منبع: خبر روز 

نویسنده در این نامه با ذکر نمونه های فراوان مدعی می شود که بسیاری از مدیران ارشد دیده بان حقوق بشر، کارمندان امروز و دیروز دولت آمریکا بوده و هستند و سیاست های آن به ویژه در مورد کشورهای آمریکای لاتین از خط عمومی سیاسی خارجی آمریکا پیروی می کند …

این نامه دراساس در زمستان ۲۰۱۳ در نشریه نیویورک لاتین (۱) منتشر شده است.

بیش از یک دهه است که چپ در حکومت های امریکای لاتین به پیروزیهائی دست یافته و بهبود چشمگیری در از بین بردن فقر را باعث شده و اتحادهای محلی و تاکید بر اقتدار و استقلال نیز بهمراه آن رشد داشته است. ایالات متحده با این احراز موقعیت چپ موضع خصمانه داشته و همزمان سیاست خارجی جنگ طلبانه ای در رابطه با دولت های چپ اعمال کرده و در بعضی از موارد به راحتی قوانین بین المللی را نادیده گرفته است.

حال سئوال میکنم چرا دیده بان حقوق بشر که خود را سازمانی مستقل در مورد حقوق بشر اعلام می کند همواره حرکتی موازی مواضع امریکا و سیاستهای ان کشور انتخاب میکنند. این علاقه به همراهی با سیاست خارجی آمریکا فقط خاص امریکای لاتین نیست، برای مثال در تابستان ۲۰۱۳ زمانیکه چشم انداز حمله یک جانبه موشکی به سوریه برخلاف قوانین سازمان ملل مطرح بوده است کنت روت (۲) مدیر اجرائی دیده بان حقوق بشر حاصل اندیشه خودرا چنین بیان کرد که یک بمباران سبک سمبولیک شاید کافی باشد، او در توییتر سئوال کرد که آیا اوباما در صورت حمله به سوریه سعی میکند که این حمله سمبولیک باشد و آیا مواظب شهروندان غیرنظامی هست؟ جان تیرمن (۳) مدیر اجرائی مرکز مطالعات بین المللی ام آی تی (۴) با سرعت این توییت را محکوم کرد که شاید به شکل بی سابقه ای سخت اغماض گرانه و غیرمسئولانه از طرف مدافع حقوق بشر بیان شده است.

هماهنگی اچ آر دبلیو (۵) (دیده بان حقوق بشر) با سیاست های امریکا به انتقال غیرقانونی مظنونین که بصورت آدم ربائی و انتقال ربوده شده گان به نقاط مختلف جهان برای بازجوئی و شکنجه لازم است نیز گسترش یافت. در اوایل سال ۲۰۰۹ که دولت اوباما کاخ سفید را اشغال کرد، اوهم این وضعیت یعنی اعزام بعضی مظنونین به بازجوئی در نقاط دیگر را پذیرفت. رئیس بخش دفاعی در واشینگتن تام مالینوسکی (۶) استدلال میکرد که در شرایط خاصی می شود این اعزام ها را پذیرفت و شکیبا بود که یک سیستمی بوجود آید که دلیلی برای فرستادن زندانی ها به سیاه چال های شکنجه نباشد، که البته این طرح طول میکشد.

ملاحظات مشابه البته در مورد ونزوئلا که عملأ دشمن آمریکا محسوب میشود مصداق ندارد. درسال ۲۰۱۲ خوزه میگل ویوانکو (۷) رئیس امریکائی دیده بان حقوق بشر و پگی هیکز (۸) مدافع جهانی دیده بان حقوق بشر نامه ای به هوگو چاوز رئیس جمهور ونزوئلا نوشتند و توضیح دادند که کشور او شرایط عضویت در گروه شورای ناظران حقوق بشر سازمان ملل رادارا نیست. از نظر آنها اعضای شورای ناظران بایستی دارای بالاترین استاندارهای ترویج دفاع از حقوق بشر باشند که متاسفانه ونزوئلا در شرایط موجود در سطحی بسیار پائین تر از این استانداردها قرار دارد. توجه به سکوت دیده بان حقوق بشر در مورد عضویت ایالات متحده در همان شورا انسان را به تعجب وامیدارد که ضوابط و استاندارهای پذیرش به شورا واقعأ چیست؟

