صالح محمد خلیق، رئیس اطلاعات و فرهنگ بلخ علاقهمندی جوانان به تحصیل دانش را نشانهی امید آنها به آینده میداند و میگوید: افغانستان در گذشتهها فرهنگ خیلی قوی داشت، از جمله فرهنگ جوانمردی و عیاری که در میان مردم ما بود، ولی رفتهرفته این فرهنگ کمرنگ شد. باید آن فرهنگ یکدیگرپذیری و صمیمیت دوباره احیا شود.
لطفاً خودتان را معرفی کنید.
صالح محمد خلیق هستم، رئیس اطلاعات و فرهنگ ولایت بلخ.
یک یا دو خاطرهی مهم را که در آن حقوق بشری شخص شما نقض شده و در زندگیتان تأثیرگذار بوده، تعریف کنید.
در گذشتهها مردم زیاد متوجه نقض حقوق بشریشان نمیشدند. همه خیال میکردند که حقوقشان تأمین است. بعد از شناسایی حقوق بشر در افغانستان، حالا متوجه میشویم که نقض حقوق بشری یعنی چه؟ با توجه به این، در زمان طالبان ما دارای هیچ نوع حقوق بشری نبودیم. حتی در آن زمان سودایی که از بازار میخریدیم، از سوی آنان مورد بازرسی قرار میگرفت که مخالف قوانین امارت نباشد.
سه دستاورد مهم دوران جدید چه بوده است؟
یکم دموکراسی است؛ با وجود اینکه مردمسالاری به صورت درستاش در این کشور نهادینه نشد. دوم، آزادی بیان و رسانهها است که دستاورد خوبی در این دوران به حساب میآید. سوم آموزش و پرورش است که در این دوران زمینه مساعد شد که دروازههای مکاتب بر روی نسل جوان گشوده شود.
چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و آن را بهعنوان نوآوری، ابتکار مثبت و یک چیز خوب ارزیابی میکنید؟
بیشترین چیزی که در این دوران اعتماد مرا جلب میکند، دانش و تحصیلات جوانان است. بدون شک جوانان خیلی علاقهمند به تحصیلات و دانشهای جدید هستند و این مسأله امیدواری را نسبت به آیندهی کشور افزایش میدهد.
مهمترین ترس امروز شما چیست؟
ترس ما بیشتر از ناامنی و به قدرت رسیدن دوبارهی طالبان است. نگران این هستم که زیر نام صلح به طالبان امتیازدهی صورت بگیرد.
از نظر شما سه چالش بزرگ ساختاری، اجتماعی و فرهنگی پیش روی افغانستان چیست؟
از نگاه ساختار سیاسی، خیلی بهتر میبود که نظام سیاسی افغانستان «جمهوری پارلمانی» میشد. بهتر بود افغانستان یک نسختوزیر انتخابی میداشت که کارهای حکومت را پیش میبرد و رئیسجمهوری در رأس دولت قرار میداشت. در این زمینه در گذشتهها نیز تجربههایی وجود داشت و دههی دموکراسی در دورهی ظاهرشاه نمونهی آن است. دوم، کشورهای بیرونی گمان میکنند که ساختار اجتماعی افغانستان قبیلهای است، در حالیکه مسألهی «قبیلهای» بودن ساختار اجتماعی در افغانستان مربوط به یک قوم است نه همهی اقوام. اکثر اقوامی که در اینجا زندگی میکنند، متمدن هستند و میتوانند ساختارهای خود را با مؤلفههای دموکراسی عیار بسازند. افغانستان در مجموع باید از این ساختار بیرون شود. سوم، افغانستان در گذشتهها فرهنگ خیلی قوی داشت، از جمله فرهنگ جوانمردی و عیاری که در میان مردم ما بود، ولی رفتهرفته این فرهنگ کمرنگ شد. باید آن فرهنگ یکدیگرپذیری و صمیمیت دوباره احیا شود. همچنان یکی از عمدهترین مشکلات پیش روی افغانستان، شفاف نبودن و تقلبها در انتخابات است. باید در زمینهی افراد کمیسیون تجدید نظر صورت بگیرد، تا شاهد تقلبهای بیشتر نباشیم.
