افتان و خیزان تا مرد شدن

پینار سَلَک/ ترکیه  مترجم : سیما حسین زاده

téléchargement
مقدمه:

کتاب «گام به گام تا مرد شدن» به قلم پینار سَلَک (Pinar Selek)، در سال ۲۰۰۸ به زبان ترکی استانبولی چاپ و منتشر شده است. پینار سلک در این کتاب، فرایند «مرد شدن» مردان در جامعه امروزی ترکیه را از دریچه فمینیسم تحلیل می کند. او معتقد است که یک پسر بچه برای «مرد شدن» مجبور به گذراندن چهار مرحله اصلی و موفقیت در آنهاست تا جامعه او را به عنوان یک مرد «واقعی» به رسمیت بشناسند. این مراحل عبارتند از:

  • ختنه
  • خدمت سربازی
  • اشتغال
  • ازدواج و تشکیل خانواده

تمرکز اصلی نویسنده در این کتاب بر روی خدمت سربازی اجباری مردان در جامعه ترکیه است. خدمت سربازی در ترکیه، برای تمام مردانی که از سلامت جسمی و روانی برخوردارند، اجباری است. در واقع مردانی که بالای بیست سال سن دارند در صورتی که دلیل خاصی همچون ادامه تحصیل در دانشگاه نداشته باشند و یا در حال گذراندن محکومیت جزایی و دوره حبس نباشند، باید عازم خدمت سربازی شوند؛ البته این مردان هم پس از اتمام تحصیل و یا پایان دوره محکومیت مجبوربه گذراندن خدمت سربازی هستند که در مواردی این خدمت در دهه سی و یا چهل عمر مردان انجام می شود. معافیت از خدمت سربازی فقط شامل حال مردانی می شود که یا گرایشات همجنسگرایی دارند و یا بیماری خاصی که ممکن است در طول دوره سربازی برای خود فرد و یا هم دوره ای هایش دردسرساز شود و البته فرد باید برای اثبات این موارد، دلیل و مدرک کافی ارائه دهد. طول خدمت سربازی با توجه به میزان سواد و تحصیلات فرد از ۶ تا ۱۸ ماه متغیر است. در برخی موارد طبق مصوبه های قانونی، فرد می تواند با پرداخت مبلغی مشخص و گذراندن ۳ماه دوره آموزشی، اقدام به خرید خدمت سربازی کند. مردی که «خدمت سربازی» را انجام ندهد، از بسیاری از خدمات اجتماعی محروم می شود و به نوعی باید زندگی پنهانی در جامعه داشته باشد. در واقع سرباز زدن از خدمت نظام وظیفه ، بر اساس سازوکارهای اجتماعی جامعه ترکیه ، مرد را از داشتن شغل دائم و تمام وقت و تشکیل خانواده محروم می کند. بنابراین ، انجام خدمت سربازی به عنوان یکی از ایستگاه های اجباری مرد شدن محسوب می شود.از طرفی دیگر خدمت سربازی کارکرد انتقال نقشهای جنسیتی به مردان جوان را دارد که دربردارنده معانی اجتماعی خاصی نیز هست.

هدف از انجام این پژوهش ، در اصل بررسی چگونگی گذراندن دوره سربازی نبوده بلکه چگونه به خاطرآوردن و از آن یاد کردن بوده است.

سؤالات مهمّی که در طی انجام تحقیق به دنبال یافتن پاسخ برای آنها بوده اند، عبارتند از: در ترکیه مردان، مردانگی را چگونه می آموزند؟ در شکل گیری و تولید ویژگیهای مردانگی، کدام نهادهای اجتماعی نقش بسزایی دارند؟ در فرایند مرد شدن ، ویژگیهای شخصیتی مردان چگونه تحت تأثیر قرار گرفته و مردان چه ویژگیهایی را کنار گذاشته و کدام ویژگی ها را اخذ می کنند؟ با چه نوع پس زمینه ای در تعامل و تقابل با زنان قرار می گیرند؟ درک مردان ازمردانگی خود چیست و چگونه آن را در معرض نمایش قرار می دهند؟ روابط قدرتی که در بین خود مردان وجود دارد در بازتولید مردسالاری چه نقشی ایفا می کند؟

روش تحقیق این پژوهش «نظریه میدانی» با تکنیک مصاحبه عمیق است. مصاحبه شوندگان، ۵۸ نفراز مردانی هستند که دوران خدمت سربازی خود را در مناطق مختلف ترکیه- از غرب تا شرق و از جنوب تا شمال- گذرانده باشند .

این مطلب ترجمه فصل دوم این کتاب است که به بررسی مراحل چهارگانه فرایند «مردشدن» در ترکیه با رهیافتی فمنیستی می پردازد.

ایستگاه های مردانگی

شلوغ و پر از جمعیت. این جمعیت به خاطر یک کودک خیلی زیاد است. اقوام و همسایه ها، همگی در سالن حضور دارند.شادمانی است و همهمه میهمانان…

هرازگاهی پدر نزدیکش می شود و چیزی در گوشش زمزمه می کند:«اتفاقی نمی افتد، اصلا نترس. تمام مردان چنین چیزی را تجربه می کنند. تو هم مرد می شوی. یک مرد کامل …».

