اهل علم و فرهنگ و هنر تاجیکستان با برگزاری مراسمی از یکصد و سی امین سالگرد تولد ابوالقاسم لاهوتی، شاعر انقلابی عصر مشروطیت ایران و از پایه گذاران ادبیات نو در تاجیکستان تجلیل کردند.
به این مناسبت روزهای ۱۳ و ۱۴ آذرماه (۴ و ۵ دسامبر) همایشی علمی در پژوهشگاه زبان و ادبیات فرهنگستان علوم تاجیکستان و برنامه ای فرهنگی در تئاتر لاهوتی شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، برگزار شد. اولین تئاتر حرفه ای تاجیک که خود لاهوتی از پایهگذارانش بود و در زمان زندگی اش در سال ۱۹۳۴ به نام او مسمی شد.
ابوالقاسم الهامی، متخلص به لاهوتی در سال ۱۸۸۷ میلادی در شهر کرمانشاه در غرب ایران متولد شد و در سال ۱۹۵۷ در شهر مسکو درگذشت. لاهوتی دوران کودکی و جوانی خود را غالبا در ایران سپری کرد و در زمان انقلاب مشروطه (۱۹۰۵ تا ۱۹۱۱) و بعد از آن از پیشاهنگان شوروشها و مبارزات کارگری علیه استبداد بود.
او در سال ۱۹۲۱ میلادی رهبری شورشی در تبریز را که به نام “شورش لاهوتی خان” مشهور است، به عهده داشت و بعد از فرو نشانده شدن این شورش به اتحاد شوروی پناه برد. مدتی ور قفقاز و مسکو به سر برد و در سال ۱۹۲۵ به تاجیکستان سفر کرد و از پایه گزاران ادبیات نوین در این جمهوری سابق شوروی تبدیل شد.
‘همدم و همقدم عینی’
در برنامه مشترکی که وزارت فرهنگ، فرهنگستان علوم و اتحادیه نویسندگان تاجیکستان در تئاتر لاهوتی برگزار کردند، گفته شد که ابوالقاسم لاهوتی نه تنها از سرآمدان شعر و ادبیات نو تاجیکستان بود، بلکه در علم و معارف، تبع و نشر، تئاتر و موسیقی، سیاست و اجتماع هم نقش بارزی داشته است.
نظام قاسم، رئیس اتحادیه نویسندگان تاجیکستان، ضمن سخنرانی در این محفل از چگونگی تاجیکستان را کشف کردن لاهوتی و تبدیل شدن این جمهوری سابق شوروی به “وطن دوم” یا “امید دل رمیده” او” یادآور شد.
وی گفت: “آن زمان لاهوتی در دایرههای سیاسی شوروی که انقلاب ایران را کلید انقلابهای دیگر شرق می دانستند و برای سوسیالیستی کردن ایران می کوشیدند، مشهور بود و می توانست در هر گوشه ای از شوروی آسوده زندگی و کار بکند. ولی چنان که خود او در ترجمه حالش ذکر می کند، سخت است حال شاعری که از دیار خود، از خلق هم زبان خود دور افتاده باشد: “چون شنیدم که کشوری با نام تاجیکستان شوروی هست که در آنجا آثار فردوسی و سعدی را خلق همچون در ایرانِ من می خواند و عزیز می دارد، از پارتیا خواهش نمودم که مرا آنجا بفرستد.”
آقای قاسم افزود که لاهوتی در دوران تقدیرساز تقسیمات مرزی آسیای میانه که نزدیک بود تاجیکان بدون سرزمین بمانند، “همدم همقدم استاد عینی شد” که به تنهایی برای احقاق حقوق مردم تاجیک مبارزه میکرد. لاهوتی همراه با خود نخستین دستگاه چاپ را به جمهوری مختار تاجیکستان به ارمغان آورد.
نخستین دستگاه چاپ
رئیس اتحادیه نویسندگان تاجیکستان در این باره گفت: “چنانچه استاد عینی به قلم داده (نوشته) است، “لاهوتی به لای و چل غوتیده” برای خلق تاجیک (اولین) ماشین چاپ را که در حالت آن روز تاجیکستان (۱۹۲۵) از کوه طلا هم عزیزتر بود، آورده و برای تاسیس نشریات تاجیکی هم کوشیده است و مدیر نشریات هم بوده است.”
“بعدا لاهوتی مدیر شعبه ترغیبات و تشویقات کمیته مرکزی حزب کمونیست جمهوری و معاون وزیر معارف هم بود. کتابهای درسی هم نوشته است و در تاسیس مکتب و دارالفنونها نیز سهم ارزندهای گذاشته است.”
آقای قاسم افزود که لاهوتی در تالیف لیبرتوها که ژانری تازه در ادبیات فارسی و برای تئاترهای تاجیکستان بسیار مهم محسوب میشد، در ترجمه آثار نمایش نامه نویسان خارجی برای تئاترها، آموختن شیوه های بیان به هنرپیشگان، در نوشتن متن سرود و ترانه های مدرن و ساختن آهنگهای برای آنها نقش بارزی داشت.
به گفته آقای قاسم، لاهوتی نه تنها در رواج شعر و ادبیات و تربیت ادیبان جوان، بلکه در تاسیس اتحادیه نویسندگان تاجیکستان، برگزاری نخستین انجمن نویسندگان هم سهیم بوده است. وی رئیس افتخاری این اتحادیه اعلام شده بود و در نخستین انجمن نویسندگان اتحاد شوروی هم از نام انجمن ملی نویسندگان تاجیکستان سخنرانی کرده است.
