۳ ثور ۱۳۹۰

سخنران: آقای سیدضیاء مبلغ رییس سازمان حقوق و دموکراسی

***

بنیاد آرمان شهر در راستای تحقق عدالت و عدالت خواهی در افغانستان هفتاد سومین گفتگو را تحت عنوان «در جستجوی حقیقت و عدالت در افغانستان، سازکارهای ملی و بین المللی» به تاریخ ۲۳ اپریل ۲۰۱۱ برابر با ۳ ثور ۱۳۹۰ در دفتر مرکزی این بنیاد برگزار نمود. در این گفتگو ۲۳ نفر از دانشجویان و فعالین جامعه مدنی افغانستان اشتراک ورزیده بودند. محفل با گفتگوگردانی سید جواد دروازیان و سخنرانی سید ضیا مبلغ رییس سازمان حقوق و دموکراسی به ساعت ۲:۳۰ بعد از چاشت آغاز و به ساعت ۴:۳۰ بعد از چاشت خاتمه یافت.

در ابتدای این محفل آقای سید جواد دروازیان چنین گفت:

باز خوانی گذشته، یا حقیقت یابی و عدالت جویی در افغانستان، زیر عنوان‏های عدالت انتقالی، حقوق بشر، به محاکمه مجرمین جنگی و ناقضین حقوق بشر در ده سال اخیر یک «مسأله» بوده است. اما این «مسأله» به طور می باییست آن مطرح نشد.

یاد آوری گذشته سیاه و دردناک و چالش با آن در جوامعی که دوره‏های جنگ، سرکوب، کودتا و دیکتاتوری را پشت سر گذرانده اند، و یا هنوز به آن مواجه هستند، پروسه‏ی سخت و بغرنجی است. عده ای بر این باور اند که گذشته ای را که در آن هیچ افتخاری نیست، بر عکس سراسر سیاهی و ویرانی است، باید به فراموشی سپرد. عده دیگر بر این باورند که نباید گذشته را فراموش کرد. از گذشته باید درس و عبرت گرف؛ قبل از فراموشی باید گذشته را خواند.

اما آیا گذشته را به فراموشی سپرد؟ اگر نه چرا و اگر بله چه گونه؟ کدام جنبه های گذشته را فراموش کنیم و کدام بخش ها را به خاطر بسپاریم؟ چه گونه می توان این دو را از هم تفکیک کرد ؟ آیا به راستی یاد آوری گذشته بر کینه های می افزاید یا بر عکس آن؟ کدام جنبه های گذشته بر شانه ما سنگینی می کند؟

باوجودی که یاد آوری گذشته برای کسانی که دردها و رنج ها را پشت سر گذشتانده اند، کار دشواری است. اما برای کسانی‏که با بی تفاوتی یا بی خبری نظاره گر آن بوده اند، آگاه شدن از رنج های دیگران خالی از درد و احساس گناه نیست. به خصوص در مواردی که جنایت ها پایگاه جمعی داشته باشد. وقتی جنایت در یک کشور رخ می دهد همه از خود می پرسند چرا چنین شد؟ دنبال چرا ها رفتن یا خود انسان احساس گناه می کند و یا دیگران را مقصر می داند. این جا است که در فکر دریافت «حقیقت» می رود. امروز بالای دیروز استوار است و فردا بالای امروز. به عبارت دیگر بار دیروزیان را امروزیان به دوش دارند. «یاد آوری گذشته به خودی خود عاملی نیست که تشنج، شکاف و کینه را دامن بزند.» بل این کارنامه گذشتگان است که تشنج، شکاف و کینه را دامن می زند. به همین خاطر  محاکمه گذشته و اعلام خبر مرگ آن ضروری است.

خرد بشری دیگر نمی تواند بررنج قربانیان بی توجه باشد. کسی که شمه ای از اخلاق در وجودش باشد فکر نمی کنم احترام قربانیان خشونت را که بر آن ها تحمیل شده است ارج ننهد. به خصوص در جوامعی که هنوز بار جنایت های گذشتگان و امروزیان بر دوش شان است. و این «دور باطل» ادامه دارد. هنوز انسان این سرزمین «در فاجعه تولد، در فاجعه بزرگ و در فاجعه می میرد.» در حالی که روزنه‏ای که به ما اطمینان دهد وجود ندارد که این «ناتمام» چه وقت «تمام» خواهد شد؟ مگر بازو و همت جوان جدید.

