گزارشهای ویژه آرمانشهر | چهلگیس
شهلا رستمی
“سه رخ” آخرین فیلم جعفر پناهی، کارگردان ایرانی، پس از ربودن نخل طلای بهترین سناریو در فستیوال کن امسال به روی پرده سینماهای فرانسه آمد تا ما را به سفری در دل ایران از ورای ماجراهای سه زن ببرد که در تلاش دستیابی به آزادی هستند. ماجراهائی که ریشه در جامعه ایران و معضلاتش دارند.
جعفر پناهی که از نخستین فیلمش “بادکنک سفید”، برنده جایزه دوربین طلائی فستیوال کن، تا به امروز آثاری را آفریده که در همه فستیوال ها درخشیده اند و هیچ کدام بدون جایزه نمانده اند، نتوانست بار دیگر، به دلیل ممنوعیت برون رفت از ایران، برای دریافت جایزه اش به کن بیاید.
جعفر پناهی، همچون شمار دیگری از همکارانش، همواره نسبت به موقعیت و سرنوشت زنان دلمشغولی داشته است. در دو فیلم نخستش، “بادکنک سفید” و “ائینه” ما با دختر بچه هائی روبرو هستیم که حقشان را می گیرند. در “دایره” (برنده شیر طلای ونیز سال ۲۰۰۰)، پناهی زنانی را در دل داستان خود به تصویر می کشید که زیر فشار موازین مذهبی و سیاسی قرار داشتند.
در “آفساید” (۲۰۰۶) ، یکی از کوبنده ترین فیلم های این کارگردان، بار دیگر مسئله ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها برای تماشای مسابقات فوتبال، مطرح می شد.
سپس با فرا رسیدن دوران نا آرامی های اجتماعی سال ۲۰۰۹ در پی انتخابات مورد انتقاد محمود احمدی نژاد، جعفر پناهی در سال ۲۰۱۰ زیر فشار محکومیت های گوناگون از جمله ممنوعیت کار قرار گرفت. او از پا نایستاد و در همان شرایط فیلم “پرده” و سپس “تاکسی ” را ساخت که خرس نقره ای فستیوا برلن را ربود و ۵۸۰٫۰۰۰ نقر در سینماهای فرانسه آن را دیدند.
امروز جعفر پناهی، بار دیگر با “سه رخ” به صحنه هنز سینمای جهان باز می گردد و برای خود و کشورش افتخار کسب می کند. در این فیلم او از دلمشغولی های “تاکسی” که نشان دادن جنبه های گونه گون زندگی روزمره شماری از تهرانی ها بود، دور می شود و در ۸۲ دقیقه ما را به سوی افق های دیگر و زندگی در روستائی کوچک در آذربایجان می برد. از ورای ترسیم سه چهره از زنان، پناهی تنها به زنان بسنده نمی کند چون در این صورت می بایستی شمار بیشتری را بر می گزید، بلکه شرایط ایران را کیارستمی وار و با دادن رفرانس هائی از فیلم های او می شکافد. از این رو به گونه ای فراتر از ” تاکسی” می رود که تلنگر به شماری از شخصیت هائی بود که هر کدام به گونه ای در گیر مسائل خود بودند.
در “سه رخ”، نه تنها ما شباهت های بسیاری با فیلم های کیا رستمی، استاد و همکار او می یینیم (جاده، سفر، جستجو، مرگ، گور، روستاو…)، که به گفته خود جعفر پناهی در سوگ و ستایش این کارگردان به کار گرفته شده، بلکه گاه نیز دایره وار مسائل را همچون در فیلم “دایره” ی خود مطرح می کند : دایره بسته شرایط وسنت های دست و پاگیر.
یکی دیگر از نکات مشترک این فیلم با شماری دیگر از فیلم های پیشین پناهی، زنان، دلمشغولی، مسائل و تلاششان برای دستیابی به آزادی و هدایت سرنوشت خویش است.
حال چرا این سفر؟ بدین دلیل که یک هنرپیشه بنام، “بهناز جعفری”، که نفش خودش را بازی می کند، از ویدئوی خبردار می شود که دختری به تلفن دستی جعفر پناهی، کارگردان فرستاده است. در آن این دختر خبر از دلزدگی از شرایط و دست نیافتن به ایده آلش که هنرپیشه شدن است می دهد و خودکشی خود را در پایان ویدئو صحنه آرائی می کند. “بهناز جعفری”، کار فیلمبرداری خود را متوقف می کند وبا “جعفر پناهی (او هم در نقش خود)، راهی این سفر برای کشف واقعیت ماجرا می شوند.