جشن، جشن مرد شدن “کمال” است. تا لحضاتی دیگر به وسیله یک چاقو مرد خواهد شد. چشمانش به دنبال مادر است. نعمت خانم سرش شلوغ است و درگیر پذیرایی از میهمانان. هر بار که چشمش به کمال می افتد پیشش می آید، بغلش می کند و می گوید: «پسر قهرمانم».

کمال قهرمان، لباس پادشاهی برتن دارد و عصایی به دست. اما احساس پادشاهان را ندارد. براستی پادشاهان چه حسی دارند؟ تمام حواس کمال به آلتش است. آیا پادشاهان هم حواسشان به آلتشان است؟ آیا مرد شدن همیشه این گونه است؟ آیا ابهت مردانگی به بریدن آلت است؟

تا قبل از این، موقع ادرار کردن دست به آلتش می زد اما این اواخر از لمس آن حس خوشایندی به او دست می دهد و حتی به اهمیت اجتماعی آلتش نیز پی برده است.همچنین در حال جمع آوری اطلاعات در مورد آن ویادگیری فحشها در مورد اندامی است که وجه تمایز او با دختران محسوب می شود. همین امر باعث تغییر در نوع رابطه او با آلت تناسلی اش شده است. بدین ترتیب حسی به او دست داده است که گویی آلتش به مثابه یک سلاح می تواند کارآیی داشته باشد…حس داشتن یک قدرت پنهان بین پاهایش…

کمال با آلتش احساس غرور می کند. آیا می خواهند تکه ای از غرورش را ببرند؟ اگر زیاد بریده شود؟!… نه ، اگر از دید دهها نفری که اطراف کمال را احاطه کرده اند به قضیه نگاه کنی امروزکمال قدرتمند خواهد شد. پرزور. همه به خاطر آلت کمال جمع شده اند. به خاطر مرد شدن او.

کمال با تحمّل درد مردتر خواهد شد. آلتش با بریده شدن بزرگتر خواهد شد. کمال نگاهی به لباس پادشاهی ای که برتن دارد، می اندازد، شانه هایش را صاف می کند و با ژست فرومانروایان سعی می کند ترسی را که در چشمانش پیداست، پنهان کند… و بالاخره به مردانگی «سلام» می کند.[۱]

نگاههای کمال خیلی آشناست. میلیونها مرد در هنگام کودکی در لباس پاشاهان، افسران، پلیس ها ویا پادشاهان، آلت جنسی خود را همراه با ترسی که از حضور جماعت اطرافشان به وجود آمده بوده احساس کرده اند…

مراسم ختنه در جوامع اسلامی به عنوان یک امر واجب دینی برگزار می شود. این آئین در ترکیه، همزمان به عنوان سنت ورود به دنیای مردانگی جشن گرفته می شود. بیشتر مراسم «ختنه سوران» کلیّت مشابهی دارند اما مراسم با ترتیب و تنوع مختلف برگزار می شود. به عنوان مثال در شرق آناتولی رسم براین است که پسر بچه برای ختنه شدن لباس مخصوص مراسم را پوشیده و همراه یک دختر بچه سوار بر شتری می شود ومهمانان با خواندن دسته جمعی ترانه «کمی از نوکش می برّن ،تا دخترا از حسودی بمیرن»، آنها را مشایعت می کنند.

«قربانی کردن حیوانات» از دیگر رسوم رایج در مراسم ختنه سوران است که به عنوان یک امر واجب دینی به همراه دعاخوانی انجام می شود. گلوی حیوان در مقابل چشمان کودکی که قراراست ختنه شود، بریده می شود و به نشانه شجاع شدن مقداری از خون ریخته شده حیوان بر پیشانی پسر بچه مالیده می شود. مالیدن خون بر پیشانی، عملی برای رفع ترس نیز محسوب می شود. حال پسر بچه با جسارتی که از طریق خون مالیده شده بر پیشانی اش بدست آورده، رضایت می دهد تا مقداری از خونش را بریزند و در واقع نوک آلتش را ببرند.

اعمال و رسوم دیگری هم در زندگی مردان وجود دارد که انجام آنها هم پس از ختنه سوران پیگیری می شود؛ جشنهایی دیگر، ترسهایی دیگر… مردان هنگام برگزاری این رسوم و مراسم،«مرد شدن» و «برانگیختن حسادت دختران» را می آموزند. جشنهایی که برای مردان و برای «برانگیختن حسادت دختران یا برآشفتن آنها» گرفته می شود، به نوعی برای پنهان کردن ترس مردان است. مانند ترس شب زفاف… ترسی که عموما به زنان نسبت داده می شود. اما از دید مردان هم شب زفاف آزمون دشواری محسوب می شود؛ آزمونی که در برخی جوامع بسیار مفصل تر از ختنه سوران جشن گرفته می شود…اندامی که روزی از زیر تیغ چاقوی دلّاک (کسی که عمل ختنه را انجام می دهد) می گذرد حال باید خود به عنوان یک چاقو عمل کند. این چاقو با برگزاری آئین و مناسک تیز می شود.

