نسیم السادات محبوبی شریعتپناهی
منبع: مهرخانه
جنسیت در آرای اخلاقی از قرن سوم پیش از اسلام تا قرن چهارم هجری
«جنسیت در آرای اخلاقی از قرن سوم پیش از اسلام تا قرن چهارم هجری» به قلم فاطمه صادقی نام کتابی است که «نشر نگاه معاصر» در سال ۱۳۹۲ منتشر کرده است. این اثر رساله دکترای نویسنده در دانشگاه تربیت مدرس در سال ۱۳۸۳ بوده و پرسش اصلی آن از این قرار است: نقش جنسیت در شکلگیری نظامهای اخلاقی از سه قرن پیش از اسلام (دوره ساسانی) تا قرن چهارم هجری (پیدایش مکاتب فقه اسلامی در ایران) چیست و تلقی از جنسیت در آموزههای اخلاقی در دوران مورد بحث با وجود گسستها و تفاوتهای ناشی از وضعیت آیینی و اجتماعی، چگونه است؟؛ بر همین اساس ساختار کتاب در دو بخش کلی بدینترتیب سامان یافته است.
مؤلف بر آن است که نقش جنسیت و بهطور خاص نقش زن را در پیدایش نظامهای اخلاقی طی هفت قرن یعنی از سه قرن پیش از اسلام تا چهار قرن بعد از اسلام بررسی کند و برای پاسخ به سؤال مذکور نه تنها نظامهای اخلاقی در دوره مورد بحث در ایران مورد مطالعه قرار گرفته، بلکه نحوه بروز آنها در ساخت سیاسی، و زندگی عمومی نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
در پاسخ ابتدایی که نویسنده به این سؤال داده، آمده است: جنسیت نقش همهجانبهای در این زمینه داشته و تلقی از جنسیت در آموزههای اخلاقی در دوران مورد بحث با وجود گسستها و تفاوتهای ناشی از وضعیت آیینی و اجتماعی، سیاسی جدید از نوعی تداوم حکایت دارد. به تعبیر دیگر آموزههای اخلاقی در این دوره را میتوان بر بستر واحدی نشاند.
فاطمه صادقی در بخش اول به نام “ایران دوره ساسانی”، در ابتدا با بررسی نظرات تاریخدانان و جامعهشناسان به وضعیت زنان در دورههای پدرسالاری و مادرسالاری و وجود و عدم وجود این دورهها و نیز به نوعی تاریخ جنسیت در پیش از دوران ساسانی در ایران پرداخته است.
همچنین این بخش حاوی مطالبی در مورد تحول در باورهای اسطورهای و دینی در دوره ساسانی با استناد به منابع تاریخی و ادبیات است. در ابتدای این فصل مؤلف هدف خود از مطالب فصل را در اهمیت در نظر گرفتن تحولات اسطورهای دانسته و همچنین به این مسئله اشاره کرده است که به نظر میرسد اساطیر و آیینهای ستایش از جنس مذکر در دورهای که به دوره پدرسالاری موسوم است، شکل گرفتهاند. از اینرو در فصل دوم به افول کارکردههای اسطورههای ایزدبانوان و جانشینی این اسطورهها با اسطورههای ایزدان و تبدیل صفات مثبت اسطورههای زن به صفات منفی اسطورههای مرد پرداخته است.
در فصل “وضع عمومی زنان در دوره ساسانی”، مؤلف با بررسی تاریخی وضعیت زنان در این دوره، سیاستهای مربوط به زنان را در بسیاری از موارد با سیاستهای مربوط به اقلیتهای دینی و فکری مقایسه کرده؛ و رفتار با زنان را مشابه رفتار با بردگان توصیف کرده است.
صادقی در فصل چهارم به بررسی “خانواده پدرسالار ساسانی” پرداخته و توجه دقیق به روند سیر تحول این خانواده را به دلیل کم بودن مدارک باقیمانده از این دوران و نیز گسست زبانی میان زبان فارسی امروزی با زبان در دوران ساسانی با مشکلاتی همراه دانسته است. با این وجود بر حضور خانواده به صورت هستهای و پدرسالار و نیز تحولات این خانواده تأکید شده است.
در فصل پنجم و ششم به “منابع اخلاقی دوره ساسانی” و “جنسیت در نظامهای اخلاق علمی و فقه زرتشتی” پرداخته شده و مطالب این دو فصل حاوی اطلاعاتی در مورد ادبیات حماسی/ پهلوانی، ادبیات داستانی و ادبیات دینی/ فقهی به عنوان منابع اخلاقی دوره ساسانی و نیز مطالبی در مورد طهارت زنان، حدود روابط جنسی، زن دشتان (زن در دوران قاعدگی) و رفتار زنان با بیگانگان در فقه زرتشتی به عنوان دین رایج در این دوران است.
