در افغانستان هشت سال می گذرد. در هشت سال حکومت ریاست نتوانست پاسخگوی همه بخش های جامعه باشد. بطور مثال: دوستان مشاهده کردند که آقای کرزی اگر شب خواست و یا روز، هر کسی را که در جایی تعیین کرد، بدون درنظرداشت همه حرف ها، دیده اید که پارلمان قبول نکرد. در این سیستم یک منبع مسئول نیست و یکه تازی است. چون در کشور ما قانون اساسی ضعیف و تطبیق آن ضعیف است و امنیت هم ضعیف است، لهذا حکومت ریاستی با وجودی که خوبی هایی هم دارد، در جامعه ی ما قابل قبول نبوده و قابل تطبیق نمی باشد. لهذا ما سیستم مختلط را برای افغانستان در حکومت خود انتخاب کرده ایم.

در بخش امنیت باید گفت که امنیت یک نعمت الهی است که در پرتو آن تمام اتباع کشور در فضای امن و آرامش خاطر با آسایش زندگی می کند که تأمین آن باعث سعادت و خوشبختی مردم کشور می گردد.

یکی دیگر از اهداف مهم دولت من ایجاد فضای امن و ثبات در کشور است.

امنیت یک کلمه ی شیرین است که در کشور ما هیچ نظامی که تا حال حکومت کرده اند، چنانچه لازم است امنیت دلخواه مردم را برآورده نساخته است.

لهذا در بخش امنیت نواقص زیادی موجود است و ما یک امنیت کلی را البته از دو دیدگاه مطالعه می کنیم و به سمع شما خواهیم رساند:

اول: در بعد داخلی:

به خاطر آوردن امنیت سراسری در کشور، در بعد داخلی ما نیاز به عوامل سنجی منطقی داریم زیرا یک بخش کوچکی از مردم افغانستان از وضعیت موجود ناراضی بوده و حکومت گذشته نتوانسته به خواسته های معقول آن ها پاسخ بدهد و این امر سبب شده تا یک عده ی محدود افراد نارضایتی خود را در قالب به راه اندازی جنگ های داخلی و بد امنی که در بعضی مناطق سبب بی ثباتی شده، تبارز داده اند. دولت من به خاطر پایان بخشیدن به نارضایتی ها می خواهد مذاکرات بدون قید و شرط را با مخالفین حکومت گذشته آغاز نماید. من معتقد هستم که با آمدن حکومت مسئول و دلسوز که در بین اتباع خود تفاوتی را نپذیرد، مخالفین آن آماده به مذاکره خواهند بود.

دوم: در بعد خارجی:

تقابل دو قدرت خارجی در افغانستان مشکلات زیادی را به بار آورده و افغانستان در بین قدرت های جهانی مبدل به یک تخته ی خیز گردیده.

تاسو ټوله ولیدله کله چی دلته دوه بلاکه چی یو بلاک د وارسا په نوم یادیږی  او بله د ناټو په نامه. خوشبختانه بایم ووایم چی د وارسا بلاک له منځه لاړه. هغه وقت نړی کی دوه قطبه وه. د وارسا بلاک لکه څنګه چې مخکی استاد وویل د چپیانو په نامه باندی چی په دی وطن کی څه اهداف او مقاصد درلوده ټولو دوستانو ته معلومه وه چې دوی عظمت طلبی خوښتله دی، دوی خپله آیډا او مفکوره په ټوله جامعه باندی خوښتله. ولی برعکس په مقابل کې فیوډالیزم چې فعلاْ موږ شروع کړیده چې د ناټو بلاک ده. تاسو اوس هم د ناټو بلاک اعمال ولیدل چی دلته د اقتصاد بازار په نامه څه وکړله او دلته د بمبارونو او د عامو خلکو د له منځه وړولو باندی څه کارونه کړیدی او کوم غټ تجارتونه چې دی هغه د دوی په لاس کی دی او دا هم باعث د دی ده چې دا په امنیت باندی مستقیماْ تاثیر وکی. لهذا د امنیت به بخش کی دا دوه بعدونه وه چی د دغو بعدونو به نظر کی نیولو سره یوه معقوله سیاست باید ایجاد شی او دا لامل سنجی باید وسنجول شی او یو سالم حکومت چی د امنیت په راوستلو کې مستقیماً رول لری، افغانستان کی منځ ته راشی.

