برگردان: روزنامه اطلاعات روز/ واشنگتن پست/ لین اودانل و همایون بابر
ترجمه: معصومه عرفانی
برادر کوچکتر رحمان ولی، یکی از ۱۰ مرد افغان بود که توسط شبهنظامیان دولت اسلامی وادار شد تا بر روی بمبهایی که در منطقهی درهی سبز ولایت ننگرهار زیر خاک شده بود، بنشیند. شبهنظامیان پس از آن با منفجرکردن بمبها، فضای آن منطقه را به صحنهای از وحشت تبدیل کردند.
ستیزهجویان کشتار ماه اگست خود را ثبت تصویری کرده و مانند بسیاری دیگر از قساوتهای داعش در سراسر خاورمیانه، در رسانههای اجتماعی بهنشر رساندند – که نشان میدهد دولت اسلامی چهگونه همزمان با اینکه در پی یافتن پایگاهی در افغانستان است، شیوهی خاص خود از ظلم و بیرحمی را نیز وارد این کشور میکند.
رحمان ولی ۴۴ ساله، ازطریق این ویدیوی ترسناک بود که از سرنوشت برادر خود، رحمان گل، که در ولسوالی شینوار یک ملا امام بود، باخبر شد. رحمان گل چند هفته پیش از آن، همراه با همسر و شش فرزندش که بهسرعت رها شدند، ربوده شده بود.
ولی و خانوادهاش، پس از مرگ برادرش، به مرکز ولایت جلالآباد فرار کرده و در جستوجوی یافتن پناه، همراه با هزاران نفر دیگر که از وحشت آنچه درحال تبدیلشدن به جنگ خطرناک و روبهگسترش میان طالبان و جنگجویان وابسته به داعش افغانستان بود گریخته بودند، به یک اردوگاه موقت رفته است.
گزارشهای مربوط به حضور داعش در افغانستان، نخستینبار در اوایل سال جاری در ولایت جنوبی هلمند منتشر شد. گفته میشد افرادی که درارتباط با رهبری داعش در سوریه درحال جذب نیرو بودند، در ماه فبروری توسط حملهی یک هواپیمای بدون سرنشین آمریکایی کشته شدند.
در تابستان، افراطگرایانی که وفاداری خود را به داعش اعلام کردند، در ننگرهار نیز ظاهر شدند؛ جایی که آنها طالبان را در درگیریهای مرزی به چالش کشیدند. بهگفتهی جنرال جان اف.کمپبیل، فرماندهی آمریکایی نیروهای آمریکا و ناتو در افغانستان، پس از آغاز درگیری میان دو گروه، چهار منطقه -اچین، نازیان، بتیکوت و چرخشگار- به کنترل داعش درآمد.
کمپبیل در مصاحبهای در هفتهی جاری، به آسوشیتدپرس گفت که نیروهای وفادار به داعش در افغانستان، درحالحاضر تلاش میکنند تا رابطهی خود با گروه اصلی در سوریه را تحکیم کنند –که بهاصلاح «خلافت» خوانده شده و پس از حملهی رعدآسای این گروه در تابستان سال ۲۰۱۴ در خاک سوریه و عراق، اعلام حاکمیت کرده است.
اکنون، بهنظر میآید جاهطلبیهای داعش در افغانستان، بر راهاندازی آنچه این گروه «ایالت خراسان» مینامد متمرکز شده باشد؛ نامی که از منطقهی باستانی امپراتوری فارس، شامل مناطقی در افغانستان و ایران امروز و بخشهایی از کشورهای آسیای میانه، گرفته شده است. این نام موازی نام شاخههای دیگر داعش در مناطق دیگر است، مانند شاخهی داعش در شبهجزیرهی سینا در مصر که بهعنوان «ایالت سینا» شناخته میشود.
کمپبیل گفت: «من باور دارم که داعش درحقیقت درپی تاسیس یک پایگاه در ننگرهار است… و جلالآباد بهعنوان شالودهی تاسیس استان خراسان است».
چند نفر از ساکنان چهار ولسوالی ننگرهار میگویند «حکومت ترور و وحشت» داعش در آنجا، شامل اخاذی، قطع دست، بازداشتهای خودسرانه، و ازدواج اجباری زنان جوان است. بهگفتهی آنها، سربریدن و قتل توسط «بمبهای زیر خاک دفن شده» -مانند قتل وحشتناک برادر رحمان ولی-، فیلمبرداری شده و برای القای ترس در رسانههای اجتماعی به نشر میرسد. تعدادی از آنها به شرط ناشناسماندن گفتوگو کردند، چرا که از اقدامات تلافیجویانه نسبت به بستگانشان در آن مناطق میترسیدند.
شاخهی افغانستان داعش، با تقلید از گسترش رسانهای این گروه در سوریه و عراق، یک ایستگاه رادیویی در ننگرهار راهاندازی کرده است بهنام «رادیو خلافت» که حداقل یک ساعت در روز برای جذب مردان جوان افغان که چشمانداز شغلی اندکی را در کشوری جنگزده با نرخ بیکاری ۲۴ درصد پیش روی خود میبینند، منتشر میکند. بیکاری در میان جوانانی که هدف جذب و استخدامهای داعش قرار میگیرند، حتا نرخ بالاتری دارد.
