اسدالله شعور پژوهشگر فرهنگی
سدۀ بیستم میلادی که برابر با سالهای بین ١٢٧٩ ـ ۱۳۷۸ش بود -به استثنای سالیان پایانی آن یکی از شگوفاترین دورهها در تاریخ موسیقی افغانستان به شمار میرود؛ در خلال همین سالها بود که نگاه خیلیها
نسبت به این هنر و هنرمندانش دگرگونیهایی یافت چرا که با رواج استفاده از هارمونیم (آرمونیه) و فراهم آمدن امکان ثبت صدا، این هنر از قصر شاهی و مجالس شاهانه به خانههای مردم برده شد و مردمی
که سر و کار داشتن با موسیقی را عملی گناه آلود میدانستند با آن انس و الفت گرفتند.
هرچند در این دوران افول موسیقی نظری یا علم موسیقی که از سه قرن پیش شروع شده بود همچنان ادامه یافت و آثار نوشتاری بسیار اندکی در این زمینه خلق شدند.
ولی در عرصۀ موسیقی عملی یا هنر موسیقی پیشرفتهای زیادی حاصل شد. طیف رنگینی از انواع ساز و شیوههای اجرای آهنگ، همپا و همگام با تحولات سیاسی و مدنی رونما شدند و به این صورت
معیارهای زیبایی شناختی موسیقی روز تا روز در جامعه تعمیم یافت و جایگاه این هنر را به عنوان جزئی از زندگانی روزمرۀ مردم بیشتر معنا بخشید.
هارمونیم و گرامافون
قدمهایی را که احمد ظاهر فرزند نخست وزیردر عرصه موسیقی برداشت، دروازه دنیای موسیقی را به روی بسیاری از جوانان باز کرد.
روزنۀ تحولات در هنر موسیقی، در همان سالیان آغازین سدۀ بیستم گشوده شد؛ زیرا با سفر امیر حبیب الله به هند در نخستین روزهای سال ١٩۰۷م دو پدیدۀ تازه وارد قلمرو موسیقی کشور ما گردید که نقش آنها در دگرگونسازی این هنر سازنده بود؛ نخست ورود ساز هارمونیم (آرمونیه) و ترویج برق آسای آن به عنوان ساز مرکزی دستههای موسیقی مجلسی، هوای موسیقی سنتی هزارسالۀ مان را دگرگون ساخت و حتی اساس پرده بندی سازهای ملی و محلی ما را تغییر داد و دومین عامل رشد موسیقی در این دوره ورود گرامافون و فراهم شدن امکان ضبط آواز بود.
از آن به بعد بود که علاقمندان موسیقی و هنرمندان آماتور و حرفهای امکان یافتند تا با شنیدن مکرر آهنگهای هنرمندان پیشگام وطنی و هندوستانی، ریزه کاریهای بیشتر این هنر را بدون منت استاد، تلف کردن وقت و صرف پول بیاموزند و با انواع، سبکها و شیوه های گوناگون موسیقی آشنایی حاصل نمایند.
در چنین وضعیتی بود که نخستین پلههای عروج در پیش پای هنرمندانی همچون استاد غلام جیلانی، استاد سلطان احمد، استاد محمود، استاد فتح محمد، استاد محمد نوروز، استاد قربانعلی، استاد غلام سخی، استاد غلام حسین، استاد قاسم، استاد محمدنبی نتو و امثال آنها قرار گرفتند.
اندکی پس از آن در سال ١٩١٩م با کسب استقلال سیاسی افغانستان، تحجر فکری و تعصب کور قشریون و عامۀ مردم نسبت به موسیقی و هنرمندان آن کمرنگتر شد و باعث شد تا اهل موسیقی به جایگاه رجال دولتی هم تکیه زنند.