د د امنیت په راوستلو کې دا لاندی ټکی باید په جدی توګه په نظر کی ونیول شی:

۱٫ملی اردو باید هغه اندازی پوری تجهیز شی چی منطقی د قدرتونو په تناسب باندی په افغانستان کی په پښو ودریږی. یعنی لا اقل ۵۰۰٫۰۰۰ نفره به ملی اردو کی باید ولرو او ملی اردو باید یو اجیره اردو نه وی او د ملت په خواست جوړ شی.

  1. هغه پولیس چی په فساد کی لاس ونلری او هیڅ ډلی طرفداری ونکړی او د ملی منافعو نه ساتنه وکړی.
  2. کشفی او اطلاعاتی ارګانونه هغه ارګانون چې د دشمن دسیسی په نطفه کې خنثی کړی او پری نږدی چې د هغوی دسیس تکثر وکړی او افغانستان ته وغځیږی.

پس موږ داسی قضاوت کولای شو چې دغه دری ارګان کولای شی په افغانستان کې ایجاد او دلته یو سرتاسری نظام چې د ملی منافعو پر بنسټ استوار او په هغې کی  امنیت تامین واوسیږی ایجاد کړی. غیر د دی نه په بل هیڅ وجه باندی په افغانستان کې  امنیت نشی راتلی او هرڅوک وایی یو خوب او خیال دی. ترڅو چې موږ خپل مسلح قواوو په ملی اهدافو باندی عیاره نکړو او په وطن کی فعالیت ونکړی.

ما در بخش های مختلف دیگر نیز استراتیژی هایی داریم که نسبت کمی وقت نمی توانم به همه ی آن ها بپردازم.

از توجه ی تان جهان سپاس

آقای محمد حکیم تورسن، نامزد ریاست جمهوری:

بسم الله الرحمن الرحیم

در کشور ما در طول سه دهه جنگ همیشه جوانان این کشور آسیب دیده اند. چون همیشه این ها در جنگ های دو طرف استعمال شده اند و یا از ایشان استفاده صورت گرفته و قربانی را این طبقه داده است.

اگر خواست خداوند باشد و پشتیبانی مردم ما، در صورتی که به ریاست جمهوری راه پیدا کنم، نقش عمده و برجسته را برای جوانان کشور در نظر خواهم گرفت. برای این که ایشان با اندیشه ی جوانانه، با تفکر جوانانه و پر انرژی می توانند به رفع مشکلات کشور خود راه های معقول تر و بهتری را جستجو و با انرژی کاملی که دارند می توانند کارهای مثمر، بهتر و خوبی را انجام دهند.

در ارتباط با خانم ها و مادر ها باید بگویم که این ها کسانی هستند که همیشه آسیب پذیر هستند. یا شوهران شان قربانی شده و یا اطفال شان. من مطمئن هستم که همه دوستان با من همنوا هستند. بیایید برای نجات زنان راه هایی را جستجو کنیم که بدون در نظر داشت مسایل ملیت، زبان، مذهب، نژاد، سمت، قوم، حزب و تنظیم دست به دست هم بدهیم و همین کشتی شکسته ی خود را به ساحل مقصود برسانیم. زیرا بزرگان گفته اند که بزرگترین کشتی را کوچکترین سوراخ نابود می سازد. که این سوراخ نفاق  است و شقاق است. تا زمانی که ما اتحاد و اتفاق نکنیم، هیچ گاهی دوباره با هم برادر نمی شویم. چنانچه همین نفاق و شقاق بوده که ما را به سرحد برادر کشی رسانیده.

آرزوی من این است که همه مردم به خاطر عمران و آبادی کشور  دست به دست هم بدهند. هیچ کدام ما به تنهایی هیچ کاری را انجام داده نمی توانیم. امروز هم به شما نیاز داریم و فردا هم نیاز خواهیم داشت. زیرا بدون نقش مردم خود هیچ گاهی نمی توانیم در کشور خود اهداف و آرزو های خود را برآورده سازیم.

