kakao - jald

کاکائو
ژورژ آمادو
برگردان: بهروز آل نداف
صفحه آرایی: روح الامین امینی
انتشارات آرمان شهر
چاپ اول: تابستان ۱۳۹۲
شماره‏گان: ۱۰۰۰

بخشی از پیشگفتار مترجم فارسی
… نسخه ای که برای ترجمه استفاده کرده ام، کتابی است که “ژان اورنچیونی” از پرتغالی به فرانسه برگردانده و در ۱۹۸۴ برای نخستین بار در فرانسه چاپ شده است.
و اکنون چند کلامی نیز درباره نویسنده اثر! ژورژ آمادو در سال ۱۹۱۲ درایتابونا در جنوب سالوادور دو باهیا به دنیا آمد. در شانزده سالگی در روزنامه‏ای مشغول به کار شد و سپس در ریو دو ژانیرو به دانشگاه حقوق رفت. در ۱۹۳۱ نخستین کتابش به نام O pais de carnaval را نوشت، اما تا آغاز ۱۹۹۰ از قبول ترجمه آن خودداری کرد. حتماً به این دلیل که می‏گفت: « تمامی بدبینیِ که در این رمان دیده می‏شود، یکسره تصنعی است و این نگرش ادبی ساده گرایانه‏ای بیش نیست.»
در ۱۹۳۳ کاکائو ( Cacau) را نوشت. او که خود در یکی از مزارع کاکائو به دنیا آمده بود، “سرزمین سختی‏ها” را به عنوان صحنه اصلی این رمان برگزید. او در این کتاب دو ارزش، یعنی ارزش ادبی و صداقت را رو به روی هم قرار می‏دهد و صداقت را برتری می‏بخشد. با این همه آیا می‏توان گفت ارزش ادبی در این کتاب کنار گذاشته شده است؟ به هر حال پاسخ خود او این بود: «من در این کتاب کوشیده‏ام ، از کمترین ادبیات به سود بیشترین صداقت استفاده، و زندگی کارگران مزارع کاکائو را در جنوب باهیا بیان کنم. و از این آیا داستانی کارگری بیرون آمده است؟»
این رمان مانند بسیاری دیگر از کارهای آمادو نشانی از دردهای مردمی را در خود دارد؛ درونمایه‏های گرانمایه‏ای که هرگز آن‏ها را از یاد نبرد. عشق به کشورش، احساس همدردی با بی چیزان، تنفر از تجمع قدرت مالی در دست عده‏ای معدود و دست آخر اطمینان و امید به روزهای بهتر، مضامین اصلی این رمان را تشکیل می‏دهد؛ رمانی نوشته یک جوان بیست و یک ساله که بعدها از بزرگ‏ترین رمان نویسان روزگار خود شناخته شد.
آمادو به دلیل فعالیت‏های سیاسی‏اش دوازده بار به زندان افتاد و کتاب‏هایش را ممنوع کردند و سوزاندند. در ۱۹۴۱ به آرژانتین رفت. و در سال ۱۹۴۳ به برزیل بازگشت و با ادامه فعالیت های سیاسی، این بار در زمستان ۱۹۴۵ به فرانسه پناهنده شد. در ۱۹۵۰ او را از فرانسه اخراج و به مدت شانزده سال بازگشت او را به این کشور غدغن کردند. در این مدت دیدارهایی با پیکاسو و آراگون داشت. سپس به پراگ رفت و تا سال ۱۹۵۲ آن جا زیست و سپس به بزریل بازگشت.
او چهل کتاب نوشته است که از روی شماری از آن‏ها فیلم ساخته شده و در تلویزیون برزیل پخش شده است: “دونا فلور و دو همسرش” و”گابرئیلا میخک و دارچین” از آن جمله‏اند. او برنده بسیاری از جایزه‏های معتبر ادبی به جز نوبل، شده است. در فرانسه، فرانسوا میتران مقام «شوالیه دو نور» را به او اهدا کرد.
همان گونه که سوکرو آسیولی Socorro Acioli اعتقاد دارد می‏توان زندگی ادبی آمادو را به سه دوره تقسیم کرد:
– از ۱۹۳۰ تا ۱۹۵۴، با شانزده اثر که هم‏زمان است با دوران فعالیت‏های سیاسی او.
– از سال ۱۹۴۵ تا ۱۹۷۷ با ده اثر که در آن‏ها به شخصیت زن‏ها بسیار پرداخته می‏شود. در همین دوران او به شخصیت‏هایش پیچیدگی خاصی می‏دهد و در آنان ابعادی خیالی می‏آفریند.
– از ۱۹۷۹ به بعد که بیشتر به ادبیات جوانان می پردازد.
او در ششم اوت ۲۰۰۱ پیش از آن‏که آخرین کارش را به پایان رساند، در بیمارستانی در سالوادور در باهیا، دار فانی را وداع گفت.