جوانان قشر متوسط جامعه به موسیقی روی آوردند و اسباب حسن نظر مردم در برابر این هنرِ والا مهیا شد. شخص شاه امان الله و سایر اعضای جنبش جوانان افغان چون محمدولی بدخشی (نایب السلطنه) جنرال غلام نبی چرخی و امثال شان به حمایت از هنرمندان موسیقی برخاسته از تجلیل و تکریم آنها دریغ نمیکردند و همین امر سبب شد تا عدهای از ماموران عالیترتبۀ دولت نیز به چهره های ماندگارِ عرصۀ ساز و آواز و تاریخ موسیقی کشور مبدل گردند.
میرزا نظر محمد منصوری، میرزا محمدشریف خسته دل و میرزا عبدالباقی کابلی معروف به ماما باقی، از برجستهترین چهرههای این گروه به شمار میروند.
آغاز پخش موسیقی از رادیو
غلام نبی چرخی سفیر افغانستان در پاریس (۱۹۲۶-۱۹۲۸). میرزا نظرمحمد منصوری معروف به میرزا نظر دیپلمات و هنرمند آماتور عهد امانی در سمت چپ تصویر دیده می شود (شخص ایستاده)
آغاز نشرات رادیو کابل در ۱٩٢۸م در پروسۀ رشد موسیقی این دوره تکانۀ دیگری بود اما به سبب قیام امیر حبیب الله کلکانی و سقوط نشرات نخستین دستگاه رادیوی کشور، این تکانه نتوانست بدل به جهشی برای ترویج بیشتر موسیقی گردد.
در دوره حاکمیت نادرشاه، او و برادرانش همه توجه شان را به موسیقی هندی و هنرمندان مهاجر هندی تبار معطوف کردند، زیرا برادران یادشده که قدرت دولتی را در همه ساحات در انحصار گرفته بودند متولد و پرورش یافتۀ سرزمین هندوستان بودند و موسیقی هندی بیشتر از
موسیقی افغانستان برای شان مأنوس و مألوف بود.
با آنکه این وضعیت بیشتر از دو دهه دوام نکرد اما اثرات آن چنان مخرب بود که نظام موسیقی هزار سالۀ خراسانی از شهر کابل و مجامع رسمی کشور برچیده شد و بسیاری از اهالی هنر برای ادامه فعالیت و کسب روزی وانمود کردند که گویا نیاکان شان هندی بوده اند.
احیای مجدد رادیو کابل در ١٩۴۰م پایههای این مشی دولت را به تزلزل درآورد زیرا دستگاه حاکمه مجبور بود که برای جلب توجه همه اقشار جامعه به سوی این بلندگوی سیاست های دولت، ذوق همگان را در نظر گرفته به نشر و پخش همه شیوههای موسیقی رایج در میان
توده های مردم کشور بپردازد. شنوندگان از طریق برنامههای رادیو کابل با طیف رنگینی از موسیقی روبرو گردیدند که شامل موسیقی کلاسیک شیوۀ هندی، غزل، موسیقی شیوۀ غربی، موسیقی محلی و موسیقی مجلسی شهری بود؛ زیرا هنرمندان برجستۀ همۀ این انواع ساز
و آواز به رادیو روی آورده بودند.
دستههای سه گانه
دستۀ موسیقی شرقی رادیو زیر نظر استاد غلام حسین به اجرای موسیقی سنتی (کلاسیک) و نیمه سنتی به شیوۀ معمول در هند میپرداخت و در پهلویِ آن با تدویر کورس های منظم، جوانان را با اساسات علمی این شیوه آشنا می ساخت.
دستۀ موسیقی مردمی که عنوان کلیوالی یعنی دهاتی بر آن گذاشته شده بود، در دو بخش زیر نظر استاد محمد عمر و استاد نبی گل به اجرای شیوههای موسیقی مردمی و مجلسیی شهری به زبانهای دری و پشتو می پرداخت.
دستۀ موسیقی غربی به رهبری استاد فرخ معروف به فرخ افندی و جوانان با استعداد باندوهای موزیک نظامی چون استاد فقیرمحمد ننگیالی، استاد سلیم سرمست، رحیم ناله، غلام سخی، محمدعلی و جمعه خان، نخست به اجرای قطعات سازی غربی پرداختند و به زودی برای برخی از این قطعات متن کلامی از زبان فارسی دری انتخاب کردند.