پس بیایید نقش خود و نقش مردم خود را برجسته ساخته و به پای صندوق های رأی برویم و زعیم آینده ی خود را تعیین کنیم. چون ما در این جا تصمیم گیرنده هستیم، نه کشور های خارجی. آن ها آمده اند به خاطر مبارزه علیه تروریزم و القاعده. چون مسئله تروریزم یک مسئله بین المللی است، نه برای تصمیم گیری روی سرنوشت و آینده ی ما. ما افغان ها هستیم که باید تصمیم بگیریم، ما افغان ها هستیم که بالای چالش ها باید غلبه حاصل کنیم. ما افغان ها هستیم که توانمندی این را داریم که یک دولت واقعاً مردمی که از میان مردم برخواسته باشد و در خدمت مردم باشد را تعیین کنیم. ما می توانیم وزیران و والی های کشور خود را تعیین کنیم. بناً نقش همه ی ما در این روند حتمی است.

و در ارتباط به جنگ هایی که قبلاً اشاره رساندم، زیربنا ها و روبنا های ما به کلی تخریب شده که ما ناگزیریم در این استقادمت پلان های طویل المدت و قصیر المدت داشته باشیم. چون برای فعلاً پلان های قصیر المدت کارا خواهد بود. زیرا یگانه آرزویی که مردم از ما دارند صلح است و تحکیم قانون و فراهم ساختن زمینه ی کار است. که ما این کار را انجام خواهیم داد.

زمانی که ما از مخالفین صحبت می کنیم، این ها مخالفین دولت فعلی هستند. تا اکنون معلوم نیست که در آینده ایشان مخالف دولت آینده هم هستند؟ زیرا ایشان از عملکرد های فعلی دولت ناراضی هستند. باید به همه گفته نشود که طالب هستند و باید عوامل آن را درک کرد. آیا رفتن آنان به صفوف طالبان از بیکاری است، طالبانی شدن شان از پایمال شدن حقوق شان است، آیا طالب شدن شان از بی عدالتی و بی قانونی و بمباردمان است؟

در صورتی که من در انتخابات آینده پیروز شوم، عفو عمومی را اعلان خواهم کرد. هیچ بهانه یی را برای کشور های خارجی هم نمی گذارم چون همه عفو می شوند.

مسئله ی طالبان و حکمتیار و … بهانه ای است برای ادامه ی جنگ و حضور نیرو های خارجی در افغانستان. شاید سوالی خلق شود که آقای کرزی نیز عفو عمومی و آشتی ملی را اعلان کرده، بلی ولی با سیاست دو پهلو. ساعت ده عفو عمومی اعلان می کند ولی ساعت دو آن ها را تروریست می نامند. ولی اگر من عفو عمومی را اعلان کردم، برای پانزده الی بیست روز آتش بس یک جانبه را نیز اعلان خواهم کرد. و در صورتی که نتیجه ی خوب داشت، آن را تمدید خواهم کرد و زمینه ی کار را برای مردم خود مساعد خواهم ساخت.

بخش سولات:

اجمل بلوچ زاده:

شما کاندیداهای محترم هر یکی تان برنامه هایی دارند مثلاً حدود چهل یک کاندیدا و به همین تعداد برنامه وجود دارد. شما از کجا آغاز کرده اید که یکی تان سیستم ریاستی را انتخاب می کنید، یکی سیستم تمرکز زدایی، یکی فدرالی و یک هم اسلامی. ما شش نامزد مسلمان داریم و  شش قرائت از اسلام. اگر یکی از ایشان به قدرت برسد، به زنان اجازه ی کار نخواهد داد و زشت ترین چهره ای که قبلاً از اسلام داشتیم را دوباره زنده خواهد کرد. ولی یک مسلمان دیگر است که داد از اسلام می زند و فقط همین قدر می فهمد که تمام قوانین در اسلام نهفته است. اگر هر قدر سوال از ایشان پرسیده شود حتا یک آیه هم از مسایل اقتصادی در اسلام گفته نمی تواند، یک برنامه سیاسی اسلامی ساخته نمی تواند. سوال من این است که آیا این یک نظریه شخصی است یا گروه تحقیقی بوده که به این نتیجه رسیده اید.

