زلفیه

 

جایگاه زنان در سینمای تاجیکستان را تا پیش از استقلال چطور ارزیابی می کنید؟

مسأله ی زن در سینمای تاجیکستان را می توان در دو بخش مطرح کرد. موضوعات عادی زنان در سینمای تاجیک و دیگری اشتراک سینماگران زن تاجیک در تهیه و تولید فیلم ها.

در مورد اشتراک زنان در تولید فیلم نیز دو سمت و سو وجود دارد. اول، اشتراک زنان به حیث هنر پیشه هایی که در فیلم ها نقش می آفرینند و زنانی که فیلم تهیه می کنند کارگردان، نگار گران، طراح صورت و لباس، صدا بردار، مونتاژگر و مولف سناریو و محررهستند.

اگر بخواهم در مورد مشکلات اشتراک زنان در سینمای معاصر تاجیک سخن بگوییم باید به مشکلات بسیاری که از سر می گذرانند اشاره کنم. به خصوص در مورد مشارکت زنان در تولید فیلم ها که نظر نارس است.

کارگردان های برجسته زن مانند مروارید قاسم وا، میرم یوسف وا، گل بهار میرزای وا، حلیمه حسن وا به سبب جنگ داخلی شهروندی و شرایط نا ممکن فیلم سازی در تاجیکستان مجبور شدند به دیگر کشورهایی مانند فرانسه، بلاروس، روسیه و غیره بروند . امروز در تاجیکستان چند نفر از کارگردان ها و فیلم نویس های زن وجود دارند. گل اندام محبت وا که کارگردان و مولف سناریوهای خودش هم هست، رابعه عطا اوا و محبت ستاروا و چند نفر آماتور گاهی فیلم می سازند. سبب این وضع، نبود سرمایه برای سینما است. اکثریت هنرپیشگان زن که در این رشته تحصیل کرده اند در تیاتر کار می کنند.

تاریخ سینمای تاجیک از دور اول حاکمیت شوروی (۱۹۲۹م) آغاز شد.. اولین هنر پیشه زن، خانم «سافیا طویبایوا » بود که در یک فیلم داستانی به کارگردانی «کامل یارمدوف» نقش اصلی را بازی کرد. ناگفته نماند که در آن دوره حکومت شوروی از خانم ها دعوت می کرد تا در زمان نو اجتماعی، فعالانه سهم گرفته و از جهان تعصب و جهالت آزاد شوند. یکی از رمزهای آزادی پرتافتن «فرنجی» یا به اصطلاح حجاب بود. این کار در صحنه تیاتر و سینما، جسارت بی اندازه زن پنداشته می شد. همین موضوع در فیلم های محصول «تاجیک فیلم» به کارگردانی «مروارید قاسم وا» انعکاس یافت. چرا که جامعه سنتی تاجیکی نمی توانست در مدتی کوتاه از فرهنگ و تفکر دینی آزاد شود. به همین دلیل نقش آفرینی سافیا طویبایوا در تاریخ سینمای تاجیک به حیث هنر پیشه گی با جسارت ارزیابی شده است.

به خانم « طویبایوا » اشاره کردید نقش او را چطور می بینید؟ آیا تاثیری در سینمای تاجیکستان داشت؟

در آن زمان زنانی که فرنجی (چادر) شان را می پرتافتند یا می خواستند معلم شده یا آواز بخوانند، سواد آموزند، کشته می شدند. خانم طویبایوا در چنین وضعیت فرنجی اش را کشید، رویش را گشاد و در سینما و تیاتر بازی کرد. او در سال ۱۹۱۳م تولد شد و در ۱۹۲۹ با ورود به سینما، فعالیت خود را آغاز کرد. او صد سال پیش به دنیا آمد ولی امسال صد سالگی او را قید نکردند. فقط در بخشی از یک برنامه رادیویی، دو هنرمند تاجیک در باره او صحبت کردند. هیچ کس دیگر او را به یاد نیاورد و او فراموش شد.هر چند که بعدها زنان زیادی از او پیروی کردند.

با توجه به صحبت‌هایتان آیا فیلم‌هایی که ساخته شده است، توانسته در آگاهی زنان بکوشد و به جایگاه آنان کمکی کند؟ چند نمونه را می توانید نام ببرید؟

فیلم‌های زمان شوروی کمک بسیاری به جایگاه زنان کرده است. می توانم از چند فیلم نام ببرم که مسائل زنان و وظیفه آن ها را در جامعه انعکاس داده است. فیلمی با کارگردانی «بریس کیمیاگر وا» به فاجعه رودکی پرداخته که یکی از نقش‌های اساسی آن‌ »نگینه» با بازی زیبای «دلبر قاسم وا».