در بخش دوم کتاب که “ایران پس از اسلام” نام دارد، نویسنده به عنوان مقدمه فصلی با نام “زن و جنسیت در اسلام” را تدوین کرده است؛ در این فصل برای آشنایی خواننده مطالبی در مورد وضعیت زنان در عربستان پیش و پس از زمان رسالت پیامبر خاتم(ص) بیان شده است.
پس از این فصل مقدماتی، به ترتیب به مباحث زن و جنسیت در ایران پس از اسلام در دوران خلفای اموی و عباسی و نیز شرایط و نوع حضور زنان صوفی و جنبشهای اجتماعی در این دوران پرداخته شده است.
در فصل منابع ادبیات اخلاقی در دوره اسلامی، مؤلف به تأثیر ورود اسلام در منابع ادبیات اخلاقی در ایران پرداخته و از اخلاق اندرزنامهای، اخلاق فلسفی و اخلاق فقهی پس از ورود اسلام نام میبرد.
در فصل یازدهم و دوازدهم فاطمه صادقی به وضعیت زنان در فقه اسلامی با تأکید بر حجاب، ارث، زن در دوران دشتان، نشوز و عدم تمکین، تعدد زوجات، طلاق، روابط نامشروع و بلوغ پرداخته و نیز تاریخچه مکاتب فقهی از جمله مکاتب فقهی شیعه و سنی و وضعیت زنان در این مکاتب را مورد بررسی قرار داده است.
در فصل سیزدهم مؤلف با محور قرار دادن فقه سیاسی، به مسئله شهادت، امامت در نماز، ولایت بر زن در قرآن، ولایت بر زن در روایات و روایات امامیه در مورد ولایت بر زن پرداخته و از این منظر وضعیت سیاسی- اجتماعی زنان را در ایران پس از اسلام را تحلیل کرده است.
در آخر، فصل نتیجهگیری، نویسنده به جمعبندی جنسیت در آرای اخلاقی پرداخته و برخی از مهمترین نتایج اثر حاضر را چنین عنوان میکند:
– به نظر میرسد که در آموزههای اخلاقی، جنسیت مقولهای است که بر مبنای آن، تنظیم روابط فردی و اجتماعی صورت میگیرد و از اینرو با مناسبات قدرت در حوزه خصوصی و اجتماعی پیوند نزدیکی دارد. (ص۳۴۵)
– مروری بر آموزههای اخلاقی نشان میدهد که روابط قدرت مبتنی بر جنسیت از تاریخ خاصی برخوردار است و شکلگیری این نظامها با تحولی در آگاهیها و باورها همراه بوده است. (ص۳۴۵)
– با وجود روشن نبودن مفاهیمی مانند «سرشت»، «طبیعت» و «غریزه» در تعابیری مانند «طبیعت مردانه و زنانه»، آنها لایتغیر، ثابت، ذاتی، خداداد و پیشینی تلقی شده و نظامهای اخلاقی ثابتی بر اساس آن شکل گرفته است. این مفاهیم بیش از آنکه از انسجامی منطقی برخوردار باشند، در خدمت توجیه نظم جنسی مستقر بودهاند. (ص ۳۴۶)
– عدم انسجام درونی و یکپارچگی مفاهیمی کلیدی در نظامهای اخلاقی از دیگر مواردی است که باید به آن توجه داشت؛ زیرا در این مورد آموزههای اخلاقی از نوعی آشفتگی حکایت دارند که مشروعیت آنان را بیش از پیش خدشهدار میسازد.
باید توجه داشت که ویژگی بارز کتاب فارغ از محتوای آن، ورود به موضوعی است که به نظر میرسد سالها است مورد غفلت پژوهشگران قرار گرفته است. مسئله جنسیت به عنوان مسئلهای بومی و دینی نه تنها مورد بیلطفی قرار گرفته است، بلکه در مواردی بیتوجهی به آن ممکن است به بیاهمیتی این حوزه تعبیر شود.
اثر یاد شده با تنظیم اعلام و فهرستهایی مناسب برای مطالعه در ۴۰۵ صفحه با بهای ۲۰ هزار ریال با تیراژ ۱۱۰۰ نسخه توسط نشر نگاه معاصر، به بازار عرضه شده است.