مراسم شب زفاف همچنان در فرهنگ های مختلف و به اشکال مختلف در حال برگزاری است. موفقیّت در«پاره کردن پرده بکارت یک دختر پاک و دست نخورده»، نمایشی مردانه به شمار می آید. «آیا راست می شه؟»،«آیا از پس پاره کردن پرده برمی آیم؟»،«آیا مثل یک چاقوی برّنده عمل خواهد کرد؟»،«آیا می تواند مقاومت کند؟»،«آیا موفق خواهد شد؟»، «آیا موفق خواهم شد؟»

در حین انجام این نمایش عده ای پشت در اتاق، منتظر نشسته اند. ملحفه خونین به بیرون از اتاق انتقال داده می شود. به نشانه شادمانی شلیک هوایی صورت می گیرد. هلهله سر داده می شود و از خوشحالی و شادی، فریاد سر می کشند…بدین ترتیب این مراسم تهوع آور به پایان می رسد. داماد نفس راحتی می کشد و هرکس با خیالی آسوده راهی خانه خود می شود.

در ترکیه بر طبق سنن و آداب و رسوم ، مردان مجبور به گذراندن چهار مرحله اصلی هستند تا آنها را مرد حساب کنند. این مراحل عبارتند از:

  1. ختنه
  2. خدمت سربازی
  3. اشتغال
  4. ازدواج

ازدواج ایستگاه آخر است.[۲]اگر چه امروزه نوعی تمایل به سبک زندگی خارج از ازدواج هم شکل گرفته است، اما همچنان بخش عظیمی از جمعیت در پی تشکیل خانواده از طریق ازدواج هستند و در کل، مردانی که به عنوان دگرجنسگرا شناخته می شوند ، آماده پدر شدن می شوند.

پدربودن به موقعیتی گفته می شود که نقش های متعدد را پوشش می دهد. این نقش ها شامل اشتغال و کسب درآمد، تصاحب یک زن، برعهده گرفتن سرپرستی خانواده و هدایت فرزندان می شود.[۳]در درون نهاد «مقدس» خانواده جایی برای عیّاشی، جاه طلبی و بلندپروازی و حرکت خارج از چارچوب مرزهای تعیین شده نیست، به عبارت دیگر پدر کسی است که نظام خانواده را محکم و استوار حفظ می کند. حتی اگر به صورت نمادین، باز این پدر است که نماینده تام الاختیار روابط اقتصادی ، اجتماعی ، سیاسی خانواده و مسئول رتق و فتق مسائل اصلی به حساب می آید؛ کسی که ارزشهای مردانگی را از دوران کودکی یاد گرفته و حالا آنها را یاد می دهد.

فردی شایسته داشتن موقعیت پدرانگی است که حتما ختنه شده باشد، خدمت سربازی رفته باشد و شغلی مشخصی و تجربه جنسی غیرهمجنس گرایانه داشته باشد. در بسیاری از مناطق ترکیه قدم گذاشتن در هر کدام از این مراحل، موضوع برگزاری یک جشن خاص است، چون فقط در صورت پذیرش قالبهای اجتماعی جنسیتی است که هویت اجتماعی افراد به رسمیت شناخته می شود. تلاش برای انطباق با اصول موجود برای کسب اقتدار و برگزاری جشن برای انتقال مسئولیت به «جوانک»[۴] درونی او که در عین حال هویت جنسیتی وی نیز محسوب می شود، او را به عنوان یک مرد که صاحب فردیت اجتماعی است به جامعه معرفی می کند. در درون نهادهای مختلف ساختار اجتماعی، سنت، دین، خانواده و سیاست که هرکدام به نوعی متفاوت از هم به نظر می رسند، برگزاری این مناسک به عنوان یک امر لازم تأیید شده است. این مسأله نیز یکی دیگر از وجوه سازوکارهای مسلّط مردسالاری است که به شکل در هم تنیده شده ای به اجرا درمی آیند. در بازتولید سلسله مراتب اجتماعی جنسیت گرا، تمامی نهادهای اجتماعی در قالب یک ساختار ارتباطی و نمادین و در دل یکدیگر به انحاء مختلف در حال ایفای نقش هستند.[۵]

در جوامع مدرن و فرا مدرن مناسکی به منظور ورود به مردانگی در قالب ساز و کارهای رسمی جامعه وجود ندارد. درون جوامع مختلف از غرب تا شرق و از جنوب تا شمال ، مردان با رعایت الگوها و نقش های کلیشه ای موجود در ارتباط با مردانگی از گذرگاههای گوناگونی عبور می کنند، مثلا ختنه پسران در بین یهودیان نیزبه عنوان یک شرط لازم دینی محسوب می شود که هر چند برعکس جوامع اسلامی جشن و مراسم خاصی برای آن برگزار نمی شود اما همچنان یکی از مراحل ورود به مردانگی به شمار می آید.[۶]