‘ناجی شعر پارسی’
در همایش علمی که در پژوهشگاه زبان و ادبیات فرهنگستان علوم تاجیکستان برگزار شد، گلنظر کلدی، شاعر سرشناس و مؤلف سرود ملی تاجیکستان، گفت که او افتخار میراث بری از لاهوتی را دارد.
وی گفت “ملت تاجیک بسیار خوشبخت و سرافراز است که میراثبر چنین انسان بزرگ، استاد لاهوتی است. اما من میراث بر مخصوص هستم. استاد لاهوتی سال ۱۹۴۴ اولین سرود ملی تاجیکستان را نوشتند. بعد ۵۰ سال متن من سال ۱۹۹۴ به عنوان سرود ملی تاجیکستان (پس از استقلال) پذیرفته شد. من افتخار میکنم که میراثبر استاد هستم.”
آقای کلدی گفت لاهوتی زمانی به تاجیکستان آمد که بسیاری از شعرای دیوان دار اوایل قرن ۲۰، مثل مهری استروشنی و ظهرخان جوهری با توجه به انقلاب و تحولات ادبی و فرهنگی که رخ داد، “دست و پا گم کردند” و نوشتن را متوقف کردند، زیرا نمی دانسند که در باره واقعیتهای نو و آنجا “حیات نو” نامیده می شد، چه بنویسند.
لاهوتی مضامین تازه را در قالب شعر کهن پارسی و با استفاده از صنایع شعری کهن بیان می کرد و به این وسیله راهگشا و راهنمای نسل جدیدی از شاعران در تاجیکستان شد. زمانی که مبارزه با هرچه کهنه است، در اوج بود، این باعث شد ارتباط با شعر کهن فارسی در ورارود حفظ شود و نوپردازیهایی هم در شعر صورت بگیرد.
لاهوتی و استالین
در این همایش برخی از پژوهشگران بر ضرورت انجام تحقیقاتی تازه در باره شخصیت و آثار ابوالقاسم لاهوتی تأکید کردند. به گفته آنها، با گذشت شصت سال از درگذشت این شاعر “انقلابی و میهن پرست ایرانی و تاجیک” صفحات زیادی از کارنامه سیاسی و ادبی او همچنان ناروشن باقی مانده است.
از جمله، عبدالخالق نبوی، پژوهشگر ادبیات، گفت که اشعار عرفانی لاهوتی که در دوران جوانی اش مینوشت و این که چگونه جهان بینی او و آثارش متحول شد و از عرفان تا به جریان انقلابی و کمونیستی رسید، نیازمند تحقیق است.
وی گفت: “دیگر مسئله ای که باید بررسی شود، شعر عاشقانه لاهوتی است. در شعر عاشقانه اش لاهوتی انسانی تر، طبیعی تر و شاعر تر است. از مسایل دیگر، لاهوتی و فردوسی، لاهوتی و ایران (بعد از مهاجرتش به شوروی) و مناسبت به لاهوتی در ایران است که باید تحقیق و بررسی شود.”
“مسئله دیگر، لاهوتی و استالین است. اگر امروز بایگانیهای استالین را زیر و رو کنیم، آنجا نامه های لاهوتی هست، تصمیمات استالین در مورد نامه های لاهوتی هست. مثلا نامه ای لاهوتی به استالین چاپ شده بود که به مناسبت اهل سیاست وقت تاجیکستان نسبت به لاهوتی روشنی می اندازد.”
‘عضو افتخاری دولت’
پرفسور عبدالهی محمدامینف، استاد دانشگاه ملی تاجیکستان، پیشنهاد کرد که کلیه آثار، نامه ها و اسناد مربوط به لاهوتی از بایگانیهای مسکو، جمهوری آذربایجان، گرجستان، سمرقند و بخارا، تاشکند و ترکیه جمع آوری و فهرستی از آثار و نوشته های او و مقالات و نوشته های دیگران در باره لاهوتی منتشر شود.
وی گفت: “به جز این، تحقیق در بایگانیهای مقامات نظامی و امنیتی که استاد لاهوتی گویا با آنها همکاری داشته است، خیلی از مسایل مربوط به تاریخ خلق تاجیک، ادبیات و فرهنگ تاجیک، بخصوص مسئله از جمهوری مختار به جمهوری مستقل تبدیل شدن تاجیکستان را روشن می کند.”
آقای محمد امینف افزود: “عجیب است که در سالهای سی ام در مجلسهای هیات رئیسه مقامات دولتی و حزبی و سیاسی تاجیکستان همیشه سه عضو افتخاری – استالین، مولوتوف و لاهوتی – انتخاب می شدند. یعنی استاد لاهوتی این اندازه مقام و مرتبه بلندی داشته است. از این رو جمع آوری این اسناد بسیار مهم است.”
ابولقاسم لاهوتی سالهای زیادی در تاجیکستان زیست و سال ۱۹۴۶ دیوان اشعارش را چاپ کرد. بعد از مدتی تاجیکستان را ترک کرد و در مسکو مقیم شد و ۱۰ سال بعد در مسکو درگذشت. به گفته پژوهشگران، او وصیت کرده بود که اگر در ایران انقلاب سوسیالیستی پیروز نشود، جسدش به تاجیکستان منتقل شود، ولی چنین نشد.
پیشنهادهایی در مورد انتقال جسد لاهوتی به تاجیکستان و اعطای عنوان “قهرمان ملی” به او در گذشته از سوی برخی چهره های فرهنگی مطرح شده، ولی مقامات تاجیک به این پیشنهادها اعتنایی نکرده اند.