یک مورد اساسی هماهنگی عمومی دیده بان حقوق بشر با سیاست های امریکا در تاریخ هشتم ژوئیه ۲۰۱۳ با تویتر تبریک روت به همکارش مالینوسکی برای انتصاب در سمت وزارت خارجه امریکا برای آزادی حقوق بشر و کار، آشکار شد. مالینوسکی مسئولیت یافته بود که در سطح ارشد وزارت خارجه دولتی که هر هفته جلسه «سه شنبه ترور» را برگزار میکند، مساله ی حقوق بشر را به پیش برد. در این جلسات اوباما و اعضای دولتش کشتارهای غیررسمی با هواپیماهای بدون سرنشین در سراسرکره زمین را از درون لیست مخفی کشتار تدارک میکنند و تا بحال چندین شهروند امریکائی و یک دختر ۱۷ ساله نیز قربانی این ترورها شده اند.

ورود مالینوسکی به حکومت در واقع حضوری دوباره است. او قبل از دیده بان حقوق بشر، به عنوان نویسنده نطق های مادلین آلبریت وزیر خارجه و همچنین عضو شورای امنیت ملی کاخ سفید کار کرده است. قبل از آن هم به عنوان مشاور مخصوص کلینتون کارکرده و این همه را با غرور در بیوگرافی خود در دیده بان حقوق بشر آورده بود. روز ۲۴ام سپتامبر در هنگام جلسه سنا برای تائید سمت جدید مالینوسکی، او قول داد که همکاری دو حزب در امریکا را برای دفاع از آزادی در سراسرجهان عمق ببخشد و به کمیته روابط خارجی اطمینان داد که صرفنظر از اینکه بحث امریکا در مورد سوریه به کجا بکشد، تنها واقعیتی که ما ادعاداریم این است که ملت آمریکا یک ملت استثنائی است».

در همان روز اوباما در مجمع عمومی سازمان ملل اعلام کرد «بعضی ممکن است قبول نداشته باشند ولی من باور دارم که آمریکا استثنائی است». به فرض اینکه اوباما از کاربردکلمه «استثنائی» منظورش استثنای خوب و خیرخواه بوده است، یکی از کسانیکه با این تعبیر مخالفت کرد پرزیدنت دیلما روسف (۹) رئیس جمهور برزیل بود که در همان جلسه شروع به افشاگری در زمینه شبکه های جهانی جاسوسی الکترونیک اوباما کرد که از نظر او «بی احترامی به استقلال ملی» و «نقض شدید حقوق بشر و آزادیهای مدنی» است. روسف با رفتار دغلکارانه واشینگتن با این توصیف که «برزیل که ۱۴۰ سال است با همسایگان خود در صلح بسر میبرد»، مخالفت کرد. او استدلال کرد که «برزیل و همسایگانش دموکراتیک و صلح طلب هستند و به قوانین بین المللی احترام میگذارند».

سخنرانی روسف تبلور مخالفت وسیع امریکای لاتین با استثنائی بودن امریکا بود، و بنابر این تضاد متقابل چپ و دیده بان حقوق بشررا به روشنی نشان داد.

سوابق کاری مالینوسکی یک مورد از یک سناریوی بزرگتر است. فرهنگ سازمانی دیده بان حقوق بشر با روابط بسیار نزدیک رهبری ان با بازوهای مختلف حکومت آمریکا شکل گرفته است. خانم سوزان مانیلو (۱۰) معاون ریاست هیأت مدیره دیده بان حقوق بشر در بیوگرافی خود توضیح میدهد که مدت طولانی دوست بیل کلینتون بوده و به بخش مالی مبارزات انتخاباتی او کمک میکرده است. (دیده بان حقوق بشر یکدفعه نامه ای به کلینتون نوشت و از تعقیب سلوبادان میلوسویچ (۱۱) رئیس جمهور یوگوسلاوی بخاطر جنایات جنگی حمایت کرده ولی هیچ پرونده ای برای کلینتون و مسئولیت او در کشتار غیرنظامیان در بمباران های ناتو تشکیل نداد، هرچند که نتیجه گیری کرده بود که این بمبارانها «تجاوز علیه قوانین بین المللی بشری بوده اند.») بروس راب (۱۲) که او هم عضو هیئت مدیره دیده بان حقوق بشر است در بیوگرافی خود مینویسد «معاون دفتر پرزیدنت ریچارد نیکسون» در سال های هزار نهصد و شصت – هفتاد بوده – یعنی دوره ای که دولت آمریکا مخفیانه و غیرقانونی کامبوج و لائوس را وجب به وجب بمباران کرده است. بخش آمریکائی کمیته مشورتی برای دیده بان حقوق بشر حتی به حضوریک مقام سابق سیا (۱۳) بنام میگوئل دیاز (۱۴) افتخار می کند، او در بیوگرافی خود برای وزارت خارجه مینویسد که به عنوان تحلیلگر سازمان سیا کار میکرده و همچنین برای کمیته انتخاباتی دائمی مجلس نمایندگان بر فعالیت های اطلاعاتی در امریکای لاتین نظارت داشته است. در سال ۲۰۱۲ دیاز کاری را که قبلأ برای سازمان سیا میکرد ایندفعه برای وزارت خارجه در قسمت دمکراسی، حقوق بشر و کار در امریکای مرکزی، انجام میداد، همان دفتری که مالینوفسکی در حال حاضر رئیس آن است.

