لینز/مکلینز/ سالی آرمسترانگ
ترجمه: معصومه عرفانی/ اطلاعات روز
طالبان کنترل ۲۵ درصد کشور را بهدست دارند. دولت اسلامی نیز در یکی از ولایتها پایگاه دارد. سازمان شفافیت بینالمللی اعلام کرده است که افغانستان سومین کشور فاسد در جهان است (بعد از سومالیا و کرهی شمالی). جوانان که جمعیت موردنیاز برای رشد این سرزمین ویرانشده به حساب میآیند، تقریباً هر ماه ۱۰۰۰ نفر از این کشور فرار میکنند و به مهاجرتهای دستهجمعی میپیوندند که مانند گدازههای فوارههای آتشفشان از سوریه و عراق جاری شدهاند. اکنون در افغانستان فصل زمستان نارضایتی است.
افغانستان امروز از لحاظ مراقبتهای بهداشتی، آموزش، طول عمر، و دسترسی به تکنولوژیهای جدید، از هر زمان دیگری وضعیت بهتری دارد. کارآفرینان جوان، هنرمندان خیابانی، خوانندههای رپ و ورزشکاران در این کشور شکوفا شدهاند.
بااینحال، برای جامعهی بینالمللی که سالهاست از افغانستان حمایت کرده است و برای خود افغانها، تصویر کلی بسیار ناامیدکننده است. زمانی که رییسجمهور اشرف غنی ۱۸ ماه پیش به ریاستجمهوری دولت وحدت ملی رسید، امیدهای فراوانی وجود داشت. اما طالبان نیز امیدوار بودند. به شکلی باورنکردنی، هیچکسی عواقب آن را پیشبینی نکرده بود.
اشرف غنی زمانی که از او خواسته شده بود تا به ۱۸ ماه اول خود در راس حکومت درجه بدهد، درحالی که در دفتر بزرگ و سفیدرنگ خود در ارگ ریاستجمهوری در کابل نشسته بود، گفت: «آزمون بقا بود. ما آنچنان که بسیاری پیشبینی کرده بودند، از پا نیفتادیم و زانو نزدهایم، و خود را با واقعیتهای جدید تطبیق دادهایم؛ ۲۰۱۶ بهتر خواهد بود».
درحالیکه شایعات سقوط دولت و افزایش شورشها فراوان هستند، درسهای سال گذشته باعث تجدیدنظر در برنامههای سال ۲۰۱۶ شده است. ازطرفی، ۱۰۰۰۰۰ از بهترین سربازان جهان با تجهیزات جنگی پیچیدهی خود این کشور را که بیش از ۴۰ سال است صلح را تجربه نکرده است، ترک کردهاند. همزمان با خروج نیروهای نظامی (آخرین سربازان کانادایی در مارچ ۲۰۱۴ کشور را ترک کردند)، شغلهایی که با حضور آنها برای افغانها بهوجود آمده بود نیز به پایان رسید. نرخ بیکاری از ۴۰ درصد به ۵۵ درصد افزایش یافت. رشد اقتصادی از ۱۲ درصد در سال ۲۰۱۲، به ۱.۶ درصد از سال ۲۰۱۵ کاهش یافت.
جنرال فرانگ لندربرگر، رییس آلمانی نیروهای ناتو در افغانستان در ماموریتی به نام «پشتیبانی قاطع» میگوید: «ما نباید انتظارات خود را برای سال ۲۰۱۶ بالا ببریم. ۲۰۱۶ سال دشواری خواهد بود اما نیروهای امنیتی همچنان به پیشرفت ادامه میدهند و درنهایت پیروز خواهند شد». همکار آمریکایی او در این مقر، کلنل مایکل لاوهورن، میافزاید: «هیچ راهحل نظامی برای این مشکل وجود ندارد. تنها راهحل سیاسی عملی است».
سه مسئله وجود دارد که میتواند این واقعیتهای نگرانکننده را تغییر دهد: بهبود امنیت، دولت بهتر، و سرمایهگذاریهای جدید در کشور، هم توسط مردم افغانستان و هم جامعهی بینالمللی. غنی با خوشبینی دررابطه با آنچه باید انجام شود صحبت میکند اما این سال «شکست یا پیروزی» برای افغانستان است.
بسیاری از شورشیان در سراسر افغانستان وجود دارند که تلاش برای محدودکردن آنها فقط به افزایش شورشیان ختم میشود. طالبان، طالبان پاکستانی، شاخهی دولت اسلامی که خود را دولت اسلامی خراسان مینامند، باند شبکهی حقانی (افراطگرایانی که اغلب مدیریت حملات انتحاری را برعهده دارند) و بقایای القاعده، همه برای قدرت رقابت میکنند.
