بی‌بی‌سی: زن افغان زنی که برای ریاست جمهوری رقابت می‌کند.

زنی در قامت ژنرال ارتش، زن هنرپیشه، خواننده، ورزشکار، خلبان، وزیر، وکیل، سفیر، دادستان، نماینده مجلس، شهردار، والی، … این موفقیت ها هرچند اندک، ولی چشمگیر و امیدوار کننده است. اما حتی برای این زنان موفق هم، کار و زندگی در کشوری مثل افغانستان، خالی از ناهمواری نیست.
پای صحبت شماری از زنان افغان نشسته ایم که از فراز و فرودهای کار در جامعه مردانه افغانستان می گویند.

ثریا دلیل –وزیر صحت افغانستان یکی از ابتدایی‌ترین چالش‌ها برای من نداشتن وقت کافی برای فرزندانم است. هر روز صبح که من از خانه بیرون می شوم، دختر ۷ ساله ام به من می‌‌گوید:‌”مادر لطفا امشب زود تر خانه بیایید”. من در حالیکه می‌خواهم با او وقت بیشتر سپری کنم ولی می‌‎دانم که زودتر نمی‌توانم بیایم. گاهی پیش خود احساس کمبود می‌کنم که با آنکه به دخترم وعده میدهم که زودتر بیایم، ولی نمی توانم. گاهی اتفاق افتاده که من سفر ولایتی/استانی داشته‌ام و اصلا نتوانستم حتی شب برگردم.‌من زیادتر فکر می‌کنم نقش زنان در توانمندی شان است، در اعتماد به نفس شان است، در قوت شان است، چه این قوت علمی باشد، یا هم در استعداد شان. در کشورهای دیگر که زنان وضعیت بهتری دارند به این دلیل نیست که مردان با آنها مهربان اند، دلیل اش این است که آنها زنان ضعیف نیستند. این اعتماد به نفس و توانایی‌های زنها نه تنها برای خود آنها مهم است، بلکه برای نسل بعدی آنها هم همینطور سازنده است.
عذرا جعفری -شهردار نیلی در ولایت دایکندی چون یک زن بودم و برای اولین بار شغلی به نام شهرداری را انتخاب کردم، مردم فکر می‌کردند کار من سمبولیک است و ممکن است در ظرف یک یا دو ماه این کار را ترک کنم. خیلی برای مردم جدی نبودم و فکر می‌کردند تنها برای تبلیغات برای دولت در دایکندی هستم.اما زمانی که مردم دیدند من با پای پیاده حتی در زمستان‌های پربرف دایکندی، برای حل مشکلات آنها کار می‌کنم، من را باور کردند.در روزهای اول، یکی از کارمندان تمام مراجعین را به جای دفتر من به دفتر خود می‌خواست و به نگهبان دفتر گفته بود: “او زن است، لازم نیست با مردم سر و کار داشته باشد.”حالا نه تنها کارمندانم، بلکه تمام مردم شهر همراه و همکارم هستند و مرا تشویق می‌کنند.می‌خواهم اینجا یا در هر پست دیگر، خدمت به وطنم را ادامه دهم و در اجتماع حضور داشته باشم.
نجلا حبیب‌یار – رئیس اداره توسعه صادرات افغانستان
در افغانستان به عنوان یک زن، کار کردن واقعا سخت است. شاید هفته‌ای یکبار به حالتی برسید که تصمیم بگیرید کار را ترک کنید. من حتی بارها تهدید به مرگ شده‌ام.کارم را در اداره توسعه صادارت در حالی آغاز کردم که تنها کارمند زن این اداره بودم و آن هم به عنوان رئیس اداره. کارمندانم و حتی بازرگانان، مرا جدی نمی‌گرفتند. می‌گفتند یک دختر جوان است، آمده و این وظیفه را پیش برده نمی‌تواند. خودم را ثابت کردم تا جدی گرفته شوم.اگر ما کاری را انجام داده نتوانیم فکر می‌کنند به خاطر زن بودن نتوانستیم نه به خاطر نداشتن مهارت کافی.هلمند رفتم اما برخلاف تصور همه و هراسی که داشتم، بسیار تشویق و احترام شدم. اما با افرادی رو به رو شدم که خودشان را روشنفکر می‌گیرند در حالی که در حقیقت انسان‌های وحشی بودند که به زنان ارزش قائل نیستند. برخورد با این افراد کار را برای زنان سخت‌تر می‌سازد اما ما باید بکوشیم تا همه به این باور برسند که زنان می‌توانند از عهده هرکاری برآیند.