در عالم واقعی، ایستگاههای بعدی ورود به مردانگی خارج از چارچوب مکانی خانواده قرار دارد[۷]. مثال این بحث در ترکیه می تواند مربوط به دوره ای باشد که حمام های عمومی رایج بودند و پسر بچه ها همراه مادرانشان به حمام می رفتند. اما پس از عبور از ایستگاه اول (ختنه)، مرد جوان حق ورود به حمام عمومی زنانه را از دست می داد. درحقیقت پسربچه در این مرحله به رسمی شدن هویت جنسیتی جدید خود و همچنین متمایز بودن از زنان پی می بُرد و خود را واجد شرایط برای گذر به آنسوی مرز در می یافت. «جوانک که به عنوان صاحب تام الاختیار آلت جنسی اش، خود را در میان زنان در شرایط و موقعیت امنی احساس می کند، در نقطه ورود به دنیای مردانه ، با اندام رشدنیافته اش خود را همچون زنان حس خواهد کرد. مردان در طول زندگی خود، بویژه در مواقعی که نسبتا خود را بی قدرت حس می کنند و درسلسله مراتب قدرتی قرار می گیرند که مردان در آن جای دارند (مثل حسی که در بدو ورود به پادگان درآغاز دوران سربازی یا حضور در مدارس شبانه روزی فرد دچار آن می شود) این حس را دوباره تجربه می کنند و این همان نیرویی است که مرد را وادار به تصمیم گیری در مورد داشتن یا نداشتن شخصیت مردانه می کند.»[۸]

در جوامعی که براساس تفاوتهای جنسیتی مبتنی بر شیوه های متفاوت اجتماعی شدن تحت شرایط نابرابر به وجود آمده است، خروج دختر بچه ها از دنیای مادران امر پذیرفته شده ای نیست. در حالی که خروج پسر بچه ها ازاین دنیا (دنیای مادران) و تقویت پتانسیل های درونی توسط خود فرد در طول دوره زندگی[۹]، امری اجباری و حیاتی به حساب می آید[۱۰]، چون مرد بودن مستلزم ویژگیهایی چون تملّک، مدیریت کردن، توانایی تأمین مخارج خانواده، مراقبت از خانواده در مقابل خطرات، از پس دشواری های زندگی بر آمدن و مقاومت در برابرآنهاست.

زندگی در غربت، تجربه ای منحصر به فرد است!

پدربودن موقعیتی است که مردانگی مردان را اثبات می کند. مرد برای کسب این موقعیت شایستگی های زیادی باید به دست بیاورد. مرد قبل از هر چیزی باید اقتدار خود را در حوزه جنسی به اثبات برساند. به عنوان مثال آلت جنسی مرد بعد از گذر از تیغ چاقوی ختنه باید اقتدار خود را در مورد توانائی اش ثابت کند. حتی این نیز کافی نیست. پدر یعنی شوهری که اجاقش کور نیست، سربازی که از عهده محافظت از خانه اش بر می آید، توانایی انجام هر کاری را دارد، سرپرست خانوار است و در نهایت فردی است که به عنوان رئیس در رأس تصمیم گیری های اقتصادی، سیاسی ، حقوقی و غیره امور خانه وخانواده قرار دارد و البته پسندیده تر آن است که در خدمت دولت باشد. به عبارت دیگرمرد برای این که بتواند از عهده حمایت و مدیریت خانواده برآید مجبور به افزایش مهارتها و توانایی هایش در زمینه های مختلف است و به همین دلیل مجبور به تجربه اشکال گوناگونی از نحوه زیست در شرایط متفاوت است. مجبور به تشخیص و شناخت هر نوع «بدی» است ؛ می بایست با سبک زندگی ای که خانواده باید ازآن دوری کند، از قبل آشنا شده و هفت خوان رستم را گذرانده باشد. علاوه براینها باید دارای موقعیتهای مختلف اجتماعی و تعلّقات فکری به حزب سیاسی، طرفداری از یک تیم ورزشی و نزدیکی به حامیان آن تیم یا هر نوع گروه اجتماعی خاص باشد. یک مرد واقعی همان اندازه که پیگیر رویدادهای ورزشی است باید از سیاست نیز حداقل اطلاعاتی داشته باشد تا در صورت لزوم برای مواقعی که با همجنس های خود دور هم جمع می شوند در قالب جملاتی مثل «همه اینها بی شرف هستند»، چیزی برای گفتن داشته باشد.

مرد، نیروی نظامی خانواده است؛ حتی اگر اسلحه نداشته باشد، مشت او باید کارکرد سلاح را داشته باشد. باید بتواند درقوطی های کنسرو را باز کند و از عهده تعقیب کسی که در حال فرار است بربیاید.[۱۱]به همین دلیل تقویت بدن، تنظیم انرژی و توسعه مهارتهای بدنی مختلف برای مردان اموری ضروری به شمار می آیند.[۱۲]

مراحل مختلفی برای افزایش توانایی های ذکرشده در جهت توانمندسازی مردان وجود دارد. این موضوع در عین حال به مثابه مبارزه ای است که در راستای کسب شایستگی از آنها انتظار می رود. در داستانها و قصه های عامیانه، موانع زیادی بر سرراه مردی وجود دارد که عاشق زنی شده است. بویژه در داستانهای حماسی-عشقی، مرد مجبور است برای بدست آوردن معشوق، موفق به انجام کارهای بسیار سختی شود. اگر مرد در پایان این مبارزه، بازگشت پیروزمندانه ای داشته باشد و یا حتی بمیرد، موجودیت وعشق او فقط به خاطر مرد بودنش مورد ستایش قرار می گیرد. در عصر مدرن نیز قهرمانی مورد انتظار از مردان حتی با وجود پیشرفت امکانات و وسائل ، براحتی امکانپذیر نیست. مرد به همان اندازه که در استفاده از مشتهایش مهارت دارد باید در استفاده از سلاح ها نیز تبحّر لازم داشته باشد. بر اساس ارزشهای موجود در درون نهاد های اجتماعی قدرت، قالبهای مردانگی نیز روز به روز در حال پیشرفت هستند، به همین ترتیب عده ای در حال یادگیری به کارگیری سریع تر سلاح ها و عده ای دیگر در حال انجام امورمهندسی – فنی و رفع نقائص آنها در شرایط جدید هستند. بر همین اساس سرباز سواره نظام سنتی، با استفاده از ماشین آلات مدرن و پیشرفته در شکل نوین خود نمود یافته است.