آیا فکر میکنید جامعهی افغانستان امروز اجازه خواهد داد که دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
باوجودی که مردم ما با مشکلات زیادی روبهرو هستند، با توجه به علاقهمندی مردم نسبت به تحصیل و آموزش فرزندانشان، خود مردم علاقهمندی خاص به آموزش و پرورش دارند. ممکن است در برخی جاها مکاتب بهصورت موقت بسته شود؛ اما فکر نمیکنم دوباره مکاتب بر روی دختران این کشور بسته شود؛ همچنان که دیگر شاهد عدم حضور زنان در جامعه نخواهیم بود.
مشکلات پنج دورهی انتخابات از نظر شما چه بود؟
مشکلات در هر کشوری که انتخابات برگزار میشود، وجود دارد؛ اما در هر کشور بهانواع مختلف حضور خواهد داشت. مثلاً در کشورهای پیشرفته هم میتواند تقلب وجود داشته باشد. پیشنهاد میکنم محدودیتهای بیشتری ایجاد شود تا تنها کسانی که واجد شرایط هستند کاندیدا شوند.
با توجه به تجارب گذشته، انتخابات آتی پارلمانی را چگونه ارزیابی میکنید؟
انتخابات پیش رو شاید بسیار گرم و داغ باشد. ممکن است گروهها و نهادهای مختلف حضور داشته باشند. این گروهها از راه تقلب یا زور ممکن است مداخله کنند.
یک خاطره را که در آن حقوق بشری یکی از اعضای زن خانواده یا آشنایان شما، خواهر، مادر، همسر، خاله، عمه نقض شده، تعریف کنید؟
گاهی شاهد بودیم که یکی از اعضای خانوادههای نزدیکمان مورد رفتارهای خشونتآمیزی از سوی شوهرش قرار گرفته است. گاهی به این خشونتها از سوی مراجع ذیربط رسیدگی صورت گرفته و گاهی هم رسیدگی صورت نگرفته است. همچنین بارها دیدهام که حقوق شماری از دوستان و همکارهایم، نقض شده و نتوانستند از حقوق بشریشان استفاده کنند.
سه عامل بازدارندهی ساختاری، اجتماعی و فرهنگی در مقابل مشارکت زنان در عرصههای اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟
یکی رسم و رواجهای ناپسند در میان جامعه و خانوادهها، دوم کم بودن سطح باسوادها در میان خانمها و سوم، تبعیض علیه زنان؛ مثلاً کسانی را میبینیم که تحصیلیافته هستند، ولی مسألهی زنان را دستکم میگیرند.
به نظر شما سه مطالبهی عمدهی زنان بهطور کلی چیست؟
اول اینکه زنان مانند مردان به حقوق اولیهشان دسترسی داشته باشند. دوم، از نگاه اقتصادی زنان باید به خودکفایی برسند، تا بار دوش دیگران نشوند. برای رسیدن به این خواستشان، باید زمینه برایشان مساعد شود که استقلال اقتصادی پیدا کنند. سوم، دسترسی زنان به آموزش و تحصیلات عالی است. تا زنان باسواد نشوند، از حقوقشان آگهی نمییابند و همچنین به حقوقشان نمیرسند.
منابع و مراکز قابل اتکا در داخل افغانستان برای پیشبرد حقوق و مطالبات زنان چه کسانی هستند؟
در قانون اساسی و سایر قوانین دیگر افغانستان حقوق زنان روشن شده است، اما دولت باید از زنان حمایت کند، تا به حقشان بهصورت مطلق دست یابند. دوم، نهادهای مدنی و شبکههایی که در دفاع از حقوق زنان فعالیت میکنند، نقششان خیلی مهم است. اینها میتوانند با شیوههای مختلف برای مشارکت زنان همکاری کنند. سوم، نهادهای بینالمللی هم میتوانند نقش خوبی در این راستا ایفا نمایند.
در حوزهی خصوصی و عمومی یعنی فعالیتهای مدنی و حرفهای خود برای رفع موانع ذکر شده منجمله تبعیض چه کردهاید و چه میکنید؟
در خانوادهی ما هیچ نوع تبیعض میان مرد و زن نیست. زنان خانوادهی ما مثل سایرین از حقوقشان برخوردار هستند و در حوزهی کاری همیشه به خانمها امتیازات مثبت قایل بودم و هستم.
مصاحبهگر: بیژن برناویچ