دگرجنرال غلام حسین فخری، رئیس عمومی اداره عالی مبارزه علیه فساد اداری، در در دهۀ شصت تا ۱۳۷۲ رئیس و فرمانده ادارات گوناگون امنیت ملی، جنرال ارشد، معاون لوی څارنوال و څارنوال عمومی نیرو های مسلح کشور بود. از سال ۱۳۷۵ الی ۱۳۸۰ مدیریت مجله تعاون ارگان نشراتی موسسه غیر دولتی مرکز تعاون افغانستان “CCA” را به عهده داشت. پس از بازگشت از مهاجرت در سال ۱۳۸۱ چندین سال در ریاست های گونا گون امنیت ملی به خدمت مشغول بود و در سال ۱۳۸۹ معاون ریاست عمومی امنیت ملی شد. او انتخابات را نمود پدیده دموکراسی میداند و یادآور میشود: «در طول تاریخ افغانستان تا این اندازه حس مشارکت سیاسی در اذهان عمومی وجود نداشت. در نظام جدید هر شخصی خود را در تعیین زعامت ملی مسؤول میداند.» او جنب و جوش علمی و بازسازی نسبی نظام اداری و اماکن عمومی را دو دستاورد دیگر دوران جدید دانسته، میافزاید: «اگر به صورت دائمی و به شکل درست و منطقی، بر روی این دستاوردها کار شود، میتوان به آینده امیدوار بود.»
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
حسین فخری هستم. در روستای بینو سنگ مربوط ولسوالی غزنی به دنیا آمدم. دوران خردسالیام را در روستا گذراندم. دوران نوجوانیام را در مکتب سیدجمالالدین افغان گذراندم و پس از آن به لیسه غازی رفتم. در آخر از لیسه نادریه فارغ شدم. سپس آکادمی پولیس را به اتمام رساندم و به درجه لیسانس فارغ شدم. پس از چند سال استاد آکادمی پولیس شدم. در حال حاضر هم به حیث رئیس عمومی اداره عالی مبارزه علیه فساد اداری وظیفه انجام میدهم.
خاطرهای که در آن حقوق بشری شخص شما نقض شده و در زندگیتان تأثیرگذار بوده، تعریف کنید.
یکی از آنها مسأله جنگهای داخلی بود. من به اجبار به همراه خانوادهام به پشاور پاکستان مهاجر شدم. دوری از وطن برای من و خانوادهام بسیار سنگین بود. به شدت احساس بیهویتی میکردم. بسیار نسبت به آینده ناامید بودم. با اینکه در کشور خودم صاحب خانه و منصب و اعتبار بودم، زمانی که مهاجر شدم تمام آنها را از دست دادم. یادم هست یک روز در یکی از بازارهای پشاور به این دلیل که اسناد هویتیام با من نبود مرا دستگیر و در ملا عام بازرسی کردند.
سه دستاورد مهم این دوران (جدید) چه بوده است؟
یکی از بزرگترین دستاوردها در بخش آموزش و پرورش بوده است. در دوره مجاهدین و طالبان هرگز شاهد این همه جنب و جوش در مکاتب نبودیم. شور و شوق دختران و پسران برای رفتن به مکتب و کسب علم و دانش در تاریخ افغانستان بینظیر است. دستاوردهای دیگر به نظر من پدیده دموکراسی، و نمود آن یعنی انتخابات است. در طول تاریخ افغانستان تا این اندازه حس مشارکت سیاسی در اذهان عمومی وجود نداشت. در این نظام جدید هر شخصی خود را در تعیین زعامت ملی مسؤول میداند. دستاورد دیگر بازسازی نسبی نظام اداری و اماکن عمومی است.
چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و آن را به عنوان یک نوآوری و ابتکار مثبت ارزیابی میکنید؟
اگر به صورت دائمی و به شکل درست و منطقی، بر روی همین دستاوردهایی که در بالا ذکر کردم کار شود و برنامهای درازمدت برای پویایی هرچه بیشتر آنها طرحریزی شود، میتوان این فرایند را قابل اتکا و اعتماد برانگیز توصیف کرد.
مهمترین ترس امروز شما چیست؟
مهمترین ترس من بازگشت به سالهای دهه هفتاد و آن آنارشیسمی است که از سر گذراندیم. البته آدم خوشبینی هستم و نشانههای این بازگشت را بسیار کمرنگ میبینم؛ ولی در هر صورت این مهمترین ترس من است.
چالشهای بزرگ پیش روی افغانستان چیست؟
این سه چالش در افغانستان بسیار با هم مرتبطاند. یکی از این موانع، آسیبهایی است که در درون دولت وجود دارد؛ چه از لحاظ کادر رهبریکننده و چه از لحاظ ساختار اداری، دولت افغانستان با موانع بزرگی روبهرو است. فقط کافی است به سیستم عدلی و قضایی کشور نگاهی بیاندازیم تا بفهمیم فاجعه تا چه سرحدی است. متأسفانه در طول این سالها از ساختن یک کادر اداری و نظامیای که با جزر و مدهای سیاسی تغییر شکل ندهد و پایدار و بیطرف بماند ناتوان بودهایم. یکی از دیگر چالشها نبود فرهنگ تحملپذیری و مدارا است. در گذشتهها این فرهنگ در بین مردم بسیار زیاد بود؛ اما متأسفانه امروز جامعه از نبود فرهنگ مدارا رنج میبرد.
