صدیقه بلخی، عضو دورههای پانزدهم و شانزدهم مجلس سنا، معتقد است بدون استقرار ثبات در کشور، امکان دستیابی به توسعه مقدور نیست. او اعمال سلیقه شخصی مردان را در پارلمان، از مهمترین عوامل بازدارند در تصویب قوانین عادلانه در خصوص زنان دانسته تأکید دارد: «در قانون انتخابات سهم زنان در شوراهای ولایتی از ۲۵ درصد به ۲۰ درصد رسید که ما اعضاء کمیسیون جامعه مدنی و حقوق بشر مشرانو جرگه، بر آن پافشاری کردیم و مانع از حذف این سهم به طور کلی شدیم.»
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
صدیقه بلخی، سناتور دورههای پانزدهم و شانزدهم مجلس سنا هستم. در دوره پانزدهم به مدت چهار سال رئیس کمیسیون امور زنان بودم و از سه سال بدین سو رئیس کمیسیون جامعه مدنی و حقوق بشر مشرانو جرگه هستم و عضو شورای عالی صلح. متولد مزار هستم و در یک و نیم سالگی به کابل آمدیم. ازدواج کردهام ۳ پسر و ۳ دختر دارم. در افغانستان تا صنف ۱۳ دارالمعلمین را خواندم و در مهاجرت، شرعیات خوانده ام.
یکی دو خاطره مهم که در آن حقوق بشری شخص شما نقض شده و در زندگیتان تأثیرگذار بوده، تعریف کنید.
هر انسانی به عاطفه ضرورت دارد و من نیز در کودکی به داشتن پدر ضرورت داشتم؛ اما وقتی یک و نیم ساله بودم، پدرم (سید اسماعیل بلخی، فیلسوف، آزادیخواه بزرگ و شاعر گرانقدر) به مدت ۱۵ سال به جرم دفاع از حقوق بشر، آزادی بیان و عدالت اجتماعی، بدون محکمه زندانی شد. نبود ایشان بر روحیه من ضربه بزرگی بود. بعد از یک مدت کوتاه آزادی، دوباره پدرم در اوایل جوانی من راهی زندان شد و در نهایت پدرم را مسموم کردند و من چون دختر بزرگ فامیل بودم و ما محرمی نداشتیم، مجبور شدم در سن بسیار کم ازدواج کنم و تمام دوران تحصیل خویش را با داشتن شوهر و فرزند ادامه دادم.
در زمان ترهکی و حفیظالله امین، برادرم، سید علی آقا بلخی، که در آن زمان استاد دانشگاه اقتصاد بود، را هم به شهادت رسانیدند. شوهرم نیز از این مشکلات به دور نبود. روزی ساعت هفت و نیم صبح به سمت مکتب برای درس دادن میرفتم که ناگهان کسی روبهروی من آمد و گفت که کجا میروی؟ گفتم به مکتب میروم. به من اخطار داد که به تمام معنا میشناسمت و خواست با سیلی به روی من بزند؛ ولیکن به قدرت خداوند دستش پایین افتاد و نتوانست بزند؛ اما گفت اگر از صبح به مکتب بروی، دیگر زنده نخواهی ماند. ما تمام این آسیبها را تحمل کردیم، بدون اینکه حرکتی بر ضد دولت انجام داده باشیم. مهاجرت نیز از جمله خاطرات بد من است که بر من و خانوادهام تحمیل شد. در مهاجرت فقر را تحمل کردیم، اما در زندگی شخصی مشکلی نداشتهام.
سه دستاورد مهم این دوران (جدید) چه بوده است؟
اول: تدوین قانون اساسی افغانستان، دوم: سهم و حضور زنان در عرصههای مختلف کشور و سوم: ایجاد قوای سهگانه در سرتاسر کشور.
چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و آن را به عنوان یک نوآوری، ابتکار مثبت و یک چیز خوب ارزیابی میکنید؟
ما در کنفرانس بن اول سنجیدیم که باید در افغانستان حکومتی باثبات به وجود بیاید و دارای قانون اساسی و قوای سه گانه باشد و همچنان سرمایهگذاری دنیا بر روی افغانستانی ثابت، ما را باورمند ساخت که ساختن افغانستان یک بار دیگر آغاز شده است.
مهمترین ترس امروز شما چیست؟
من ترسی ندارم؛ چون فردی هستم از خانوادهای مبارز. میخواهم افغانستانی مستقل، آزاد، آباد و دارای هویت مشخص داشته باشیم.
سه چالش بزرگ پیش روی افغانستان چیست؟
اقتصاد ضعیف و وابسته به دلیل عملی نشدن وعدههای جامعه بینالمللی در خصوص افغانستان، فقدان برنامهریزی درست دولتی برای ایجاد ساختارهای زیربنایی و مهاجرت تعداد زیادی از مردم افغانستان به کشورهای مختلف جهان از چالشهای موجود است. شخصیتهای نخبه و کاردان افغانستان متأسفانه مهاجر شدند و در نتیجه ما با نسل جوان کمتجربه روبهرو هستیم که از تاریخ کهن خویش کمتر اطلاع دارند؛ زیرا ما منابع اطلاعاتیمان که شامل کتابها بود را در طی جنگها از دست دادیم.
فکر میکنید جامعه افغانستان امروز اجازه خواهد داد دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
هرگز نه. ملت افغانستان این اجازه را نخواهد داد. شما در پایینترین قشر جامعه حس اشتیاق و علاقه به تحصیل را با قبول هزاران مشقت و فقر میبینید. مردم فرزندان خویش را به مکتب میفرستند و خواهان تحصیل علم هستند.
یک خاطره از نقض حقوق بشری یکی از اعضاء زن خانواده یا آشنایان خودتان، تعریف کنید؟
در زندگی شخصی، به این دلیل که خانوادهای روشن و تحصیلکرده دارم، چنین چیزی را شاهد نبودم. اما با دیدن حوادث غیرانسانی در مورد زنان رنج میبرم و زنان نیز جزء خانواده من محسوب میشوند.
سه عامل بازدارنده در مقابل مشارکت زنان در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟
عرف و عنعنات ناپسند از اولین عوامل بازدارنده است. نظام مردسالار و نبود باورمندی جامعه به مدیریت و نیروی رهبری زنان و در آخر میزان پایین سواد زنان از جمله موانع بازدارنده محسوب میشود. سلیقههای شخصی موجود در پارلمان تأثیر مستقیم بر روی قوانین دارد. در قانون انتخابات سهم زنان در شوراهای ولایتی از ۲۵ درصد به ۲۰ درصد رسید که ما اعضاء کمیسیون جامعه مدنی و حقوق بشر مشرانو جرگه، بر آن پافشاری کردیم و مانع از حذف این سهم به طور کلی شدیم. در زمینه کم شدن سهم زنان، سلیقههای شخصی نمایندگان مرد پارلمان دخیل بوده است.
به نظر شما سه مطالبه عمده زنان به طور کلی چیست؟
داشتن اقتصاد خودکفا برای زنان، زمینهسازی برای رشد بیشتر زنان در تمامی عرصهها، مخصوصاً تحصیلات عالی و سیاست و اشتراک در فرصتهای برابر.
منابع و مراکز قابل اتکا در داخل افغانستان برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان چه کسانی هستند؟
جامعه مدنی، پارلمان، وزارت امور زنان و زنان قوی که در سطح کشور داریم، با توجه به بعضی کمبودها و نارساییها میتوانند آدرس خوبی باشد.
برای دختر خودتان چه آرزویی دارید؟
من کوشش کردم که برای دختر و پسر خود زمینه مساوی و فرصتهای برابر مهیا کنم. دخترم فعلاً مشغول تحصیل در تخصص دکتری خویش از دانشگاه فردوسی است و به زودی مصدر خدمت به جامعه خویش خواهد شد.
