احمد نجیب بیضایی، رییس عمومی انکشاف منابع بشری وزارت معارف در دولت آقای کرزی، سوابق اجرایی و پژوهشی درخوری دارد؛ ازجمله اینکه در کمیسیون مستقل اصلاحات اداری و خدمات ملکی تا سال ۱۳۸۵ به حیث کمیشنرِ، در رأس بورد تعینات کار کرده و کتاب‌هایی را چون «لعل رخشان از دیار بدخشان» تألیف کرده است. به باور او نبود امنیت، مهم‌ترین مانعی است که از حضور اجتماعی زنان جلوگیری می‌کند.

این ‌گفت‌وگو در ادامه کمپین «افغانستان به روایت دیگر» منتشر شده است.

س: لطفاً خودتان را معرفی کنید.
ج:  نامم احمد نجیب بیضایی است. در سال ۱۳۶۰ از دانشکده‌ی مهندسی دانشگاه کابل فارغ شدم؛ هم‌زمان با فراغت، ‎‏‏در اداره‌ی کنترول و تفتیش صدارت‌عظمای وقت، به حیث مفتش مقرر شدم. در زمان حکومت داکتر نجیب که تلاش کرد حکومت غیرحزبی شود، به حیث مسئوول پذیرش عرایض تا سال ۱۳۷۱ در دفتر صدراعظم کار کردم، بعداً دوباره در اداره‌ی تفتیش و کنترول به حیث رییس سروی محصولات و انرژی و مخابرات در بست اول مقرر شدم و مدتی ‌هم به حیث معاون دوم و اول اداره‌ی امور صدارت ارتقا یافتم.
پس از انتقال قدرت به دولت آقای کرزی، کمیسیون مستقل اصلاحات اداری و خدمات ملکی تأسیس شد و من طرح این کمیسیون را تهیه کردم و با وجود همه‌ی تهدیدها و نبود شایسته‌سالاری تا سال ۱۳۸۵ به حیث کمیشنرِ این کمیسیون، در رأس بورد تعینات در این سِمت کار کردم. به دلیل مشکلات و مداخلات زورمندان بیش از آن نتوانستم کار کنم و کنار رفتم. پس از آن دو سال خانه‌نشین بودم و سپس در وزارت معارف به حیث رییس عمومی انکشاف منابع بشری وزارت معارف تعیین شدم. در بخش‌های فرهنگی هم کارهایی کرده‌ام که از معرفی شعرا و فضلای بدخشان گرفته و تا معرفی فرهنگ فلکوریک بدخشان را می‌شود نام برد. نتیجه‌ی کار من چندین کتاب بود که یکی معرفی سخنوران دروازی است که جلد اولش را چاپ کردم و خوشبختانه با استقبال کم‌نظیر مردم مواجه و از آن به عنوان منابع دست اول در افغانستان و ایران استفاده شد. به دنبال آن کتاب «لعل رخشان از دیار بدخشان» و چندین کتاب دیگر را چاپ کردم.

س: لطفاً یک یا دو خاطره‌ی مهم را که در آن حقوق بشری شخص شما نقض شده و در زندگی‌تان تأثیرگذار بوده، تعریف کنید.
ج: زمانی ‌که در کمیسیون اصلاحات اداری و خدمات ملکی کار می‌کردم، بیشترین مشکلات را با وزیران، وکلا و سناتورها داشتیم. با وصف مقاومت فراوان و سر تسلیم فرود نیاوردنم، فشارهای آنها باعث شد که از وظیفه استعفا بدهم. وقتی رییس‌جمهور کرزی پرسید چرا به کار ادامه نمی‌دهید؟ گفتم: «از نظر کار و سیستم مشکلی نداریم، ولی سه‌ونیم سال علیه مداخله‌ها مقاومت کردم ولی این یک مشکل مستدام و همیشگی است و من دیگر نمی‌توانم.» به طور مثال یک فرد که به حیث رییس مالی و اداری یک وزارت کاندیدا شد، نمره‌ی معیاری نگرفت و رد شد، یک هفته بعد معین مالی و اداری همان وزارت شد.
در زمان جنگ‌های داخلی من در صدارت‌عُظما کار می‌کردم ولی وقتی طالبان آمدند چند تن را از وظیفه برکنار کردند که یکی من بودم. چون همیشه متکی به معاش بودم بعد از آن دیگر در کابل نتوانستم بمانم، به همین دلیل از کابل به بدخشان رفتم که در آنجا منبع تمویلی نداشتم.

س: سه دستاورد مهم دوران جدید چه بوده است؟
ج: در گذشته روابط بین‌المللی افغانستان خدشه‌دار شده بود ولی خوشبختانه دیپلوماسی افغانستان آغاز به کار کرد، این روابط ایجاد شد و شناخت از افغانستان در سطح بین‌المللی بیشتر از گذشته‌ها شد. مسأله‌ی حقوق زنان و حقوق جوانان هم شناخته شد و بازتاب خوبی داشت.