آقای اوریا:

انتخاب رژیم پریزدانسیل برای افغانستان یک حرف تصادفی یا تفننی نیست.

اول این که رژیم پریزدانسیل به خاطری یک رییس جمهور نیرومند را در افغانستان مطرح می کند که ما به تفرقه ی عظیم ملی مواجه بودیم و تا اندازه ای هستیم.

تا زمانی که سلاح در دست گروه های غیر مسئول در افغانستان چه تحت الارضی و چه فوق الارضی وجود داشته باشد، پارلمان انتخابی به وجود آمده نمی تواند. به جز صدر اعظم تفنگ سالار و رییس تفنگ سالار کسی دیگری مطرح نیست. بدین خاطر کسانی که هنوز هم بوی تفنگ سالاری در پیشانی شان است، فشار شان همین است که رژیم پریزدانسیل ناکام شود. از همین خاطر آقای کرزی و اطرافیان شان که از همین ایده ی گندیده برآمده نتوانسته اند و تفنگ سالاران را پیوسته در حاکمیت سهیم ساختند، بالاخره ناکامی های خود را در ساختار رژیم و نظام در افغانستان یک بار دیگر یک رنگ تازه دادند. مانند معاون رییس جمهور افغانستان که در پهلوی شان نشسته بود و مسئولیت ساختار نظام پریزدانسیل را داشت و وقتی که دید که حتا سواد آن را ندارد و نتوانسته یک گام در این راستا بردارد، یکبار صدا برآورد که نخیر! پارلمانی. و ما نه تنها کسانی که در رژیم پریزدانسیل در صورتی که ما برنده شویم، ما از ایشان بازخواست خواهیم کرد، بلکه توطئه علیه رژیم پریزدانسیل را که با آمدن یک رییس جمهور با صلاحیت، دانشمند، جواب ده و تصمیم گیر که ما از همه تفرقه رهایی پیدا می کردیم، آن را گذاشت و تشدد و پراکندگی را جایگزین آن ساخت. بنا بر این این اصل سنجیده شده است که رییس جمهور نیرومند در افغانستان یکی اشتهای کاذب را در هر شخص و هر ملوک الطوایف از بین می برد و دیگر تنظیم ها و احزاب سیاسی آزمند و دارای اشتهای کاذب را مهار می کند و سوم افغانستان را دارای یک مرکز نیرومند می سازد تا با تمام قوت از تفرقه های ملی، از اداره ی فاسد، از رژیم بی اعتنا و نا به کار نجات بدهد.

بنا بر این رژیم یک تصادف نیست، بلکه یک واقعیتی بوده که جهان روی آن مطالعه کرده، استراتیژیست های بزرگ جز این راه، راه دیگری نداشتند. مثلی که برای شکستاندن جوخه های نظامی در کشور ما سیستم ایجاد احزاب مختلف برنامه زیری شد و حتا هر هفتصد نفر اجازه ی این را دریافت نمودند تا حزب بسازند. و این به خاطر این نبود که احزاب بزرگی که در این کشور است را پارچه، پارچه کنند، این به خاطر این بود که جوخه های نظامی پارچه، پارچه شود و به جای این که در سیستم پریزدانسیل احزاب حرکت کند، معامله گران آمدند و احزاب بزرگ را پارچه پارچه کردند و حالا همه با این ها در عذاب گرفتار اند، کشور با این ها در عذاب گرفتار است، جامعه ی بین المللی تصور خود را از این ها تغییر داده است و فکر می شود در افغانستان به جز تعداد اندکی، روشنفکر وجود ندارد. در حالی افغانستان یک ملت آگاه و مقاوم دارد و امروز بار بار نسبت به روشنفکران انسان های مولد و ساده ی این وطن دارای دانش، تفکر و سنجش بسیار قوی تری اند. این ها به یک دولت نیرومند، مضبوط، پاسخگو به ایجابات جامعه و تصمیم گیر در برابر تمام مسایل ملی و بین المللی نیازمند هستند.

