براساس سرشماری سال ۸۵ زنان در همه گروههای سنی ۳۴ میلیون نفر، تقریبا ۴۸ درصد از جمعیت کشور را به خود اختصاص میدهند. اسناد حقوق بشری و مطالعات آمارهای منتشرشده از سوی سازمانهای بینالمللی فعال در زمینه حقوق بشر یا حقوق زنان همگی حاکی از اهمیت مسائل زنان بهعنوان محور سلامت خانواده است. بر این اساس توجه به مسائل زنان نه تنها برای خود آنها به عنوان نیمی از جمعیت جامعه ضروری است بلکه، میتواند برای خانواده و جامعه نیز نقشی بسیار کلیدی داشته باشد. در شرایط کنونی جامعه ایران، توجه به بخشی از لایههای جمعیتی زنان که در سالهای آینده به گروههای سنی بالاتر یا میانسال تعلق خواهد داشت از اهمیت ویژهای برخوردار است. بر اساس آخرین آمارها بیش از ۶۰ درصد ورودی دانشگاهها را دختران تشکیل میدهند اما، گروه زیادی از آنان پس از فارغالتحصیلی به شغلهای دلخواه دست نمییابند به طوری که بهرغم تلاشهای زیاد برای افزایش زنان تحصیلکرده، براساس آمارها ۷۵ درصد از زنان با تحصیلات دانشگاهی فاقد شغل هستند.این در حالی است که در یکی از پژوهشهای ملی با عنوان «مطالبات زنان» که پیش از برنامه چهارم توسعه صورت گرفته بود، اشتغال به عنوان مهمترین خواسته یک جامعه ۲۴ هزار نفری از زنان عنوان شده بود. اکنون بر خلاف پیشبینیهای برنامه چهارم توسعه و مطالبات زنان با نرخ بیکاری ۴۰ درصدی زنان تحصیلکرده در همان لایه از هرم جمعیتی مواجه شدهایم که در گذار به میانسالی است. اگر حق سلامت به معنای برخورداری از سلامت جسمی، روانی، اجتماعی و معنوی باشد، ارتقای سلامت زنان عبارت است از افزایش سلامت و توانمندسازی افراد برای فعالیت مثبت و موثر در محیط. بر اساس این تعریف واضح است که بحث اشتغال زنان و مشارکت در امور سیاسی و اجتماعی از مصادیق بارز و اثرگذار در بحث سلامت زنان است. آنچه حائز اهمیت است اینکه علاوه بر معضل بیکاری ،جامعه ایران در سپردن کارهای حساس به این لایه جمعیتی از زنان نیز مردد است. در نتیجه در برخی موارد کارهایی پایینتر از سطح تواناییشان به آنان سپرده میشود به طوری که این امر میتواند موجب دلسردی، کاهش اعتماد به نفس زنان و به دنبال آن آسیبهای اجتماعی متعدد و در هم تنیده شود. همه گروههای زنان اعم از دختران تا زنان میانسال و سالمند نیازمند حمایت جدی اجتماعی، بهرهبرداری از منابع اجتماعی و حقوق برابر با مردان هستند، گرچه در راستای رسیدن به شرایط بهتر برای زنان نیازمند رویکردی جامع نگر،منسجم و نظاممند هستیم. اما به نظر میرسد توجه به مسائل لایه جمعیتی از زنان که در حال گذار به میانسالی است از اهمیت حیاتی برخورداراست چرا که با توجه به پیچیدگی و در همتنیدگی آسیبهای اجتماعی بیتوجهی به موضوع میتواند صدمات جبرانناپذیری را به جامعه تحمیل کند.
* پژوهشگر مسائل اجتماعی