آریانا سعید – هنرمند

 

فضای کاری من در افغانستان احتمالا بسیار متفاوت از دیگر زنانی است که در این کشور کار می‌کنند. من برخلاف بسیاری از زنان شاغل دیگر در افغانستان، به اقتضای شرایط امنیتی و تهدیدهای شخصی، محصور به چهاردیواری اتاق هتل هستم و ارتباط زیاد و مستقیمی با مردم ندارم.فضای کاری من بیشتر محدود است به تبصره‌های که به عنوان یک آوازخوان زن افغان دریافت می‌کنم، حضورم به عنوان داور در برنامه آواز افغانستان و دنبال‌کنندگانم از طریق فیسبوک و یوتیوب در دنیای مجازی.صادقانه باید بگویم که در حال یک نبرد دایمی مجازی با شماری قابل توجه از مردمی هستم که به دلایل مختلف نمی‌توانند بپذیرند که یک زن افغان تصمیم گرفته تا رویاها و آرزوهای خود را دنبال کند و اینکه به یک عضو نسبتا با نفوذ جامعه خود تبدیل شده است.برعلاوه تهدیدهای جانی و دشنام‌های شدیدالحن لفظی، من همچنین متهم می‌شوم به گمراه کردن زنان افغان و کشاندن آنها به سوی شیوه زندگی غربی.تمامی این اتهامات به این دلیل که صدای من به عنوان یک زن افغان، همیشه در حمایت از یک زندگی انسانی و نورمال برای یکی از بدبخت‌ترین موجودات کره زمین یعنی “زن افغان” بلند بوده است.با این وجود، من حمایت‌ها و تشویق‌های زیادی هم از سوی افغان‌ها دریافت می‌کنم؛ به ویژه از سوی زنان افغان که می‌بینند یکی از میان خودشان به پا خاسته و صدای خود را علیه هنجارهای غیرقابل قبول جامعه افغانی مثل خشونت فزیکی و لفظی علیه زنان، ازدواج‌های اجباری دختران خردسال، ممانعت زنان از داشتن کار و سهم نداشتن زنان افغان در زمینه بهبود وضعیت جامعه، بلند کرده است.بدون برابری جنسیتی در همه عرصه‌های زندگی، افغانستان هیچ‌گاهی به صلح نخواهد رسید.
منیژه باختری-
سفیر افغانستان در نروژ
فضای کار در افغانستان از زمانی که نهاد‌های دولتی و غیر دولتی شکل گرفته اند، به شدت تحت اقتدار مردان و همچنان متشکل از نیروی کار مردانه بوده است. تابو‌ها و کلیشه هایی چون “زنان باید کار‌های خانه را انجام دهند”، ” زنان مهارت و دانش و تحصیلات عالی ندارند، بنا در کار های اجتماعی و سیاسی نمی توانند با مردان برابری نمایند” سبب شده است که به تمام زنان با دیده شک نگریسته شود. غالبا کار‌هایی که برای زنان سپرده می‌شوند، حکایت از همان دید فرودستانه تاریخی نسبت به آنان دارد. خوشبختانه من از شمار آنانی ام که از زمان آغاز به کار خود در نهاد های گوناگون تبعیض جنسی را به آن شکلی که سایر زنان با آن مواجه شده اند، تجربه نکرده ام اما همواره و به شدت متوجه این نگرش فرودستانه نسبت به زنان در اطراف خویش بوده ام. به باور من دانش، تجربه، مدیریت، قدرت تصمیم گیری و برخورد با همکاران در ایجاد اعتماد و همچنان از بین بردن این نوع نگرش نسبت به زنان خیلی یاری می رساند. من تجربه کار در نهاد های دولتی و غیر دولتی را دارم و در تمام دوره کاری خود، از احترام و ارج گزاری همکاران مرد برخوردار شده ام با اینهمه می دانم که تبعیض جنسی و نگرش منفی نسبت به توانمندی زنان در کشورم به شدت ریشه دارد.
شهلا فرید -استاد حقوق در دانشگاه کابل
از لحاظ قوانین هیچ چالشی برای زنان در دانشگاه‌ها وجود ندارد اما در عمل همیشه ناباوری به توانایی‌های زنان وجود دارد و تبعیض کاملا احساس می‌شود به طور مثال زنان کمتر از بورسیه‌ها مستفید می‌شوند. در شانزده دانشکده در دانشگاه کابل، یک زن هم ریاست دانشکده را برعهده ندارد، تنها دو معاون دانشکده‌ها، زن هستند.شماری از مردان همکارم فکر می‌کنند کرسی استادی برای زنان مناسب نیست و زنان این توانایی را ندارند. اما برعکس زنان استاد توانسته‌اند با تدریس درست و عالی اعتماد دانشجویان را به دست آورند و برخورد آنها با استادان زن، بسیار خوب است.ترفیع رتبه من سالهاست که به تاخیر افتاده و درخواست من برای انتخاب عنوان اثرم، سه سال است از ادارات دانشگاه و وزارت تحصیلات عالی می‌گردد، اثر استادان مرد هرگز با این مشکلات رو به رو نمی‌شود، این برخوردها ما را ناامید می‌کند، حتی من تصمیم داشتم که امسال بازنشسته شوم.اما من نمی‌خواهم در نیمه راه، وظیفه ام را ترک کنم و بگویند که چون زن بود، نتوانست، به این دلیل به کارم ادامه می‌دهم و با مشکلات مبارزه می‌کنم.
