«حقوق زنان و جوانان درسایه بحرانهای سیاسی و اجتماعی» عنوان ۱۷۲مین گفتگوی پلی میان نخبگان و شهروندان است که در تاریخ ۱۷ دسامبر ۲۰۱۶ مطابق با ۲۷ آذر ۱۳۹۵ به میزبانی بنیاد آرمانشهر در دانشگاه “کاتب” شهر کابل برگزار شد. در این نشست ۲۱۰ نفر از نخبهگان و دانشگاهیان حضور به هم رساندند. پس از انجام سخنرانیها و پرسش و پاسخ با مخاطبان، کتابهای آرمانشهر میان مشارکتکنندهگان به شکل رایگان توزیع شد.
در این میزگرد شاهگل رضایی، عضو پارلمان، فررام، رئیس دفتر ساحوی کمیسیون مستقل حقوق بشر در کابل، دکتر م. موسی جعفری، استاد دانشگاه کاتب، اجمل بلوچزاده، فعال سیاسی، حمیرا ثاقب، رئیس خبرگزاری صدای زن افغان، به ترتیب به موضوعهای «اقدامات عملی حکومت وحدت ملی در زمینهی مشارکت سیاسی زنان»، «حق کار و حق رهایی از فقر زنان و جوانان»، «از بیسوادی تا جنگ و از جنگ تا بیسوادی»، «آسیب شناسی عملکرد حکومت در مقابله با بحران های اجتماعی؛ آموزش و پرورش، اعتیاد، اشتغال و فقر» و «حقوق مدنی زنان و جوانان در جنگ و ناامنی» پرداختند.
پیش از سخنرانیها، داکتر احمدی، مسوول بخش تحقیق دانشگاه کاتب ضمن خوشآمدگویی به اشتراک کنندگان و قدردانی از آرمانشهر بابت دایر کردن این برنامه گفت: «باآنکه با بحران های سیاسی و اجتماعی متعددی در گیر هستیم به آن معنا نیست که حقوق را نادیده بگیریم. در همه شرایط سخت و بحرانی آسیب پذیرترین قشر، زنان و کودکان هستند.» وی همچنین از همکاری با آرمانشهر در برگزاری این نشست ابراز خوشحالی کرد.
شاه گل رضایی به عنوان نخستین سخنران گفت که طی دو سال اخیر وضعیت افغانستان بسیار سخت و درگیر بحرانهای سیاسی و اجتماعی شده است: «چالش هایی میان پارلمان و دولت وجود دارد. بحران هایی میان ریس جمهور و ریس اجراییه و مثال های دیگری که بیانگر بحرانهایی است که ما با آن درگیر هستیم. اگر بخواهیم مشخص در مورد موضوع مشارکت سیاسی زنان صحبت کنیم؛ معرفی یک زن به عنوان عضو استره محکمه با وجودی که رای اعتماد نگرفت، نشان دهندهی داد اقدام عملی صورت گرفته است و همچنان نفس معرفی یک زن در شورای عالی ستره محکمه خود یک اقدام جدید و خوب است. چهار خانم وزیری که داریم خود یکی از اقدام های خوب حکومت است. اینکه این زنان چگونه شایستگی از خود نشان میدهند، حرف جدا است. همچنان در این حکومت ما دو والی زن را داریم، ۹زن دیگر در بخش معینیت ها داریم، که در حوزه های مهمی چون وزارت ترانسپورت و معدن کار می کنند.»
به باور رضایی با تمام این دستآوردها، هنوز با حضور گروههای تروریستی و ناقضان حقوق بشر در افغانستان مواجه هستیم که نمی توان آن را نادیده گرفت: «دستآوردهای زنان هنوز در جامعه شکننده است. قضیه فرخنده، شکریه تبسم، قضیههای ولایت های سرپل، غور و… این قضیههایی است که به طور مستقیم بر مشارکت زنان در حوزه های سیاست تاثیر میگذارد.»