دیگر همکاران دیده بان حقوق بشر هم گذشته مشابه و سئوال برانگیزی دارند: مایلس فره شت (۱۵) که در حال حاضر عضو کمیته مشورتی بخش آمریکاست از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ به عنوان معاون نماینده گی تجاری برای آمریکای لاتین و کارائیب خدمت کرده و بعد پست سفارت امریکا در کلمبیا را از ۱۹۹۴ تا ۹۷ به عهده داشته است. فرشت بعدأ مدیر اجرائی گروهی که شورای تجارتی آمریکای شمالی – پروئی نام داشت و غیرانتفاعی بود، شد و ازمنافع سرمایه گذاران آن در مقابل کنگره دفاع میکرد، این سازمان کمک مالی از بنگاه هائی مثل معادن نیومانت مینینگ، بریک گلد، کاترپیلار، کانتیننتال ایرلاین، جی پی مورگان، اکسون موبیل، پیتون باگز و تگزاکو دریافت می کرد.

مایکل شیفتر که در حال حاضر در کمیته مشورتی آمریکائی دیده بان حقوق بشر کار می کند اداره طرح اقدام ملی برای دموکراسی آمریکای لاتین و کارائیب را بعهده داشت که سازمانی نیمه دولتی بود و آلن وین ستین (۱۶) رئیس اجرائی قبلی آن در سال ۱۹۹۱ به واشینگتن پست گفته بود که «بخش عمده ای از آنچه که ما امروز انجام میدهیم در ۲۵ سال قبل پنهانی و از طرف سازمان سیا انجام شده است». شیفتر اکنون رئیس مرکزی سیاسی بنام گفتگوی بین آمریکائی است و بر چهارمیلیون دلار اجرای برنامه ای نظارت دارد که بخشی از آن از طریق کمکهائی از آژانس امریکائی توسعه بین المللی یو اس ا آی دی (۱۷) سفارتهای کانادا، آلمان، گواتمالا، مکزیک واسپانیا و شرکتهائی مانند شورون، اکسان موبیل، جی پی مورگان، مایکروسافت، کوکاکولا، بوئینگ و وسترن یونیون اهداء میشود.

همه رهبری سازمان در فعالیت های سیاسی مورد سئوال نبوده اند: چندین نفر از اعضای مدیریت، بانکداران ساده ای هستند. مثلأ رئیس مشترک هیئت مدیره جوئل مانتلی از شرکت مشاورین سرمایه گذاری عمومی با مسئولیت محدود است. و حسن الماسری از شرکت سهامی عام شرکای مستقل است، معاون دیده بان حقوق بشر جان ستودزینسکی (۱۸) مدیر ارشد اداری گروه بلک ستون یک شرکت سهامی خصوصی است که پیتر جی پیترسون (۱۹) همان بیلیونری که با پشتکار سعی کرد تامین اجتماعی و مدیکر را محدود کند آنرا تاسیس کرده است. جولیان ج ستودلی (۲۰) معاون رئیس کمیته مشورتی آمریکا گرچه زمانی در واحد جنگهای روانی ارتش آمریکا خدمت میکرد اکنون فقط یک سرمایه دار ثروتمند در عرصه معاملات املاک است.
در واقع بررسی سمتگیری دیده بان حقوق بشر در مورد امریکای لاتین هم آهنگی عمومی این سازمان را با منافع ایالات متحده نشان میدهد. برای مثال خوب است به واکنش دیده بان حقوق بشر به مرگ هوگو چاوز توجه شود. چندساعت پس از مرگ چاوز در پنجم مارس ۲۰۱۳ دیده بان حقوق بشر یک بررسی را تحت عنوان «ونزوئلا: میراث خودکامگی چاوز» در جواب هجوم اینترنتی منتشر کرد. بنابر همین عنوان گمراه کننده، دیده بان حقوق بشر حتی یکبار هم از هدف های دموکراتیک چاوز ذکری نکرد: از سال هزار و نهصد و نود و هشت چاوز در ۱۴ تا از پانزده انتخابات و رفراندوم ها که ناظران بین المللی صحت همه آنها را تائید کرده اند پیروز شده بود. در انتخابات آخری ۸۱ درصد حائزین شرایط رای دادن شرکت کرده بودند و پرزیدنت کارتر ان را بهترین انتخابات در جهان نامید. در مقاله حتی یک مورد مثبت از دوران چاوز که سطح فقر را پنجاه درصد و مرگ و میرکودکان را سی و سه درصد کاهش داده بود ذکری نبود.