فکر میکنید جامعه افغانستان امروز اجازه خواهد داد دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
فکر نکنم مردم ما دوباره اجازه چنین کاری را بدهند. مردم یک بار طعم چنین تراژیدیای را چشیدند و دیگر اجازه نخواهند داد عدهای با آیندهشان بازی کنند.
یک خاطره از نقض حقوق بشری یکی از اعضاء زن خانواده یا آشنایان خودتان، تعریف کنید؟
مثال و خاطره بسیار زیاد است؛ به خصوص در منطقه ما یعنی روستایی که از آن برخواستم. ببینید! موارد نقض حقوق بشری در نزد من و شما نقض حقوق بشری محسوب میشود، اما مردم اطراف و روستانشینان چنین نگاهی به قضیه ندارند و آن را حق میدانند نه نقض. اکثر موارد نقض حقوق بشری در اطراف جزء فرهنگ و عرف آن مردم گشته است و به آن خو گرفتهاند. مثلاً ازدواج اجباری یکی از رسم و رسومات مهم و عمیق مردم اطراف است. من حتی در خانواده خودم شاهد پیوند و ازدواج اجباری بودهام.
سه عامل بازدارنده در مقابل مشارکت زنان در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟
یکی از عوامل بازدارنده به نظر من بیسوادی گسترده زنان است. مشکل بعدی وجود عرف و عنعنات بسیار نابهجا و خطرناک است؛ سنتهایی که کمر جوانان ما را خم کرده است.
سه مطالبه عمده زنان افغانستان به طور کلی چیست؟
فکر میکنم تا زمانی که زنان استقلال اقتصادی خویش را به دست نیاورند، نمیتوانند به هیچ خواست سیاسی و اجتماعی برسند. باید برای زنان زمینه کار و اشتغال ایجاد شود. باید برای دختران زمینههای تحصیل و آموزش فراهم شود. باید سهم زنان از لحاظ سیاسی تقویت شود تا بتوانند در انتخاباتهای گوناگون فعالانه شرکت کنند. باید زنان از حق رای خود به سود خودشان استفاده کنند.
منابع و مراکز قابل اتکا در داخل افغانستان برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان چه کسانی هستند؟
منابع داخلی برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان بسیار محدود است. تا حال هم زنان صرفاً متکی به منابع و مراکز خارج از کشور بودهاند. زنان نتوانستهاند از منابع داخلی به صورت درست و منطقی استفاده مفید بکنند. تا زمانی که خود زنان بسیج نشوند و به خود متکی نباشند و سر پای خود ایستاده نشوند، هیچ تغییری رخ نخواهد داد.
برای دختر خودتان چه آرزویی دارید؟
آرزو دارم دخترانم در فضایی آرام بتوانند به درس و تعلیم خود ادامه بدهند و آینده روشنی داشته باشند.
در حوزه خصوصی و عمومی یعنی فعالیتهای مدنی و حرفهای، برای رفع موانع ذکر شده، منجمله تبعیض، چه کردهاید و چه میکنید؟
در زندگی شخصیام باید بگویم که برای من تحمل تبعیض و بیعدالتی بسیار دشوار بوده است. مقابل هیچ ظلم و ستمی ساکت ننشستهام. زمانی که مسؤولیت یک دفتر یا اداره را بر عهده گرفتم، کوشش اعظمم این بوده که تبعیض و نابرابری محو شود و همه حقوق برابر داشته باشند. همزمان چندین کتاب برای ایجاد اصلاحات در جامعه و به تصویر کشیدن رنج مردم نوشتهام. با اینکه هر کدام از آثارم انعکاسدهنده ذهنیتم در آن دوران است، در تکتک آثارم میتوان رد پای برابریخواهی و آرزوی عدالت اجتماعی را یافت.
اگر پیام خاصی دارید، بفرمایید.
من نه از زندگی اداری خود کاملاً راضی هستم و نه از زندگی ادبیام. در حوزه کاریام همیشه این فکر مرا آزار داده که چرا نتوانستم به صورت شایسته به هموطنانم خدمت کنم و وظیفهام را به صورت عالی به انجام برسانم. از زندگی و فعالیت ادبی خود نیز ناراضیام. حتی از کتابی که به شدت به آن علاقه نشان میدهم نیز خیلی راضی نیستم. تمام کارهای من شتابزده و عجلهای بوده است.
-
«افغانستان به روایت دیگر» کمپینی است که به وسیله آرمان شهر OPEN ASIA و فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشرFIDH به مدت ۱۰۰ روز تا انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان جریان دارد. در این کمپین شخصیت های برجسته اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با گفتگو در مورد جامعه ای که دربرگیرنده حقوق زنان و حقوق انسان باشد، صدای مترقی افغانستان را به گوش میرسانند.
شما می توانید روزی یک مصاحبه از کمپاین «افغانستان به روایت دیگر» را در روزنامه ۸ صبح و انگلیسی آن را در وبسایت روزنامه هافینگتون پست (Huffington Post) بخوانید. همچنین این مصاحبه ها در وبسایت فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر (FIDH) نیز قابل دسترس است.
وبسایت فدراسیون بین المللی حقوق بشر: www.fidh.org
وبسایت روزنامه هافینگتون پست: www.huffingtonpost.com/unveiling-afghanistan