کوهن معتقد است:« در ژاپن امروزی بسیاری مردان از خرید در فروشگاههای بزرگ امتناع می ورزند و در توجیه این وضعیت اعتقاد دارند که خرید از این فروشگاهها مانند گرفتار شدن در دامی است که در قرن شانزدهم در ژاپن برای سامورائی ها از طرف دشمنانشان پهن می شده است و این شرایط می تواند آنها را تا سر حد جنون پیش ببرد»[۱۳] . این تشبیه اوضاع به دوران سامورائی ها نشان از نوعی ته نشست ارزشی دارد که همچنان دراعماق ذهن مرد مدرن ژاپنی وجود دارد. این ته نشست ارزشی برحسب مکانهای جغرافیایی مختلف با عناوین گوناگون شناخته می شوند.

اغلب در ترکیه، مردان برای تحصیل، کار و یا سربازی از خانه دور می شوند و زندگی در غربت را تجربه می کنند. « زور تو»، «عقل تو» مفاهیمی هستند[۱۴] که شنیدن مداوم آنها از دوران کودکی تصوّری درذهن مردان به وجود آورده که خود را مرکزعالم قلمداد می کنند. حالا آنها با قرار گرفتن در فضاهای عمومی دیگر در مواجهه با مرکزیت های دیگری نیز قرار گرفته اند. مبارزه میلیونها کاندیدای «ریاست» دراین فضای پرتنش در شرایطی صورت می گیرد که در ازای کسب ذره ذره آن باید تاب تحمل ضرباتی را داشته باشند که از هر طرف به سوی آنها پرتاب می شوند و ممکن است آنان را تکه تکه کند.

مدارس، محیط های کاری، روابط و فعالیت های اجتماعی طبق اصول حاکم مردانه شکل گرفته اند. از همین رومی توانند به فضاهایی برای ضایع کردن و یا از هم پاشیده شدن آنها نیز تعبیر شوند. مصداق این بحث، تجربه مشترک مردان در دوره خدمت سربازی است که دوره مهمی از زندگی آنها محسوب می شود. در درون واحد نظامی دولت[۱۵] و در طی گذراندن خدمت در داخل این اجتماع تک جنسیتی، میلیونها «مرد بالقوه» که از فضای زندگی بیرون کشیده شده اند، همراه همجنس هایشان مشغول انجام وظیفه هستند و در اجتماع مردان غرغرو و نق نقو پخته می شوند. اینجاست که هیجانات جوانی تحت کنترل قرار می گیرد و آرزوهای مردانه «رام» می شوند.[۱۶]

امروزه نوآوری های تعیین کننده ای که در زمینه تکنولوژی به وجود آمده و نظام مجازی که جایگزین ماشین های ساده شده، مکانیسمهای جدید اقتدار و فرمانبرداری را ایجاد کرده که باعث تغییر در چارچوب نظام خدمت سربازی نیز شده است.

شیوه های نوین مدیریتی که در قالب کتابهای درسی ترکیه همچون «مدیریت انسان شهروند» و یا «هدایت در روشنایی روز» عرضه می شوند، نشان دهنده این است که در شرایط جدید، نظام بروکراتیک سابق، بازدهی قبلی را ندارد و باید مفاهیم جدیدی بازتعریف شوند تا با نوآوری هایی باعث جذب افراد در «خدمت سربازی اجباری» شوند. بنابراین هر چه جلوتر می رویم «خدمت سربازی» به فضای اجتماعی سوق داده می شود. کسانی که تمایل به پوشیدن یونیفورم سربازی ندارند با لباسهای معمول روزانه و به شکل مأموریت اجتماعی در خدمت نهادهای اداری – دولتی به ایفای نقش می پردازند و حتی در همین راستا یگانهای ویژه ای تشکیل می شوند. بحث ارتش حرفه ای و یا به خدمت گرفتن زنان در ارتش مطرح شده است.[۱۷]اما با وجود این مردانی که با صفات فقیر، بدبخت وخشن شناخته می شوند، کماکان گرایش خاصی به دنباله روی از «ماجراهای قدیمی» و حضور در فضای نظامی گری دارند. «خدمت سربازی» در دنیای امروز، مردانی را که تحت شرایط متفاوتی بزرگ شده اند به اشکال مختلفی تحت تأثیر قرار می دهد، همان طور که زندگی در غربت نیز این کار را می کند …

در ترکیه همیشه غربت …

بسیاری از مردان جوان در ترکیه برای بدست آوردن پول شیربها و یا هزینه ازدواج به شهرهای دوراز زادگاهشان رفته اند. این امر، مضمون اصلی بسیاری از ترانه ها ، قصه ها و فیلمها شده است. مصداق این بحث هم فیلمی با عنوان« سربازی» است که فقط مردان در آن به ایفای نقش می پردازند.

