نگاهی به اقبال سینمای ایران در افغانستان

روح الامین امینی
منبع: روزنامه شرق

ریشه‌های مشترک زبانی و فرهنگی در منطقه ما به‌اندازه‌ای قدرتمند و گسترده است که گاهی فقط با چشم‌پوشی از مرزهای سیاسی امروز، جغرافیای گسترده‌ای به دیده می‌آید و با شباهت‌های فراوانی حس یک‌وطن مشترک را تداعی می‌کند؛ یک‌وطن مشترک فرهنگی که ارزش‌ها و مفاخر آن زمانی شکل گرفته‌اند که مرزهای جغرافیایی امروز حتی به تصور نمی‌آمد، اما این ارزش‌ها و مفاخر توانستند اهمیت خود را فراتر از جغرافیای امروز این منطقه حفظ کنند درحدی که قله‌هایی مانند مولانا، حافظ و رودکی، امروز هم‌وطن همه پارسی‌زبانان جهان‌اند.
بدیهی است در چنین فضایی اگر بخواهیم در مورد سینما نیز به‌عنوان یک‌پدیده فرهنگی صحبت کنیم، اشتراکات نام‌برده در ترویج سینمای هرکدام از این کشورها در کشور دیگر فضای گسترده‌ای را برای مخاطب‌یابی می‌تواند داشته باشد.