ایرج دانشجو:

من دو سوال اقتصادی از هر سه کاندیدای محترم دارم:

شما برای تنظیم امور اقتصادی کشور چه نظامی را پیشنهاد می کنید. اگر نظام مختلط، پس منظور از نظام مختلط همان نظام اقتصاد بازار با درجه های متفاوت مداخله ی دولت است و در دنیای کنونی این نوع نظام در کشور های مختلف، انواع مختلف دارد. حتا نظام اضلاع متحده ی امریکا نیز مختلط است و نوع دیگری آسیای شرقی. شما کدام الگو را می پذیرید و یا هم نظام ابتکاری خود را دارید؟

امکانات برای تولیدات ملی به دلیل نبود سرمایه، کارگر فنی، مسایل امنیتی، سیاسی و زیربنا محدود است و این تولیدات با مصارف تمام شد بلند تری تمام می شود و یا هم فعلاً هیچ تولید ملی نداریم. از طرفی محصولات مصرفی کشور ما با قیمت های پایین البته با کیفیت پایین از کشور هایی مثل چین، پاکستان و ایران وارد می شود و پایین بودن قیمت آن مستهلکین را شکار کرده و به نفع آن ها نیز است. شما چه سیاست اقتصادی را در دولت آینده ی تان روی دست خواهید گرفت که هم بتوان محصولات ملی را حمایت کرد و هم منفعت مستهلکین را صدمه نزد؟

آقای صافی:

ما مخکی دا موضو توضیح او تشریح کړله. مثلاْ د هندوستان یوه غټه کمپنی افغانستان راغی. دوی سره انجنیرات و، پیسی وی، سامان آلات و او امکانات ورسره و. ولی وزیر غیر مسلکی و. په عوض د دی چې د دغه امکاناتو نه استفاده کړی وی او په کونړ، کاپیسا او هرات کی یو بند جوړ کړی وی، د کابل نه تر تاشکنده پوری د کیبل د غزولو کار شروع کړه او دا کار دری کاله وخت ونیوه.  دا به څومره ښه وای چې که چیرته یو بنیادی بند جوړکړی وای.

لهذا دا خبره بیا تاییدوم چې دولت ضعیف دی، بی بنیاد دی، او کار اهلو کسانو ته نه سپارل کیږی.

حبیب الرحمن احمدزی ملی  تاجر:

زما یو سوال دا ده چی تاسو د کرزی د حکومت په باره کی خبره وکړی چې ډیره بی کفایته اداره ده او دا زه هم منم. خو داسی دا ۴۱ کاندیدانو څنګه ونشو کولای چې یو دوه یا دری کسه کاندید کړی وای ځکه دا ډیر غټ مشکل ده؟

دویمه سوال دا ده چې دا د جمهوری ریاست کرسی کومه کوچنی څوکی نه ده او دا په افغانستان سطحه او آن د نړۍ په سطحه تاسو زموږ نمایندګی کوی، تاسو موږ ته څه تضمین راکوی چې تاسو د افغانستان په سطحه څومره تعارف لری او دنیا په سطحه باندی؟

آقای تورسن:

می خواهم یک خبر را به گوش تان برسانم که ما شورایی را به نام شورای تشریک مساعی کاندیداهای  ریاست جمهوری را ایجاد کرده هم که خوشبختانه تا امروز تعداد اعضای آن به بیست و دو نفر می رسد. این شورا روی قوانین نقض شده حرف های خواهد داشت و امروز برای رسانه ها گفتیم که شاید از همین جمع بتوانیم روی یک کاندیدای واحدی هم حرف هایی داشته باشیم. و آرزو دارم به خاطر منافع علیا کشور و مردم که ما بتوانیم مصدر خدمت به آنها شویم نه فقط از راه رسیدن به کرسی ریاست جمهوری، بلکه از راه های دیگری نیز می شود مصدر خدمت شد. منظور ما خدمت کردن به مردم است و بس.

