نثاراحمد فیضی غوریانی- عضو پارلمان- برگرفته از روزنامه ۸صبح
نگرانی را که جنرال مراد‌علی مراد، معاون لوی‌درستیز روز یک‌شنبه در مراسم فراغت سربازان و افسران ارتش در مرکز آموزشی کابل ابراز کرد، باید جدی گرفت. او در این مراسم با اشاره به موج ناامنی‌های گسترده در کشور و به‌ویژه حملات انتحاری در کابل که صد‌ها کشته و زخمی در پی داشته است، گفت که نباید جامعه جهانی از جنایات ضد بشری هراس‌افگنان چشم‌پوشی کند. جنرال مراد به مساله مهمی در جنگ اشاره کرده است که همواره به‌عنوان حلقه مفقوده در جنگ افغانستان مغفول واقع شده و آن جنایات ضد بشری هراس‌افگنان و حامیان منطقه‌ای آن‌هاست. به‌گفته جنرال مراد، حملات هراس‌افگنانه اخیر باا پشتیبانی حلقه‌ها و چهره‌های بیرونی راه‌اندازی شده‌اند و از این جنایت‌های ضد بشری هراس‌افگنان نباید چشم‌پوشی شود.
آقای مراد از جامعه جهانی می‌خواهد که در برابر چنین حملاتی بی‌تفاوت نباشد و از آن به‌عنوان جنایات ضد بشری یاد کند. جنایات ضد بشری اصطلاح شناخته شده در اندیشه سیاسی و جامعه‌شناسی است که عمدتا به شناخت وضعیت غیرنظامیان در جنگ کمک می‌کند. براساس قوانین جنگ، خشونت علیه غیرنظامیان در همه اشکال آن باید مورد پیگرد قرار گیرد. نمونه روشن این وضعیت در جنگ جهانی دوم قابل بررسی است. پس از آن‌که جنگ جهانی دوم به پایان رسید، بحث پیگیری قضایای ضد بشری آن تازه آغاز شد و زمینه را برای دادخواهی قربانیان فراهم ساخت.
موضوع عدالت انتقالی به‌عنوان مفهوم بشردوستانه طرف‌های درگیر را موظف می‌دارد که مواظب برنامه‌های جنگی خود باشند و به غیرنظامیان آسیب نرسانند. جنگ در همه حال پدیده نفرت‌انگیزی است، اما این نفرت‌انگیزی زمانی چندین برابر می‌شود که طرف‌های منازعه به هیچ یک از قوانین انسان‌دوستانه تن در ندهند و بی‌محابا برای رسیدن به هدف‌های خود دیگران را قربانی کنند.
خشونت سازمان‌یافته نام دیگر جنایت‌های ضد بشری است که از چهارده سال به این طرف افغانستان قربانی آن است. در این خشونت‌ها هزاران تن قربانی شده‌اند و هنوز شعله‌های آن در پی گرفتن جان‌های قربانیان دیگر به هر سو زبانه می‌کشد. حوادث خونبار و تکان‌دهنده شاه‌شهید و مکروریان کابل در روزهای اخیر از نمونه‌های برجسته جنایت‌های ضد بشری است که جنرال مراد به آن اشاره می‌کند. آیا این جنایت‌ها و حامیان آن‌ها از چشم جامعه جهانی و سازمان‌های حمایت از حقوق بشر پنهان استند؟ آیا پس از این همه سال مبارزه مشترک با تروریسم مشخص نشده است که کدام نیروها و سازمان‌ها به ادامه چنین جنایاتی تاکید می‌ورزند؟ این سوال‌ها پاسخ‌های روشن و دقیق در واقعیت‌های جنگ و خشونت‌های افغانستان یافته‌اند. حالا کم‌تر کسی می‌تواند انکار کند که گروه‌های تروریستی با حمایت بیگانگان دست به جنایات ضد بشری می‌زنند.
خاموشی دنیا در برابر این جنایات پرسش‌برانگیز و گاه تکان‌دهنده است. وقتی در یک گوشه دیگر جهان بمبی منفجر می‌شود و شماری را قربانی می‌گیرد چنان سروصدا‌های دادخواهانه از هر طرف بلند می‌شود که باید سپاسگزار تدوین‌کنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر بود، اما وقتی هراس‌افگنان و حامیان‌شان همه‌روزه شهروندان بیگناه افغانستان را آماج حملات خود قرار می‌دهند، از هیچ جایی صدای دادخواهی بلند نمی‌شود. این موضوع بدون شک پرسش‌برانگیز است.
شهروندان افغانستان سال‌هاست که قربانی تروریسم و حامیان آن‌اند و در این راه چنان تکیده و زخم خورده شده‌اند که با مظلومیت و معصومیت به حوادث و رخداد‌های کشور خود نگاه می‌کنند. در طی چهار دهه گذشته کم‌تر کشوری به اندازه افغانستان، با توجه به جغرافیا و جمعیت خود، قربانی جنگ و خشونت شده است. جنگ افغانستان جنگ اعلام نشده نیست. تروریسم و حامیان آن از مدت‌ها به این‌سو این جنگ را رسمیت بخشیده‌اند. وقتی مناطق مرزی افغانستان مورد حملات موشکی قرار می‌گیرد، می‌توان گفت که افغانستان در یک جنگ اعلام نشده قرار دارد؟ آقای مراد به این بعد جنگ افغانستان نیز توجه نشان داد و گفت که از مدت‌ها به این طرف بخش‌های مرزی جنوب افغانستان موشک‌باران می‌شود.
عوامل موشک‌باران‌ها و خشونت‌های سازمان یافته در افغانستان مشخص‌اند و باید این قضایا از مجاری بین‌المللی و جهانی مورد پیگرد قرار گیرند. تنها اعلامیه صادر کردن و شعار دادن درد مردم افغانستان را دوا نمی‌کند. باید به میدان آمد و از ارزش‌های خود دفاع کرد. امروز روز عمل و حمایت از نیروهای امنیتی کشور است. ولی در پهلوی آن دیپلوماسی افغانستان در سطح بین‌المللی نیز باید هوشیار و بیدار باشد. ما متاسفانه نتوانستیم قربانی بودن خود را به آواز مشترک جهانی تبدیل کنیم. به آوازی که همه آن را بشنوند و نسبت به آن احساس مسوولیت کنند. هراس‌افگنان و حامیان‌شان باید این نکته را بدانند که مساله جنایات ضد بشری در افغانستان چیزی نیست که به فراموشی تاریخ سپرده شود.