نیویورک تایمز/ آلیسا جی.روبین /ترجمه: معصومه عرفانی/ اطلاعات روز
فرخنده تنها یک شانس برای فرار از دست اراذل و اوباشی داشت که میخواستند او را بکشند. دو افسر پولیس افغان او را روی سقف اتاقکی کشیدند که اگرچه کوتاه بود، اما بالاتر از جمعیتی خشمگین قرار میگرفت.
اما این مردان خشمگین، قطعههای چوبی برداشتند و آنقدر به او ضربه زدند تا کنترل خود را از دست داده و به پایین سقوط کرد.
او با چهرهای پوشیده از خون، تلاش میکرد تا سر پا بایستد. درحالیکه دستهایش را به موهایش گرفته بود و بهدنبال مهاجمی میگشت که حجاب سیاه او را بعد از سقوط از سرش کشیده بود. اراذل و اوباش نزدیکتر شدند، او را با لگد میزدند و روی استخوانهای نازک او میپریدند.
ساعات پایانی پر از رنج فرخنده ملکزاده، دانشآموختهی ۲۸ سالهی علوم اسلامی که متهم به سوزاندن قرآن در مکان مذهبی مسلمانان شده بود، افغانها را در سراسر این کشور در بهت فرو برد. دلیلش آن بود که بسیاری از قاتلان او از یکدیگر در وقت ضربوشتم فرخنده فیلم گرفته بودند و کلیپهایی از جسم متلاشیشدهی او را در رسانههای اجتماعی منتشر کردند. صدها نفر دیگر درحال تماشا بودند و تلفنهای خود را بالا گرفته بودند تا بخشی از این خشونت را ثبت کنند، اما هیچ حرکتی برای مداخله انجام ندادند. کسانی که به تماشا ایستاده بودند، شامل چندین افسر پولیس نیز میشدند.
برخلاف بسیاری از دیگر موارد نقض حقوق بشر و آزارواذیت علیه زنان افغان که بهشکل عمومی بررسی نمیشدند، این قتل در ماه مارچ ۲۰۱۵ اعتراضهایی در سطح ملی برانگیخت. چراکه فرخنده قرآن را نسوزانده بود؛ برعکس، در تحقیقات مشخص شد که او درمقابل مردانی ایستاده بود که خود آنها با فروختن طلسم و حتا ویاگرا و کاندوم، به این مکان مقدس بیحرمتی میکردند.
در ابتدا، جریان دادگاه و حکمهای صادرشده در آن، برای زنان افغان شبیه به یک پیروزی پس از مبارزهای طولانی بود که بالاخره آنها میتوانند در محکمهای قانونی به حق خود برسند. اما نگاهی عمیقتر، برعکس این تصویر را نشان میدهد. جادوگری که به باور چندین نفر از کسانی که درمورد این قضیه تحقیق کرده بودند دلیل اصلی رخ دادن این حادثه بود، در دادگاه تجدیدنظر تبرئه شد. حکم اعدام نگهبان مسجد که اتهام نادرست سوزاندن قرآن را ساخته و اوباش را تحریک کرده بود نیز تخفیف یافت. برای افسران پولیسی که نتوانسته بودند به او کمک برسانند و دیگرانی که به تماشا ایستاده بودند، حداقل مجازات درنظر گرفته شد. تعدادی از حملهکنندگان که در فیلم شناسایی شده بودند، اصلاً دستگیر نشدند. وکلای افغان و مدافعان حقوق بشر اتفاق نظر دارند که اغلب متهمان در محکمهای عادلانه مورد قضاوت قرار نگرفتند. خانوادهی فرخنده، از ترس اقدامات تلافیجویانه و نگران از اینکه قاتلان به پاسخ عمل خود نمیرسند، از کشور گریختند.