IMAGE634193773222968750
صحبت در مورد سینمای ایران با ریشه‌هایی محکم و عمیق در منطقه ما و رواج آن به‌خصوص در کشورهای همسایه، رابطه‌ای متقابل بین سینمای این کشور و کشورهایی مانند افغانستان نیست.
به‌صورت خاص اگر بخواهیم در مورد افغانستان صحبت کنیم، حضور پُررنگ فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی را در شهری مانند هرات در همسایگی ایران نه‌تنها در بازار می‌توانیم ببینیم که تلویزیون‌های محلی مختلف به نمایش آنها می‌پردازند و حتی در مواردی در سال‌های گذشته سریال‌هایی که از شبکه‌های جمهوری‌اسلامی‌ایران منتشر شده است، با چندساعت اختلاف از طریق شبکه‌های محلی هرات به‌نمایش درآمده است.
بیشتر فیلم‌های خارجی‌ای که از طریق این شبکه‌ها نمایش داده می‌شود، فیلم‌هایی است که در ایران دوبله و صدا‌گذاری شده است. هرچند استیلای سینمای ایران به‌اندازه‌ای که در هرات و چندولایت همجوار آن وجود دارد را در ولایات مرکزی و شمالی افغانستان، به‌عنوان ولایت‌هایی پارسی‌زبان، نمی‌توان دید و در چندین‌دهه گذشته نقش سینمای ایران را سینمای بالیوود در این ولایات بازی کرده است، اما در سال‌های اخیر شاهد رونق بیشتری برای سینمای ایران در این ولایت‌ها نیز بوده‌ایم که این آشنایی بیشتر از رهگذر فیلم‌ها و سریال‌های طنز ایجاد شده است.
به‌عنوان مثال در افغانستان نام مهران مدیری با سریال‌هایی مانند شب‌های برره، باغ مظفر، مرد هزارچهره و دوهزار چهره و قهوه تلخ، از نام‌های شناخته شده‌ای است و دایره بازیگران سریال‌های این کارگردان در بین مخاطبان پارسی‌زبان افغانستانی، چهره‌های محبوبی به شمار می‌روند. همین‌طور سینمای گیشه ایران نیز توانسته است مخاطبان فراوانی را در افغانستان به خود جذب کند و سینمای پیش از انقلاب‌اسلامی‌ایران نیز هنوز در بین مخاطبان این سوی مرز محبوبیتی برای خود حفظ کرده است.
اما سینمای پیشرو و نخبه‌پسند ایران نیز دارای جایگاه شایسته‌ای در بین عده‌ای از تحصیل‌کرده‌ها و نخبگان جامعه افغانستان است و چهره‌هایی مانند علی حاتمی، عباس کیارستمی، بهرام بیضایی، ناصر تقوایی، بهمن فرمان‌آرا، مجید مجیدی، رخشان بنی‌اعتماد، پوران درخشنده، جعفر پناهی، اصغر فرهادی، در این کشور به هیچ‌وجه نام‌هایی ناآشنا نیستند و فیلم‌هایشان دیده می‌شود و در موردشان صحبت می‌شود. می‌خواهم مثال بیاورم که در شهری مانند هرات فیلم‌های تعدادی از کارگردان‌هایی که از آنها نام برده شد، در طول سال‌های گذشته در برنامه‌هایی مختص نمایش فیلم روی پرده‌های کوچک پروژکتور آمده و علاقه‌مندان در مورد آنها صحبت کرده‌اند. اما وجه دیگر این قضیه این است که سوژه جنگ‌های افغانستان، مهاجرت و نابسامانی مردم این کشور در مواردی دستمایه ساخت فیلم برای کارگردان‌های ایرانی شده است.
قصه چنددهه حضور مهاجران افغانستانی در ایران با تمام فرازوفرودهایی که داشتند به‌صورت جزیی وارد بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های ایرانی شده و به بخشی از قصه مردان و زنان میزبان تبدیل شده است، البته میهمان‌ها همیشه هم از اینکه در فیلمی یا سریالی از آنها یادشده، راضی نبوده‌‌اند و در مواردی هم برعکس فیلم صدای غربت و فریاد فروخفته در گلوی‌شان را به‌تصویر کشیده است.
حتی تعدادی از کارگردان‌های ایرانی نیز سوژه بعضی از فیلم‌هایشان را به این موضوعات اختصاص داده‌اند، مثلا فیلم سفر قندهار یکی از فیلم‌های موثر و موردتوجه در افغانستان است.
همچنین مجید مجیدی، فیلم باران را در سال١٣٧٩ با سوژه مهاجران افغان روی پرده آورد.
در این بین می‌توان به فیلم‌هایی نیز اشاره کرد که سوژه فیلم اختصاص به مردم افغانستان ندارد، اما نقش پُررنگ کاراکترهای افغانستانی را در آن می‌بینیم، که به نظر من بهترین نمونه آن فیلم درخشان و معروف عباس‌ کیارستمی، «طعم گیلاس» است.
این روایت مختصری بود از جایگاه سینمای ایران در افغانستان و اشاره‌ای به موضوع جنگ، مهاجرت و نابسامانی‌های افغانستان، که سوژه برخی از فیلم‌های ایرانی شده است، اما در آغاز این نوشته اشاره‌ای شد به اینکه از منظر دنیای فیلم و سینما رابطه افغانستان و ایران رابطه‌ای متقابل نیست و چنین ادعایی بر این اساس استوار است که اقبال سینمای افغانستان در ایران قریب‌به صفر است، البته دلایل مشخصی دارد و مهم‌ترین دلیل آن چه از نگاه کمی و چه از منظر کیفی ضعف سینمای افغانستان درمقابل سینمای ایران است.
در افغانستان، حتی وقتی در مورد سینما صحبت می‌کنیم ناگزیریم اشاره‌ای به جنگ‌های چنددهه گذشته در این کشور داشته باشیم و همین‌طور اختلافات و تناقض‌هایی که در درون جامعه این کشور وجود دارد.
بر این‌گیرودار، تنش‌هایی که ناشی از افراط‌گرایی مذهبی است را نیز بیفزایید تا دلایل روشن و مشخص مشکلات موجود در جامعه افغانستان بهتر به دیده آید و دنیای هنر به‌خصوص عالم سینما نیز از این قاعده مستثنا نیست.
سینما در زمان شاه امان‌الله١ وارد افغانستان شد و از همان آغاز با واکنش تند افراد افراط‌گرا مواجه شد، اما پس از چندین‌دهه در زمان حکومت داوودخان٢ و پس از آن یعنی استیلای کمونیست‌ها بر افغانستان، اندکی قوام گرفت و پس از سقوط رژیم داکتر نجیب٣ در زمان مجاهدین و طالبان، پرونده آن برچیده شد و حتی شهری مانند هرات تنها سینمای۴ خود را از دست داد و طالبان آن را به کلی خراب کردند.
پس از سقوط طالبان، عده‌ای از فیلم‌سازان دوباره به کشور بازگشتند و آن عده هم که در افغانستان حضور داشتند کار سینمایی را تقریبا از نو آغاز کردند و به این جمع تعدادی از جوانان علاقه‌مند به سینما نیز اضافه شدند و با استفاده از شرایط و فضای ایجادشده یک‌بار دیگر خون تازه‌ای به رگ‌های سینمای افغانستان دمیده شده است، البته هنوز کمی نگذشته بود که «صدیق برمک» با فیلم «اسامه» توانست نام خود را به‌عنوان اولین برنده آسیایی جایزه گلدن‌گلوب ثبت کند و همین‌طور برنده دوربین طلایی جشنواره فیلم کن شود و این درخشش نام سینمای افغانستان را بر سر زبان‌ها انداخت.
درطول بیش از یک‌دهه گذشته در افغانستان فیلم‌های بسیاری ساخته شد که در این بین می‌توان فیلم‌های خوبی را نیز سراغ گرفت.
بااین‌همه کمیت این فیلم‌ها در حدی نبود که بتواند انتظار انبوه تلویزیون‌هایی که در این سال‌ها راه‌اندازی شده بود را برآورده کند یا وارد دستگاه‌های خانگی نمایش فیلم شود و از نگاه کیفیت نیز بسیاری از این فیلم‌ها را می‌توان تنها به‌عنوان تجربه‌هایی ابتدایی در عالم سینما به‌شمار آورد.
ازاین‌رو وابستگی علاقه‌مندان به سینما در افغانستان به‌قوت خود باقی ‌ماند و هنوز که هنوز ،است فیلم و سریال‌های بالیوود بالاترین رتبه را از نگاه شمار مخاطبان، در افغانستان به خود اختصاص می‌دهد و فیلم و سریال‌های هالیوودی، ایرانی و ترکی نیز همچنان شمار فراوانی مخاطب دارند؛ مخاطبانی که لازم نیست بسیاری از این فیلم‌ها را بخرند.
آنها به‌راحتی می‌توانند فیلم‌ها را یا در تلویزیون‌ها به تماشا بنشینند یا از دنیای مجازی دانلود کنند.
١ – امیر امان‌الله خان‌، بانی استقلال افغانستان از انگلیس، که در بین شاهان افغانستان به تجددطلبی و ترقی‌خواهی شهرت دارد.
٢- سردار محمد داوود، اولین رییس‌جمهور افغانستان.
٣ – داکتر نجیب‌الله، آخرین رییس‌جمهور افغانستان در زمان کمونیست‌ها.
۴ – سینمای هرات در سال١٣٧۵ خورشیدی توسط طالبان تخریب شد.