نویسنده: عمرصمد/ منبع: الجزیره/ برگردان: جواد زاولستانی
برگرفته از روزنامه اطلاعات روز
بار دیگر باید به مردم افغانستان اطمینان داده شود که دستآوردهای ۱۴ سال اخیر در معاملههای منطقهای فروخته نمیشوند.
حکومت وحدت ملی افغانستان در زمانی به نه ماههگیاش میرسد که این کشور در چندین جبهه با چالشهای جدی مواجه است. احساس امید و آسودگی که پیش از انتخابات سال گذشته وجود داشت اکنون جایش را به درجهی ناراحتکنندهای از دلسردی و شکاکیت، انداختن بار تقصیر بر گردن یکدیگر و دخالت سؤاستفادهگران داخلی و منطقهای داده است. انتخابات بینتیجهی سال گذشته منجر به ایجاد یک سازوکار سیاسی بیسابقه شد که در آن اشرف غنی به حیث رییس جمهور و عبدالله عبدالله به حیث رییس اجرائیه ظهور کردند.
پیامد نهایی چنین وضعی بنبست سیاسی خواهد بود که رهبران سیاسی مسئول افغانستان برای برطرف کردن آن فورا باید دست به کار شوند و از بدترشدن حکومتداری و ضعیفتر شدن اعتماد مردم نسبت به حکومت جلوگیری کنند.
راهحلهای فوری، احساس تازهی همکاری را میان دو تیم رهبریکننده ایجاد خواهد کرد. این همکاری باید بر اساس توافق سیاسی ماه سپتامبر سال گذشته صورت گیرد که بحران انتخابات را پایان بخشید.
اقدامات ناکافی دوامدار برای تکمیل برنامهها
با آنکه مناسبات هردو رهبر صمیمیست و میتوانند با هم روی مسایل بحث کنند، به ویژه زمانی که تنش به وجود میآید، اما برای اجرای برنامهریزیهای استراتژیک اقدامات دوامدار برای تکمیل آنها و نیز، هماهنگی بین دو رییس وجود ندارد.
در نتیجه، تیمهای آنان برای تسوید پالیسیهای معنادار و معطوف به اصلاحات با هم تماس خیلی اندک دارند.
انتظار میرفت که حکومت وحدت ملی جدید برای آوردن اصلاحاتی که مردم از مدتها برای آن انتظار کشیدهاند (به شمول اصلاحات در نظام انتخاباتی) و حکومتداری خوب برنامهی مشترک داشته باشند و مناسبات با تمویلکنندگان بینالمللی را از سر بگیرند و توقعات مردم را از طریق برنامهها و ابتکارات هدفمند محرک اقتصادی مدیریت کنند و از نیروهای امنیتی افغانستان بدون قید و شرط حمایت نمایند. اما در بهترین توصیف، کارکرد حکومت تا کنون پرپیچ و خم بوده است.
اکنون بسیاری از مردم افغانستان به این باور رسیده اند که حکومت نخست باید مشکلات و نگرانیهای داخلی را رفع میکرد و پیش از انجام مانورهای کلان در سیاست خارجی که نمونهی برجستهی آن تلاشهای پیچیدهی آوردن صلح از طریق پاکستان است، ابهت حکومت وحدت ملی را از طریق کار تیمی و ساختن استراتژی مشترک تثبیت میکرد.
شاید اولویتبندی نکردن دقیق امور سبب دست رفتن بخشی از انرژی و فرصتها شده باشد.
استراتژی جغرافیایی جنگ (Geo-strategy of war)
با وجود تلاشهای دلیرانهی غنی برای برقراری ارتباط با طالبان از طریق بازی دپلماتیک با دخالت اسلامآباد، بیجینگ و ریاض، ملیشههای طالبان برای پیوستنِ معنادار به یک جبههی سیاسی تمایلی اندکی نشان داده اند.
اما به جای آن، شورشیان از این اقدامات حکومت افغانستان، نفع سیاسی و نظامی بردهاند.
با وجود آنکه گزارشهای تأیید نشده از گفتوگوهای سری بین نمایندگان حکومت افغانستان و اعضای شورای کویتهی طالبان وجود دارد، شمار دیگری از آنان مصمم هستند که نبرد مسلحانهی شان را ادامه دهند. این در حالیست که هواداران دولت اسلامی (داعش) نیز، این محیط را برای بازکردن جایپایی برای خود، مورد آزمایش قرار میدهند. بعضی از ناظران بر این باور اند که این گفتوگوها که توسط پاکستان و چین حمایت میشود، پیشرفتی مثبت است.
هنوز روشن نیست که آیا بالا رفتن سطح خشونت و تلاش برای به دست آوردن کنترل بعضی مناطق در شمال و غرب کشور بخشی از تلاش طالبان برای قدرتنمایی سیاسی است یا نتیجهی شگاف بین کسانی که طرفدار پیوستن به روند صلح هستند و فرماندهان سرکش آنان؟ اما آنچه مردم را بیش از هر عامل دیگری نگران میسازد، حکومت وحدت ملی است. با وجود ابتکارهایی از طرف عبدالله، حکومت وحدت ملی تا هنوز استراتژی مشترک برای چگونگی برخورد با مسایل مرتبط با جنگ و صلح، نساخته است. هیچ استراتژی منسجم در رابطه به دیگر اولویتهای ملی نیز وجود ندارد.
در چند ماه گذشته، چندین اتفاق شرمآور رویهای (مرتبط با طرزالعمل حکومت) اتفاق افتاده است، به شمول یک تفاهمنامهی جنجالبرانگیز بین سازمانهای استخبارات افغانستان و پاکستان. برای تهیهی این توافقنامه مشورهی مناسب و اقدامات تعقیبی درست در نظر گرفته نشده بود و واکنش شدید سیاسی و اجتماعی را در پَی داشت. این واکنشها هر روز شدیدتر میشوند.
