نویسنده: احمد رشید/ برگردان: خبرگزاری گفتگو/ منبع: نیورک تایمز

برگرفته از  خبرگزاری گفتگو

خط مرزی بین تاجکستان- افغانستان، مرز جدید مبارزه برضد گروه تروریستی دولت اسلامی شکل گرفته است. در این مناطق گروه های متعدد ملیشه های آسیای مرکزی مهم تر از همه، طالبان افغانستان و پاکستان با گروه تروریستی دولت اسلامی یک جا شده اند. هدف این شورشیان به چالش کشیدن دولت های سکولار جمهوری های شوروی سابق می باشد. نظر به گفته های یک مقام ارشد نظامی تاجیک و مقامات استخباراتی این کشور، هزاران تن از این جنگجویان در شمال افغانستان جابجا شده اند. آنها در مناطقی جا گرفته اند که بتوانند بالای شهرهای استراتیژیک افغانستان نفوذ داشته باشند. همچنان این توانایی را داشته باشند تا بالای کشور های آسیای مرکزی هجوم ببرند. رشد و چشم انداز گسترش جنگجویان دولت اسلامی در کشور های آسیای میانه که دارای وضعیت شکننده بوده و از مدت ها به این طرف، از اتحاد جماهیر شوروی جدا شده اند نگران کننده است.

عساکر روسیه از مدت ها به این طرف، در تاجکستان جابجا شده و نقش سپر دفاعی را بازی می‌کنند. با وجود این، امکان گسترش دامنه جنگ را نمی توان هیچگاه نادیده گرفت. دو ماه قبل، ۲۵۰۰ سرباز روسی و شش کشور جمهوری سابق روسیه، در نزدیک مرز افغانستان تمرینات نظامی شان را آغاز نمودند. با این وجود، به نظر می رسد استقبال اندکی در مراکز اقتصادی غرب از رشد این بحران وجود داشته باشد. این امر نگران کننده است، زیرا، تهدید گروه تروریستی دولت اسلامی تنها در کشور های آسیای میانه خلاصه نمی شود. این گروه تروریستی، مصمم است تا ثبات و امنیتی را که آمریکا و کشور های ناتو از ۱۱ سیپتامبر به این سو، در افغانستان فراهم کرده اند را برهم بزنند. این گروه سود خود را در بی ثباتی می بینند.

نیروهای ناتو و آمریکا از سال ۲۰۰۲ میلادی به این طرف، از پایگاه هوایی تاجیکستان، تا سال گذشته بخاطری عملیات و نقل و انتقال شان در داخل افغانستان استفاده می کردند، اما حالا، این مرکز را ترک کرده اند. با این وجود، سرنوشت افغانستان به عنوان یک علاقه بزرگ برای آمریکا باقی می ماند. بناءً غرب باید تشویق گردد تا برضد رشد جنگجویان کمک هایش را به منطقه افزایش دهد. بنابر این، روی این خواست باید کار صورت گیرد و با روسیه نیز صحبت شود تا به صورت هماهنگ باهم کار نمایند. چرا نه تنها باید کشور های آسیای مرکزی را به مسکو واگذار کنیم، تا اگر بخواهد خودش تقسیم بندی نماید؟ یکی از دلایل، جریان سریع دریای است که دولت های آسیای مرکزی را از افغانستان جدا می سازد. ملیشه های آسیای مرکزی، که در یک دهه گذشته در پاکستان پنهان شده بوند، حالا توسط متحدین طالبان شان در بخش های شمالی افغانستان برای دست یافتن به کشور های آسیای مرکزی حمایت می شوند. حملات بهاری طالبان امسال از سنگین ترین حملات این گروه از سال ۲۰۰۱ میلادی به این طرف بوده است. هدف عمده این گروه به همکاری ملیشه ها، کنترول شهرهای استراتیژیک و قلمرو هایی در امتداد مرز ۱۲۰۰ مایلی با آسیای میانه می باشد.

اخیرا، یک مقام ارشد نظامی تاجیک و یک افسر اداره استخبارتی این کشور را ملاقات نمودم. این افراد، به ندرت با گزارشگران صحبت می کردند. آنها از صحبت کردن درباره موضوعات امنیتی منع شده بودند. اما در فرصتی آنها به من گفتند که بیش از ۵۰۰۰ تن از ملیشه های آسیای مرکزی از صدها گروه شورشی در سراسر مناطق شمالی افغانستان با چندین هزار از اعضای طالبان افغانی و پاکستانی شان در شمال کشور می جنگیدند. در اواخر ماه اپریل، این نیروها، تا دو مایلی شهر کندوز یکی از شهر های عمده افغانستان آمده بودند. سربازان ارتش ملی افغانستان آنها را مجبور به عقب رفتن نمود، اما فقط ده مایل دور تر از این شهر. سایر ملیشه های آسیای مرکزی، روی ولایت شمال شرقی بدخشان تمرکز نموده اند. بدخشان ولایت کوهستانی است که در بخش شمالی با تاجکستان، در قسمت جنوب با پاکستان و در قسمت شرق با کشور چین هم مرز می باشد. این موقعیت یک ظرفیت بالقوه را برای حمله های دهشت افگنی در مرز های چندگانه مساعد می سازد.

