صدیق الله توحیدی در کابل به دنیا آمد. در دوران حکومت دکتر نجیب الله گزارشگر و خبرنگار خبرگزاری باختر افغانستان بود و نخستین رئیس همین خبرگزاری پس از سقوط طالبان است. او هم اکنون در موسسه مطبوعاتی نی مسئولیت دیده‌بان رسانه‌ها را بر عهده دارد. مهم‌ترین ترس او توقف روند آزادی رسانه‌ها و بازگشت دوباره استبداد است.

16 - sidiqolah tavhidi

لطفاً خودتان را معرفی کنید.

من در شمال کابل و در قریه قره‌باغ به دنیا آمده‌ام. تحصیلات ابتدایی خود را در روستایم انجام دادم و بقیه تحصیلاتم را در کابل ادامه دادم. در دوران جهاد در سال ۱۳۶۲ مهاجر شدم و بعد از مدت کوتاهی دوباره به شمال کابل برگشتم و در تمام دوران جنگ و تجاوز شوروی در افغانستان بودم. بعد از سقوط حکومت دکتر نجیب الله دوباره به کابل آمدم و نخستین مأموریتم را در خبرگزاری باختر وزارت اطلاعات و فرهنگ آغاز کردم. دوره اول کاری من در این وزارت به عنوان دبیر اخبار داخلی آژانس باختر بود. بعد از سقوط حکومت مجاهدین در کابل، من دوباره به شمال افغانستان رفتم. بعد از سقوط طالبان رئیس عمومی خبرگزاری باختر شدم. در سال ۲۰۰۶ از سمت‌های دولتی استعفا دادم و به گروه رسانه‌ای کلید پیوستم و کمتر از یک سال مدیر محتوای کلید گروه بودم. سپس به عنوان مشاور در انترنیوز مشغول به کار شدم و از این طریق به عنوان مسئول دیدبان رسانه‌ها در موسسه نی کار مطبوعاتی خود را ادامه دادم. در انتخابات سال ۲۰۰۹ نیز برای مدت کوتاهی به عنوان رئیس کمیسیون رسانه‌های کمیسیون مستقل انتخابات کار کردم.

 یک یا دو خاطره که در آن حقوق بشری شما نقض شده و در زندگی شما تأثیرگذار بوده، تعریف کنید.

ما در دوره‌ای از استبداد زندگی می‌کردیم که این استبداد بسیاری از حقوق انسانی افراد را سلب می‌کرد. در بسیاری از موارد حق انتخاب نداشتیم. در بسیاری موارد بعضی افراد از حق زندگی در شهرها محروم می‌شدند. من هم موارد زیادی از همین نوع نقض حقوق انسانی را در زندگی خود دارم.

بهترین دستاوردهای دوران جدید افغانستان چه بوده است؟

در ده سال اخیر بزرگ‌ترین دستاورد افغانستان اصل به رسمیت شناختن آزادی رسانه‌هاست. چون در تاریخ افغانستان ما چنین شکوفایی را به یاد نداریم. حتی در دهه دموکراسی محمد ظاهر شاه که فقط احزاب سیاسی توانستند برخی نشریات چاپی را منتشر و یا انتقاداتی کنند. در آن زمان هیچ کس اجازه نداشت یک چاپ خانه شخصی داشته باشد. در ده سال اخیر افغانستان در این زمینه گام بلندی برداشته و حتی بیشتر از تصور توسعه یافته است.

مورد دوم احیای دوباره زیرساخت‌های اداری و حکومتی است. گرچه آلوده با فساد است. مورد سوم هم ایجاد دوباره ارتش و پلیس ملی است. چیزی که به شکلی از اشکال دارای ترتیب و تنظیم خاص است. چیزی که بعد از سقوط حکومت دکتر نجیب الله در ۱۳۷۱ همه این زیرساخت‌ها را از دست داده بودیم.

چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و شما آن را به عنوان یک نوآوری، ابتکار مثبت و خوب ارزیابی می‌کنید.

 از نظر ذهنی، رسانه‌ها زمینه امیدواری به آینده را فراهم کرده اند. بدین معنی که اگر این روند ادامه پیدا کند، دیگر جایی برای دوباره به وجود آمدن حکومت‌های توتالیتر نخواهد بود و دیگر هراس و ترسی از بازگشت استبداد در افغانستان نخواهد بود.

مهم‌ترین ترس امروز شما چیست؟

مهم‌ترین ترس من توقف این روند و بازگشت دوباره استبداد است. ضعف حکومت، گسترش فساد اداری، گسترش قاچاق مواد مخدر و تفکر سنتی حاکم بر جامعه از نگرانی‌های من است که مبادا افغانستان را به دهه نود میلادی برگرداند.

 شما سه چالش بزرگ ساختاری، اجتماعی و فرهنگی پیش روی افغانستان را چه می‌دانید؟

عدم حکومت‌داری خوب، عدم تأمین عدالت اجتماعی و سوءاستفاده مسئولان حکومتی به خاطر اهداف خاص شخصی و سیاسی و همچنین عدم موجودیت برنامه‌های موثر برای ارتقا و توسعه افغانستان.

فکر می‏کنید جامعه افغانستان امروز اجازه خواهد داد که دوباره سناریوی بسته شدن مدارس به روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟

من نگران بازگشت طالبان با وضعیت قبلی نیستم و فکر می کنم طالبان از توانایی‌های قبلی برخوردار نخواهند بود. هر چند اگر توطئه‌ای در کار باشد و اگر برخی از مقامات حکومتی در توطئه‌ای برای سقوط دموکراسی در افغانستان کار کنند؛ ممکن است شالوده همه دستاوردهای دوازده سال گذشته از بین برود. زیرا افغانستان کشوری است که متأسفانه تغییرات سیاسی و اجتماعی در آن به صورت آنی رخ می‌دهد و مردم به آسانی تحریک و به آسانی هم قانع می‌شوند و رضایتشان به دست می‌آید. به این دلیل اگر نظام کنونی به کارش به صورت درست ادامه بدهد و انتخابات سالم و شفاف در افغانستان برگزار شود، به یقین طالبان بر نخواهند گشت. اما اگر توطئه‌ها و زد و بندهای پشت پرده و رسیدن به اهداف خاص سیاسی مد نظر باشد، طبیعی است که طالبان هم می‌توانند بخشی از این معادلات باشند.