آقای ضیا مبلغ در سخنرانی شان چنین گفتند:

در افغانستان از زمان های قبل پروسه های برای ختم جنگ و آشتی ملی صورت گرفته است و تلاش بر این بود که کشور از حالت جنگ برون آید و انسان های این سر زمین در آرامش به سر ببرند ولی متآسفانه که در این روند ها حقیقت یابی صورت نگرفته بود و ما شاهد جرگه ها و شورا های زیاد برای قطع جنگ در کشور و بیرون از کشور بودیم. که مسلماً این راهکار برای ختم جنگ در کشور نیست. او گفت ما شاهد جرگه صلح میان افغانستان و پاکستان، برنامه صلح و ادغام مجدد، جرگه مشورتی صلح، کمیسیون تحکیم صلح به رهبری آقای صبغت الله مجددی و موارد دیگر هستیم. ولی آنچه نا معلوم است این است که آیا صلح با این مکانیزم ها در کشور باز میگردد و یا خیر؟ اما آنچه به نظر میرسد تمام این تلاش ها به ناکامی منجر شده است زیرا در تمام این پروسه ها به حقیقت یابی پرداخته نشده است. وقت که حقیقت یابی صورت نگیرد و پاسخ برای این همه خیانت و نقض حقوق بشر دریافت نگردد این پروسه ها و پروسه های نظیر آن به شکست منجر می گردد. به همین دلیل است که جان انسان، مال انسان، کرامت انسان در این سر زمین هیچ بهایی ندارد. مبلغ افزود به دلیل دسترسی به صلح پایدار دشوار است که حکومت داری خوب، شفافیت، حاکمیت قانون و مشارکت مردم، پاسخگو بودن و داشتن یک دور نمایی استراتیژیک سیاسی و انکشاف اقتصادی را در کشور نداشتیم. ولی آنچه مسلم است صلح بودن عدالت در هیچ جایی تحقق پذیر نیست. بناً صلح بدون عدالت و عدالت بدون رسیدگی به خواست قربانیان ممکن نیست. از طرف دیگر مسوولیت نهاد ها است که از جنایات اتفاق افتاده و نقض های حقوق بشری که صورت گرفته اسناد و مدارک جمع آوری نمایند و مستند سازی کنند. و این اسناد را به دادگاه بین المللی جنایی ارسال نموده و خواهان همکاری از این نهاد ها گردند. اما صلح که در کشور جریان دارد تلاش دارد تا حقایق و جنایت های که صورت گرفته آنرا کتمان کند و به ریشه های منازعه توجه ندارند. حتی با تصویب قانون عفو عمومی تمام جنایت کاران را مورد عفو قرار دادند و فرهنگ معافیت را به نحوه ترویج بخشیدند.

در این گفتگو از طرف اشتراک کنده ها بحث های مطرح که بیشتر نقد های به جامعه مدنی افغانستان وارد بود و عده ی از اشتراک کننده ها به این باور بودند که جامعه مدنی افغانستان تنها توجه به تطبیق پروژه ها داشته است و توجه چندان به ماهیت مفاهیم نداشته اند.

سوال که پیش آمد این بود که چگونه می توانیم اسناد و مدارک قربانیان را بخش کنیم؟

آقای مبلغ در جواب گفتند که زمانی می شود این اسناد ها را مهم دانست و به آنها بها داد که دولت اراده ی به خاطر رسیدگی به اسناد و مدارک را داشته باشد در غیر خیلی دشوار خواهد بود که ما بتوانیم از این اسناد برای تحقق عدالت و رسیدگی به خواست قربانیان استفاده لازمی نمایم. از طرف دیگر دولت افغانستان با همکاری سازمان ملل و دادگاه بین المللی می تواند به اسناد رسیدگی نماید و الی اینکه نهاد های جامعه مدنی باید داد خواهی بکنند تا حقیقت یابی صورت گیرد و پروسه عدالت خواهی تحقق یابد.

سوال دیگر که متوجه آقای مبلغ بود این بود: زمانیکه دولت و سازمان های بین المللی اراده برای حقیقت یابی ندارند پس وظیفه و مسوولیت های شهروندان افغانستان چیست؟

باید گفت که برنامه عمل و مصالحه در سال ۲۰۰۵ م از طرف دولت افغانستان تصویب شده است. در بخش کلیدی سوم این برنامه حقیقت یابی و مستند سازی است. و به تعقیب آن قانون عفو و مصالحه ملی را اعلام می کنند. بناً حکومت را که ما داریم همین دو گانگی و سیاست را دارد. در نهایت باید دادخواهی نمایم و روشنگری صورت گیرد.

اشتراک کننده دیگر به این نظر بود که تنها نهاد های جامعه مدنی نمی تواند کار را انجام بدهند الی اینکه جوانان، دانشجویان، زنان و سایر طیف های از جامعه دست به دست هم بدهند و بالا دولت افغانستان فشار وارد کنند تا پروسه حقیقت یابی را در کشور آغاز نماید.