در هر مرحله، کارگردان، چه از ورای یک جمله ویا یک طبیعت، ما را در برابر پرسش تازه ای قرار میدهد. با وارد شدن چهره سوم، هنرمند فراموش شده ای که از دنیا کناره گرفته و به این گوشه دور افتاده آمده، تلنگری به بخش دیگری از معضلات اجتماعی زده می شود. جامعه ای که دائم بت های گذشته خود را فراموش می کند اما باز هم بت هایی تازه می سازد. جامعه ای که هویتش، به جای این که به شکل خطی پیش برود و تغییر کند، دچار دست انداز های بسیار تاریخی شده است.
طنز نیز، همچون در فیلم “تاکسی “، یکی از عوامل کمکی مهم این فیلم است. از جمله در جائی که اهالی روستا دور وبر هنرپیشه بنام گرد می آیند و پس از ابراز علاقمندی دشواری های خود را مطرح می کنند. سپس چون می بینند اینها برای درمان دردهای آنان نیامده اند، به آنها پشت می کنند. این حرکت بسیار معنی دار است چرا که هم جایگاه هنرمندان و به ویژه اهالی سینما را در میان مردم نشان می دهدکه به ارش می برندشان و هم در کنارش توقع بیش از اندازه از آنان را به عنوان ناجی یا رهائی بخش، در نبود یاری مسئولان مطرح می کند. در این جاست که نقش تصویر و اسطوره ای شدن افراد توسط مدیوم سینما بیش از هر مدیوم دیگر روشن می شود.
گقتنی است که این نخستین باری است که جعفر پناهی در بخش اصلی مسابقه ای کن شرکت می کند. البته او پیش تر به بخش های دیگر و از جمله “نوعی نگاه” آمده و جایزه آن را هم ربوده بود.
“سه رخ” فیلمی است که ما را به گردشی در ایران امروز می برد. در واقع می توان این فیلم را از آن گروه فیلم هائی دانست که حال انسان را خوب می کنند.
فیلمی که در ایران امروز توسط کسی ساخته شده که شرایط شخصی راحتی برای فیلمسازی ندارد. اما تلاش خود را می کند، فیلم می سازد و به حرفه خود به عنوان هنرمند و سینماگر ادامه می دهد .
در اینجا باید بگویم که هنگامه پناهی، رئیس شرکت بسیار معتبر “سلولوئید دریمز”، تهیه کننده این فیلم است که همواره از آثار جعفر پناهی پشتیبانی کرده است.
هنگامه پناهی، زاده ایران، که از ۱۲ سالگی در بلژیک زندگی کرده، در سال ۱۹۸۵، شرکت “سلولوئید دیلرز ” را برپا نهاد که بعد ها نام “سلولوئید دریمز” به خود گرفت. او از نادر زنانی است که در این رشته بسیار مردانه، پر رقابت و به گونه ای بسیار خشن، به کار تهیه و پخش آثاری پرداخته که نه تنها در فستیوال ها سر بلند بیرون آمده اند ( “تاکسی”، “دیپان” و “از دور” درفستیوال های برلن، کن و ونیز دز سال ۲۰۱۵) ، بلکه در سینما ها نیز پیروز بوده اند.
هنگامه پناهی که از سال ۱۹۹۳ در فرانسه ساکن شده، چند سینماگرایرانی را نیز در دستور کار خود دارد که از جمله “عباس کیا رستمی” یا فیلم “خانه دوست کجاست” و “کلوز آپ” وشماری دیگر، “مجید مجیدی”، محسن مخملباف” و مرجان ساتراپی با فیلم “مرغ و خورشت آلو” هستند.
در میان شمار بالای کارگردانی که “هنگامه پناهی” با آنها همکاری پیگیر و نزدیکی داشته، از جمله “تاکشی کیتانو”، که هنگامه پناهی ۱۶ فیلم از ساخته های وی را به فروش رسانده و “ژاک اودیار” فرانسوی فرار دارند. امسال نیز در میان سینماگرانی که در فستیوال کن شرکت داشتند می توان از برنده نخل طلا، “هیروکازو کوره ایدا” (با ۴ فیلم نخستینش)و جیا ژانکه نام برد.