نگینه در این فیلمکنیز و به اصطلاح خودش نگین انگشتر خواجه گان بود. او نیز شعرهای زیبایی می سرود اما در قفس.و در نهایت به شکل فاجعه ناک می میرد.

فیلم دیگر به نام «من با دختری وا خوردم» به کارگردانی پریل اشتین،داستان دختری است که استعداد آواز خوانی دارد ولی پدرش اجازت نمی دهد که در فیلرمانیه) مدرسه هنر( به حیث هنرپیشه فعالیت کند.

«زمرد»، در باره زنی ست که با خرافات مبارزه و دیوارهای خشونت و تعصب را ویران کرده است و برای حضور زن در اجتماع سهم می گذارد.

یکی از نقش هایی که زن تاجیک به وجود آورده و یاد ماندنی شد،نقش «گرد آفرید» از فیلم «رستم و سهراب» است که به اساس شاهنامه ی فردوسی روی نوارآمد. کارگردان فیلم بریس کیمیاگر اوف است و نقش اصلی را خانم سیرم عیسای وا خیلی جالب اجرا کرده است.

«دختر سوم» (انور طوره یف) از تعصب پدرسالاری سخن می گوید. پدری از تولد سومین دخترش عار کرده و خانواده اش را به همین دلیل ترک می کند ولی آخر عمرش پشیمان می شود چون بعد از ناتوانی اش دخترانش به او کمک می کنند.

«زنی از راه دور» داستان زنی روس است که عاشق مرد تاجیک می شود و به تاجیکستان می آید. زمانی زندگی را آغاز می کند که جنگ دوم جهانی آغاز می شود و همه مردم به جنگ می روند و مرد او نیز. مرد در آن جا کور می شود. زمانی که زن خبر می شود به به کافت و کاو شوهرش رفته و از او نگهداری می کند.

«مردی متعلق به دو زن»، «نسا» و ده ها فیلم دیگر به موضوع زن در جامعه پرداخته‌اند اماهمه شان در زمان شوروی ساخته شده بود.

نگاه به زنان پس از سقوط شوروی و استقلال تاجیکستان چه تغییری کرد؟

پس از استقلال، فیلم های داستانی بسیاری وجود دارند اما به سبب سست نهاد بودن، نداشتن درک عمیق اجتماعی، نداشتن شان و عدم حرفه ای بودنشان در سینمای تاجیک، مانند زمان شوروی، ماندگار نشدند. نمی توانیم بگوییم فیلم های معاصر تاجیکستان همه بد هستند. پس از استقلال، فیلم های به یاد ماندنی فیلم های مستند هستند. این فیلم ها بسیار دقیق و واقعه نگارانه به مشکلات زنان پرداخته ‌اند. هتند. بیشتر کارگردان های فیلم های مستند مردان هستند. مانند فیلم «وطن شیرین»، «نان رشتان»[۲]، «ناصر خسرو»، «مولانا» …

جوان ها شوق ، صمیمیت و محبت دارند و می خواهند فیلم بسازند. شاید زیاد حرفه ای نباشند، شاید بعضی چیزها را از نگاه کارگردانی و کادر و نورپردازی نمی دانند ولی بسیار در این راه کوشش می کنند.. در دو سه سال اخیر تکانی شد و فیلم هایی در بیرون از تاجیکستان نمایش داده می شوند. طی چهار سال اخیر فیلمی مانند «قیام روس» سیزده جایزه بین المللی گرفت یا فیلم های اسکندر عثمان اوف که فیلم های خوبی هستند.

درباره جایگاه زنان هم بعضی سنت ها از روس ها باقی مانده. هنوز مردم تاجیک به سینماگران زن بسیار احترام دارند. وقتی در کوچه ها می روی یکی ترا می شناسد با تبسم سلام می کند و نمونه هایی از گفته های شما را در فیلم یا تیاتر به شما می گوید.

یادمان نرود که زنان تاجیک در بخش های مختلفی مانند مجسمه سازی، سرایندگی، رقص و دیگر حوزه ها، همواره حضور دارند.

آیا تاکنون از سوی بنیادگرایان فشاری به فعالیتهای شما وارد شده است؟ آنها را مانعی در رشد سینماگری می دانید؟

هنوز یگان کس به من طعنه ای نکرده یا فشاری نیاورده است. من گمان می کنم مانعی نیست.