در مورد سوال دیگر تان باید گفت که هیچ از کاندیداها هیچ گاهی نمی گوید که من خیانت میکنم، جنایت می کنم و … این مربوط می شود به شما تا در باره ی ما جستجو کنید. که آیا ما توانمندی پیشبرد این امر بزرگ را داریم یا خیر.

من شخصاً در پوستر های خود نوشته ام که رأی شما عزت، آبرو و اعتبار شما است. رأی خود را به کسی بدهید که عزت، آبرو و اعتبار شما را حفظ نماید. من هیچ گاهی تقاضا نکرده ام به من رأی بدهید. فقط تقاضای من از تمام هموطنانم این بوده که چون واقعاً رأی هر هم وطن عزت و آبرو شان است به کسی رأی بدهند که آن را بتواند حفظ کند.

اکمل عازم:

آقای اکبر اوریا از سیستم پریزدانسیل نام بردند اما ایشان یک معنای دقیق از آن به زبان فارسی ارایه نکرده می خواهم در این باره معلومات بدهید؟

آقای صافی گفتند که اولین کار من اگر برنده شدم خواستن لویه جرگه و اصلاح قانون اساسی است چون قانون فعلی افغانستان دارای تناقضات زیادی است. اگر لطف کنید یکی از تناقضات آنرا ارایه کنید بهتر خواهد بود.

آقای تورسن در یکی از مصاحبه های شان گفته بودند که صد درصد برنده هستند و نیز گفته بودند که ۹۸درصد مردم از ایشان حمایت می کنند. در حالی که جناب ایشان زمانی که کاندیدای شورای ملی بودند رأی قابل ملاحظه ای به دست نیاورده بودند. آیا ایشان از ۹۸درصد همان پانزده میلیون نفر واجد شرایط حرف می زنند یا از همان رأیی که قبلاً برده بودند؟

آقای تورسن:

من گفته بودم که من نمایندگی از ۹۸درصد مرد مظلوم و بیچاره ی این کشور می کنم. یعنی ۹۸درصد افراد این جامعه را افراد مظلوم و بین بضاعت تشکیل داده است و من برخواسته از این طبقه هستم. تا اکنون در مصاحبه های خود من نگفته ام صد درصد برنده هستم و اصلاً چنین مصاحبه ای هم نداشته ام.

در نظامی یک مثل است که گفته اند: لعنت به سربازی که هوای جنرالی به سرش نمی زند. من یک سرباز هستم ولی هوای جنرالی به سرم می زند. و من آرزو دارم تا پشتیبانی مردم خود را داشته باشم.

زمانی که من کاندیدای پارلمان بودم، من دقیقاً رأی خود را داشتم چون من معاون یک حزب هستم و از شهر کابل و… ولی من ۱۴۵۱ رأی آورده بودم.

آقای اوریا:

زه په دی خاطر لویه جرګه راغواړم چې د افغانستان عمده مسایل وڅیړی او هغه تصویب کړی.

د تناقضاتو په اړه زه یو مثال وایم. مثلاً په پارلمان کی یو څو تنه خپل مینځ کی کښیناستل او دغه جګړی چې دیو په افغانستان کی کړی وو او د ملل متحد له خوا د یو دقیقه احصاییی له مخی ۶۵۰۰۰ کسان دوی وژلی دی. د دی په خاطر چې دوی ځان وبخښی دوی خپل سره کښیناته او د قوانینو په خلاف هم حق العبدی ځان ته وبخښله او هم حق الله.

ځکه دا مسایل باید په لویه جرګه کی تصمیم ونیسی چې څوک چا وژلی دی، چا د چا حق غصب کړیده  او د هغی له خاطره دی طالب شویده.

لهذا داسی نور مسایل هم دی چې باید په لویه جرګه کی جر او بحث شی او ورته ځواب ورکړل شی.

خانم شورانگیز داداشی:

من یک سوال از آقای اوریا داشتم در باره ی مذاکره با مخالفین و عاملین جنگ ها و جنایت ها.