با توجه به این که در ترکیه دوران عثمانی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی خانواده ها متکی بر جنگ و غنائم حاصل از آن بود، به طور متوسط یک مرد از هر خانواده مجبوربه ترک خانه و شرکت در جنگ بود؛ مرد راهی میدان جنگ می شد، حمله می کرد، پوزه اش به خاک مالیده می شد .بدین ترتیب او با شرکت در جنگهای آن دوران به اندازه کل عمرش «ماجرا و حادثه» در چنته داشت. همزمان با مدرنیته، خدمت سربازی اجباری برای مردان کارکردی شبیه سفر برای جنگ پیدا کرد اما انضباط، آمادگی ذهنی و روحی داشتن به شکل سابق تداوم یافت . این تغییرهمگام با تحول در مکانیسم های قدرت، نظام آموزشی، روابط دولت-شهروند، زندانها وتیمارستانها و تمامی فضاهای اجتماعی تحقق یافت.

وقتی جمهوری جدید التأسیس ترکیه، مقررات و شیوه زندگی را بر طبق سنن قدیمی پایه ریزی کرد،«شهروند مدرن» هم بر اساس عادات در هم تنیده شده، ارزش های بازتابی و مناسبات جدید شکل گرفت. علاوه بر الگوهای رایجی همچون پرزور بودن اما آن را به رخ نکشیدن، سرسنگین بودن، ، کار نکردن اما کسی را به کارواداشتن، حرف نزدن ولی مدیریت کردن، نشستن و از دور هدایت کردن، الگوهای مردانگی جدیدی همچون ورزشکار بودن، پرکار بودن، مهارت داشتن و تعلیم پذیر بودن به الگوهای رایج قبلی اضافه شد. در شرایط جدیدی که بوجود آمده بود، زنان فقط در صورت انجام وظایف خانه داری و عدم سهل انگاری در رتق و فتق امور خانه اجازه داشتند در فضاهای عمومی حضور یابند. با افزایش حضور زنان در عرصه های سرپرستی خانوار، پذیرش حضانت فرزندان و زندگی مجرّدی، موقعیت دختر بچه ها هم در خانه ها تغییرکرد.آنها بیشتر از قبل به تحصیل علم پرداختند و شغلهای قابل قبولی به دست آوردند. روابط خارج از ازدواج در بعضی از مناطق ترکیه مشروعیت یافت و حضور همجنسگرایان نسبتا برجسته شد. زنی که گام در عرصه اجتماعی گذاشت شروع به ربودن «نقش» از مرد کرد.[۱۸]

تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی، هویت های جنسیتی را نیز بازتعریف کرده است و به دنبال تولید مکانیسم های مناسب برای این ساختارها است. امروزه ساختارهویت اجتماعی جنسیت فقط محدود به پایگاه اجتماعی، مذهب، شهرنشینی یا ویژگیهای خاصی مربوط به ریشه های قومیتی نمی شود بلکه فرهنگ تحت تأثیرجهانی شدن، پیچیدگی های بیشتری یافته است؛ گذشته ای که موجودیتش در شکل عاداتی نو نمود و بروز پیدا می کند. تحت تاثیرهمین امر، مردان و زنانی که پرورش یافته کلیشه های جنسیتی هستند مدام دچار نوعی دوگانگی می شوند و رفتارهایی که متناقض به نظر می رسند در قالب «سبک جدید»، یکدیگر را تقویت می کنند. «جوانک»ها و «ژیگول»[۱۹]ها از سبک یکدیگر تقلید می کنند؛ «اوزجان دنیز» یا «محسون کرمیزی گول» خواننده – هنرپیشه هایی که پیش از این با عنوان «جوانک» شناخته می شدند، در فاصله زمانی کوتاهی به عنوان مرد ژیگول ظاهر می شوند؛ در عین حال که یک خواننده –هنرپیشه معروف دیگر به اسم «ابراهیم تاتلیسس» به واسطه محبوبیت عمومی در بین مردم جامعه، مردانگی را مشروعیت می بخشد. در بین انبوه تماشاگران تلویزیون ، مردانی هستند که تمایل به پوشش آزاد برای همسران و دخترانشان دارند و در عین حال تلاش می کنند تا به صورت همزمان، نقش های متضاد محافظ و دوست را برای آنها ایفا کنند و این نشان از رغبت مردان به گرویدن به ارزشهای مدرن دارد .

در شرایطی که گذشته همچنان موجودیت خود را در قالب عادات امروزی تداوم می بخشد، فضاهایی وجود دارند که از آنها بیشتر به عنوان فضاهای مردانه یاد می شود و مردان مدرن شایستگی حضور در آنها را بدست آورده اند. این فضاها گوناگونی زیادی دارند و از زمین فوتبال تا پشت تریبونها، از مسجد تا بازار، از قهوه خانه تا دیسکو و از مدرسه تا سربازی را شامل می شوند. در دل سلسله مراتب موجود بین مردان به نظر می رسد علاوه بر داشتن تحمل در مقابل ضربات سنگین وارده از هر طرف ،”مرد شدن” خود به وسیله ای برای هژمونی های مردانه ای می شود که خبر از تحمل فشارهای جدیدتری می دهد.منظور از این فشارهای جدید ، به روز کردن دانش و آگاهی مردان به دلیل پیشرفتهای تکنولوژیکی در حوزه نظامی گری و سلاحهای نظامی است. این شرایط می تواند شبیه شرایط یک شرکت بزرگ فنی باشد که برای سرپا ماندن در دنیای رقابتی شدید معاصر و بهبود اوضاع اقتصادی شرکت، مدام باید خود را مجهز به دستاوردهای پیشرفته تکنیکی کند. به عبارتی «غربت»سوای مفهوم کلاسیک آن،در اشکال و مفاهیم نوینی ظاهر شده است.