شکیلا ابراهیم‌خیل -خبرنگار
من شاهد سه دهه جنگ در افغانستان بودم، همیشه می‌خواستم صدای مردم را به گوش جهانیان برسانم. دوست داشتم افراد آلوده به فساد اداری و قاتلین مردم را افشا کنم، به این خاطر همیشه تهدید شدم اما هرگز این تهدیدها مانع کارم نشد و من متعهدانه به کارم ادامه دادم.آغاز کار من درست پایان دوران طالبان بود، من و همکاران زن دیگرم هر روز با یک واکنش رو به رو می‌شدیم، تحملش بسیار سخت و دشوار بود به طور مثال یک همکارم چادر سر نمی‌کرد، نمایندگان افراطی پارلمان او را از مجلس اخراج کردند و مکتوب رسمی دادند که دیگر به پارلمان نیاید.این برخوردها گاهی بسیار ناامیدم می‌کرد چون هنوز جامعه ما مردسالار است، اما من به کارم ادامه دادم و خواهم دادم.یک دختر و دو پسر دارم. آنها پدرشان را در آخرین سال حکومت طالبان از دست دادند. دخترم هم رنج زیادی دیده اما دوست دارم وقتی بزرگ شد به جامعه خدمت کند و مشکلات مانع پیشرفتش نشود.
تهمینه کوهستانی -ورزشکار تجربه المپیک تجربه ساده‌ای نبوده است. تمریناتی که قبل المپیک ۲۰۱۲ وبعد آن داشته ام سختی های زیادی را به همراه بود. وزرش یک رشته است که هنوز مردم افغانستان حتی به پسرانشان نمی‌پسندند.یک چیزی که مرا رنج می‌دهد، تمرین‌های من است. در نهادهای ورزشی افغانستان سهولت متفاوتی به ورزشکارهای دختر وجود ندارد. من هفته ای سه بار باید به استادیوم ملی افغانستان بروم و تمرین دوندگی داشته باشم. در داخل استادیوم کابل ازدهام مردها بیشتر می باشد، و هر روز باید مربی من با مردم دست به گریبان شود تا من بتوانم با خاطر نسبتا آرام تمرین کنم. مثلا گاهی شماری از ورزشکارهای پسر در هنگام تمرین به من می گویند:”‌برو خانه، کار دختر ورزش نیست”. این باعث شده که من بارها و بارها تمرین های خودم را از دست بدهم. مجبور شدیم بالای ماشین دوش تمرین کنم یا حتی لوازم ورزش را برداشته و به این تصمیم شدم که دیگر هرگز برنگردم. بعدها متوجه شدم که وقتی به این راه آمده ام، باید تا آخرش بروم و منصرف نشوم.نگاه جامعه به ورزشکار دختر تا پسر فرق می‌کند. جامعه افغانی قهرمانی پسران را بیشتر از دختران تجلیل می‌کند. من آرزو دارم اینرا عوض کنم و مدال آور این سرزمین شوم.
سیما سمر – رئیس کمیسیون حقوق بشر افغانستان
افغانستان کاملا یک محیط مردانه است و تمامی قضایایش هم مردانه است.مثلا من در دوره اداره موقت در افغانستان وزیر زنان و معاون رئیس جمهوری بودم. رئیس جمهوری در آن زمان پنج معاون داشت و یکی از آنها من بودم.البته در میز کابینه جای من در کنار رئیس جمهوری بود ولی زمانی‌که می‌خواستم گپ بزنم، دست خود را بالا می‌کردم، طوری معلوم می‌شد که هیچ کس مرا نمی‌بیند.تمام بحث‌های کابینه، بحث‌های بسیار مردانه بود و زبان مردانه افغانی بر فضای آن حاکم بود. این تجربه‌ای است که فکر می‌کنم هر زن افغان در هر سطحی آن را تجربه کرده است.اینرا هم باید گفت که هنوز در مجالس کلان کشور ردیف اول کرسی ها ازمردهاست.به نظرم بیشتر به شخصیت خود ما زن‌ها نیز مرتبط است که ما چگونه برخورد می‌کنیم، چقدر به اصطلاح عاجزانه برخورد می‌کنیم یا چقدر احتیاط می‌کنیم که مثلا برخوردهای ما مودبانه باشد، برخوردهای ما زنانه باشد و زن خوب افغان معلوم شویم که البته من بیشتر وقت‌ها همین شرایط را مراعات نمی‌کنم.یعنی می‌خواهم به عنوان یک شخص مطرح باشم، به عوض اینکه بسیار بشرمم یا اینکه از دیگران پیشتر نروم.شاید یکی از دلایلش این بوده که در فضای کاری همیشه خودم آمر(رئیس) خود بودیم و زیر دست کسی کار نکردیم.در مصاحبه‌هایم بیشتر اوقات می‌گویم که ما در محیطی زندگی می‌کنیم که مثلا رنگ چادر ما، اندازه چادر ما و کوتاهی و درازی (بلندی) دامن ما، همه اینها می‌تواند مشکل ساز باشد.