با توجه به این که شما یکی از گردانندگان جشنواره بین المللی فیلم دیدار هم هستید، فکر می کنید این جشنواره توانسته خلاءهای سینمای تاجیکستان را پر کند؟

جشنواره برای پرورش سینما بسیار مهم است. ما از بسیار کشورها فیلم هایی دریافت کرده و بهترین ها را انتخاب می کنیم. اگر این جشنواره وجود نداشت، مردم چنین فیلم هایی را چگونه دریافت می کردند؟ البته بعضی، فیلم ها را از انترنت می یابند. اگر مردم این فیلم ها را در جشنواره ها نبینند چگونه به سینمای جهان آگاه می شوند و نقد های خود را بیان می کنند؟

اتفاقاً در برنامه سال گذشته ما، تعداد زیادی از فیلم ها درباره ی زنان بود. به طور نمونه دو فیلم از طرف افغانستان پیشنهاد شد که هر دو برنده هم شدند. فیلم «سنگ صبور» از عتیق رحیمی و «نسیمه» از صحرا کریمی. یکی موضوع زنی که به بیرون از کشور می رود و دیگری زنی که در داخل کشور می ماند. این فیلم ها در تاجیکستان یک ترکش به وجود آوردند.

ما در دور چهارم جشنواره، هر روز هفته را به فیلم های یکی از کشورها اختصاص داده بودیم. وقتی فیلم های افغانستان نشر شد بسیاری از تاجیک ها که اغلب از مکتب ها آمده بودند، نمی دانستند که مجاهد کیست و طالب کیست؟ در روز آخر همه حیران بودند که ما نمی دانستیم که آنها که بودند و چه کارهای بدی می کردند. یکی از آن ها گفت: “خدا نکند آن ها به تاجیکستان بیایند”. باید توجه داشت که فیلم ها بر سلیقه ی سینما گران نیز تاثیر گذار هستند.

اگر ممکن است دریافت خود را به عنوان مهمان نخستین جشنواره بین المللی فیلم زنان ـ هرات برای ما بیان کنید.

من در تمام زندگی در سه روز متوالی، سه انفجار در یک محل ندیده بودم. این جشنواره در جایی برگزار شد که از یک سو انفجار بود و از سوی دیگر مردم فیلم تماشا می کردند. می دانید این بسیار دشوار است. زمانی که در یک برنامه شعر اشتراک کردیم و دختران خورد سال دوازده سیزده ساله شعر می خواندند، می گفتند: «کاش زن آفریده نمی شدم» و من گریستم.

من هرگز در تاجیکستان از هیچ زنی نشنیده بودم که بگوید کاش زن نبودم. زنان به زن بودن خود افتخار می کردند. اما در این جا دختر خورد سالی از زن بودن خود بیزار است. این ها مرا به یاد سینمای تارکوفسکی انداخت. به ویژه فیلم «کودکی ایوانوف». باید اندیشید که جنگ چه بر سر انسان ها می آورد.

زمانی که زنان و مردان را می دیدم که مصروف تماشای فیلم ها هستند، فکر می کردم که اگر از نتیجه دیدن این فیلم ها پنج نفری که به زنان شان خشونت می کنند برگردند و یاد گرفته باشند که زندگی با لب خنده و خوشرویی، زیباتر است و دیگر به زنان شان خشونت نکنند، دست آورد بسیار کلانی برای مردم است.

__________________

[۱] – هنرمند تاجیک و دبیر جشنواره بین المللی دیدار تاجیکستان. بانو زلفیه صادق وا در انستیتیوت هنرهای زیبا (که در زمان شوروی به نام انستیتیوت صنعت) نامیده می شد، تحصیل کرد و سپس در انستیتیوت تیاتر میخایل شوبکین در مسکو در بخش هنرپیشه گی تیاتر و سینما به تحصیل خود ادامه داد. او در سال ۱۳۹۲ به تاجیکستان برگشت و در طول جنگ های داخلی در کشورش ماند. وی با جمعی از دوستانش تیاتر جوانان تاجیکستان را در زمان جنگ تاسیس کرد. بانو زلفیه می گوید: “ده سال در رخوت جنگ به سر برده ام اما . پس از پایان جنگ دوباره کارهای خود را در سینما و تیاتر از سر گرفتم”.

[۲] این فیلم از «شادی صالح» کارگردان تاجیک است که در نخستین جشنواره بین المللی فیلم زنان ـ هرات در ۹ مارچ ۲۰۱۳ نمایش داده شد.