در حاشیه چهارمین دوره جشنواره بین المللی فیلم زنان- هرات، روز جمعه ۳۰ مهر/میزان ۱۳۹۵ برابر با ۲۱ اکتبر ۲۰۱۶ نشستی صمیمانه در قصر ملکه باغ بابر در شهر کابل با حضور خانم رخشان بنی اعتماد، کارگردان و فیلمساز ایرانی، انجینیر لطیف احمدی فیلم ساز و ابراهیم عارفی رییس افغان فیلم، و حضور پرشمار سینماگران و جوانان اهل فرهنگ برگزار شد.
خانم بنی اعتماد در ابتدای این نشست گفت: «الهام بخش من برای ساخت فیلم هایم، جامعه، آدم ها و موقعیت هاست. من نگاهی اجتماعی به سینما دارم و اعتقادی به هنر برای هنر ندارم. هنرمند مسئولیت دارد. به دلیل بهره گیری از امکانات محدود جامعه، بار مسئولیت بر دوشمان است. وظیفه ما به عنوان فیلمساز، ایجاد امید در جامعه است اما نه با فریب دادن مخاطب. ما باید بازتاب دهنده شرایط واقعی جامعه باشیم.»
سینمای اجتماعی نگاه اگاهی بخشی نسبت به شرایط و موقعیت اجتماعی دارد. در واقع از دیدگاه من سینما وسیله ای برای آگاهی بخشی است. در عین حال که به رعایت قواعد هنری، علمی و خلاقیت در عرصه سینما باور دارم، اما سینما وسیله ای است برای تاثیر بخشی بر جامعه.
ایشان درباره ساختار و قالب فیلم های خود توضیح داد: «ضمن اینکه تجربه گرا هستم و سعی کرده ام ساختار انتخاب شده منطبق بر مفهوم منتخب باشد، برای من در ساخت فیلم ها تعیین کننده این بوده موضوعی را که می خواهم بیان کنم در جامعه تاثیر گذار باشد، مهم نبوده که قالب فیلم مستند یا داستانی یا سینمای معنا گرا باشد. یکی از دغدغه های من در ساخت فیلمهایم همدلی با آن موقعیت و فضا بوده است. نزدیک شدن و درک و اعتراف آن موقعیت، مهم ترین بخش ساخت فیلم است. هیچ کدام از شخصیت ها و موقعیت ها واقعی نیستند اما شخصیتی مثل نوبر کردانی در فیلم روسری آبی با شناخت دقیق خلق شده که نشانه هایی از همه دختران طبقه فرودست، زحمتکش، نجیب و ناکام دارد.»
خانم دیانا ثاقب، فیلمساز جوان افغانستان مساله ارتباط با مخاطب را مطرح کرد و گفت: «متاسفانه در افغانستان ما مساله ارتباط با مخاطب را داریم. اکثریت قریب به اتفاق فیلمسازان برای فستیوال فیلم می سازند. اگر چه هر جامعه ای روند فرهنگی خود را دارد و نباید جوامع را با هم مقایسه کرد اما در کشور های دیگر فیلمسازان جامعه را می شناسند و بر اساس شناخت خود فیلم می سازند. از طرف دیگر در زمینه سیاست های کلان فرهنگی هنوز دچار مشکل هستیم. دولت و حکومت هیچ برنامه منسجم و منظمی برای فرهنگ به ویژه زنده کردن سینما ندارد. در زمینه سینما از فرهنگ و وزارت فرهنگ هیچ ردپایی نیست. چند دهه پیش ما ۲۲ سالن سینما در کابل داشتیم که در تهران آن زمان وجود نداشت اما امروز این سالن ها همه خالی هستند . متاسفانه در افغانستان نه تنها دولت نسبت به این مساله بی توجه بوده که دولت های غربی نیز علاقه ای به فرهنگ سازی در این کشور ندارند.»
ما در افغانستان سینماروهای حرفه ای را به خاطر جنگ و ناامنی از دست دادیم. از طرفی به دلیل کمبود امکانات دیجیتال توان تولید چیزی که مخاطب می خواهد را نداریم. ما برای جلب و جذب مخاطب باید در ساختار خود تجدیدنظر کنیم. توجه به اصول علمی و اصول سینمایی از عوامل مهم جذب مخاطب هستند. از طرفی در افغانستان هزینه های ساخت فیلم یا از طریق تمویل کننده های خارجی تامین می شود و یا از طریق هزینه های شخصی که امکان بازگشت سرمایه ندارد.
خانم بنی اعتماد در ادامه گفت: رویکردها و سیاست گذاری های دولتی خیلی مهم هستند اما در نهایت هنر یک امر شخصی است. اگر نیاز را در جامعه به وجود بیاوریم قطعا روی سیاست گذاری های کلان تاثیرگذار خواهیم بود. مسئولیت اجتماعی هر هنرمندی نسبت به جامعه و شرایطی که در آن قرار دارد متفاوت است. در ایران یکی از چالش هایی که داشتیم عدم امکان نمایش آثار فیلمسازان مستند و جوان بود که برای رفع این مشکل، گروه سینماهای «هنر و تجربه» ایجاد شد که تلاشی است برای نمایش آن دسته از فیلمهای باارزش و هنری در میان فیلمهای غیرتجاری که اکرانشان میتواند جایگاه شایسته و درخور سازندگان آنها را در جامعه سینمایی روشن کند و به ارتقای دانش سینمایی تماشاگران و ارتقای کیفیت هنری سینمای ایران کمک کند. قبل از ان ما نمایش خصوصی برای این آثار داشتیم.
در ایران هم مساله مخاطب و برگشت پذیری سرمایه وجود دارد. تغییر ذائقه عمومی و گرایش به طرف دی وی دی های خانگی را در ایران شاهد بودیم. ضمن اینکه کپی های غیرمجاز و قاچاق و دانلود رایگان از اینترنت ضربه مهلکی به پیکر سینماست. مشکل عمده دیگر مبارزه تلویزیون با سینماست. برای کارهای فرهنگی باید اطلاع رسانی کنیم. یک عده اگاه نیستند که به لحاظ قانونی و شرعی کپی و دانلود رایگان غیرمجاز است. در وانفسای نزول سلیقه مخاطب، هنوز مخاطب آگاه وجود دارد. فضاهای خوب برای این گروه از مخاطب وجود دارد. این فضاها فرمایشی نیست و خود هنرمندان آن را ایجاد می کنند.
خانم بنی اعتماد در پاسخ به سوال یکی از شرکت کنندگان درباره فیلم های حماسی و رویکرد ایشان به این نوع از فیلم ها گفتند: «فیلمهایی که در دوران جنگ ساخته می شود بیشتر به بخش حماسی جنگ پرداخته می شود به دلیل نیازی که در ان موقعیت وجود دارد اما رویکرد من نسبت به جنگ، مقاومت و از خودگذشتگی غریبی بود که بخش مهمی از جوانان کشور در مقابل آن ایستادند. جنگ چهره ای کریه دارد و برای من ستایش صلح و ارزش مقاومت مهم تر است. برای من وظیفه سینماگر ایرانی در برهه کنونی در عرصه صلح جهانی مهم است.»