گزارش کنسرت استاد وحید قاسمی
دهم دسامبر ۲۰۱۵ در مراسم اختتامیه بزرگداشت هفته “حقوق بشر” و پس از اهدای جوایز سیمرغ به برگزیدگان، به مناسبت ۱۹ سالگی بنیاد آرمانشهر کنسرت موسیقی استاد وحید قاسمی، آوازخوان، آهنگساز و پژوهشگر نام آشنای موسیقی افغانستان برگزار شد. وی علاوه بر اجرای چند آهنگ، در مورد ریشههای موسیقی فلکلور در افغانستان سخنرانی کرد. آرمانشهر در پایان کنسرت با اهدای تندیس سیمرغ به وی، از این هنرمند قدردانی کرد.
قاسمی یادآور شد که تعداد زیادی از آهنگهای فلکلور افغانستان برخاسته از «احساس و عواطف زنانه» است به این معنی که این ترانهها و آهنگها «آفریده» زنان هستند. مثلا در افغانستان آهنگی شناخته شده به نام “بچه باشی باشی” به معنی “پسرک من باشی” وجود دارد که احتمالا به لهجه تخاری است: «این ترانه در واقع یک لالایی است یا آهنگهای دیگری مانند “نصرو نصرو جان”، “ملا محمد جان”، “بسم الله جان” و امثال آن که آفریده احساس و عواطف زنان است.»
به گفته وی «از آنجاییکه در جامعه افغانستان موسیقی از جایگاه و وضعیت مناسبی به خصوص برای زنان برخوردار نیست، این ترانهها کم کم از طریق مردان وارد عرصه رسمی موسیقی میشود و برای مخاطب با هویت دیگری جلوه میکند.»
قاسمی با اشاره به چند نمونه آهنگ دیگر مانند “مخته” در موسیقی هزارهگی که سوگ سرودهای زنان است، همچون “مختۀ گل محمد” یا “مختۀ چهل دختران” یا در بدخشان فلکخوانی زنان که موقع کار “فلک” میخوانند یا در قسمتهای جنوبی کشور نوعی سوگ سرود به نام “ویر” که زنان می خواندند، گفت که این آهنگها «امروز توسط مردان اجرا میشود.»
این استاد موسیقی در ادامه به اجرای آهنگهایش پرداخت؛ آهنگهایی که او برای زنان ساخته یا شعرهای این آهنگها که توسط زنان شاعر سروده شده است.
در این برنامه آهنگهای “آ للو ای کودک افغان للو” که برای استاد مهوش ساخته شده بود، “شب است و باز دل من بهانه میگیرد” با شعری از بانو حمیرا نکهت، “میشه در باغ دو چشمانت بشینم”، “آشتی میوه شیرین خداست” و “بتا گر تو ما را ببینی ندانی” اجرا شد.
انتشارات آرمان شهر در سال های پیش کتابی از استاد وحید قاسمی به نام زیر و بم را منتشر کرده که پژوهشی در مورد موسیقی اصیل بدخشان، هرات و بادغیس است. این کتاب از معدود آثار مکتوب معاصر درباره موسیقی اصیل این جغرافیا است؛ همان موسیقی – موسیقی خراسانی – که مولانا جلال الدین محمد بلخی در غزلی به دوازده مقام آن بدینگونه اشاره کرده است:
ای چنگ پردههای سپاهانم آرزوست
وی نای ناله خوش سوزانم آرزوست
در پرده حجاز بگو خوش ترانهای
من هدهدم صفیر سلیمانم آرزوست
از پرده عراق به عشاق تحفه بر
چون راست و بوسلیک خوش الحانم آرزوست
آغاز کن حسینی زیرا که مایه گفت
کان زیر خرد و زیر بزرگانم آرزوست
در خواب کردهای ز رهاوی مرا کنون
بیدار کن به زنگلهام کانم آرزوست
این علم موسقی بر من چون شهادتست
چون مؤمنم شهادت و ایمانم آرزوست
ای عشق عقل را تو پراکنده گوی کن
ای عشق نکتههای پریشانم آرزوست
ای باد خوش که از چمن عشق میرسی
بر من گذر که بوی گلستانم آرزوست
در نور یار صورت خوبان همینمود
دیدار یار و دیدن ایشانم آرزوست