نعیم نظری، رییس شبکهی جامعهی مدنی و حقوق بشر و روزنامهنگار، لازمهی تحول فرهنگی و اجتماعی جامعه را وقوع تحول در فهم دینی میداند. به باور او «دولت افغانستان باید در زمنیهی مبارزه با قرائتهای تندروانهی دینی اقدام جدی کند» زیرا بایستی گروههای تروریستی را از نظر اعتقادی خلع سلاح کرد تا نتوانند در میان مردم نفوذ کنند. وی در تحقق این امر، نقش روشنفکران دینی را نیز مهم ارزیابی میکند.
س: لطفاً خودتان را معرفی کنید؟
ج: نعیم نظری هستم، در کابل به دنیا آمدم؛ دورهی مکتب را در کابل و دانشگاه را در رشتهی ژورنالیزم تا مقطع لیسانس در مزارشریف خواندم. مدتی مدیرمسئول مجلهی «تعاون و انگاره» بودم و فعلاً هم رییس شبکهی جامعهی مدنی و حقوق بشر هستم.
س: یک یا دو خاطره مهم را که در آن حقوق بشری شخص شما نقض شده و در زندگیتان تأثیرگذار بوده، تعریف کنید.
ج: یکی از مهمترین مسایل در زندگیام به زمانی برمیگردد که در دانشگاه بلخ دانشجو بودم. در آن دوران مطلبی نوشتم تحت عنوان «متمدن یا مصرفی» و آن را بعد از تأیید هیأت علمی دانشگاه به عنوان مقالهی برتر در یک سیمنار خواندم. وقتی مقاله را میخواندم به مخالفت رییس دانشگاه برخوردم. چون این مقاله با سلیقههای شخصی ایشان مطابقت نداشت، به من کینه گرفت و زمانی که از دانشگاه به درجهی کادر فارغ شدم، ایشان مرا بهعنوان کادر و استاد نپذیرفت. در جریان کارها همچنین به مخالفتهای رسمی و غیررسمی شماری از قدرتمندان مواجه بودم، چون قدرتمند شدن نهادهای جامعهی مدنی به آنها تهدید وانمود میشد.
س: سه دستاورد مهم دوران جدید چه بوده است؟
ج: شکلگیری نظام بهظاهر دموکراتیک در افغانستان یعنی تفکیک قوا، انتخاباتهای ریاستجمهوری، پارلمانی و… . اگرچه این انتخاباتها هیچگاه معیاری و شفاف نبود، زمینهی بلند بردن خرد سیاسی مردم شد. درواقع نفس این روند مهم است. برای افغانستان از سال ۲۰۰۱ بدینسو، شاهد طرح یک سلسله مفاهیم دموکراتیک بودیم، که به عنوان نمونه میشود از قانون اساسی کشور بهحیث قانون دموکراتیک نام برد. نیز ساختار کمیسیون مستقل حقوق بشر برای مردم افغانستان یک دستاورد بسیار مهم و حیاتی بود. جامعهی مدنی افغانستان که در حال قدرتمند شدن است، دستاورد خوبی پنداشته میشود. همچنین شاهد گسترش رسانههای تصویری، صوتی و چاپی بودیم که دستاورد خوبی پس از ۲۰۰۱ به شمار میرود.
س: چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و آن را بهعنوان نوآوری، ابتکار مثبت و یک چیز خوب ارزیابی میکنید؟
ج: در تمام عرصههایی که آنها را بهعنوان نظام ملی خود به رسمیت میشناسیم، پیشرفتهای قابل ملاحظه داشتیم، اما در دو عرصه پیشرفتهای قابل ملاحظهتری داشتیم: یکی جامعهی مدنی و دیگری رسانههای آزاد.
