تابستان و تیرماه یادآور نویسنده ای از سرزمین گرم جنوب ایران است که در روزهای نخست فصل گرم سال زاده شد و درگذشت.

choobak-620x432

صادق چوبک (تیر ۱۲۹۵ بوشهر- تیر ۱۳۷۷برکلی)

تابستان و تیرماه یادآور نویسنده ای از سرزمین گرم جنوب ایران است که در روزهای نخست فصل گرم سال زاده شد و درگذشت. او چهاردهم تیرماه ۱۲۹۵ در بوشهر به دنیا آمد و سیزدهم تیرماه ۱۳۷۷ در برکلی آمریکا درگذشت.

صادق چوبک، نویسنده ای که از پدری تاجر به داستان نویسی روی آورد و خیلی زود توانست با آثارش جای خود را در ادبیات داستانی ایران به دست آورد.

صادق چوبک سال ۱۳۲۴ به عنوان نخستین اثرش «خیمه شب بازی» را منتشر کرد، وقتی هنوز سی ساله نشده بود. خیمه شب بازی، مجموعهای بود شامل ۱۰ داستان کوتاه به همراه یک قطعه ادبی به نام «آه انسان». صادق چوبک با نخستین اثر چاپ شدهاش خط داستانی خود را تا حد زیادی مشخص کرد، خطی که تقریبا در دیگر آثار این نویسنده نیز قابل مشاهده است.

در همین اولین مجموعه داستان، چوبک آدم هایی خلق کرد ستمدیده و توسری خورده. مثلا در داستان نفتی، دختری زشت روی و ترشیده در عطش آرزوهای جنسیاش می سوزد. یا در داستان های دیگرش مثل «گلهای گوشتی» هم انسانهای له شدهای را نشان میدهد که فقر، هرزگی و اعتیاد آن ها را بلعیده است.

به جز انسانها، حتی حیوانهای داستانهای چوبک هم بدبختند. مثلا در همین مجموعه شخصیت اصلی داستان «عدل» اسبی در حال احتضار است که در جوی آبی افتاده و با چشمان ملتمس خود به آدم های اطرافش نگاه می کند.

همچنان که در مجموعه داستان «انتری که لوطیاش مرده بود» هم باز حیوانی را توصیف می کند که لوطی اش او را برای رام کردن و ماندن معتاد کرده و حالا صاحبش مرده است.

بسیاری از منتقدان این داستان را شبیه «سگ ولگرد» هدایت خوانده اند.

چوبک در این مجموعه هم راهی را رفت که در داستان های قبلی اش پیموده بود. همه داستان های این مجموعه هم پر است از آدم های فاسد، ظالم، قاچاقچی و خلافکار در رمان «سنگ صبور» هم که جزو برترین آثار او طبقه بندی شده، باز این نویسنده، شخصیت هایی خلق کرده که جهل و خرافه پرستی، آنها را فقیر و بدبخت کرده است.

در واقع اغلب آثار چوبک درون مایه هایی شبیه یگدیگر دارند، فقر، بدبختی، بی عدالتی های اجتماعی و جهل تقریبا در همه آثار چوبک به چشم می خورد و فقط در رمان «تنگسیر» است که آدم های داستان علیه این عوامل قیام می کنند.

در رمان «تنگسیر »که به ۱۸ زبان ترجمه شده و بر اساس آن فیلمی هم ساخته شده، برای نخستین بار آدم های منفعل و سرخورده و ستم کش به انسان های مبارزی تبدیل می شوند که از ظلم و ستم بیزار و در پی احقاق حقوق خویش هستند.

این تلاش برای نشان دادن بدبختی ها، پلیدی ها و پلشتی های اجتماع تا آنجا ادامه یافت که وقتی رمان «سنگ صبور» را منتشر کرد، با انتقادات بسیاری مواجه شد و بسیاری از منتقدان و نویسندگان هم روزگارش، رمان او را پاورقی و سیاه نگاری و حتی نوشته هایش را مبتذل و غیراخلاقی خواندند.

حتی غلامحسین ساعدی در گفت و گویی با عنوان “نتوانستم همه کابوس هایم را بنویسم” اشاره به ارزش هنری نخستین آثار او، گفت: «آثار بعدی او برای من مطبوع نیست. مخصوصا سنگ صبور که من از آن بدم می آید. کتابی است که فکر می کنم بو می دهد.»

اما در عین حال این اظهارنظرها باعث نشد که منتقدان به توانایی های ادبی او اعترف نکنند.

چوبک وقتی مجموعه داستان های کوتاه «خیمه شب بازی»، «انتری که لوطیش مرده بود»، «چراغ آخر» و «روز» را منتشر کرد» تبحر و شایستگی خود را به خوبی در هنر داستان کوتاه نویسی نشان داد.

بعدها، رمان سنگ صبور و تنگسیر را که منتشر کرد، منتقدان بیشتر از قبل نسبت به توانایی های او در قصه نویسی شناخت پیدا کردند.

تا آنجا که به گفته برخی منتقدان و نویسندگان در ارزش و اهمیت رمان «سنگ صبور»، همین بس که می توان آن را تصویر زندگی شبانه ایرانیان در قرن چهارم هجری خواند.

