محمدظاهر عظیمی، سخنگوی وزارت دفاع ملی افغانستان و فرمانده پیشین جهادی، تعصب را بدترین مرض جامعه میداند. او که عقیده دارد «در جامعهی کنونی دیگر سانسور راه حل نیست، آگهی راه حل است» میگوید: سی سال جنگ بیشترین تأثیرات خود را بالای خانمها گذاشته و متأسفانه هنوز هم ادامه دارد. هزاران موضوع خشونت را هم در گوشه و کنار افغانستان بهچشم سر دیدیم. چندی پیش شاهد حادثهی وحشتناک فرخنده بودیم. در جنگ همیشه مردها برخورد فزیکی میکنند، اما خشونتها بیشتر بالای زنان تحمیل میشود.
لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
من محمدظاهر هستم که عظیمی تخلص میکنم. در ماه عقرب سال ۱۳۳۳ در ولایت هرات به دنیا آمدم. مکتب را در همانجا بهپایان رساندم و از رشتهی ادبیات فارغ شدم. بین سالهای ۱۳۵۷ مکتب کمندو را خواندم و در سال ۱۳۵۸ افسر شدم. از ۱۳۵۸ تا پیروزی مجاهدین بهحیث یکی از فرماندههای مجاهدین مربوط «حزب حرکت اسلامی افغانستان» در حوزهی جنوبغرب فعالیت کردم. بعد از پیروزی مجاهدین بهحیث سرپرست قوای هوایی ارتش افغانستان در حوزهی غرب، سپس بهحیث کمیساری نظامی کار کردم. بعدها علیه طالبان بهصورت جدی مبارزه نمودم. بعد از سال ۲۰۰۱ م. به کابل آمدم و بهحیث سخنگویی وزارت دفاع، رییس پارلمانی امور عامه و امور اجتماعی تعیین شدم و فعلاً بهحیث رئیس ارتباطات استراتژیک روابط عامه و سخنگویی وزارت دفاع ایفای وظیفه میکنم.
یک یا دو خاطرهی مهم را که در آن حقوق بشری شخص شما نقض شده و در زندگیتان تأثیرگذار بوده، تعریف کنید.
زندگی شخصی من از جنگ و جهاد جدا نیست. بسیار جوان بودم که به صف جنگ پیوستم و از آن زمان تا حال بیشتر خاطرات من مربوط به جریان جنگ افغانستان میشود. بدترین خاطرهی زندگیام زمانی بود که روسها به افغانستان آمدند. از بس این حادثه برایم تأثیر گذاشت، رفتم و یک تحقیق گسترده در این زمینه انجام دادم که چرا روسها به افغانستان آمدند؟ در این تحقیق کوشش نمودم که دلایل سیاسی این مسأله را از یک طرف و از طرف دیگر نقش «سیا» ، «موساد» و «MI6» را در کشانیدن پای روسها به افغانستان بررسی کنم. این کتاب تحت عنوان «تهاجم شرق و سیاستهای غرب» چاپ شد. در سال ۱۳۸۸ وزارت امور خارجه جشنوارهای بهراه انداخت زیر نام «جشنوارهی محمود طرزی» که در آن در بخش تحقیق سیاسی، کتاب من برنده شد. یکی دیگر از خاطرات بد زندگیام روزی بود که طالبان هرات را اشغال کردند. ما هم به ایران مهاجر شدیم. به همین ارتباط کتابی را تحت عنوان «طالبان چگونه آمدند؟» نوشته و چاپ کردم. ما جنگ در حال پیروزی را باختیم.