سرآغاز این سلسله، آهنگ برازیلی له پلوما (کبوتر) بود که استاد سرمست شعری از سخنور عارفِ عهد امیرشیرعلی ــ عثمان ابن قاضی ــ را برای آن برگزید و به آواز گل احمد شیفته به نشر سپرد.
این آهنگ که پسانها توسط احمدظاهر نیز به ثبت رسید “دلبرا گر تو یار من باشی…” بود؛ ولی به بسیار زودی استاد فرخ، سرمست، ننگیالی، ناله، نوشاد، اسماعیل اعظمی و دیگر هنرمندان این آرکستر آهنگ های جدیدی با هوای موسیقی مجلسی افغانی ساختند که با سازهای غربی و آواز هنرمندان جوانی چون ساربان، ارمان، پیکان، فرحان، شبان، رنگین، مددی و دیگران ثبت و پخش شدند.
کار این آرکستر به سرعت چنان رونق گرفت که استاد بزرگی مثل سرآهنگ که نخبه ترین استاد موسیقی سنتی شیوۀ هندی بود؛ آهنگ هایی با هوای متفاوتی در همکاری با این آرکستر به ثبت رساند. میراثی که اکنون از این آرکستر در اختیار داریم شاهکارهای موسیقی سدۀ بیستم افغانستان شمرده میشود. آهنگ های بازمانده از آرکستر شماره یک و دو آرکستر موسیقی مردمی و محلی نیز دست کمی از آهنگ های آرکستر جاز ندارند زیرا استادان، موسیقی مجلسی و عامهپسند ما را نیز با موازین علمی و هنری موسیقی غربی و یا شرقی برابر ساخته موسیقی معیاری را تعمیم دادند و آنچه که پسان ها موسیقی آماتور عنوان گرفت آفریده همین استادان بود.
احمد ظاهر و شهزاده هنرمند
ایده ایجاد اولین گروه آماتور در افغانستان از ظاهر هویدا و عزیز آشنا بود
تغییر دولت شاهی مطلقه به شاهی مشروطه در ۱٩۶٣میلادی، زمینه را برای یکی از عمیق ترین و بارورترین تحولات تاریخ موسیقی افغانستان فراهم آورد.
از این زمان به بعد اندک اندک حقیر دیدن اهل موسیقی کمرنگتر شد و زمینه های مساعدی برای تحصیل جوانان درین رشته فراهم آمد و در پهلوی آن نسل نوین امکان یافت تا با تشکیل دستههای دلخواه خود از طریق رادیو افغانستان استعدادهای شان را تبارز دهند.
پیش از همه شهزاده نادر که آهنگ معروف “دیوانۀ دلبر شدم ای دوستان ای دوستان” را ساخته است و این آهنگ را احمد ولی اجرا کرده، به نواختن سیتار روی آورد، احمدظاهر پسر رییس شورای ملی و بعدها نخست وزیر کشور، حشمت صدقی پسر وزیر اطلاعات و فرهنگ و همه آماتوران آن دوره که از خانواده بزرگ طبقات بالا و متوسط برخاسته بودند، به موسیقی روی آوردند و این امر مقام و موقف اهل این هنر را در جامعه بسیار بالا برد.
در پهلوی این، تشکیل دسته های آماتور در چوکات رادیو افغانستان و ریاست کلتور وقت، چنان استعدادهایی را بازشناساند که به زودی ستارههای درخشانی در آسمان موسیقی شدند.
احمدظاهر، احمدولی، ظاهر هویدا، سلما، پرستو، استاد مهوش و ده ها تن دیگر از جملۀ همین استعدادها هستند.