و شاید می بایست آن را سنگ زیربنای آثار داستانی بعد از او خواند .

در واقع صادق چوبک، داستان نویسی بود که با شناخت ادبیات کلاسیک فارسی و نیز آشنایی با ادبیات روز دنیا، به داستان نویسی مدرن روی آورده بود و در عین حال که فوت و فن داستان نویسی را به شایستگی می دانست. در آثارش همواره سعی داشت بدبختی ها و پلشتی های اجتماع را نشان بدهد و در عین حال نگاه واقع نگرش باعث می شد در کنار نشان دادن این موضوع، جهل را در جامعه ایرانی به عنوان عامل اصلی همه این مشکلات و بدبختی ها بداند و نکوهشش کند.

این داستان نویس صاحب سبک ایرانی در عین حال که در آثار خود به تجسم و توصیف برش ها و مقاطعی حساس از زندگی می پردازد، زندگی انسان هایی که نه بازیچه جبر فیزیولوژیک بلکه بیشتر در چنبره جبر اجتماعی و اقتصادی گرفتار شده اند را توصیف می کند.
او نویسنده رئالیستی است که در آثارش تلاش می کند تا خواننده را به تفکر در مورد علت این مسائل وادارد. مثلا داستان « پاچه خیزک»، نویسنده این مضمون را مطرح می کند که عامل بدبختی مردم، حماقت آن‌هاست.

در این داستان اهالی یک روستا برای کشتن یک موش راه های مختلفی را پیشنهاد می دهند تا اینکه مطابق نظر یکی از آنها تصمیمی می گیرند بر روی موش نفت بریزند ، آن را آتش بزنند. موش آتش گرفته زیر یک تانکر بنزین می رود و دهگده را به آتش می کشد.

وی در دیگر داستان های کوتاه خود هم از نگاه یک روشنفکر مدرن به جامعه می نگرد و در قالب داستان عوامل بدبختی و عقب ماندگی آن را می شمارد. داستان های چوبک، روایت تیره روزی انسان ایرانی است که خرافه پرستی و مذهب، ظلم و مظلومیت، فقر و بی عدالتی از عوامل مهم فلاکت او است.

امام مهمترین رمان چوبک« سنگ صبور» شالوده همه این دیدگاه هاست. داستان « سنگ صبور» با توصیف زلزله شهر شیراز آغاز می شود. داستان در واقع شرح تک گویی درونی چند شخصیت آن است. احمد آقا، گوهر، جهان سلطان، بلقیس، کاکل زری، سیف القلم ، شیخ محمود تک تک از زندگی خود و دیگران می گویند.

داستان حول فساد، شهوت، دین، خرافات، دروغ، بدبختی، فقر، ظلم، خدا، پوچی، شیطان و فنا می گذرد و نویسنده در پی رساندن این پیام است که خرافات و قشری گری های عوامانه، عامل اصلی نکبت و فقر انسان هاست و راه رهایی آنها هم آزاد شدن از این افکار است.

خودش جایی گفته بود:« من تمام عمرم با ظلم و ستم جنگیده ام و در ستایش از آزادی نوشته ام، آزادی جوهر من است.»

صادق چوبک، داستان نویس بزرگ ایرانی که او را همتراز صادق هدایت و محمدعلی جمالزاده می دانند، نویسنده ای که کتابهایش در ایران، بیست سالی اجازه چاپ نداشت و برخی از آنها هنوز هم چاپ نمی شود.

وقتی هشتاد و دو ساله بود در حالی در آمریکا درگذشت که به گفته منیرو روانی پور، داستان نویسی که او را از نزدیک می شناخت، پیش از مرگ همیشه می گفت:« وقتی به مرگ فکر می کنم، خوابم نمی برد، هر شب منتظرم که صبح شود و خورشید را دوباره ببینم. گاهی با خودم حرف می زنم، یعنی من اینجا می میرم؟ بتهوون هم مرد، شکسپیر هم مرد، اما دلم می خواهد قبل از مرگ یک بار هم که شده، توی آن گرما و شرجی بوشهر، تکیه بدم به نخلی و یک کاسه آب بخورم.»

این نویسنده در سال ۱۳۷۳ به انگلستان و بعد آمریکا مهاجرت کرد و پیش از مرگش، آخرین رمانی که نوشته بود و یادداشت های روزانه اش را سوزاند و وقتی مرد، بنا به وصیتش، جسدش را هم سوزاندند.

 

نیلوفر دُهنی

نیلوفر دُهنی

نیلوفر دهنی در دانشگاه بیولوژی سلولی-مولکولی خوانده و از سال ۱۳۸۲ نخستین مطالبش در روزنامه‌ها و نشریات سراسری کشور منتشر شده است. وی در سال‌های گذشته همکاری با روزنامه‌های اعتماد، شرق، سرمایه، فرهنگ آشتی و برخی مجلات ادبی را تجربه کرده و سه سال هم به عنوان خبرنگار حوزه نفت در نشریه داخلی وزارت نفت کار کرده است.