“راهنمای اصل تکمیلی بودن: معرفی نقش دادگاه‏‌های ملی و دادگاه بین‏‌المللی جزایی در پیگرد جنایت‏های بین‏‌المللی” عنوان سیاست نامه ایست که به تازگی از سوی انتشارات آرمان شهر منتشر شده است.

مقدمه

مبارزه با معافیت از مجازات

تشکیل دادگاه بین‏‌المللی جزایی نشانه‌‏ی نقطه‏‌ی اوج سفری طولانی است که مبارزه با معافیت از مجازات نام گرفته است. لوئی ژُوانِه در گزارشی به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل در سال ۱۹۹۷ چهار مرحله از این مبارزه را از دهه‌‏ی ۱۹۷۰ تا پایان هزاره مشخص کرده است. مرحله‏‌ی نخست ـ که به‏‌طورِ عمده سازمان‏‌های جامعه‏‌ی مدنی در آمریکای لاتین هدایت می‏‌کردند ـ در پی تضمین حقوق زندانیان سیاسیِ گرفتار در چنگ رژیم‏‌های سرکوب‌گر بود. مرحله‏‌ی دوم در دهه‏‌ی ۱۹۸۰ بود که دولت‏‌ها اعطای عفوهای گسترده برای جلوگیری از پیگرد را آغاز کردند و در واکنش به آن سازمان‏‌های قربانیان سازمان‏‌یافته‏‌تر و پرسروصداتر شدند. مرحله‏‌ی سوم در نتیجه‏‌ی توافق‏‌های صلح و فرایندهای دمکراتیک سازی ناشی از پایان جنگ سرد پدیدار شد که مسایل مربوط به معافیت از مجازات در آن نقش مهمی داشت. مرحله‏‌ی چهارم پختگی دادگاه‏‌های منطقه‏‌ای حقوق بشر و نظام‏‌های بین‏‌المللی محافظت از حقوق بشر، تصمیم‏‌هایی در زمینه‏‌ی ممنوع کردنِ مقررات عفو و اصرار بر پیگرد جنایت‏‌های مهم را به همراه داشت.

با وجود این‌که ژُوانه به این موضوع اشاره نمی‌‏کند، شورای امنیت سازمان ملل در ۱۹۹۳ و ۱۹۹۴ دادگاه‏‌های ویژه‏‌ی یوگسلاوی سابق و رواندا را تشکیل داد. تشکیل آن‏ها (که به‏‌خاطر اختلاف‏‌های سیاسی در شورای امنیت طی جنگ سرد ممکن نمی‌‏بود) نشانه‏‌ی تغییر مهمی در بالاترین سطح سیاسی بود. به نوعی، حکومت‏‌ها به این تشخیصِ جامعه‏‌ی مدنی و نهادهای حقوق بشری در سراسر جهان رسیده بودند که معافیت از مجازات در مورد جنایت‏‌های مهم قابل پذیرش نیست و به‏‌طورِ کلی تهدیدی برای صلح و دمکراسی به شمار می‌‏رود. در این چارچوب بود که گفت‏‌وگوها در باره‏‌ی تشکیل دادگاه دائمی بین‏‌المللی جزایی در اواسط دهه‌‏ی ۱۹۹۰ آغاز شد.

تهیه‌ی اساسنامه رم

اساسنامه‌‏ی رُم دادگاه بین‏‌المللی جزایی عهدنامه‏‌ای است که دادگاه بین‌‏المللی جزایی را تشکیل داد. این اساسنامه که ۱۲۰ کشور آن را در جولای ۱۹۹۸ امضا کردند، چهار سال پس از آن در سال ۲۰۰۲ به اجرا درآمد. این عهدنامه دادگاه بین‌‏المللی جزایی را تشکیل داد و در عمل نظام تازه‏‌ای را برای رسیده‏‌گی به فاحش‌‏ترین جنایت‏‌ها پایه گذاشت: جنایت‏‌های جنگی، جنایت‏‌های ضدّ بشریت و نسل‏‌کُشی. دادگاه برای کمک به جلوگیری از جنایت‏‌های مهم از طریق پایان دادن به معافیت از مجازات برای آن‏ها تشکیل شد.

در کانون این نظام تازه‌‏ی قضایی این نظر قرار دارد که در وهله‏‌ی نخست و پیش از هر چیز، دادگاه‏‌ها باید در سطح ملی به جنایت‏‌های مهم رسیده‏‌گی کنند. دادگاه بین‏‌المللی جزایی تنها در شرایط بسیار محدودی به دعواها رسیده‏‌گی می‏‌کند. اساسنامه‏‌ی رُم در ماده‏‌ی نخست می‏‌گوید که دادگاه بین‏‌المللی جزایی مکمل صلاحیت قضایی ملی خواهد بود. منشأ واژه‏ای که اغلب در ارجاع به نظام اساسنامه‏‌ی رُم به‏‌کار می‏بریم از این جاست.