این نماینده پارلمان در ادامه صحبتهایش حضور و سهم فعلی زنان را در حکومت افغانستان ناکافی دانست. او معتقد است حضور مطلوب زنان در حکومت نیازمند برنامههای اساسی و درازمدت است و نباید زنان را تنها از دریچه کابل نگریست:«نباید حقوق زنان را در ۲۷فیصد حضور زنان در پارلمان، ۴ وزیر و چند سفیر زن خلاصفه کرد. بلکه مشکلهای زنان را در حوزههای خودسوزی در هرات و سنگسارهایی که صورت میگیرد نیز باید مدنظر قرار داد. باید کاری کنیم که این سهمها نه تنها شکننده نباشد بلکه مثل فرهنگ، نهادینه شود.»
او با اشاره به اینکه در کنار کمک های مالی و حمایتی حکومت، بیشترین تاکید جامعه جهانی به زنان و کودکان است، در رابطه به نوع نگاه و برخورد با حقوق زنان گفت که با در نظر داشت نهادهایی که در حوزه زنان فعال هستند، بعد از پانزده سال هنوز شاهد شکل گیری جنبش سرتاسری زنان که بتواند مدافع واقعی حقوق آنها باشد، نیستیم: «هنوز نوع نگاه به حقوق زنان و فعالیت ها پروژهای است. زنان تحت عنوان های حفاظت از ارزش ها، تعالیم وعفت اسلامی در گوشه های کشور دُره زده میشوند. در حوزه صلح و گفتوگوهای ملی حضور زنان نادیده گرفته میشود. مشارکت و جمعیت های سیاسی و حزب های سیاسی و همچنین تصمیمگیریهای کلان ملی هنوز شدیدا مردانه است.» راهحل رضایی برای این مساله تغییر بسترهای فکری جامعه است.
احد فرزام، رییس دفتر ساحوی کمیسیون مستقل حقوق بشر، سخنران دیگر این برنامه بود که به مساله «حق کار و حق رهایی از فقر زنان و جوانان» پرداخت. این فعال حقوق بشر با استناد به سندها و قانون های بین المللی، کار و اشتغال را حق مسلم بشری دانستکه هم مصداق حقوق اقتصادی است و هم اجتماعی؛ زیرا کار و اشتغال یکی از پیش نیازهای زندگی مستقل و آبرومندانه است: «با تامین این حقوق، می توانیم به امنیت اجتماعی، ثبات سیاسی، عدالت و دیگر حقوق بشری برسیم. ماده ۶میثاق بین المللی حقوق اقتصادی فرهنگی واجتماعی، این حق را به رسمیت شناخته است و دولت ها را مکلف کرده که این حق را به شهروندان شان تامین و قابل دسترس کنند.»
او در ادامه به نقل از همین ماده میثاق، حق کار را به دو حوزه تقسیم کرد که حق ازادانه انتخاب شغل و حق داشتن شغل در بدل مزد و یا معاش است. او با استناد به ماده ۴۹ قانون اساسی، گفت که این حق زمانی تامین است که فرد آزادانه و مطابق خواست خودش شغل انتخاب کند و زمانی معنا دارد که فرد در برابر کارش، مزد و معاش دریافت کند. به گفته او با در نظر داشت مشارکت قابل ملاحظه زنان در حوزه اشتغار همچنان کار با مزد در انحصار مردان است و زنان به فعالیتهایی مشغول هستند که نه مزد مناسبی دارد، نه امنیت شغلی.
به روایت فرزام، تحقیق های کمیسون مستقل حقوق بشر نشان میدهد که زنان افغانستان مشخص و محدود در عرصه های شغلی زراعت، دام داری، صنعتهای دستی و تجارتهای کوچک مشغول اند که در این عرصه ها نیز دچار مشکل های زیادی چون نبود امکانات، عدم دسترسی به تکنالوژی و به سرمایه و بازار هستند.
او همچنین فقط معیشتی را بزرگترین مشکل سد راه جامعه افغانستان دانست که بیشترین قربانیان آن زنان و کودکان هستند. طبق تحقیقهای کمیسیون مستقل حقوق بشر افت تحصیلی، خشونت علیه زنان و انحرافهای اجتماعی و نقض کرامت انسانی پیامدهای همین فقر هستند. این فعال حقوق بشر در ادامه صحبتهایش راهکارهایی را که به عقیده او میتواند باعث برون رفت از معضل نقض حقوق کار زنان میشود، برشمرد.