 خاطره‌ای که در آن حقوق یکی از اعضای زن خانواده و یا آشنایان شما نقض شده را تعریف کنید؟

افغانستان کشوری است که در هر مقطعی از تاریخ آن از نگاه اجتماعی حقوق زنان نقض شده است. چندهمسری، تعدی و ظلم شوهران بر زنان، عدم اجازه تحصیل به دختران، عدم اجازه کار برای زنان و سلب حق انتخاب شوهر در بسیاری از خانواده‌ها اتفاق می افتد که همه این موراد نقض حقوق بشر است. در روستایی که من متولدشده‌ام از هیچ دختری پرسیده نمی‌شود که آیا راضی است با جوانی که خواستگارش است ازدواج کند یا نه؟ در این روستا پدران و برادرها و عموها و در بعضی از موارد این مادران هستند که برای این دختران تصمیم می‌گیرند. اصلاً رسم پرسیدن از دختران و گرفتن اجازه از خود دختر امری است ناشایست و در برخی از موارد بسیار هم دشوار. به یاد دارم دختری که یکی از خویشاوندان نزدیک من بود خواستگاری داشت. این دختر به نحوی از خواستگارش ابراز رضایت کرده بود. برادر این دختر شخص خواستگار را به قتل رساند فقط به خاطر این که احساس کرد خواهرش راضی به ازدواج با این پسر است. بعد منازعات خانوادگی در سه ماه بعد از این قضیه تا حدی گسترش یافت که سه قتل دیگر در ادامه آن صورت گرفت.

سه عامل بازدارنده ساختاری، اجتماعی و فرهنگی در مقابل مشارکت زنان در عرصه‌های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟

نخستین عامل، ساختارهای اجتماعی افغانستان است که هنوز هم بیشتر به حالت بدوی است و هنوز هم قبیله بیشتر اثر دارد تا حقوق قانونی و شهروندی. مسئله دوم بی‌سوادی زنان است. بالا بودن نرخ بی‌سوادی در میان زنان سبب شده تا زنان از گرفتن حقوقشان محروم شوند و دلیل سوم هم ادامه استبداد مردسالارانه به عنوان یک پدیده اجتماعی در افغانستان است که کماکان با هیچ مانعی بر نمی‌خورد. این سه مسئله اساسی باعث شده که افغانستان به عنوان کشوری که همیشه متهم به سلب حقوق زنان بوده باقی بماند.

برای دختر خودتان چه آرزویی دارید؟

من امیدوارم که دختران خودم به حدی تحصیل کنند که خودشان بتوانند از حقوقشان دفاع کنند و ظلم را نپذیرند. این ظلم چه از جانب خانواده باشد، چه اجتماع و چه حکومت.

 شما در حوزه خصوصی و یا عمومی، مدنی و حرفه‌ای خود برای رفع موانع ذکرشده از جمله تبعیض چه کرده‌اید و چه می‌کنید. 

در حوزه شخصی و در خانواده همسرم مسئول تمام مسایل خانوادگی است از مسایل اقتصادی گرفته تا تعیین روابط میان خویشاوندان؛ حتی ایشان هستند که تصمیم می‌گیرند چه را باید بخرند و چه را بفروشند. من زیاد در این امور دخالت ندارم. به دخترانم هم اجازه داده‌ام که درس بخوانند. در حوزه کاری هم فکر نمی‌کنم هیچ یک از خانم‌هایی که در جاهای مختلف با من کارکرده‌اند از من ناراضی باشند و هیچ‌گاه هم به یاد ندارم که با زن‌ها برخورد زشت داشته باشم. در موسسه نی هم همیشه توجه داشته‌ایم که در دوره‌های آموزشی ای که برگزار می‌شود، بیشتر دختران برای مشارکت در این دوره‌ها تشویق و انتخاب شوند.

«افغانستان به روایت دیگر» کمپینی است که به وسیله آرمان شهر OPEN ASIA و فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشرFIDH به مدت ۱۰۰ روز تا انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان جریان دارد. در این کمپین شخصیت های برجسته اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با گفتگو در مورد جامعه ای که دربرگیرنده حقوق زنان و حقوق انسان باشد، صدای مترقی افغانستان را به گوش می‏رسانند.

«افغانستان به روایت دیگر» کمپینی است که به وسیله آرمان شهر OPEN ASIA و فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشرFIDH به مدت ۱۰۰ روز تا انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان جریان دارد. در این کمپین شخصیت های برجسته اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با گفتگو در مورد جامعه ای که دربرگیرنده حقوق زنان و حقوق انسان باشد، صدای مترقی افغانستان را به گوش می‏رسانند.

شما می توانید هر روز یک مصاحبه از کمپاین «افغانستان به روایت دیگر» را در روزنامه ۸ صبح و انگلیسی آن را در وبسایت روزنامه هافینگتون پست (Huffington Post) بخوانید. همچنین این مصاحبه ها در وبسایت فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر (FIDH) نیز قابل دسترس است.

وبسایت فدراسیون بین المللی حقوق بشر: www.fidh.org

 وبسایت روزنامه هافینگتون پست:  http://www.huffingtonpost.com/unveiling-afghanistan/