درحالیکه امنیت با توجه به بمبگذاری انتحاری و آدمربایی یک مشکل عمده است، ممکن است چنین گفته شود که اکنون کابل تبدیل به یک اردوگاه نظامی شده است. پولیس حضور قابلتوجهی در شهر دارد، اما ترافیک سنگین و پرهرجومرجتر از همیشه است. خیابانها با مردم پر شده است. کودکان به مکتب میروند. کراچیهای کنار پیادهروها طبق معمول در حال فروش اجناس خود هستند.
اما درحدود ۲۵ درصد از این کشور تحت کنترل طالبان وجود دارد. قلمروهای بیشتری نیز در خطر قرار دارند، اما این خطر بیشتر به معنای حمله به پولیس و ترک محل است. ارتش ملی افغانستان هنوز در حال آموزش است؛ آنها بهعنوان یک نیروی جنگی آموزش میبینند و پیشرفت کردهاند، اما شورشیان نیز درحال پیشرفت هستند.
بخش عمدهی جنگها در مناطق پشتوننشین صورت میگیرد؛ جایی که ۲۰ درصد جمعیت آن طرفدار دولت هستند، ۲۰ درصد طرفدار طالبان هستند، و ۶۰ درصد باقیمانده بیطرف باقی ماندهاند. به گفتهی لاوهورن، «آنها هنوز به دولت اطمینان ندارند. به همین دلیل است که باید یک راهحل سیاسی وجود داشته باشد».
دولت اسلامی نخستینبار زمانی حضورش را نشان داد که حدود ۵۰ نفر از مردم شرق میانه در ماه دسامبر ۲۰۱۴ به ولایت ننگرهار رسیدند و بر چند روستا مسلط شدند. اما افراد بسیاری ادعا میکنند که آنها باقی نماندهاند. امروز این گروه از طالبان پاکستانی ناراضی، تعدادی از اوزبیکها و تاجیکهای شمال بدون حمایتی از مردم افغانستان تشکیل شده است. لندربرگر میگوید: «وضعیت برای آنها خوب نیست. مردم از آنها نفرت دارند، طالبان هم.» رییسجمهور اشرف غنی تاکید کرده است: «آنها اینجا هستند»، اما با شور و شوقی کودکانه میگوید: «ما آنها را بیرون میاندازیم». درواقع، ارتش در تاریخ ۲۳ فبروری، گزارشی از بیرونراندن نسبی نیروهای داعش داده است. غنی میگوید: «جنگجویان داعش مبارزهی چهرهبهچهره نمیکنند. آنها به دنبال وحشت نمایشی هستند، تا با این خشونتها قلب و ارادهی مردم را درهم بشکنند».
طالبان معمولاً ادعا میکنند که ۵۳ درصد کشور را تحت کنترل دارند، اما محاسبات آنها درست نیست. درحدود ۴۰۰ منطقه وجود دارد که در بخشی از آنها فقط ۵۰ خانوار ساکن هستند. طالبان این مناطق کوچک را انتخاب میکنند که هیچ نیروی پولیس و ارتشی در آن وجود ندارد. آنها میرسند، به مردم محلی زور میگویند، پرچم خود را بالا میبرند، عکسی از آن میگیرند و با فرستادن به رسانهها ادعا میکنند که منطقهای دیگر را تصرف کردهاند. آنها نمیتوانند قلمروها را حفظ کنند، بنابراین روز بعد پرچم افغانستان بالا میرود.
اگرچه این مسئله درمورد ولایت هلمند صدق نمیکند؛ جایی که فقط یک ولایت ۵۰ درصد تریاک جهان را تولید کرده و بودجهی طالبان را تامین میکند و این میتواند به روشنی توضیح بدهد که چرا بیش از یک سوم جنگ کل کشور در ولایت هلمند انجام میگیرد.
نرخ فرسایش ارتش نیز در وضعیتی بسیار ناگوار قرار دارد. ۳۰۰۰ نفر در ماه ارتش را ترک میکنند و این نگرانکننده است؛ اما به گفتهی لندربرگر، «دلیل آن بیمیلی آنها به مبارزه نیست، دلیل فرار نیروها این است که حقوق دریافت نمیکنند یا مدتهای طولانی به آنها مرخصی داده نمیشود». او میگوید این مشکل بیشتر به فرماندهان برمیگردد. بعضی از آنها به خوبی آموزش دیدهاند، اما دیگران فرماندهان قدیمی مجاهدین بودهاند که ارتباطات زیادی با طبقهی حاکم دارند. «ما میدانیم که در ۲۰۱۶ روی چه موضوعاتی باید کار کنیم، و مهمتر از همه اینکه ما میدانیم که مردم افغانستان نیز میخواهند این پیشرفتها انجام شود».