به باور او تغییر ذهنیتهای عامه که نوع نگاه انسان، برخورد و رفتار او را تعیین میکنند نخستین راهکار است. به عقیده او داشتن احصاییهها و آمارهایی دقیق از وضعیت و شرایط زنان میتواند راهکار دوم باشد. راهکار سوم دادخواهی نهادها و جوانان برای تامین حقوق بشر با توسل به مکانیزمهای بینالمللی حقوق بشر و تعهدهای ملی و بینالمللی دولت افغانستان است.
موسی جعفری، سخنران دیگر این برنامه بود که درباره «از بیسوادی تا جنگ؛ از جنگ تا بیسوادی» صحبت کرد. او ابتدا در تعریف امروزی سواد گفت: «سواد، تنها خواندن و نوشتن نیست و باید در تفکر سنتی باید تغییر آورد. سواد امروزی مجموعه مهارتهایی است که ارتباطات فرد را در جامعه ارتقاع میٔهد و به ارزشمندی میرساند. ممکن است کسی خواندن و نوشتن بداند ولی بیسواد باشد. میتوان این سواد را طبق تعریف یونسکو به سواد احساسی و عاطفی، رسانهای، مالی، علمی و فنی و آموزش و پرورش تقسیم کرد.برای باسواد شدن باید حداقل این سوادها در حدی باشد که زندگی اجتماعیبا درایت مدیریت شود.»
به گفته او در افغانستان پس از ۱۵ سال، سوال دیروز که علم بهتر است یا سیاست؟ به سوال «علم بهتر است یا جنگ؟» تبدیل شده است که قابل تعمق و فلسفی است. اما او عقیده دارد که ۶۰فیصد شهرورندان بی سواد عنوان هستند. او به نقل از «فوکو» میگوید که هر گفتمان، قدرت دارد: «در افغانستان نیز جنگ چهل ساله، هنوز از گفتمان قوی و قدرتمند برخوردار است. بنابراین ما در افغانستان هنوز کسانی را داریم که گفتمان جنگ و خشونت دارند و دوست دارند این گفتمان را زنده نگه داشته و از آن بهره بگیرند. اما در مقابل، ما گفتمان نرم دانش را در پیش گرفتیم.» به باور او گفتمان دانش برای اینکه اثرگذار باشد، باید قدرتمند شود و قدرت خلق کند. در حالیکه بعد از ۱۵ سال آموزش و معارف نیز به فساد آلوده شد و مکتبها و معلمهای خیالی به وجود آمد. برای رسیدن از جنگ به سواد باید دانش را به گفتمان قوی مبدل کرد.
اجمل بلوچ زاده سخنران دیگری بود که پیرامون بحران های اجتماعی و عملکرد حکومت در برابر این بحران صحبت کرد. به باور او حقوق اولیه زنان و جوانان مانند کار، تحصیل، مشارکت، مزد برابر، بهداشت، مالکیت، آرامش و امنیت، ازدواج و حتی اوقات فراغت باید در سایه دو بحران سیاسی و اجتماعی بررسی شوند.
بلوچزاده بحران اجتماعی را چنین تعریف کرد: «زمانیکه تبادل عمومی و زندگی اجتماعی به دلیل عدم سازگاری سازمان های اجتماعی با هم دیگر یا به خاطر ناتوانی موسسه های اجتماعی در تحقق هدف های ساخت ها و نهادهای اجتماعی بوجود آید، بحران شکل می گیرد».
به باور این کنشگر گاهی خود ساختارهای اجتماعی به جای کارایی اجتماعی، خود معضل میشوند و بحران خلق می کنند. بلوچزاده با مثالی از نهاد خانواده، دین، اقتصاد و سیاست گفت گاهی خانوادهها به جای تربیت کادرهای کارآ و به درد بخور به مشکل تبدیل میشوند. همچنان نهاد دین که گاهی به جای انسانساز بودن مولد افراطیگری و تروریست میشود.