با توجه به صحبتهایی که در این مصاحبه انجام دادید، در حوزه خصوصی یا عمومی یعنی فعالیتهای مدنی و حرفهای خود برای رفع موانع ذکر شده منجمله تبعیض، چه کردهاید و چه میکنید؟
زندگی من سراسر مبارزه بوده است. در سنین کودکی ازدواج کردم. خوشبختانه شوهرم شخص دانشمندی بود و در کنار زندگی مشترک، با وجود اینکه مشکلاتی مانند تمام زنان دیگر مثل عرف و عنعنات را پیش روی خود داشتم به درس خواندن و کارهای اجتماعی مشغول شدم. در عرصه کاری، ما نشستها و هماهنگی با جامعه مدنی، وزارت امور زنان، دستگاه عدلی و قضایی مخصوصاً قضات زن داریم و به صورت جمعی برای از بین بردن خشونت کار میکنیم. کار با رسانهها و رسانیدن این مسائل به گوش مردم از جمله فعالیتهای ما بوده است. فعالیت بعدی ما نشستها و سفرها در سطح ولایات است. با والیها ، ولسوالها، قضات، متنفذین و علما حرف زدیم و جایگاه زن را از نگاه دین مورد بحث قرار دادیم. از علما خواستیم این مسائل را در منابر و خطبههای نماز جمعه، در تکایا و شوراهای مردمی صحبت کنند و برابری زنان و مردان را از نگاه دینی مطرح کنند و از ارزشهای انسانی و حقوق بشری صحبت کنند. در قسمت قانون منع خشونت از ۴ سال بدین سو متأسفانه هنوز در ولسی جرگه است و پاس نشده و به مجلس مشرانو جرگه نرسیده است. قوانین در ابتدا باید از ولسی جرگه بگذرد و پاس شود، به ما برسد و سپس ما روی آن سرمایهگذاری فکری بکنیم و در کمیسیون مختلط روی آن بحث کنیم که متأسفانه به دلیل سلیقههای شخصی و فردی مردان هنوز به ما نرسیده است؛ با وصف اینکه این قانون با فرمان رئیس جمهور نافذ است. در مورد قانون انتخابات سهم زنان سیستم تبعیض مثبت در ولسی جرگه بالکل از بین رفته بود، اما وقتی از ولسی جرگه به مشرانو جرگه رسید، ما زنان مشرانو جرگه با مردان نشستیم ۲۰ قیصد را تصویب کردیم. ولی وقتی به کمیسیون مختلط رسیدیم باز سلیقههای شخصی وارد شد و باز ما فشار آوردیم تا توانستیم همان بیست در صد را تصویب کنیم.
اگر پیام خاصی دارید، بفرمایید.
امیدوار هستم همچنانکه زنان در عرصههای مختلف موفق هستند در عرصه خودسازی و پرورش نفس و ارتقاء ظرفیت خویش نیز بکوشند.
-
«افغانستان به روایت دیگر» کمپینی است که به وسیله آرمان شهر OPEN ASIA و فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشرFIDH به مدت ۱۰۰ روز تا انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان جریان دارد. در این کمپین شخصیت های برجسته اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با گفتگو در مورد جامعه ای که دربرگیرنده حقوق زنان و حقوق انسان باشد، صدای مترقی افغانستان را به گوش میرسانند.
شما می توانید روزی یک مصاحبه از کمپاین «افغانستان به روایت دیگر» را در روزنامه ۸ صبح و انگلیسی آن را در وبسایت روزنامه هافینگتون پست (Huffington Post) بخوانید. همچنین این مصاحبه ها در وبسایت فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر (FIDH) نیز قابل دسترس است.
وبسایت فدراسیون بین المللی حقوق بشر: www.fidh.org
وبسایت روزنامه هافینگتون پست: www.huffingtonpost.com/unveiling-afghanistan