در ترکیه که تکه ای از کلیت تغییر جهانی تلقی می شود، همچنان کاربست خدمت سربازی اجباری به شکل بی چون و چرایی تداوم دارد.[۲۰]هنوز هم مناسک گوناگون به شکل جمعی برگزار و جشن گرفته می شوند. «سربازی» همانند ختنه سوران ، شب زفاف یا بدست آوردن شغل مناسب، به عنوان یکی از ایستگاههای مهم مردانگی واثبات رشد و بلوغ مردان تلقی می شود. بنابراین سربازی یکی از مهمترین شروط برای پدرشدن نیز به شمار می آید. مردان جوانی که در اینجا به عنوان «سرباز صفر» شروع به خدمت سربازی می کنند، هم برای خدمت به دولت و هم برای ریاست خانواده آماده می شوند. مردانگی های اصیل با وابستگی های طبقاتی متفاوت، همگی با کلیشه هایی دیکته شده پیوند می خورند تا پی به قدرت دولت برده و حد و مرز خود را بشناسند؛ تحت تعلیم دولتی قرار بگیرند و به عنوان نوعی «دولت» به خانه باز گردند.

مردانگی دولتی چه نوع مردانگی ای است؟ قهرمان؟ نترس؟ قدرتمند؟ بی رحم؟ مقاوم؟

سربازهای صفر با این پرسش ها و ترس ها راهی خدمت سربازی می شوند.

بعد چه اتفاقی می افتد؟ 

 پلهایی برای زنان: http://bridgesforwomen.org/spip.php?article9

 


پی نوشت ها:

[۱]این داستان غیر واقعی است.

[۲]”قرارداد ازدواج ، مراسم صداقت واعتماد است. هنگام برگزاری این مراسم وعده هایی داده می شود و نمایش بده – بستان صورت می گیرد، به عنوان تضمین ، مهریه ، حلقه ازدواج ، پول نقد و سند ازدواج رد و بدل می شود”.(۳۰:۱۹۹۱,Duby,مقدمه مترجم ترکی:کیلیچ بای).

[۳]در اصل یک سنت پذیرفته شده سرمایه داری است. در عصر الیزابت براساس مصوبه قانونی فقر، کسانی که از کارکردن امتناع می کردند، مجرم شناخته می شدند. در عصر ویکتوریا مصوبه دقیق تری تصویب شد که بر اساس آن، افرادی که دراعتصابات انقلاب صنعتی شرکت نمی کردند به تیمارستانها اعزام می شدند.(Cohen,1995:127).

[۴]این واژه در زبان ترکی فقط در مورد جنس مذکر استفاده می شود و به معنای کسی است که ویژگیهای بالقوه برای مرد شدن را دارد.

[۵]«هر چقدر هم در چارچوب خانواده متحمّل سختی های طاقت فرسا باشند ، این سختی ها فقط جنبه ای از بدنه نظام اجتماعی جنسیت برای مردشدن و زن شدن هست. بخش عمده قضیه، شکل گیری چند بعدی شخصیت افراد بر اساس هویت جنسیتی و ایجاد کنش های متقابل اجتماعی است که بتواند انعطاف لازم را در مواقع نیاز و فضاهای گروهی مختلف از خود نشان دهد »(Kandiyoti,1997:188,189).

[۶] «پسر بچه ، با یک گسست دراماتیک از دنیای مادران ، به واسطه یک جشن آیینی در آغاز راهی قرار می گیرد که او را به دنیای مردان سوق می دهد. نتیجه این مراسم جدایی نمادین از دنیای مادران از طریق انجام ختنه مرزبندی می شود (…) بعد از اینکه عملیات بریدن آلت انجام می شود، پسر بچه به غیر از شخص پدر، تحت نظارت مردان دیگری قدم در راه مرد شدن می گذارد.(…)در طی این مسیر، مجبور به مواجهه با مشکلات و غلبه بر آنهاست. او تحت همین شرایط، زنده ماندن، اطاعت کردن، مقاومت و خویشتنداری را یاد خواهد گرفت.(…)حتی اگر از درون احساس ترس داشته باشد باید آزمون های سختی را پس داده و مبارزات زیادی را با جسارت پشت سر بگذارد»(Rachel,2003:53-54).