فوزیه کوفی -عضو مجلس نمایندگان
برای زنانی‌که در افغانستان در سیاست هستند، مشکل این است که به آنها به عنوان یک سیاستمدار نگاه نمی‌شود بلکه نخست به آنها به عنوان یک زن دیده می‌شود. یعنی زنان هر قدر قوی باشند، هر قدر توانمندی و مدیریت داشته باشند، هر قدر تدبیر داشته باشند و هر قدر طرفدار داشته باشند ولی بازهم حریف‌های سیاسی شان آنها را به عنوان یک زن می‌بینند نه به عنوان یک کسی که در کنار زن بودن، توانمندی‌های کاری و رهبری هم دارد. به این دلیل تلاش می‌کنند به آنها مشکل ایجاد کنند و به رقابت ناسالم رو ‌می‌آورند. چیزی که مرا در فضای کاری بسیار متاثر می‌سازد، همین تبعیض جنسی علیه زنان است. به گونه مثال وقتی یک زن نسبت به مردها توانمندی بیشتری کاری دارد، در مورد کارهای خوبی او کسی صحبت نمی‌کند بلکه بیشتر در این مورد صحبت می‌شود که رنگ لباس او چگونه است یا در مورد مسایل شخصی‌اش.
ژنرال خاتول احمدزی – خلبان در نیروی هوایی ارتش افغانستان

 

کار کردن در جامعه سنتی افغان کار ساده‌ای نیست. در اوایل وقتی من آغاز به تحصیل کردم و وارد ارتش شدم، فضای اجتماعی افغانستان نسبتا باز بود. پوشش نسبتا آزاد و آزادی عمل بیشتر بود. جامعه نسبتا توسعه یافته و روشنفکر بود. مشوق اصلی من همکارانم در ارتش بودند. و همین برخورد و طرز دید همکارانم در ارتش سبب پیشرفت من شد.ولی خوب، حالا وضع نسبتا تغییر کرده و خانمی که می خواهد در بیرون از خانه کار کند باید خود را با خواستهای اجتماع عیار بسازد.من به این باور هستم که جامعه ما مشکلات زیادی دارد و خود ما باید نگاه جامعه سنتی را نسبت به کار کردن در اجتماع تغییر دهیم. زنان باید تحصیلات عالی داشته باشند و فعالیت بیشتر داشته باشند تا تضمین کننده تغییر ژرف در جامعه شود.
فرخنده زهرا نادری – عضو مجلس نمایندگان افغانستان
چالش‌های زنان در سیاست ده برابر بخش های دیگر کشور است. وقتی زنها وارد سیاست می‌شوند از حقی صحبت می‌کنند که تابو پنداشته می‌شود. زنان اجازه صحبت کردن در آن مورد را ندارند. وقتی آن تابو را می‌شکنید و گفتمان ایجاد می‌کنید، در واقع چالش بیشتری می‌آفرینید. وقتی یک خانم جوان و مجرد هستید و وارد عرصه جدی سیاست می شوید، چالش‌های متفاوتی دارید. عموما در این عرصه اشخاصی می‌آیند که سنتی می‌اندیشند و مسن تر اند. آنها بیشتر جدی گرفته می‌شوند تا دختر جوانی که بخواهد روی یک موضوعی حساس صحبت کند. من به این چالش‌ها همیشه به عنوان نکته ضعف نمی‌بینم. اگر یک کاری را که یک آقا انجام می‌دهد، من هم انجام دهم، باید ده برابر مواظب تر باشم، قوی‌تر کار کنم و کارم باید هیچ ایرادی نداشته باشد. همین مساله، فشاری را که ایجاد می‌کند، می‌تواند انسان را به انزوا بکشاند. گاهی خشونت‌های از سوی زنان به زنان نیز انجام می‌شود، ولی در آخر متوجه می‌شوید که ریشه آن خشونت هم یک مرد است.