رسیدن دستههای مسلح و غیرنظامی پاکستان، به شمول پیکارجویان آسیای مرکزی و خانوادههای آنان که بر اثر عملیات نظامی در مناطق قبایلی پاکستان، بیجاشدهاند، به نگرانیهای مردم افغانستان افزوده است. در عین زمان، هزارها خانوادهی پناهنده بدون هیچگونه اطلاع یا همکاری قبلی، از پاکستان اخراج شده اند.
مردم افغانستان به به نیروهای امنیتی خود اعتماد دارند. اما بار دیگر باید به آنان اطمینان داده شود که دستآوردهای ۱۴ سال اخیر در معاملههای منطقهای و عجلهی سیاسی فروخته نمیشود.
رکود اقتصادی
با وجود شایعهپراگنی پیشبینیکنندگان روز قیامت برای افغانستان، اقتصاد این کشور در حالت سقوط آزاد قرار ندارد، اما راکد است و در وضعیت نامطلوب قرار دارد. بخشی از این وضعیت میراث به جا مانده از رژیم قبلی است- میراثی که مشخصهی آن فساد و ضیاع است. اما بخش دیگر آن به دلیل عدم تشویق سرمایهگذاری و انتقال سرمایههای بخش خصوصی به میان آمده است که توسط سه عامل زیر رقم خورده:
• بیرون شدن نیروهای خارجی که سبب پایان یافتن هزارها قرارداد لوجیستیکی، امنیتی، ساختمانی و دیگر قراردادها شد.
• کاهش کمکها و منابع مالی خارجی که زیر ضوابط و شرایط جدید قرار گرفتند.
• فضای مسموم سیاسی و تهدید روانی
پیامد این وضع، از بین رفتن اعتماد، افزایش بیکاری، افزایش فعالیتهای جنایتکارانه و در بعضی موارد، میل شدید بعضیها به ترک کشور بوده است.
به جای بلند بردن توقعات غیرواقعبینانه و سخنرانیهای غرا، حکومت باید توقعات را مدیریت کند و در رابطه به بیثباتی رشد اقتصادی و درآمد در آیندهی نزدیک، صادقانه برخورد کند. باید به مردم افغانستان گفته شود که یک دههی گذشته یک فرصت استثنایی بود که شاید هرگز تکرار نشود.
از همه چیز عاجلتر، هردو تیم باید یک برنامهی اولویتهای کاری مشترک بسازند، بر سر یک برنامهی کاری توافق کنند و آن را به نهادهای اجرایی محول کنند تا به شکل مسئولانه و حسابده، عملی سازند.
نقش حکومتداری و نهادها
از نه ماه گذشته، درسهای زیادی در رابطه به رهبری، مدیریت، اجرا و نبود اعتماد در نهادهای دولتی برای آموختن وجود دارد.
تقریبا هشت ماه وقت گرفت تا تیمها بر سر تشکیل کابینه توافق کنند. حکومتداری تا هنوز از آسیب آن رنج میبرد و نهادها به تازگی راه شان را پیدا کرده اند. رییس جمهور و رییس اجرائیه باید رهبری ضعیف نهادها و فساد فراگیر را رفع کنند و آوردن اصلاحاتِ به موقع و تقاضای مردم برای ارائهی خدمات را جدی بگیرند.
با آنکه غنی برای ایجاد انرژی مجدد در نهادهای دولتی بر یک پلان کاری صد روزه حساب کرده است، یک دورهی طولانی ایستادگی و از دست دادن انرژی کاری، اکنون یک پلان خیلی قویتر لازم است تا تمام نیروها در داخل و بیرون از ساختار حکومت با هم وصل شوند.
اقدام اخیر حکومت برای تعقیب مقامهای فاسد سطح متوسط، با استقبال مردم مواجه شده است. اما برای ادامهی تحقیقات به تعویق انداختهشده، در رابطه به فساد مقامهای بلندرتبه و قدرتمند ارادهی سیاسی وجود ندارد.
کار تیمی
مهمترین عامل موفقیت حکومت وحدت ملی که کاری تیمیست به هیچوجه قناعتبخش نیست. بدون توافق هردو طرف برای بازکردن گرههای انتخاباتی و شکستن فضای سنگین روانی که مانع کار مؤثر تیمی میشوند، کارکرد و مؤثریت حکومت همچنان ضعیف و ناهماهنگ خواهد ماند.
تمام تصمیمهای استراتژیک نیاز به در نظر گرفتن دیدگاههای هردو طرف دارد تا اجماعی حاصل شود که در آن منافع کشور در نظر گرفته شود و از جنجالهای غیرضروری سیاسی پرهیز گردد.
نکتهی مهمتر از همه این است که گسترش ناامنی و ضعف در حکومتداری وضعیت را بدتر از این میسازد و دروازه را برای وارد شدن تیوریهای توطئه باز میکند. آنگاه، سؤاستفادهکنندگان، از این آب گِلآلود، ماهی مقصود شان را شکار خواهند کرد. اگر این وضع ادامه یابد، هیچ کسی برنده نمیشود؛ مهمتر از همه، بازنده افغانستان خواهد بود. از رسیدن به چنین روزی، به هر قیمتی باید جلوگیری شود.
چگونه میتوان از بردن افغانستان به بنبست پرهیز کرد؟
Tuesday 9 June 2015
درهمین بخش: افغانستان, انتخاب سردبیری, سیاست
آخرین آپدیت ها را بهوسیله فید ما دریافت کنید: فید کل سایت
آخرین آپدیت نظرات سایت را دریافت کنید: RSS 2.0