آیا در این مذاکره کدام اصول را شما به عنوان امتیاز به طرف مقابل تان خواهید داد و آیا این اطمینان را به ما می دهید که یکی از امتیاز هایی که داده خواهد شد، مسئله ی حقوق زنان نخواهد بود؟

برای این که ما می دانیم که این مخالفینی که امروز مخالفت می کنند با آن قسمتی از طالبان که از اثر بیکاری به آن ها پیوسته اند، کاری نداریم با آن فکری که دارد مبارزه می کند با  این فکر ما مشکل داریم و این ها با به چنگ گرفتن چند چوکی و وزارت خانه بسنده نخواهند کرد. من به عنوان فعال حقوق زن وقتی اسم مذاکره را می شنوم تمام بدنم می لرزد چون این فکر را دارم که اولین چیزی که قربانی خواهد شد، حقوق خود من و خواهران من خواهد بود.

آقای اوریا:

باید به چند سوالی که مطرح شد پاسخ بدهم.  اول این که وقتی من از رژیم پریزدانسیل نام بردم، ترجمه ی آن به رژیم ریاستی یک ترجمه ی ناقص است. شاید شما ریاستی شنفته باشید. چون می شود یک شفا خانه هم ریاستی باشد و مدیریتی نباشد. اما شاخص ها این را تثبیت می کند. برای این که در رژیم پریزدانسیل رییس جمهور با رأی مستقیم مردم انتخاب می شود، نه از طریق رأی الکتراد پارلمانی. اگر در پارلمان رییس جمهور انتخاب می شود، انتخاب غیر مستقیم است.

دوم در مسایل اقتصادی باید اول افغانستان تحلیل شود که افغانستان از نظر اقتصادی واقعاً کشوری است که با این ادعا های بلند بالا و یا با این خفتی مطرح شود. ما پنج منبع بزرگ آب داریم، زمین وسیع داریم، ثروت های بسیار بزرگ و به پیمانه های وسیع زیر زمینی داریم و ما می توانیم با استفاده از آن و با اتکا به انرژی و توانایی مردم خود این کشور را در قطار بزرگ ترین کشور های جهان قرا بدهیم. به طور مثال: افغانستان ۲۵ نوع سنگ سخت دارد که یک نوع آن عبارت از سنگی است که یک کیلو گرام آن به انداز ی یک چهارمغز است و به مبلغ یک میلیون دالر با جبر از افغان ها خریداری می شود. اگر این سنگ به شکل رسمی به بازار عرضه شود، شاید سه الی چهار میلیون دالر قیمت داشته باشد.

اگر ما آب های کشور را به شکل علمی مهار کنیم، حدود هفت دشت بزرگ داریم و در جوار هر کدام آن یک دریای خروشان. مثلاً اگر استفاده ی آب رسانی قطره ای را در کشور رواج بدهیم، کابل را از خاک باری و کثافت باری خارج خواهیم کرد.

و در مورد سوال خانم شورانگیز باید گفت که در تاریخ این وعده ی ما بوده و حالا هم وعده ی ما است و فردا هم، اگر مردم افغانستان به ما رأی دادند و ما در انتخابات پیروز شدیم، در مقابل حقوق زن افغان که تمام رنج بزرگ افغانستان را طی قرون متحمل شده اند و بار بزرگ جنگ کنونی و جنگ فرسایشی را به دوش کشیده اند، ما یک خطوه عقب نشینی نخواهیم کرد. در هیچ مذاکره و هیچ معامله ما دست به این معامله نخواههیم زد. در مورد مخالفینی که شما مطرح می کنید، طالبان مخالفین افغانستان نیستند. نام طالب مخالف افغانستان است که مردم از آن بهره کشی می کنند. امروز به هزاران طالب از ترس از خانه ی شان بیرون نمی شوند. این افراد خارجی و باند های استخدام شده ی همین کشور هایی است که در اینجا هستند و یکی در برابر دیگری می جنگند و نام طالب را روی آن می گذارند. طالب طفل است، طالب اولاد مکتب است، طالب قرآن می آموزد، طالب آموزگار آینده ی درس و شریعت قرآنی کشور متدین افغان ها است و با آن با این مزاق نباید صحبت کرد. آن ها صلاحیت حل و فصل قضایای افغانستان را دارا نیستند، آن ها مرکز سیاسی نیستند، آن ها کدام آدرس معینی نیستند.