دست‌کم چهار دلیل برای نظام تکمیلی وجود دارد: ۱) از متهم در صورتی که در دادگاه‏‌های ملی مورد پیگرد واقع شده باشد محافظت می‏کند؛ ۲) در اجرای صلاحیت کیفری به حاکمیت ملی احترام می‏‌گذارد؛ ۳) می‌‏تواند کارآمدی بیشتری را فراهم کند چون دادگاه بین‏‌المللی جزایی نمی‏‌تواند به همه‏‌ی جنایت‏‌های مهم رسیده‏‌گی کند؛ ۴) مسوؤلیت را به عهده‌‏ی حکومت‏‌ها می‏‌گذارد تا با انجام وظیفه‏‌ی خود بر اساس حقوق بین‏‌المللی و ملی در مورد جنایت‏‌های مهم تحقیق کنند و آن‏ها را مورد پیگرد قرار دهند (یعنی، مسأله فقط کارآیی نیست بلکه قانون، خط‏‌مشی و اخلاق است.)

دادگاه بین‏‌المللی جزایی در سال ۲۰۰۳، یک سال پس از به اجرا درآمدن اساسنامه‏‌ی رُم، آغاز به کار کرد.

یکی از نکات تعجب‌آمیز که در دهه‏‌ی اخیر اهمیت یافته، توجه ویژه به اصل تکمیلی بودن و نیز اغتشاش مربوط به آن است. با گذشت زمان، بیشتر آشکار شده که این موضوع اگر مهم‏ترین موضوع در اساسنامه نباشد، یکی از مهم‏ترین موضوع‏‌هاست. درک از آن، آن‏چه دادگاه بین‏‌المللی جزایی در این زمینه انجام می‏‌دهد، آن‏چه دولت‏مردان ملی انجام می‏‌دهند و آن‏چه جامعه‏‌ی مدنی بایستی انجام دهد، همه‏‌گی جنبه‏‌های مهمی در بحث مربوط به عدالت برای قربانیان در پی ارتکاب جنایت‏‌های بسیار مهم شده ‏اند.

هدف از این کتابِ راهنما

این کتابِ راهنما با قصد توضیح مسایل اساسی قانون و رویه‏‌ی مربوط به اصل تکمیلی بودن برای اشخاصی است که کارشناس حقوقی نیستند. مخاطبان آن سازمان‏های جامعه‏‌ی مدنی غیر متخصص در زمینه‏‌ی مسایل دادگاه بین‏‌المللی جزایی یا حقوق کیفری، نماینده‌‏گان قربانیان، دانشجویان، روزنامه‌‏نگاران، نظرسازان و اشخاص دیگری هستند که به عدالت در مورد جنایت‏‌های مهم علاقه دارند و مایل هستند مسایل پایه‏ای حقوقی و نیز چارچوب گسترده‌‏تر موضوع‌‏های مربوط به اصل تکمیلی بودن را بفهمند. این کتاب متن درسی حقوقی نیست و هدف پرداختن به شیوه‏‌ی تحقیقی مشروح به کلیه‏‌ی جنبه‌‏های این موضوع پیچیده را دنبال نمی‏‌کند. با وجود این، پرداختن به مقررات حقوقی اصل تکمیلی بودن و اظهارات دادگاه بین‏‌المللی جزایی در باره‏‌ی آن تاکنون، بدون ورود فنی در موضوع غیرممکن است.

بخش اعظم این کتابِ راهنما توضیحی است و به‏طورِ کلی از ورود به بحث در باره‏ی نکات خوب و بد رأی‏ها و سیاست‏‌های دادگاه بین‌‏المللی جزایی پرهیز می‏کند. برای نمونه، این کتاب به موضوع نامنصفانه بودن یا نبودن توجه دادگاه بین‏‌المللی جزایی به امور در آفریقا نمی‏‌پردازد. با وجود این، امید بر این است که درک بهتر از کارکرد اصل تکمیلی بودن در عمل به نقدآمیزتر شدن و کاهش از جدلی بودن این بحث نیز کمک کند.

خواننده‏‌گان پس از خواندن این کتاب بایستی به درکی پایه‏‌ای از دادگاه بین‏‌المللی جزایی، اصل تکمیلی بودن، نحوه‌‏ی تصمیم‏‌گیری در باره‌‏ی موضوع‏‌های اصلی، مرحله‏‌های مختلف فرایند قابل طرح بودن دعوا در دادگاه بین‌المللی جزایی، پیامد آن برای نظام حقوقی ملی و برای عاملان ملی دیگر، از جمله جامعه‏‌ی مدنی و نماینده‌‏گان قربانیان، دست یابند.

شناسنامه:

 

کتابِ راهنمای اصل تکمیلی بودن:معرفی نقش دادگاه‌‏های ملی و دادگاه بین‏‌المللی

جزایی در پیگرد جنایت‏‌های بین‏‌المللی

نویسنده: پُل سایلز مرکز بین‏‌المللی عدالت انتقالی (ICTJ)، ۲۰۱۶

برگردان: خلیل رستم‌‏خانی

طرح جلد  و برگ آرایی: روح الامین امینی

سیاست‏نامه ۲۰

زیر نظر: گیسو جهانگیری و خلیل رستم‏‌خانی

انتشارات آرمان‏‌شهر

چاپ اول: ۱۳۹۶

شماره‌گان: ۱۰۰۰

حق چاپ محفوظ و مخصوص ناشر است