برخلاف مواردفوق درزمان مرگ رهبر اتیوپی ملس زیناوی (۲۱) در ماه اوت ۲۰۱۲، بیانیه دیده بان حقوق بشر باین ترتیب است: «اتیوپی، جانشین زناوی باید اصلاحات حقوق بشری را بپذیرد، لسلی لوکو (۲۲) معاون افریقائی دیده بان حقوق بشر از رهبری بعد از زناوی میخواهد که «به اتیوپی ها اطمینان دهد که میراث بالنده ملس را ادامه خواهد داد و روش های نادرست را تصحیح کند». توجه به اینکه دو دهه حاکمیت رهبر اتیوپی هیچکدام از مشروعیت های دموکراتیک چاوز را نداشته است (خود دیده بان حقوق بشر روش سرکوبگر و انتخابات غیرعادلانه سالهای ۲۰۰۵ و ۲۰۱۰ را ثبت کرده است). این سازمان فقط استدلال کرد که «ملس یک میراث مختلطی از حقوق بشر بجا میگذارد.» در حالی که دیده بان حقوق بشر هیچ ذکری از پیشرفت های اجتماعی در دوران چاوز نکرد در مورد رهبری اتیوپی نوشت «تحت رهبری ملس پیشرفت اقتصادی و اجتماعی مهمی هرچند هم غیریکنواخت صورت گرفت».

توضیح چنین اختلاف روشی چنین است: چنانکه در یک گزارش درگذشت ملس نیویورک تایمز مینویسد «ملس یکی از نزدیکترین متحدین آمریکا در افریقا بود. به نوشته تایمز گرچه همگی او را یکی از سرکوب گرترین حکومت ها می شناختند، اتیوپی سالانه هشتصد میلیون دلار کمک از آمریکا دریافت می کرد». مقامات رسمی آمریکا گفته اند که سیستم های امنیتی و نظامی اتیوپی از شرکای مورد علاقه سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا هستند.

دیده بان حقوق بشر از نظر کاربرد استاندارد دوگانه در امریکای لاتین به سطح کارتونی رسیده است. در یک میز گرد ان ای دی (۲۳)، جایزه برای دموکراسی در سال ۲۰۰۹، خوزه میگل دیواندو توضیح داد که کوبا (نه آمریکا) یکی از کشورهائی است در نیمکره ما که بدترین سابقه حقوق بشری را دارد. به عنوان شاهد از زندان های کوتاه مدت و دراز مدت بدون دادگاه های مناسب، با سوء رفتار فیزیکی و نظارت نام برد، مثل اینکه او نمیدانست همه انها در ایالات متحده و حتی در گوانتانامو روزانه انجام می شوند. از او نقل شده که در اواخر ۲۰۱۳ در یک جلسه گفتگوی بین امریکائی گفته است «بدترین موانع برای آزادی بیان و اجتماعات در میان کشورهای آمریکای لاتین در اکوادور، نه در کلمبیا اعمال میشود.» در حالیکه کلمبیا خطرناکترین کشور برای رهبران اتحادیه های کارگری و هندوراس مرگ آورترین کشور ناحیه برای ژورنالیست هاست و تصادفأ هر دو اینها متحدین آمریکا هستند.