مهمترین کارِ دیگری که درین دوره صورت گرفت تعدادی ازین جوانان با استعداد برای تحصیل موسیقی به کشورهای خارج فرستاده شدند مانند: عزیز آشنا، ببرک وسا، چترام، کبیر هویدا، ظاهر هویدا و تعداد دیگر به اتحاد شوروی وقت؛ حسین ارمان و صابر شیرزوی به یوگوسلاویا، احمدظاهر، غلام علی حیدر «نیساز»، عجب گل دلشاد، سراج الدین، آصف چشتی و تعدادی دیگر به هند فرستاده شدند.
برداشتن قدمهایی چنین برای انکشاف دانش و هنر موسیقی که به کلی بی سابقه بود؛ روند انکشاف موسیقی افغانستان را سرعت بیشتری داد.
نخستین صفحه آواز میرزا نظر در لندن ضبط و در هند تکثیر گردیده بود
آماتورها
دسته های آماتوری که در دهۀ دموکراسی پدید آمدند اینهایند:
ــ آرکستر آماتور به رهبری عزیز آشنا و عضویت کبیر هویدا، چترام، ظاهر هویدا، رحیم جهانی، آغامحمد کارگر، شیر شرار و همکاری صابر شیرزوی، کبیر سنان و ده ها تن دیگر که امروز شناخته ترین هنرمندان ما به شمار میروند.
ــ آرکستر آماتور لیسۀ حبیبیه به رهبری احمد ظاهر و عضویت فرید زلاند، نبیل مسکینیار، عمرسلطان و دیگران.
ــ آرکستر آماتور دومی به رهبری حامد شکران و آن عده از همکاران آرکسترِ آماتور نخستین که برای تحصیل به خارج نرفته بودند.
ــ آرکستر جوانان و بعد آرکستر جامی به رهبری امین الله ندا و عضویت شمس الدین مسرور، نصرالله صدیق، احسان نعیم، صدیق قیام، طوفان و دیگران. نخستین صفحه آواز میرزا نظر در لندن ضبط و در هند تکثیر گردیده بود
سه آرکستر نخستین مجهز به سازهای غربی بودند و دو گروه اخیر با سازهای وطنی به تولید و اجرای موسیقی میداختند.
رویداد عمدۀ دیگری که در تحول موسیقی افغانستان اثرات عمیق داشت ورود و تعمیم برق آسای استفاده از کاست و کاست ریکاردر در سالهای پایانی دهۀ شصت میلادی بود که باعث رشد موسیقی محلی و برچیده شدن بساط ریکاردهای موسیقی هندی از رستورانتهای مرکز و ولایات را در پی آورد که جانشین آن موسیقی مجلسی وطنی شده بود.
گروههای جوان
و بالآخره تحول اخیر این دوران به میان آمدن گروه های هنری توسط جوانان بود که آهسته، آهسته موسیقی مجالس را از انحصار هنرمندان خرابات بیرون آورده، به محافل شادی مردم روح تازه دمیدند.
نخستین اینها گروه چهار برادر بود که به ابتکار برادران راستا (بصیر راستا، فرهاد راستا، همایون راستا و فرید راستا) در ۱٩۶٩م در شهر کابل بنیان گذاشته شد.
هنر این گروه متأثر از شیوۀ کار بیتل های انگلستان بود و به دنبال آن گروه پیام توسط عظیم عارف (عارف کیهان)، عمر انوریار و دو تن دیگر تشکیل یافت و سپس به دو گروه کیهان و پیام مجزا گردید و در پی آن گروه های دیگری نیز پدید آمدند؛ ولی با تأسف که رشد کابارهها و کلپهای شبانۀ شهر کابل در سالیان پایانی نظام سلطنتی، شیوۀ کار این گروه ها را کاباره یی ساخت و به بیراهه برد.
بیشتر این دستهها که با هدف کسب درآمد مالی به میان آمده بودند به غیر از تکرار آهنگ های غربی، تقلید از هنرمندان کابارههای ایران و بازخوانی آهنگ فیلمهای هندی نتوانستند کار دیگری انجام دهند.
هرچند در زمان نظام جمهوری، کابارهها بسته شدند ولی گروههای موسیقی از طریق مجالس خانگی و عروسیها به کار شان ادامه دادند.