س: چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و آن را به عنوان نوآوری، ابتکار مثبت و یک چیز خوب ارزیابی می‌کنید؟
ج: رشد دانشگاه‌های شخصی در جنب دانشگاه‌های دولتی فراهم شد و همچنین ایجاد مؤسسات نیمه‌عالی دیگر، که اینها زمینه‌ی خوبی برای رشد نسل جوان در کشور شد. با وجودی که کیفیت آن مورد پرسش قرار دارد، زمینه را به حدی رسانده که جوانان وارد همه‌ی عرصه‌ها و سطوح شدند، بویژه در رسانه‌ها.

س: مهم‌ترین ترس امروز شما چیست؟
ج: مهم‌ترین ترس من بیشتر حاکم شدن ناامنی در کشور است؛ امروز امنیت یکی از چالش‌های عمده در افغانستان به شمار می‌رود. اگر افغانستان دوباره به سمت ناامنی حرکت کند، شکی نیست که تمام دستاوردهای گذشته نابود می‌شود.

س: از نظر شما سه چالش بزرگ ساختاری، اجتماعی و فرهنگی پیش روی افغانستان چیست؟
ج: از نظر ساختاری، ساختار سیاسی افغانستان از معقولیت و مقبولیت خاصی برخوردار نیست. ما بیشتر به شکل‌ها توجه کردیم و به محتوا نمی‌اندیشیم و نمی‌دانیم که آیا محتوا زمینه‌ی رشد مادی و معنوی کشور را فراهم می‌کند یا خیر؟ در کشور فقیری مثل افغانستان ۲۵ وزارت وجود دارد که بار گرانی بر گرده‌ی مردم است؛ درحالی‌که بیشتر از ۱۶ وزارت ضرور نیست. وقتی وزارت مبارزه با مواد مخدر ساخته شد، مواد مخدر بیشتر گشترش یافت. یا وزارت امور زنان، که یک وزارت صرفاً سیاسی است، صلاحیت اجرایی ندارد. اگر وزارت بنا می‌شود باید به معنای واقعی باشد، نه شکلی.
اما از نظر فرهنگی، ما در گذشته اتحادیه‌ی نویسندگان داشتیم که فعالیت‌های مهمی در بهبود فرهنگ و ادبیات انجام می‌داد، ولی امروز با وصف همه‌ی امکانات موجود مادی، باید کارهای به مراتب بیشتری می‌شد، ولی متأسفانه دولت افغانستان هیچ‌گونه پالیسی ویژه در این راستا نداشته است. به عنوان نمونه وزارت اطلاعات و فرهنگ هنوز خط مشی ندارد.

س: آیا فکر می‏کنید جامعه‌ی افغانستان امروز اجازه خواهد داد که دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و فقدان حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
ج: بدبختانه امروز از ۱۷هزار باب مکتب، حدود ۶۰۰ باب مکتب مسدود است که عامل اساسی‌اش، نبود امنیت است. ولی مردم ما به لحاظ فکری آماده‌ی برگشت به گذشته نیستند؛ نمونه‌های بسیاری وجود دارد که دال بر این مدعاست. به نظر من مسدود شدن مکتب‌ها بر روی دختران غیرممکن است و ما به چنان وضعیتی بازنمی‌گردیم. از دیدگاه اجتماعی نیز در قانون، موارد بسیار خوبی آمده است که جامعه را به سوی تمدن می‌برد، اگر در عمل اراده‌ی استوار برای بهبود وضعیت اجتماعی روی دست گرفته شود.

س: یک خاطره را که در آن حقوق بشری یکی از اعضای زن خانواده یا آشنایان شما (خواهر، مادر، همسر، خاله، عمه) نقض شده، تعریف کنید؟
ج: به صورت خاص چنین چیزی به یادم نیست ولی در افغانستان این‌گونه اتفاقات بسیار افتاده است. ما در کابل سربریدن‌ها و گوش بریدن‌ها و انواع شکنجه‌ها را شاهد بوده‌ایم.
س: سه عامل بازدارنده‌ی ساختاری، اجتماعی و فرهنگی در مقابل مشارکت زنان در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟
ج: از نظر من چندین عامل هست که یکی دولت است. اگر دولت در این راستا اراده و نیت خوب داشته باشد و برای تطبیق آنها تلاش کند، مسلماً به نتیجه‌ی خوبی می‌رسیم و اگر عکس آن ثابت شد، به نتیجه‌ی مطلوب نمی‌رسیم. برای مثال مصوبه‌ی شورای وزیران است که باید ۳۰ درصد بدنه‌ی حکومت زنان باشند، ولی در عمل ده‌ها اداره وجود دارد که حتی یک درصد زنان در آن نیستند. البته تنها دولت مقصر نیست؛ خود زنان هم به دلیل سرکوب‌ها و نبود زمینه‌ها جسارت ورود به پست‌های مهم را ندارند؛ درحالی‌که رقابت آزاد است و می‌توانند امتحان بدهند و انتخاب شوند. درباره‌ی زنان زیاد حرف زده می‌شود ولی در عمل چندان کار شایسته انجام نشده است. ما دارای قانون خوبی هستیم ولی اگر این قانون تطبیق نشود، هیچ دردی را دوا نمی‌کند. نبود امنیت مشکل دیگری است که مانع حضور زنان می‌شود. در بسیاری از ولسوالی‌ها به کارمند زن نیاز است ولی جرأت نمی کنند در آنجاها کار کنند؛ چون امنیت نیست.