زنان افغانمرگ فرخنده و واکنش سیستم قضایی به آن، بیش از یک دهه تلاش غرب در افغانستان برای تثبیت حاکمیت قانون و بهبود وضعیت زنان را زیر سوال برد. ایالات متحده به تنهایی بیش از ۱ میلیارد دالر برای آموزش وکلا و قضات و بهبود حمایتهای قانونی برای زنان مصرف کرده است و کشورهای اروپایی دهها میلیون بیش از این مبلغ را اختصاص دادهاند.
اما به گفتهی وکلا و مقامات افغان و غربی، مانند بسیاری دیگر از تلاشهای غرب برای بازسازی افغانستان، این تلاشها نیز با شکست مواجه شدهاند. جامعهی افغانستان دربرابر بیش از ۱۵۰ سال تلاشها از سوی کشورهای خارجی، از بریتانیا تا روسیه و تا آمریکا، مقاومت کرده است. افغانستان کشوری باقی مانده است که روابط خانوادگی و قبیلهای عدالت را تعیین میکند، و جایی که پول غربیها فساد را به یک شیوهی زندگی تبدیل کرده است. همانطور که وکلای افغان و بینالمللی میگویند، برنامههای حاکمیت قانون اغلب با نادیدهگرفتن هنجارهای حقوقی افغانستان طراحی شده بودند. و تلاشهای غرب برای ارتقای وضعیت حقوقی زنان خشم شدیدی از سوی شخصیتهای قدرتمند مذهبی و بسیاری از مردم عادی افغانستان برانگیخته است.
بااینحال، زنان افغان بیش از همه نیازمند یک سیستم حقوقی برای دفاع از آنها هستند: آنها بدون حمایت مردان خانواده تاحد زیادی ناتوان هستند، و این معمولاً اعضای خانوادهاند که آنها را مورد آزارواذیت قرار میدهند.
مجیبالله ملکزاده، برادر بزرگ فرخنده که در آپارتمانی با اثاثِ اندک در کشور تاجیکستان زندگی میکند، میپرسد: «عدالت کجاست؟ در کشور اسلامی من، دختری مورد بیاحترامی قرار میگیرد، بیآبرو میشود، بدون محاکمه اعدام می شود و سوزانده میشود، بعد چه اتفاقی میافتد؟ ما خانهی خود را ترک کردیم. آنها هرگز تمام آن افراد را گرفتار نخواهند کرد. از ما چه کاری ساخته است؟»
در آخرین تلاش، خانوادهی فرخنده به دادگاه عالی افغانستان رفتند، که قدرت صدور احکام مجازات جدید و یا درخواست تشکیل محاکمهای تازه دارد. این تصمیم درحال بررسی است.
لینا علم، یک بازیگر افغان تلویزیون که در مراسم تشییع جنازه فرخنده به صدها زن دیگر پیوست و با حمل تابوت فرخنده سنتها را شکست، گفت: «اگر او به عدالت برسد، تمام زنان افغانستان که آسیب دیدهاند، یا به قتل رسیدهاند، یا مورد آزارواذیت قرار گرفتهاند، به عدالت دست خواهند یافت… اگر عدالت درمورد او اجرا نشود، پس تمام سالهای حضور جامعهی بینالمللی در اینجا، تمام حمایتهای آنها، تمام پولی که بهمصرف رسید، و این جنگ در کل، هیچ مفهومی نداشته است. همه به هدر رفتهاند».
داستان قتل
فرخنده چهار هفته پیش از مرگش به زیارتگاه شاه دوشمشیره رفته بود –که به احترام جنگجویی خارجی که گفته میشود برای آوردن اسلام به افغانستان کمک کرده، نامگذاری شده است.
آن روز چهارشنبه بود، روزی که این زیارت به زنان اختصاص یافته بود و مردان اجازهی ورود نداشتند. زنان درمورد زندگیهای خود غمشریکی میکردند. آنها در این زیارت برای خرید طلسمهایی که به آنها کمک میکرد باردار شوند، شوهر پیدا کنند یا فرزند پسری داشته باشند به سراغ جادوگر میرفتند. این طلسمها که به نام تعویذ شناخته میشوند، معمولاً شامل نوشتههایی روی تکههای کوچک کاغذ است که زنان میتوانند به لباس خود سنجاق کنند یا در جیب خود نگه دارند.