جنرالهای ماموریت پشتیبانی قاطع توافق دارند که این یک مشکل منطقهای است. لندربرگر میگوید: «اگر هیچ قدرت مرکزی قادر به حل آن نباشد، تبدیل به یک مشکل جهانی خواهد شد». ترس این است که افغانستان بار دیگر به آزمایشگاهی برای تروریستها تبدیل شود –مهمترین آنها داعش- که پایگاهی برای حمله به اروپا و غرب ایجاد میکنند.
اولویتهای غنی در مبارزاتش برای رسیدن به ارگ ریاستجمهوری، صلح، ثبات و عدالت بود. منصفانه است که گفته شود آنها از خاطرش رفتهاند. او میگوید: «من سرمایهی سیاسی فراوانی را روی میز گذاشتم تا شیوهی پیگیری صلح (و ثبات) را تغییر بدهیم. من باور نمیکنم که شکست تقصیر ما بود».
او میداند که همسایگان این کشور نیاز دارند تا مداخله کنند و در هماهنگیهای چهارجانبه برای آغاز صلح کارآمد بودهاند؛ جلساتی با نمایندگانی از چین، پاکستان، آمریکا و افغانستان، که او امیدوار است «باتوجه به درسهایی که از گذشته آموختهاند اقدام کرده و مسیری به سوی صلح طراحی کنند». آنها چهار بار در هشت هفتهی اول سال ۲۰۱۶ ملاقات کردهاند و اخیراً اعلام کردند که طالبان «و دیگر احزاب» برای فرستادن نماینده به جلسهی بعدی در ماه مارچ در پاکستان دعوت شدهاند. این دیدار، آزمایشی جدی از عزم غنی برای آمادگی برای شرایط سال ۲۰۱۶ خواهد بود. اما به نظر میرسد که طالبان همین حالا هم عقبنشینی کردهاند.
دررابطه با مسئلهی عدالت، او ادعا میکند که رییس استره محکمه نمونهای از تعهد به حاکمیت قانون است و ۱۲۰ قاضی در هر ولایت عوض شدهاند. همچنین او نخستین زن را برای استره محکمه کاندید کرده است و زمانی که پارلمان به او رای اعتماد نداد، از این مسئله انتقاد کرد. درحقیقت، ۲۰ عضو پارلمان در آن روز رای ندادند. او میگوید: «من از نمایندگان زن مجلس نمایندگان راضی نیستم. من تعهد و شجاعت این را داشتم که یک زن را کاندید کنم و آنها حتا برای رایدادن حاضر نشدند».
در رابطه با سهم برابر، او ادعا میکند که ۶۸ زن درمیان ۲۴۹ عضو پارلمان وجود دارد؛ سه زن بهعنوان سفیر منصور شدهاند، و به گفتهی غنی، «تعداد بیشتری نیز خواهند بود». درحالیکه «برخی از رهبران زن استثنایی نیز وجود داشتهاند»، او میپذیرد که مسئلهی خشونت علیه زنان یک رسوایی ملی است.
او درمورد این مسئله که افغانستان سومین کشور فاسد جهان است، میگوید: «فساد تبدیل به یک سیستم شده است. ما این را انکار نمیکنیم. اکنون کاملاً آشکار است. ما درحال مقابله با آن هستیم». درحقیقت، برنامههای جدید غنی آغاز به کار روی آشکارترین مورد فساد کرده است: تجهیزات ارتش. اما برای حل این اشتباه، نیاز به بیش از یک قانون است.
غنی یک محقق و تحصیلکرده است و بهانههای منطقی برای عدم پیشرفت ارائه میکند؛ اما حقیقت این است که او کارها را به سرعت جامعهی بینالمللی انجام نمیدهد.
کانادا نقش مهمی در حکومتداری ایفا کرده است. سفارت و سفیر کانادا، دبورا لیون، در مواردی بسیار مهم انتخاب شدهاند. برای مثال، کانادا بهعنوان رییس نظارت و هماهنگی هیئت مدیره برای بررسی چگونگی مصرف و چگونگی تاثیرگذاری کمکهای بینالمللی منصوب شد. درحالیکه قرار بود این مقام میان سفارتخانهها عوض شود، از کانادا خواسته شده بود تا دورهی تصدی خود را افزایش دهد.
کمیتهی او موفق شده است تا وزرای اقتصاد، دفاع و داخلهی افغانستان و همچنین رییس شورای امنیت ملی این کشور را وادار کند تا این هیئت را بهعنوان مکانیسم کلیدی حمایتی برای پیشبرد حرفهای سازی نیروهای امنیتی افغان ببینند. این برای کانادا یک پیروزی بزرگ بود.
همچنین کانادا سفارتی برای زنان افغانستان بوده است. اگرچه این سفارت در پشت دیوارهای امنیتی پیچیدهای قرار گرفته است و دروازهی ورودی آن بیشتر شبیه به تاسیسات نظامی است، داخل آن پرچمها و لباسهایی آشنا وجود دارد. لیون میگوید: «فوقالعاده است که میتوانم به ترکیب ۵۰-۵۰ کابینه (در اوتاوا) و انتخاب مریم منصف که یک افغان-کانادایی است اشاره کنم که پس از انتخاب بهعنوان عضو پارلمان بهعنوان یک وزیر زن منصوب شد».