امروز در  افغانستان طالب امریکایی، طالب انگلیسی، طالب ایرانی، طالب روسی، طالب کرزی، طالب پاکستانی، طالب عرب، طالب چچین و … همه وجود دارند. این ها کدام آدرسی اند که مردم افغانستان با ایشان مذاکره کند. و من به حیث رییس جمهور با هیچ اکستریمیست مذاکره نمی کنم. ما در برابر تروریزم و اکستریمیزم( افراط گرایی) سر خم نخواهیم کرد.

بنا بر این ما ضرورت داریم سیاست نوین اکستریمیستی را فورمول بندی کنیم و با جهان حرف عادلانه بگوییم، با ملت خود زندگی عادلانه را طرح کنیم، اقتصاد متعادل بر بنیاد تقویت اقتصاد متوسط، سیاست متوسط، فرهنگ متوسط نه عقاید عالی اسلامی ما را خدشه دار می کند و نه ما را از امر بزرگ پیامبر که گفته بود: «همه امور به اوسط» دور می سازد.

امروز روزی رسیده که حتا اعتقاد مذهبی ما با چه شکوفایی در جهان انعکاس معقول پیدا می کند و دوم این که اسلام دین اعتدال است و دیگر اگر کسی از این دین استفاده ی ابزاری کند، جز روسیاهی، جز رانده شدن از جامعه ی ما و جز بدنامی تاریخی چیز دیگری نصیب شان نمی شود.

آقای آذریون متین:

می خواهم چند سوال عمومی را مطرح کنم:

اول: آقای تورسن گفتند که من عفو عمومی را اعلان می کنم. قبلاً از حق الله و حق العبد یاد شد. من نه حق دارم حق الله را ببخشم و حق العبد را. پس آقای تورسن این حق را از کجا پیدا کرد که کسانی که بالای طفل من تجاور کرده اند، کسانی که خانه ی من را ویران کردند، کسانی که مرا مجبور کردند از افغانستان خارج شوم، کسانی که دین مرا به خاطر گسترش حکمروایی خود استفاده کردند را ببخشد؟

آقای تورسن چه تضمینی دارند که دیگر این ها ما را نمی کشند. چرا زمانی که ما می خواهیم رویارویی با میراث های جرایم گذشته کنیم، فقط به خاطر ایجاد یک نظام امروزی نیست. همچنان به خاطر تضمین آینده و به خاطر جلوگیری از جنایات آینده است. ما  امروز به جای این که از شیوه حکومت داری خود به خاطر گسترش ارزش های دینی استفاده کنیم، از دین به خاطر گسترش حکمروایی خود استفاده می کنیم.

دوم: شما قبلاً از قطع جنگ، تضمین عدالت و صلح صحبت کردید که واقعاً واژه های شیرین و می تواند گفت مقدس اند. همچنان آقای صافی گفتند که علت جنگ در داخل افغانستان شناسایی شود. اما چگونه؟ و در پهلوی آن از امنیت نام گرفته شد. به نظر من امنیت تنها امنیت منفی نیست که جنگ نباشد، گلوله باری نباشد. ما امنیت مثبت و با دورنما می خواهیم، امنیتی که شهروندان افغانستان را به طرف رفاه اجتماعی بکشاند می خواهیم.

من می خواهم از ایشان بفهمم که وقتی که می گویند امنیت تأمین می شود، آیا امنیت بدون داشتن راهکار های مشخص به خاطر رویارویی با گذشته امکان دارد؟

آقای تورسن:

اولاً اگر شما متوجه شده باشید، من تروریست و القاعده را جدا ساختم.

دوم: اشاره ای داشتم و گفتم که زمانی کسانی که در این جا همه مورد عفو قرار گرفتند، مورد عفو قرار گرفتند و اشاره ای هم داشتم در ارتباط با شهر کابل و سایر ولایات ما که کسانی که جنایاتی را مرتکب شده بودند، مورد عفو قرار گرفتند. چرا طالب هایی که به خاطر گرسنگی، به خاطر بمباردمان ها و … رفتند به طرف طالب ها و