از هنگامه پناهی، که ” تاکسی تهران” را نیز تهیه کرده، که افزون بر بردن جایزه خرس نفره ای برلن، فروش خوبی هم داشته، پرسیدم این علاقمندی به کار جعفر پناهی از کجا سرچشمه می گیرد ؟ حمایت از یک سینماگر خوب در گیر با دشواریها ویا ویژگی پناهی؟
هنگامه پناهی : من به همه فیلمسازانی که با آنها همکاری دارم وفادار هستم. مگر این که تهیه کننده آنها تغییر کند و او بخواهد با یک پخش کننده دیگر جهانی کار کند. من بسان یک ناشر عمل می کنم یعنی نویسنده را بر می گزینم، نه یک کتاب. من سینماگر را بر می گزینم، نه یک فیلم.. در مورد جعفر پناهی نیز باید بگویم که من همه فیلم های او، به جز یکی، “این یک فیلم نیست” را پخش کرده ام . پس طبیعی بود که مسئولیت فیلم تازه را هم به گردن بگیرم.
فیلم “سه رخ” که ستایشی است از عباس کیا رستمی و از این رو شماری از ویژگیهای فیلم های او را در خود دارد، از چه رو از دیگر فیلم های پناهی متمایز می شود؟
هنگامه پناهی: برای ساختن فیلم هایش، جعفر پناهی می بایستی نه تنها سناریوی آنها را بنویسد بلکه هم زمان به امکان ساختنشان هم، با در نظر گرفتن شرایطی که دارد، فکر کند. او تصمیم گرفت “سه رخ” را در خارج از تهران بسازد در حالی که داستان فیلم هایش، به جز یکی از آنها، در محیط شهری تهران می گذرد. در این شرایط ساختن فیلمی در نزدیکیهای مرز ترکیه و در روستای مخل زندگی پدر مادر بزرگش به او امکان دور شدن و ساختن فیلمش را بدون هیاهو می داد. طبیعتا رسیدن اتومبیلی با سرنشینان شهری به میان روستائیان فیلم را بسیار به آثار کیا رستمی نزدیک می کند. جاده باریک و پیچ و خم داری که به روستا می رود هم تصاویر کیارستمی را به یاد می آورد. اما به جز این گوشه چشم های کوچک به آثار دوست و استادش، فیلم تازه جعفر پناهی را باید در راستای آثار شخصی وی و موضوعاتی دانست که از دلمشغولی های او بر می خیزند. به عنوان مثال نشان دادن فیلمبرداری از یک صحنه خود کشی توسط یک تلفن همراه در درون فیلم نمی توانست هرگز جائی در آثار کیا رستمی داشته باشد. حال اگر بخواهیم پرسشی را در مورد واقعی و یا غیر واقعی بودن شماری از نکات و رخداد ها مطرح کنیم، باید این پرسش را به همه فیلم ها و حتا جامعه ایران، به دلایلی که کاملأ روشن هستند، گسترش دهیم. و در این پیوند کتاب “زندگی کردن و دروغ گفتن در تهران”، اثر رامیتا نوائی نمونه بسیار خوبی می تواند باشد.
آیا پیروزی فیلم “تاکسی” سبب شد که شما بار دیگر تجربه کار با جعفر پناهی را تکرار کنید یا سناریوی فیلم “سه رخ” ؟
هنگامه پناهی : همانگونه که پیش تر گفتم، من مولفان و سینماگران را بر می گزینم و تا جائی که برایم امکان داشته باشد کار آنان را دنبال می کنم. حال این که فیلم موفق شود یا نه هرگز هدف نبوده بلکه همراهی و همگامی با سینماگران در دراز مدت است که مرا جذب می کند.
وآیا کارگرانان جوانان و نو رسیده دیگر ایرانی هستند که نظر شما را جلب کرده باشند ؟
هنگامه پناهی: من بسیار از فیلم “مرز”، ساخته علی عباسی، که در بخش نوعی نگاه کن دیدم، خوشم آمد …گفتنی است که فیلم “مرز”، جایزه بخش نوعی نگاه را از آن خود کرد.