او میگوید که اگر نه خوشبین، اما مصمم است که سال ۲۰۱۶ بهتر از سال ۲۰۱۵ خواهد بود. «این یک مبارزه است. اما شاخصهایی از پیشرفت وجود دارد: رسانههای فعال، پذیرش فساد. من فکر میکنم اکنون ما در مسیر درستی قرار داریم، و فقط باید سریعتر به سمت پایان جاده حرکت کنیم».
همیشه تبلیغاتی سیاسی در مناطق پس از جنگ وجود دارد و در افغانستان امروز نیز شایعاتی فراوان وجود دارد. گزارشهایی مانند این وجود دارند که: ملا عمر درحقیقت توسط رهبر فعلی طالبان ملا اختر منصور مسموم شده است… و باتوجه به اینکه هیچکس او را اخیراً ندیده است، شاید خودش هم مرده باشد. دولت وحدت ملی هر خصوصیتی داشته باشد، وحدت یکی از آنها نیست. غنی و رییس اجراییه عبدالله عبدالله با یکدیگر صحبت نمیکنند؛ برای انتقال پیام میان آنها نیاز به یک میانجی است. اما سیما سمر، رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان، گزارش داد که در یک مهمانی شام با آنها شرکت داشته است و آنها دوستانه گفتوگو میکردند.
شایعات بیشتر: غنی قانون جدیدی برای جلوگیری از فساد نوشته است، و قرارداد گاز ارتش را به پسرعمویش اجمل غنی سپرده است. جنرال گوردون دیویس از جنرالهای ماموریت پشتیبانی قانع با صراحت میگوید: «این یک افسانه است. ما سوخت را قرارداد کردهایم. ما هیچ قراردادی با پسرعموی غنی نداریم».
به گفتهی لیون، در سال ۲۰۱۵ روایات منفی بسیار زیاد و مشکلات فراوانی ایجاد شدهاند. اما او باور دارد که اکنون درحال تعدیل هستند: دولت در هدف خود برای جمعآوری عواید پیشی گرفته است. جمعآوری مالیات بهبود یافته است. نیروهای امنیتی که سال را با بنبست و سقوط اقتصادی پایان رسانده بودند به نظر میرسد اوضاع بهتری پیدا میکنند.
سمر میگوید که جامعهی بینالمللی پیش از آنکه کارشان به پایان برسد کشور را ترک کنند، و به همین دلیل است که شورش، بیکاری و سقوط اقتصادی افزایش یافت. منظور او روشن است: هوتل معروف سرینا تقریباً خالی است، پول بخش خصوصی ته کشیده است، و جوانان جان خود را به دست قاچاقچیان میسپارند تا آنها را به اروپا برسانند.
بسیاری میگویند که مشکل غنی این است که او از برنامههای خوبی حرف میزند اما در عمل برای پیادهسازی آنها چالشهای زیادی وجود دارند. سمر میگوید که او فکر نمیکند که دولت شکست بخورد. او میگوید، «جوانان- ۶۰ درصد جمعیت کشور زیر ۲۵ سال هستند- نمیخواهند به گذشته بازگردند، همه خاطراتی از خشونت طالبان دارند و جامعهی بینالمللی اجازه نمیدهد که این منطقه سقوط کند». اما او همچنین میگوید که تغییر نیازمند سرعتگرفتن است. «حتا برخی از کارکنان من در کمیسیون حقوق بشر که بهعنوان موفقترین کمیسیون کشور شناخته میشود، در پی راههایی برای ترک کشور هستند».
در سال جاری، جامعهی بینالمللی برای تعهد حمایت مالی در کنفرانسی در ماه جولای در ورشو دعوت شدهاند. مهم است که دولت افغانستان به خوبی بتواند این حمایت را توجیه کند. در این جلسه تصمیم گرفته خواهد شد که چگونه کانادا، که سالانه ۱۱۰ میلیون دالر کمک میکرده است و شمارهی ۷ در لیست اهداکنندگان است، حمایت خود را از مردم افغانستان ادامه خواهد داد.
پیام لیون، تقریباً مانند هرکس دیگری که در افغانستان کار میکند، روشن است: «مردم افغانستان باید با هم متحد شوند و تصمیم بگیرند که این کشور آنها است. آنها باید دریابند که پنجرهای فوقالعاده از فرصتها درحالحاضر وجود دارد. آیا آنها میخواهند این کشور را تغییر بدهند یا به گذشته بازگردند؟ حدس میزنم که آنها میتوانند این کار را انجام بدهند».