س: مهمترین ترس امروز شما چیست؟
ج: مهمترین نارسایی افغانستان ضعف حاکمیت قانون است. طبعاً وقتی قانون اجرایی نشود، شهروندان اعتماد خود را نسبت به حکومت از دست میدهند. اگر حکومتداری صورت نگیرد، عرضهی خدمات صورت نمیگیرد. وقتی عرضهی خدمات صورت نگیرد، نارضایتی شهروندان بیشتر میشود. نگران این هستم که حکومت وحدت ملی نتواند اعتماد مردم را نسبت به خود حفظ کند و نتواند به شهروندان خدمات بهتر ارائه بدهد. در آن صورت زمینه برای رشد تفکرهای تندروانه ایجاد میشود. قوت یافتن دوبارهی گروههای تروریستی یکی از مهمترین ترسها به شمار میرود. امروز داعش وحشیانهتر از همهی گروهها عمل میکند. متأسفانه در زمان کرزی، مدیریت توسعه نداشتیم، فقط مدیریت کنترول قدرت داشتیم.
س: سه چالش بزرگ ساختاری، اجتماعی و فرهنگی پیش روی افغانستان را چه میدانید؟
ج: نتوانستیم رضایت مردم را کسب کنیم و مشروعیت نظام را بیشتر تحکیم ببخشیم. متأسفانه حکومت قبلی میراثهای گستردهی نابسامانی را در عرصههای سیاسی، ساختاری، اجتماعی و قانونی برای حکومت گذاشته است که عبور از آن بسیار دشوار است. دوم تا زمانی که ما حکومتداری خوب ایجاد نکنیم نمیتوانیم توقع شکوفایی داشته باشیم؛ بنابراین، نسپردن کار به اهل، یکی از چالشهای دیگر به شمار میرود. میدانید که در افغانستان علیه تروریسم مبارزه صورت میگیرد، اما مبارزهای که تروریسم را از بین ببرد وجود ندارد. یعنی ما فاقد نهادهایی هستیم که از نظر ایدئولوژیک بتواند طالبان را خلع سلاح کند.
س: فکر میکنید جامعهی افغانستان امروز اجازه خواهد داد که دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و فقدان حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
ج: به نظر من هرگز. با تمام نارساییهایی که وجود داشته، حساسیت مردم نسبت به گذشته برای آموزش و پرورش بیشتر شده است. امروز مردم درک کردهاند که بدون استفاده از ظرفیت نیم جامعه، رسیدن به توسعه غیرممکن است. مردم این درک را پیدا کردهاند که کشورهایی که به توسعه رسیدهاند، همه (مرد و زن) زحمت کشیدند تا کشورشان پیشرفت کرد. افغانستان در عرصههای متعدد به حضور زنان نیاز دارد.
س: یک خاطره را که درآن حقوق بشری یکی از اعضای زن خانواده یا آشنایان شما (خواهر، مادر، همسر، خاله، عمه) نقض شده، تعریف کنید؟
ج: به صورت شخصی چنین خاطرهای ندارم، ولی به صورت عمومی چنان مواردی در جامعهی ما دیده میشود. همیشه میگویند که پشت موفقیت یک مرد، یک زن نهفته است، ولی هیچگاه نمیگویندکه پشت موفقیت یک زن، دست کی نهفته است؟ من میگویم پشت موفقیت زن فقط دست خودش نهفته است. نه ذهنیت مردسالارانهی ما از پیشرفت انسانی زن حمایت میکند و نه راهبردها و قوانینی وجود دارد که فرصتها را برای انکشاف مساوی زن مساعد سازد.
س: سه عامل بازدارنده در مقابل مشارکت زنان در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟
ج: در افغانستان ذهنیت مردسالارانهای است که بالای کارکردهای اجتماعی زنان و مردان اثر منفی دارد و بالای عرصههای فرهنگی حضور زنان تأثیر بسیار منفی میگذارد. موضوع خیابانآزاری یکی از مهمترین موضوعها است. معضل تبعیض علیه زنان در ادارههای دولتی یکی از چالشهای دیگر است. امروز اگر خانوادهها اراده داشته باشند که زنان را برای کار به بیرون از خانه بفرستند، نگران وضعیت اجتماعی استند؛ چون مصونیت اجتماعی نیست. وقتی قانون منع خشونت علیه زنان به چالش کشیده میشود، نشاندهندهی ضعف دولتمردان در عرصههای مختلف برای حمایت از زنان است. با تمام نارساییها زنان توانستند به یک سلسله دستاوردها (کار، آموزش و پرورش و تحصیلات) و پیشرفتها نایل بیایند؛ که البته اینها قناعتبخش نیست.