س: به نظر شما سه مطالبه‌ی عمده‌ی زنان به‌طورکلی چیست؟
ج: به باور من زنان باید از حمایت جدی دولت و جامعه‌ی جهانی برخوردار باشند. اگر دولت زنان را حمایت کند، زمینه‌های زیادی برای رشد زنان وجود دارد: زمینه برای حضور زنان در نهادهای آکادمیک وجود دارد و بسا جاهای دیگر. مهم‌تر از آن این است که زن‌ها باید برای حقوق خودشان بیشتر از همه دست به کار شوند، چون قانون اساسی کشور و سایر قوانین دیگر از رسیدن آنها به حق‌شان دفاع می‌کند و از طرفی دولت هم مجبور است  که از آنها حمایت کند.

س: منابع و مراکز قابل اتکا در داخل افغانستان برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان چه کسانی هستند؟
ج: به نظر من ایجاد نهادهای حقوق بشری و نهادهای زنان مهم است. همچنین آنها نباید آرمان‌گرایانه مبارزه کنند. باید خط مشی معین برای خود تعیین کنند، طبق آن برنامه‌ریزی کنند و برای رسیدن به آن با مبارزه‌ی مدنی پیش بروند. مردان هم در زمینه‌ی حقوق زنان نباید بی‌تفاوت باشند. اگر مردان از حقوق زنان حمایت نکنند، جامعه با مشکل مواجه می‌شود. تنها راه حل، مبارزه‌ی مستدام زنان است. باید برای زنان ذهنیت‌سازی صورت گیرد، تا آنهایی که هنوزهم از حقوق‌شان اطلاعی ندارند به آن مطلع شوند، خودشان حقوق‌شان را بشناسند و اگر در قوانین، حقوق‌شان نیامده، باید تلاش کنند این حقوق در قانون بازتاب یابد.
س: برای دختر خودتان چه آرزویی دارید؟
ج: من یک دختر دارم که امسال خوشبختانه از صنف ۱۲ فارغ شد و آزمون دانشگاه را سپری کرد و دوست دارد که رشته‌ی اقتصاد را بخواند. آرزو دارم درسش را تمام کند، اگر مایل است ماستری و دکترایش را هم بگیرد. خودش دوست دارد که تا سطح ماستری و دکترا تحصیل کند؛ البته من درباره‌ی چگونگی شکل‌گیری آینده‌ی او هیچ نوع مداخله نمی‌کنم. دوست دارم که خودش آینده و سرنوشت خویش را آگاهانه رقم بزند و از این طریق در کنار سایر شهروندان به مردم و نسل خویش خدمت کند.

س: با توجه به صحبت‌هایی که در این مصاحبه انجام دادید، در حوزه‌ی خصوصی و عمومی یعنی فعالیت‌های مدنی و حرفه‌ای خود، برای رفع موانع ذکر شده منجمله تبعیض چه کرده‌اید؟  
ج: در حد مأموریتم تاکنون در ادارات، بیشترین تلاشم را کرده‌ام که تا زنان به حقوق خودشان برسند. زمانی که پروسه‌ی رقابتی در اداره‌ها آغاز شد، فقط دو درصد زنان در دولت حضور داشتند، ولی در سال دوم این آمار را به ۱۵ و در سال سوم به ۱۷ درصد بالا بردیم. برنامه‌های زیاد آگاهی‌دهی و ذهنیت‌سازی انجام دادم، همان وقت اعلانات ما به تمام افغانستان می‌رسید و زنان را دعوت به رقابت‌ها می‌کردیم. بدین لحاظ امروز خود را خیلی خوشبخت احساس می‌کنم که به عنوان یک انسان توانستم به زنان و جوانان خدمت قابل ملاحظه بکنم.
خوشبختانه در خانواده ما همه تحصیل‌کرده، علمی و آکادمیک هستند که محصول زحمت‌های همه‌ی خانواده بوده است و من هم در این زمینه نقش داشته‌ام.

س: اگر پیام یا صحبت خاصی دارید، بفرمایید.
ج: بیشتر هم گفتم که خیلی از ادارات که هم اکنون در چارچوب دولت فعالیت می‌کنند، به درد این کشور نمی‌خورند. به جای آنها دولت باید نهادهای کارآمد دیگر را تقویت کند.

نام مصاحبه‌گر: جواد دروازیان
تاریخ و محل ثبت مصاحبه: مکروریان سوم