سه دستاورد مهم دوران جدید چه بوده است؟
بهعقیده من شرایطی پیش آمد که در این ۱۴ سال دستاوردهای زیادی بهوجود آورد. نخست حضور جامعهی جهانی در افغانستان بود که افغانستان را مورد توجه دنیا قرار داد. دوم، شاهد بهوجود آمدن یک نسل جدید از جوانان در افغانستان هستیم. برای این نسل جوان بستر خوبی از لحاظ تکنالوژی، شبکههای اجتماعی و ارتباطات جهانی و… مساعد شد. این نسل توانست خود را به فناوری جدید آشنا بسازد و پیشرفت فرهنگی جهان را زیر نظر داشته باشد. سوم، مطبوعات آزاد بستری را برای جوانان فراهم کرد و جامعهی جهانی هم توجه روی جوانان داشتند، چون نسل جوان، نسل بازمانده از دوران جنگ بود. نهادهای اجتماعی و مدنی هم زمینهی مناسبی برای جوانها فراهم کرد. دانشگاههای خصوصی بهوجود آمد، و امکان تحصیل در خارج از کشور فراهم شد.
چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و آن را بهعنوان نوآوری، ابتکار مثبت و یک چیز خوب ارزیابی میکنید؟
آنچه در این میان برای من مهم است، نسل جوان است که تقریباً ۶۰ تا ۷۰ درصد جمعیت کشور را تشکیل میدهد. این نسل را دیگر طالب، مستبد و تندرو کنترل کرده نمیتواند. استبداد اینها را نمیتواند خاموش کند. من حضور این نسل را بیشتر از همهی عرصههای دیگر برای بقا و آیندهی کشور مهم میدانم.
مهمترین ترس امروز شما چیست؟
من نگرانی از سقوط ندارم، اما نگران جنگ و تلفات بهجا ماندهی آن برای مردم هستم. از این نگرانم که ما نتوانیم از طریقهای گوناگون مانع از تلفات جنگ شویم.
از نظر شما سه چالش بزرگ ساختاری، اجتماعی و فرهنگی پیش روی افغانستان چیست؟
همان رگههایی که در سه دههی گذشته از لحاظ تعصبات قومی، مذهبی، سَمتی و تنظیمی که متأسفانه هنوز در افکار باقی مانده است. تعصب بدترین مرضی است که هنوز در جامعه دیده میشود. بههر اندازهای که بتوانیم نسل جوان را از این افکار منفی دور نگهداریم، بههمان اندازه میتوانیم جلوی تهدیدها را بگیریم. از نظر سیاسی هم ما با همین مشکل مواجه هستیم. اما از نظر فرهنگی چنین فکر نمیکنم، زیرا هر چیز مثبت و خوبی که از هر قوم، زبان و مذهب بهوجود بیاید، جامعه میپذیرد. به تأثیرات و نفوذ فرهنگی معتقد نیستم، به خاطر اینکه فرهنگ همیشه تأثیرگذار و تأثیرپذیر بوده است. در جامعهی کنونی دیگر سانسور راه حل نیست، آگهی راه حل است.
آیا فکر میکنید جامعهی افغانستان امروز اجازه خواهد داد که دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب بر روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
نسل تربیت شده و آگاه به مسائل جهان امروز که در جامعه وجود دارد از یکسو و سرمایهگذاریهای جهانی از سوی دیگر ما را به چنین جای نمیبرد. در بعضی از مناطق که چنین چیزی دیده شود، ساختارهای قومی، سطح پاین آگاهی، تأثیرات سیاستهای منطقهای به خاطر منافع ملی کشورها، ممکن است تا یک دههی دیگر به این مشکلها موجه باشیم، اما این روند برای همیشه باقی نخواهد ماند؛ چون ساختار قومی و جغرافیایی ما هنوز مشکلات خود را دارد.
یک خاطره که در آن حقوق بشری یکی از اعضای زن خانواده یا آشنایان شما، خواهر، مادر، همسر، خاله، عمه نقض شده، تعریف کنید؟
مورد خاصی را نمیخواهم تعریف کنم، اما میتوانم بگویم بدون شک سی سال جنگ بیشترین تأثیرات خود را بالای خانمها گذاشته و متأسفانه هنوز هم ادامه دارد. هزاران موضوع خشونت را هم در گوشه و کنار افغانستان بهچشم سر دیدیم. چندی پیش شاهد حادثهی وحشتناک فرخنده بودیم. در جنگ همیشه مردها برخورد فزیکی میکنند، اما خشونتها بیشتر بالای زنان تحمیل میشود.