به عقیده او اگر دولت بخواهد، بحرانهایی چون فقر یا اعتیاد قابل جبران هستند ولی وقتی چندین عامل و بحران با هم جمع میشوند بحران عمومی اجتماعی به وجود میاید که در این حالت، نهادهای اجتماعی و ساختارهای آن اسیب دیده و انتظارها و توقعها از نهادهای اجتماعی بیشتر میشود. در این مرحله مدیریت و کنترل وضعیت دشوار خواهد شد. در چنین شرایطی بحرانهایی چون افت اعتماد اجتماعی، ضعف و زوال جامعه مدنی، گسست میان نسل قدیم و جوانا، فقدان رسیدگی به موقعیت زنان، تنش میان سنت و مدرنیته، فرار مغزها، تمرکز جمعیت در شهر، بحران مهاجرت، گسترش بیهویتی، فقدان استفاده از ظرفیتهای جوانان، بر هم خوردن رابطه میان نهادهای دین، خانواده و آموزش و پرورش، سیاست و اقتصاد و حضور ایدئولوژیهای گوناگون نمونهای از بحرانهای اجتماعی هستند.
بحران سیاسی بخش دیگری از صحبتهای این کنشگر سیاسی بود که از فقدان هماهنگی و توازن قدرت یاد کرد. و در جمعبندی گفت که وضعیتهای موجود و بحرانهایی که یاد شد مانع اجرایی شدن حقوق زنان و جوانان است: «اگر بخواهیم از وضعیت بحران خارج شویم باید در کنار آن، به پدیدهای به نام مدیریت بحران بپردازیم.»
آخرین سخنران این میزگرد حمیرا ثاقب بود. به گفته او در صورت انجام بررسی، با زنانی مواجه خواهیم شد که وضعیت آنها بسیار بدتر، فقیرتر، محرومتر و مظلومتر از تصورات ما است: «با انکه دولت افغانستان با سندهای بین المللی متعهد شده است، اما زنان افغان هنوز در برترین و نامطلوب ترین وضع مواجه است.»
ثاقب نیز مثل رضایی معتقد است که زنان افغانستان را نباید فقط از دریچه شهر کابل یا شهرهای بزرگ دیگر دید. او با اشاره به سقوط شهر قندز یادآور شد زنان حتا با تجاوز انتقام جویانه قربانی میشوند یا زنانی هستند که شوهرانشان طالب اند. آنها نیز زن افغان و قربانی خشونت و جنگ هستند. وی همچنین بحران هویت زنان را در افغانستان یکی از معضلات عظیم نیمی از جمعیت این کشور دانست و ابراز تاسف کرد که هنوز هیچ دادگاهی در جهان وجود ندارد که شرایط زنان را در جنگ بررسی کرده باشد.
او همچنین تاکید کرد که مساله زنان هنوز فقط مساله خود زنان است و نه تمام انسانها. در حالیکه مسایل مربوط به زنان هم به مرد و هم به زن مرتبط میشود و معضل تمام جامعه است. از طرفی به باور او خوب است که به زنان با نگاه آکادمیک نگریست تا ابتدا مساله یابی شود و بعد مساله زدایی.
در پایان برنامه کتابهای زیر میان مشارکتکنندگان توزیع شد.
- نام کتاب،مولف کتاب، تعداد توزیع شده
- لباس جدید امپراتور ۱۵۰ جلد
- نور در زیر شیروانی ۱۵۰ جلد
- حقوق کودکان به زبان ساده ۱۵۰ جلد
- مسافر کوچولو ۱۵۰ جلد
- فرهنگ و نقد فمینیستی ۱۵۰ جلد
- سیاست نامه ۱۲/۱۳ ۵۰ جلد
- سیاست نامه ۴/۵ ۵۰ جلد
- فرودستی جنیست ۵۰ جلد
- ماهی سیاه کوچولو ۱۵۰ جلد
- سه زن هراتی ۱۰ جلد
مباحث نظری فمینیسم ۳۰ جلد