س: سه مطالبهی عمدهی زنان بهطورکلی چیست؟
ج: باید زنان افغانستان از نظر توانمندی به جایی برسند که تبدیل شوند به واقعیتی غیرقابلانکار؛ ولی امروز متأسفانه نسبت به زنان یک دیدگاه عددگرایانه وجود دارد، نه دیدگاه مبتنی بر ظرفیت. همواره تأکید میشود که مثلاً باید چهار زن درکابینه باشد؛ اما به باور من این بسنده نیست؛ باید ظرفیت زنان تاحدی بلند برود که اکثریت کابینه را تشکیل دهند. متأسفانه در قانون شورای ولایتی شاهد عقبگرد بودیم؛ یعنی ۲۵ درصد حضور حتمی زنان در این ساختار مطرح بود، اما شاهد هستیم که اکنون ۲۰ درصد حضور دارند. باید سیاست تبیعض مثبت در قبال زنان عملی شود تا بعد از آن شاهد توازن میان مرد و زن باشیم. دولت افغانستان باید در زمنیهی مبارزه با قرائتهای تندروانهی دینی اقدام جدی کند. اگر فهم دینی مردم متحول نشود، ما هرگز شاهد تحول فرهنگی و اجتماعی در افغانستان نخواهیم بود.
س: منابع و مراکز قابل اتکا در داخل افغانستان برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان کجاها هستند؟
ج: با وصف چالشهایی که گفته شد، حمایت گستردهی جامعهی جهانی بهعنوان فرصت خوب برای زنان مطرح است و بالای جامعه تأثیر میگذارد. حضور رسانههای آزاد، جامعهی مدنی نسبی، نهادهای دانشگاهی و نهادهای تعلیمی فرصتهایی استند که اکنون در اختیار زنان است. به رسمیت شناخته شدن حقوق مساوی مرد و زن، فرصت است. دولت هم باید در چند زمینه کارهای مشخص انجام دهد: برای مبارزه با قرائتهای تندروانهی دینی ساختارهایی ایجاد شود که برداشتهای مردم را از دین متحول کند. باید روشنفکران دینی فهم نو از دین را ارایه کنند و از سوی دولت حمایت شوند، تا بتوانند که تروریستان را از نگاه دینی خلع سلاح کنند.
س: برای دختر خود چه آرزویی دارید؟
ج: آرزو دارم که فرصتها را برایشان مساعد بسازم، تا خودشان ظرفیت انتخاب را در تمام زمینهها پیدا کنند. آرزو دارم زمینهای برایشان فراهم کنم که در رشتهی مورد علاقه خود درس بخوانند.
س: با توجه به صحبتهایی که انجام دادید، درحوزهی خصوصی و عمومی یعنی فعالیتهای مدنی وحرفهای برای رفع موانع ذکر شده منجمله، تبعیض چه کردهاید و چه میکنید؟
ج: من سه فرزند دارم که خوشبختانه هر سهشان دختر استند و هرگز آرزوی داشتن پسر را نکردهام. البته داشتن پسر برایم غیرقابلقبول نیست؛ زیرا هر دو انسان هستند و نباید حس کنند که دیدگاههای مبتنی بر تبعیض در بین پدر و مادرشان وجود دارد. همین که فرزند حس کند والدینش آرزوی پسر دارند، از نظر روانی، روحیهی منفی بالای کودک میگذارد. در محلهای کاریام، زمینه را طوری مهیا کردهام که فرصتها را، انسانی و مساویانه برای همکارهایمان بخصوص زنان، مساعد بسازیم تا رشد کنند. تلاش کردم هیچ محدودیتی در دفتر برای زنان وجود نداشته باشد. هر همکاری که استخدام میکنیم، در گام نخست، احترام گذاشتن به زن را بهعنوان کلیدیترین مسألهی حضور او یادآور میشویم. این مبنای حضور کارمندان ما بوده است.