گروه برجسته در بین این شورشیان، حرکت اسلامی ازبکستان می باشد. این گروه در رده کسانی اند که به زبان ترکی صحبت می کنند و تلاش دارند خلافت ترکی را در ایالت شی جینگ چین به وجود آورند، جای که جمعیت آن را مسلمانان اویغور تشکیل می دهد. مقامات تاجیک می گویند، سایر گروه ها شامل، گروه ازبک جندالله ، گروه تاجیک جماعت انصارالله می باشد. برعلاوه، حرکت اسلامی ترکستان شرقی که به صورت وسیع توسط گروه اویغور ها ساخته شده است. جنگجویان ترکمن، قرغیز و قزاق میان این گروه های شورشی حضور کمرنگ دارند. یک مقام ارشد امنیتی تاجیک گفت: “ما به اندازه کافی معلومات درباره قصد و نیت، استراتیژی و ظرفیت این گروه ها نداریم. ما ضرورت به حمایت تمام کشورها، بویژه کشور های منطقه برای مبارزه با این تهدید داریم”. خبر شوک آور برای کشور های آسیای مرکزی روی آوردن شهروندان این کشورها به گروه تروریستی دولت اسلامی می باشد. همین اکنون، حدود ۱۵۰۰ تن از شهروندان آسیای مرکزی که ۳۰۰ تن آنان از تاجکستان هستند در صفوف گروه تروریستی دولت اسلامی در سوریه می جنگند. این خبر را مقامات محلی این کشور ها نیز تایید کرده اند.

شوک بزرگتر به دولت تاجکستان پناهنده شدن یک فرمانده ارشد نیروهای ویژه پلیس این کشور بنام گل مراد خالیموف به گروه تروریستی دولت اسلامی است. او در ماه اپریل نا پدید گشت. کمی بعد در کنار هشت طفل و دو زن در اواخر ماه می، در ویدیوی ظاهر شد. در این ویدیو او ادعا کرد که در سوریه است و رهبران تاجیک را مورد خطاب قرارداد و به رییس جمهور این کشور امام علی رحمان گفت :”ما به زودی سراغ شما با قتل و کشتار خواهیم آمد”. مقامات تاجیک و غربی نگران اند که گل مراد، اطلاعات استخباراتی در باره برنامه های دفاعی تاجکستان را با خود داشته باشد. برعلاوه برنامه های روسیه و چین برای حمایت از کشور های آسیای میانه و روش‌های آموزشی که توسط نیروهای امنیتی تاجکستان استفاده می گردد را فاش نماید.

میزان موجودیت جوانان رادیکال تاجیک در حقیقت اندک است. اغلب مردمان جمعیت هشت میلیونی تاجکستان، صوفی هستند. صوفی نوعی از گروه متعادل اسلام است. آن‌ها به پدیده افراط گرایی به دیده محتاطانه ای می نگرند. به‌خاطری که متاثر از پنج سال جنگ داخلی هستند که نتیجه آن ۵۰۰۰۰ هزارتن کشته شده اند و در سال ۱۹۹۷ میلادی پایان یافت. اما با آن هم حکومت های این کشور ها می تواند نهایت شکننده باشد. چون این کشور از جمله کشور های فقیر جمهوری ها اسبق تحت سیطره روسیه می باشد. امام علی رحمن از سال ۱۹۹۲ در تاجکستان حکم روایی کرده است.

در این مقطع زمانی به طور خاص، کشور های آسیای میانه از هر گونه ابزاری که به دست گروه های شورشی بهانه بدهد جلوگیری نماید. آن‌ها، از قانونی که گذاشتن ریش برای مردان و پوشیدن برقع برای زنان را منع می کند جداً، خود داری نمایند. برعلاوه مانع تعلیمات اسلامی در مکاتب نشوند. روی دست گرفتن این‌گونه پالیسی‌ها به صورت ثابت می‌تواند افراط گرایی را تحت کنترول آورده و به آن جهت بدهد. درضمن، روسیه، چین و آمریکا باید مشترکاً کار کنند، که در قدم نخست افغانستان و در قدم های بعدی کشور های آسیای مرکزی را نجات دهند. این کار بیشتر از مبارزه برضد تروریزم ارزش دارد. افغانستان و کشور های آسیای میانه نیاز به کمک های اقتصادی دارند. برای این کشور ها باید پروژه های زیربنایی راه اندازی شود و در آن‌ها روند اصلاحات نیز عملی گردد.

علی رغم اینکه آمریکایی ها، میلیارد ها دالر را در این راه مصرف نموده و هزاران تن جان خویش را از دست دادند، لذا همکاری بین روسیه، چین و آمریکا و غربی ها برای نجات افغانستان و کشور های آسیای مرکزی نهایت موثر خواهد بود. تاریخ غم انگیز گذشته نباید تکرار شود. جنگجویان و گروه های تروریستی جدید درافغانستان و مرز های کشور های آسیای مرکزی یک فرصت برای روسیه و ایالات متحده آمریکا است. این دو کشور باید از این فرصت برای ایستادن در کنار یک دیگر و مبارزه برضد افراط گرایی استفاده کنند.