برادر فرخنده، مجیبالله، میگوید فرخنده نگران این بود که زنان چهگونه مورد سوءاستفاده قرار میگیرند. به همین دلیل با زینالله نگهبان زیارت، و محمد عمران جادوگر مقابل میشود و میگوید: «شما از زنان سوءاستفاده میکنید. شما برای چیزی از آنها پول میگیرد که اسلامی نیست، مذهبی نیست».
به گفتهی مجیب، زمانی که وضعیت در زیارت متشنج میشود، «نگهبان به فرخنده میگوید: تو دیگه کی هستی؟ تو کی هستی که این حرفها را میگویی؟ گم شو.»
خانوادهی ملکزاده، خانوادهای تحصیلکرده هستند. پدر فرخنده، محمدنادر ملکزاده که اکنون ۷۲ سال دارد، نزدیک به ۴۰ سال بهعنوان انجینیر وزارت صحت عامهی افغانستان در بخش تکنولوژی پزشکی کار کرده است؛ مجیب شغلی در وزارت مالیه داشته و برادر دوم او هم انجینیر است.
۲۷AFGHANWOMENفرخنده، یکی از هشت خواهر، تحصیلکردهی دانشگاه بود. تمام این دختران یا فارغالتحصیل یا دانشجوی دانشگاه یا معلم بودند. چند تن از آنها که بالاتر از ۲۰ سال سن داشتند، هنوز هم ازدواج نکردهبودند و این برای زنان افغان غیرمعمول است. این خانواده علاقهی زیادی به مکانهایی مانند زیارت شاه دوشمشیره نداشتند که به جذب اراذل و اوباش مشهور است.
به گفتهی شهلا فرید، یکی از اعضای کمیتهی تحقیق که رییسجمهور اشرف غنی پس از قتل فرخنده راهاندازی کرد، درنهایت ثابت شد که فرخنده راست گفته است: چیز ناشایستی در این زیارت وجود داشت. بازرسان پولیس و ادارهی امنیت ملی، دریافتند که این جادوگر، تقریبا با اطمینان میتوان گفت با کمک نگهبان، قرصهای ویاگرا و کاندوم قاچاق میکرده است.
همچنین آنها تستهای بارداری و شامپوبدنهای خوشبوکنندهای را در حمام این جادوگر یافتند که نشان میداد احتمالاً زنان از آن استفاده میکردند. خانم فرید و بارسان پولیس گفتند که ممکن است جادوگر یک دلال روابط جنسی بوده باشد.
آنچه این جادوگر از آن اجتناب میکرد، زنی جوان بود که با خشمی برخاسته از ایمان مذهبی، بساط کسب درآمد او را به هم بریزد.
در تاریخ ۱۹ مارچ، فرخنده در آخرین روز زندگیاش به این زیارت بازمیگردد. خانم فرید که استاد حقوق دانشگاه کابل است میگوید، پس از آنکه فرخنده درمورد بیهودهبودن طلسمها برای زنان صحبت میکند، بعضی از این تعویذهای استفادهشده را جمع کرده و در سطل زباله میسوزاند.
خانم فرید ادامه میدهد: «زینالدین، نگهبان زیارت که بیسواد است، این کاغذهای سوخته را برمیدارد و صفحاتی قدیمی از یک قرآن سوخته را به به آنها اضافه میکند، و این همان چیزی است که او به مردم بیرون از مسجد به عنوان مدرکی از آتشزدن قرآن نشان میدهد».
این اتهامی است که تقریباً شکی نیست در افغانستان واکنشهای خشونتآمیزی برمیانگیزد. در این کشور حتا شایعهی سوزاندن قرآن میتواند صدها نفر را به خیابانها بکشاند که همه تشنهی خون هستند.