سه عامل بازدارندهی ساختاری، اجتماعی و فرهنگی در مقابل مشارکت زنان در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟
افکار سنتی، تعصبات خشک مذهبی و برداشت نادرست از دین، ساختار سنتی مردسالار، بزرگترین عامل خشونت علیه زنان بهشمار میرود و رسم و رواجهای ناپسند که میان مردم وجود دارد. مثلاً وقتی کسی ازدواج میکند، بهدلیل پول گزاف که در بدل آن میپردازد، احساس صاحب بودن میکند، تا شریک زندگی. هنوز در جامعهی افغانستان زنها مثل کالا فروخته میشوند.
به نظر شما سه مطالبهی عمده زنان بهطورکلی چیست؟
یکی تحصیل است که زن از طریق تحصیلات عالی بتواند در جامعه نقش خوبی داشته باشد. دوم اقتصاد است. تا زمانی که زن از نظر دانش و اقتصاد وابسته به مرد باشد، نمیتواند به حقوقش دست یابد. سوم پشنهاد من این است که خانمها خودشان راه تحصیل و اقتصاد مستقل را پیش بگیرند. مردهایی که باور بهبرابری زن و مرد دارند باید زنان را حمایت کنند. تلاشهای جامعهی جهانی نیز میتواند حمایتکننده باشد برای پیدا کردن جایگاه زنان.
منابع و مراکز قابل اتکا در داخل افغانستان برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان چه کسانی هستند؟
ساختار دولت (قانونگذاری، تطبیق قانون، حمایت از قانون) و آماده ساختن بسترهای مناسب از سوی دولت. از طرف جامعه، مدافعان حقوق زنان، فراهم کردن بستر مناسب از لحاظ فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی از سوی کسانیکه به حقوق زنان باور دارند. همچنان جامعهی جهانی که بدون شک به چنین کارهایی علاقهمند است.
برای دختر خودتان چه آرزویی دارید؟
آرزویی که برای همهی خانمها دارم، برای دختران خودم هم دارم. کوشش کردم شرایط را برای دختران خود در دسترسی به تحصیلات و اقتصاد مساعد بسازم؛ چون دسترسی به اینها بهمعنای همسطح بودنشان با مردان است.
در حوزهی خصوصی و عمومی یعنی فعالیتهای مدنی و حرفهای خود برای رفع موانع ذکر شده منجمله تبعیض چه کردهاید و چه میکنید؟
همیشه کوشش کردم که بیشتر شرایط را برای خانمها مساعد بسازم تا کار کنند. در محیط خانواده همیشه تلاش نمودم که سطح آگهیشان بالا برود. اگر سطح آگهی بالا رفت، همه چیز خودبهخود اصلاح میشود. خانم من داکتر است و یک شفاخانهی شخصی دارد و در همانجا مصروفیت دارد.
اگر پیام یا صحبت خاصی دارید، بفرمایید؟
بهحیث شهروند، تمام انتظاری که به آیندهی افغانستان دارم، همین نسل جوان است. هر قدر نسل جوان به آگهی دست یابد، به شرایط رشد جامعه کمک میکند.
نام مصاحبهگر: جواد دروازیان
تاریخ و محل ثبت مصاحبه: دفتر روابط عامه و سخنگویی وزارت دفاع ملی افغانستان
نام مصاحبهشونده، شغل و چند خط مختصر در معرفی او: سخنگوی وزارت دفاع ملی افغانستان و فرمانده پیشین جهادی
محل تولد مصاحبهشونده: هرات