البته دانشمندان آمریکای لاتین زنگ خطر را به صدا در آورده اند. استاد تاریخ دانشگاه نیویورک پروفسور گرگ کراندین (۲۴) اخیرأ در نشریه نیشن توضیح داد که دیده بان حقوق بشر «بازوی واشینگتن است». در زمانیکه ویوانکو (۲۵) علنأ اظهار داشت که «ما گزارش ۲۰۰۸ را به این دلیل منتشر کردیم که به جهان نشان دهیم که ونزوئلا مدلی که مناسب کسی باشد نیست». بیش از صد اکادمیسین به مدیران دیده بان حقوق بشر نوشتند که «خسارت بزرگی که به جامعه مدنی وارد میشود این است که پس از این نمیشود به سازمانی مانند دیده بان حقوق بشر برای انجام تحقیق بی طرف و نتیجه گیری هائی بر اساس واقعیات قابل اثبات اعتماد کرد».
پیوندهای عمیق دیده بان حقوق بشر با بنگاه های دولتی ایالات متحده صلاحیت این سازمان را در ادعای یک موسسه مستقل بودن رد می کند. ادعای استقلال با مستقر بودن سازمان در آمریکا که نقش درب گردان برای بوروکرات های سطح بالای آمریکائی را دارد قابل قبول نیست. حذف بر چسب استقلال امکان می دهد که یافته های دیده بان حقوق بشر و مدافعات آن دقیقتر ارزیابی شود و جانب گیری آن نیز بهتر مشخص شود.

در آمریکای لاتین این آگاهی عمومی وجود دارد که واشینگتن کوشش های خارجی در جهت محدودکردن امتیاز تجاوزگری آمریکا و تجاوزات به حقوق بین المللی را خنثی یا منحرف می کند. تنها در سه ده گذشته تجاوز نظامی به گرانادا و پاناما، مبارزه تروریسم بین المللی علیه نیکاراگوئه و حمایت از دولت های کودتائی در کشورهائی مثل ونزوئلا و هائیتی، هندوراس و گواتمالا را مشاهده کرده اند. اگر دیده بان حقوق بشر بخواهد در این منطقه اعتبار داشته باشد باید خود را بتدریج از محدوده نخبگان تصمیم گیرنده آمریکا خارج سازد و از پذیرش استثنائی بودن امریکا امتناع کند. قدم اول در این راه ممنوعیت به کارگیری کسانی است که در اجرائیات سیاست خارجی آمریکا نقش دارند. دیده بان حقوق بشر میتواند یک دوره حداقلی، مثلأ پنج سال، برای اینکه اعضایش قبل از شروع یا بعد از خاتمه کار در دولت آمریکا حضور نداشته باشند در نظر بگیرد.

بالاخره مالینوسکی عضو ارشد دیده بان حقوق بشر، مستقیمأ معاون وزارت خارجه آمریکا، جان کری، میشود و موقعیت آمریکا نسبت به آمریکای لاتین را آنچنان بیان میکند که فقط یک عضو دولت یک ابرقدرت میتواند چنین کند. در جلسه بیست و هفتم آوریل ۲۰۰۳ کمیته امور خارجی مجلس نمایندگان او از جان کری سئوال کرد که آیا بهتر نیست به جای «تمرکز روی یک کشور، همه کشورهای ناحیه در تقدم قرار گیرند. زیرا به نظر میاید اینکار آنها را از همیشه بهم نزدیکتر کرده است». کری به او اطمینان داد که این دید جهانی آمریکاست. او اضافه کرد: «نگاه کنید: نیمکره غربی حیاط خلوت ماست، این برای ما حیاتی است.»

——————————
* – Keane Bhatt 1 – New York Lation 2- Kenneth Roth 3 – John Tirman 4 – MIT 5 – HWR 6 – Tom Malinowski 7 – Jose Miguel Vivanco 8 – Peggy Hicks 9 – Dilma Rousseff 10 – Susan Manilow 11 – Slobodan Milosevic 12 – Bruce Rabb 13 – CIA 14 – Miguel Diaz 15 – Myles Frechette 16 – Allen Weinstein 17 – USAID 18 – John Studzinski 19 – Peter G. Peterson 20 – Julien J Studley 21 – Meles Zenawi 22 – Leslie Lefkow 23 – NED 24 – Greg Grandin 25 – Vivanco