[۷] «دو پسر بچه برای معرفی خودشان، قبائل اطراف محل زندگی خود را گشته و خویشاوندان دور را برای شرکت در مراسم دعوت می کردند. این گشت و گذار به معنای آزمودن قدرت مقاومت آنها با تکیه بر توانایی ها و مهارتهایشان در مقابله با سختی ها و دشواری های زندگی تلقی می شد. همراه با حس بزرگ خویشتن داری باید یاد بگیرند که ماهها در خدمت کسانی خواهند بود که با اطاعت همه جانبه از آنها به معنای واقعی کلمه ، غلبه بر نفس و انضباط را سرمشق خود در زندگی قرار دهند.(a.g.e,99).

[۸] Kandiyoti,1997:190.

[۹] «مردان جوان، از دوران کودکی همراهی ارباب زادگان و شمشیر زنی حین اسب سواری را می آموختند»(Duby,1991 :87).

[۱۰] «پسر بچه ها برای اینکه بتوانند شخص مفیدی باشند لازم است شغل مهمی داشته باشند. پسر مجبور است از عهده آزمون دشواری بر آید؛باید از مادر جدا شود… در این صورت است که ورود پسر به مردانگی با جدایی از مادر و دور از او تحقق می یابد»(Kandiyoti,1997:185).

[۱۱] «حتی یک پسر بچه ۷ساله به منظور محافظت از دختر جوان زیبا تربیت می شود و اوست که بهتر تشخیص می دهد که چه خطراتی ممکن است آن دختر را تهدید کند.(…)پسر بچه ای که حتی نمی تواند آب دماغ خود را پاک کند، مسئولیت شخصی خود می داند از مادر که هم در نقش خدمتکار است؛ هم ابژه عشق و استبداد وحسادت وهمچنین از سرمایه کوچک (بکارت) خواهر جوان و زیبایش محافظت و نگهداری کند»(Tillion,2006:129).

[۱۲] چه در ادبیات غرب و چه در ادبیات شرق یک کلیشه رایج در مورد قهرمان بودن وجود دارد.این قهرمان کسی است که جوان، جسور و به لحاظ جنسی قوی است و می تواند مسائل را به شیوه مردانه حل و فصل کند»(Cohen,1995:32).

[۱۳] Cohen,1995:47.

[۱۴] نامهایی که قبل از به دنیا آمدن پسران در نظر گرفته می شوند نشان دهنده قالب های شخصیتی از پیش تعیین شده برای مردان است. برای مثال اصلان:شیر؛ دُغان: آفریننده؛ عمر: خلیفه دوم و مقتدر اسلام طبق اعتقادات اهل تسنّن؛ آلپ: قهرمان؛ آتاکان: کسی که خون نیاکانش در رگانش جاریست؛ چنگیز؛ عثمان؛ ساواش: جنگ؛ بورا:خشن؛ جنک: نبرد؛ آیهان: موجودیت و بودن؛ یِغِت: قهرمان …

[۱۵] «از دید نظریه پردازان فمینیسم این سازمان یافتگی محصول استراتژیهای سیاسی خود آگاهانه است.نظامی گری بر پایه مشروعیت بخشی و مسئولیت دهی معطوف به مردانگی استوار است. بزن بهادر بودن، عدم تحمل، مانند زن نبودن، از راههای کوتاه به نتیجه رسیدن، نمایش قدرت، واقع گرا بودن، ارزشهای مشترک نظامی گری و مردسالاری هستند.(…)تحقق نظامی گری با مسئولیت بخشی به مردان در قالب ارزشهای سلسله مراتبی مردانه اتفاق می افتد که آن هم نشأت گرفته از قدرت اجتماعی است. این وضعیت نوعی سیاست همبسته بودن یا هماهنگی بین مردانگی و نظامی گری است. رامبو ، جیمز باند ، بروس لی ، الگو های در هم تنیده شده قهرمانی نظامی و قهرمانی مردانه هستند»(Selek,2004:59).

[۱۶] Brokling,2008:227.

[۱۷] «این بحث اشاره به یک وجه از همان بحثی دارد که تکنولوژی شهری و خدمات مربوط به آن باعث شده است مباحث مربوط به نظامی گری، تاریخ گذشته پنداشته شوند. همچنان سرباز با ایفای وظیفه خود در نقش یک سرباز، اگرچه در تلاش برای سنجش وضعیت کنونی خود با معیارهای سابق مفهوم سربازی برآید اما با توجه به شرایط معاصر نمی تواند خط و مرز مشخصی برای متمایز کردن خود از افراد عادی جامعه قائل شود»(Brocking,2003:76).

[۱۸] در خصوص مساله حضور زنان در فضاهای عمومی، طی سالهای ایتدایی تأسیس جمهوریت ترکیه جنبش زنان در مبارزات و فعالیتهای آنها نقش چشمگیری بر عهده داشته اند.به ویژه پس از سالهای ۲۰۰۰ میلادی ، حداقل در حوزه قانونی می توان ازتلاشهای فعالان در جهت اثبات این امر که «زن ، نماد خانواده و ناموس نیست و باید فردیت زن به رسمیت شناخته شود» به عنوان یک تغییر پارادایمی یاد کرد.

[۱۹] Metrosexual

[۲۰] در ترکیه به ویژه در ۱۵ سال اخیر جنبشی به نام «تمرّد از سربازی» به طور موازی در مخالفت با مساله خدمت سربازی اجباری به راه افتاده است. اما این حرکت به طور قانونی به رسمیت شناخته نشده و برای فعالان آن مجازاتهای سنگین در نظر گرفته می شود.