jeld land skep

 

گیسو جهانگیری رییس آرمان شهر و روح الامین امینی معاون آرمان شهر:

دل‏گفتار 

“بنیاد آرمان شهر یک نهاد مستقل و غیر انتفاعی شهروندی است که به هیچ دسته ی اقتصادی، سیاسی، مذهبی‌، قومی، و هیچ دولتی وابستگی‌ ندارد. آرمان این نهاد ایجاد بستر‌های مناسب برای تامین خواست‌های اجتماعی برای دموکراسی، حقوق بشر، عدالت و قانون مداری است و نیز دست زدن به ابتکارات فرهنگی‌ و نشر کتاب در خدمت به شکل گیری آگاهی‌ جمعی‌ شهروندان. بنیاد آرمان شهر در راستای تبادل اندیشه و گفتگو در قلب آسیا با هدف ایجاد همبستگی‌، پیشرفت و صلح، می کوشد”.

این جمله ها را بارها گفته ایم و نوشته ایم در کتاب ها، در گفتگوها، در تارنما و در نشریه ها. مراد از این همه تکرار تأکید ما بر عدم وابستگی و تلاش برای تأمین خواست هایی اجتماعی و فرهنگی است که فکر می کنیم برای رسیدن به این هدف، مهم ترین ابزاری که در اختیار داریم چاپ کتاب است و ایجاد فضایی دموکراتیک برای تبادل اندیشه و فکر و این مسأله از دو جهت برای ما اهمیت فراوانی دارد. یکی این که زمینه ابراز افکار روشنگر و آزادی خواه را فراهم کرده ایم و دیگر از این جهت که در فضایی زخم دیده از جنگ و هنوز مصاب به آن، بدیل غیر قابل مقایسه ای با جنگ را پیشنهاد می کنیم و آن نوشتن، خواندن و گفتگوست.

ما به گسترش مفاهمه روی آورده ایم و با آن هم معتقدیم برای نهادینه شدن گفتگو در جامعه ای جنگ دیده و استبداد زده اجرای عدالت شرطی اساسی‏ست. ما معتقدیم نخستین گام برای رسیدن به دموکراسی احترام به انسان است. و ما معتقدیم بدون مراجعه به فرهنگ نمی توان به هیچ خواست مدنی به صورتی معقول دست یافت.

ما به زن باور داریم؛ به نیمی از پیکر جامعه، به همه انسان هایی که قرن ها در پستوی نه توی خانه هایی تاریک سر در گریبان فراموشی فرو برده بودند و جامعه نیز آن ها را حذف کرده بود. ما باور داریم بدون رفع تبعیض جنسیتی صحبت از آزادی و عدالت شوخی ای بیش نیست. ما باور داریم که رسیدن به جامعه ای مترقی و مرفه بدون مشارکت زنان در تمام عرصه های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی غیر ممکن است.

آن چه گفتیم باورهای ماست و به همین دلیل شانزده سال است بدون وقفه در این مسیر گام بر می داریم و هفت سال است در افغانستان گام استوار کرده ایم و در این هفت سال بیش از صد هزار جلد کتاب چاپ کرده ایم و بیش از صد جلسه گفتگو برگزار کرده ایم و بهترین فرزندان این سرزمین را بر گرد یک میز آورده ایم تا از انسان بگویند و از آزادی.

این جزوه به مناسبت جشن هفتمین سالگرد فعالیت آرمان شهر در افغانستان چاپ می شود. ما در طول این هفت سال بر علاوه کتاب ها و گفتگوهای مان که اساس فعالیت های این نهاد مدنی – فرهنگی را تشکیل می دهد فعالیت های دیگری نیز داشته ایم. فعالیت هایی از جنس راه اندازی جشنواره های فرهنگی – هنری مانند جشنواره بین المللی صلح سیمرغ، مشارکت فعال در گروه ها و کمپاین های مترقی و خوش فکر برای دست یافتن به فضایی عادلانه در کشور، واکنش به جا و پی گیر از طریق اعلامیه و رایزنی، هر گاه که حقوق انسان پایمال شده است و رایزنی های بین المللی برای رساندن صدای مردم به گوش عدالت خواهان جهان در دفاع از کرامت انسان که عالی ترین خواست این بنیاد است.

بنیاد آرمان شهر شانزده سال پیش از امروز در تاجیکستان تأسیس شد و در طول همه این سال ها برای انسان با زبان و با کلمه جنگید نه با بمب و هواپیما و تفنگ. از بدو تأسیس به همه انسان های مظلومی فکر می کرد که در سر تا سر این کره خاک حق زیستن و حق انسانی زیستن از آن ها گرفته شده بود و به دلیل تعلق خاطری که به این جغرافیای زبانی داشت بیشتر با مردمی سخن گفت که شیوه بهتر سخن گفتن با آن ها را می دانست. به همین دلیل چند سال پیش از نقل مکان به افغانستان “کاروان هزار و یک شعر برای صلح در افغانستان” را به راه انداخت و به این سرزمین کوچید با هزار و یک شعر از انسان های چهار گوشه این کره خاکی؛ از “بنی آدم” سخن گفت؛ بنی آدمی که سعدی فرزانه در کلامی پخته و مشهور این گونه اش توصیف می کند:

بنی آدم اعضای یک دیگراند
که در آفرینش ز یک گوهراند
چو عضوی به درد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار
تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

اینک در جشن شانزده سالگی آرمان شهر و هفت سالگی آن در افغانستان این جزوه که قسمتی از فعالیت های این نهاد را ارایه می کند به عنوان یادگار در اختیار شما قرار می گیرد و امیدواریم که:

تا باد چنین بادا

این فرصت را مغتنم می شماریم و از همکاران نزدیک خود در طول این سال ها تشکر می کنیم. زنده یاد قیس دهزاد، کبیر احمد نشاط، جواد دروازیان، شورانگیز داداشی، اجمل بلوچ زاده، خلیل رستم خانی و دیگر همکاران و یاران مان.

ما از همه فرهیختگان و عزیزانی که در طول این سال ها برای تحقق حقوق بشر و اعتلای فرهنگ یاور و هم رکاب این نهاد بودند سپاسگزاری می کنیم. عزیزانی که معتقدیم بدون هم‏یاری آن ها عمر مجموعه فعالیت های ما به هفت سال نمی رسید و به خوبی می دانیم در این راه سخت و ناهموار رسیدن به هفت سالگی مانند گذشتن از هفت کوه و هفت دریاست و این را هم می دانیم که ما هنوز راهی دشوار به وسعت هفت آسمان پیش رو داریم و برای ماندن و رفتن همت و دستگیری همه این یاران را خواهانیم.

چراغی به دستم
چراغی در برابرم
من به جنگ سیاهی می روم