۲۰ جدی ۱۳۸۸

همراه با شاعران و اهل فرهنگ و هنر افغانستان

***

جلال جلال الدین در سرزمین مولانا عنوان چهل و پنجمین جلسه بنیاد آرمان شهر بود که روز یک شنبه ۲۰ جدی ۱۳۸۸ در تالار بنیاد فرهنگی شهید مسعود برگزار گردید.

در این جلسه که به بهانه بزرگداشت حضرت مولانا نابغه‌ی ادب و عرفان این سرزمین برگزار شده بود، افراد بسیاری از اهل شعر، ادب و عرفان گرد هم آمده بودند تا ضمن گرامیداشت حضرت مولانا  در ۸۰۲ امین سالگرد تولدش، پیامی از ایشان را دوباره به این سرزمین برسانند.

هدف از برگزاری این جلسه علاوه بر بزرگداشت مقام حضرت مولانا، زنده  نگه داشتن اندیشه و جهان بینی ایشان در مورد هستی، انسان، زندگی و … بود تا بتوانیم از آن برای بهبود بخشیدن به نگاه و نگرش امروزمان نسبت به زندگی و جهان‌مان استفاده کنیم.

یکی از مهم ترین پیام‌های حضرت مولانا در بستر تاریخ، ادبیات و عرفان فارسی به انسان‌ها مهر وعطوفت و انسان دوستی است: نوش دارویی که می تواند داروی بیشتر زخم‌های امروزمان باشد.

 

درک و برداشت حضرت مولانا از هستی و ارایه این برداشت در زبان روان و شیرین و در عین حال محکم در کنار قرائت ویژه او از دین می‌تواند برای جامعه‌ای مثل افغانستان با ساختار ویژه آن راهنمای خوبی برای زندگی و بیرون رفتن از بحران به حساب آید.

نگفتمت مرو آن جا که آشنات منم

در این سراب فنا چشمه حیات منم

این بیت مطلع یکی از غزل های شورانگیز مولانای بلخ است که مجری در لابلای شعرخوانی ها آن را دکلمه کرد.

علاوه بر قرائت اشعاری از حضرت مولانا و شاعران حاضر در محفل، سه آهنگ که بر روی اشعار حضرت مولانا و توسط هنرمندان بزرگ منطقه از جمله استاد مهوش، استاد شجریان و استاد دولتمند ساخته شده، پخش گردید.

آغاز محفل با مثنوی زیبای “لحظه های آبی اشراق” از استاد پرتو نادری در وزن بشنو ازنی حضرت مولانا بود:

بانگ نایی می رسد در گوش من

حیرت آیینه دارد هوش من

هوش من با آینه مدهوش عشق

من ندانم خود چه باشد هوش عشق

در ادامه، غزل “غربت مهتاب” ازاستاد وجودی با حضور و اجازه ایشان توسط آقای سمیع دره ای خوانده شد:

دل غریبم در این شبستان به غربت ماهتاب سوزد

که چون چراغ مزار شبها به شهروندان خواب سوزد

به داغ حرمان در این بیابان گداختم تن بسوختم جان

به رنگ شمعی که پای تا سر به محضر آفتاب سوزد

بعد از شنیدن حکایت بشنو از نی از حنجره طلایی استاد مهوش

و

جان و جهان دوش کجا بوده ای

نه غلطم در دل ما بوده ای

دوش ز هجر تو جفا دیده ام

ای که تو سلطان وفا بوده ای

غزلی که تجاهل عارف در آن غوغا افکنده است، توسط اقای امینی، جلسه شعرخوانی به دست جوانان سپرده شدی،  شاعرانی مانند سید ضیا قاسمی، محبوبه ابراهیمی، امان پویامک، مجیب مهرداد، خاموش کوهستانی، خانم اسرافیل و یاسین نگاه شعرهای شان را دکلمه کردند.

آقای سید ضیا قاسمی نیزشوریدگی روح خود را بعد از پخش آهنگ ” مستان سلامت می کنند” از استاد شجریان اینگونه بیان کردند:

ای روح سرگردان سرگردان سرگردان

از بلخ تا قونیه، از بهسود تا تهران

گاهی ز مقدونیه سوی هند می آیی

گه سوی مصرت می برند از دامن کنعان

یک روز در بازار مکه تکه ای از تو

از دست های تاجران برده آویزان

یک روز در شهر بخارا تکه یی دیگر

بر تخت و بختی خوش نشسته است با پری رویان

شرکت کننده گان این مراسم را بیش ازصد تن از جوانان اهل شعر و ادب، دانشجویان، اساتید شعر و ادب فارسی و علاقمندان حضرت مولانا تشکیل می دادند و رسانه هایی مانند تلویزیون طلوع، نور، راه فردا، صبا، نورین، تمدن، رادیو نوا، دویچه وله، آزانس خبری پژواک، هفته نامه مشارکت ملی، روزنامه راه نجات و هفته نامه دنیای زن برای انعکاس خبری این مراسم اشتراک کرده بودند.

در این مراسم، همچنین شرکت کنندگان کتاب ” اینجا زمان متروکیست” نوشته اقای روح الامین امینی را که اخیرا از سوی انتشارات آرمان شهر به چاپ رسیده، دریافت کردند.

برای دیدن نظریات دیگران در مورد این بزرگداشت می‌توانید سری به لینک‌های زیر در بعضی از خبرگزاری‌ها بزنید:

http://www.dw-world.de/dw/article/0,,5110734,00.html?maca=dar-rss-dar-all-1481-rdf

http://www.pajhwok.com/viewstory.asp?lng=dar&id=87705

http://www.rahenejatdaily.com/1355/88102115.html