درهمینحال، نیروهای دولت افغانستان مشغول جنگ با طالبان در مناطق دیگر هستند و دو گروه شبهنظامی در این منطقه را به حال خود گذاشتهاند.
و در نبردی که آنها پیش بردند، صدها نفر از جنگجویان طالبان – سرخورده از جنگ ۱۴ ساله برای سرنگونی دولت کابل-، وفاداری خود را به دولت اسلامی (داعش) تغییر دادند.
اگرچه برآوردها میگویند که تعداد جنگجویان داعش در سراسر کشور به چند هزار نفر میرسد، تعداد آنها دربرابر طالبان هنوز کمتر است. طبق گفتههای وحید مژده، تحلیلگر سیاسی که در طول حکومت طالبان در سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، در وزارت امور خارجه کار میکرد، طالبان در هر منطقه بین ۲۰۰۰۰ تا ۳۰۰۰۰ جنگجو در صفوف خود دارند.
بااینحال، بسیاری میپذیرند که شاخهی داعش افغانستان میتواند یک تهدید جدی برای این کشور بیثبات در بر داشته باشد.
در گزارشی که این هفته منتشر شد، پنتاگون به «دولت اسلامی عراق و شام – ایالت خراسان» بهعنوان «رقیب تازهتاسیس دیگر گروههای افراطی که مدتهاست در افغانستان عملیات اجرا میکنند» اشاره کرده است.
در گزارش ۱۶ دسامبر آمده است: «احتمالاً این میتواند منجر به افزایش خشونت درمیان گروههای افراطی مختلف در سال ۲۰۱۶ شود».
کمپبیل گفت، برخی از جنگجویان خارجی داعش، از عراق و سوریه به افغانها پیوستهاند. ساکنان سابق منطقهای که در بالا ذکر شد میگویند، آنها افرادی مسلح از پاکستان و ازبکستان، همچنین عربزبانهایی را شناسایی کرده بودند که ظاهراً سرمایهای بیشتر داشته و بهتر از طالبان مسلح بودند.
ننگرهار بهدلیل ترکیب گروههای شورشی که پایگاههای تعدادی از آنها در پاکستان قرار دارد و گروههای خلافکاری که در صنعت پرسود قاچاق مواد مخدر و مواد معدنی دست دارند، برای داعش بااهمیت است.
زمانی که دانشجویان دانشگاه معتبر ننگرهار، در ماه اگست در طرفداری از داعش تظاهرات کردند، زنگ خطر به صدا درآمد. دستگیریها توسط امنیت ملی افغانستان و سرکوبها در دانشگاههای سراسر کشور آغاز شد.
والی سلیم قندوزی، قدرت میدان نبرد داعش در ننگرهار را در حدود ۴۰۰ جنگجو میداند. او گفت که زمینهای کوهستانی این مناطق، زمینهای مناسب برای شورش فراهم آورده و شبهنظامیان بهراحتی میتوانند از پاکستان مجهز شوند.او افزود، همچنین این ولایت میتواند بهعنوان پایگاه قدرتمندی برای فشار بر مناطق شمالی و غربی و درنهایت بر کابل استفاده شود.
هر دو نفر، کمپبیل و قندوزی، جلالآباد را بهعنوان پایگاه گسترش داعش در افغانستان میبینند.
قندوزی گفت: «من گمان نمیکنم داعش تنها بر شرق تمرکز داشته باشد».
غلامحیدر فقیرزی، رییس امور مهاجرین و عودتکنندگان ولایت ننگرهار، گفت که حداقل ۲۵۲۰۰ خانواده –یا بیشتر از ۱۷۰۰۰۰ نفر- در سراسر این ولایت، یا مستقیماً توسط داعش یا با تهدیدات این گروه آواره شدهاند. او اخطار میدهد که با از راه رسیدن فصل زمستان، نیازمندیهای آوارگان نیز بیشتر میشود.
در یک اردوگاه آوارگان در حومهی شرقی جلالآباد، یعقوب ۷۰ ساله که مانند بسیاری از مردان افغان فقط یک نام دارد (بدون نام خانوادگی)، گفت که او روستای خود در مامند دره در ولسوالی اچین را شش ماه قبل و پس از آنکه «جنگجویان پرچم سیاه» -پرچم دولت اسلامی (داعش)- او و پسرش را زندانی و شکنجه کرده و مورد ضربوشتم قرار دادند، ترک کرده است. او گفت هنوز هم نمیداند چرا این اتفاق برایش افتاده است.
او توضیح داد «آنها درحالیکه یک روز تمام مرا کتک زدند، سر من را با کیسهای سیاه پوشانده بودند و من نمیتوانستم نفس بکشم. هر روز آنها میگفتند میخواهند مرا بکشند».
یعقوب و پسرش، پس از آنکه خانوادهی آنها ۲۰۰۰۰۰ روپیهی پاکستانی، یا تقریبا ۲۰۰۰ دالر آمریکایی به اسیرکنندگان آنها پرداختند، آزاد شدند. این مبلغ، در افغانستان با متوسط درآمد سالانهی ۷۰۰ دالر، پول زیادی بهحساب میآید.
یعقوب میگوید: «هر اتفاقی بیفتد، بهتر از بازگشتن به آنجا است».