چه کردیم، چه می کنیم، چه خواهیم کرد؟ یک دهه حمایت از زنان در بوتهی نقد
یک صد و چهارمین )سال هفتم( برنامه ی گفتگو، پلی میان نخبگان و شهروندان آرمانشهر، به مناسبت گرامیداشت روزجهانی زن، در کابل برگزار شد. این برنامه با همراهی انستیتوت فرانسوی افغانستان و «خانهی فیلم رویا» در تالار لیسهی استقلال، در تاریخ ۴ مارچ ۲۰۱۳ برابر با ۱۴ حوت ۱۳۹۱ با حضور ده ها تن از شهروندان برگزار شد.
آقای نورالدین علوی (جامعه شناس)، خانم حمیرا قادری (نویسنده و فعال زنان)، خانم دیانا ثاقب (کارگردان و فعال زنان) و آقای خداداد بشارت (رییس اجرایی سازمان حقوق بشر و دموکراسی افغانستان) در این برنامه سخنرانی کردند.
بیش از یک دهه از گشایش صفحهی جدید تاریخ این سرزمین، گذشت. در این دهه حقوق بشر، حقوق زنان، جامعهی مدنی، دست رسی به عدالت، حق انتخاب، حاکمیت قانون، مبارزه با هر نوع تبعیض به ویژه علیه زنان مسائلی بودند که همه روزه در رسانهها، جلسات، بیانیهها و شعارهای سیاسی از طریق گروه های مختلف شنیده شده و کماکان ادامه دارد.
مسائل زنان و دسترسی به حقوقشان یکی از مهمترین دست آوردهای دههی گذشته پنداشته میشود اما هنوز هم بسیاری از پرسشها بیپاسخ ماندهاند.
آیا در این مدت به ریشهها و عوامل خشونتزا علیه زنان اندیشیده و پرداختهایم؟ آیا فعالیتهایی که در راستای حقوق زنان در چند دهه اخیر و دست کم در ده سال گذشته صورت گرفته، توانسته گرهای از گرهها بگشاید و راه را هموارتر سازد؟ دیروز چه کردیم، امروز چه می کنیم و فردا چه خواهیم کرد؟
این ها پرسش هایی هستند که باید پاسخ صریح و روشن به آن ها بدهیم تا راه آینده را دقیق انتخاب کنیم. امروز ما برای پاسخ دادن به این پرسش ها با این پیش فرض که اینها پرسشهای دشواری هستند که به سادگی نمیتوان به آنها پاسخ داد، دور هم گرد آمده ایم.
نورالدین علوی در صحبت های خود گفت: «متاسفانه با توجه به دیدگاه های تاریخی ادیان، فلاسفه و فرهنگ ها، نمونه های زیادی وجود دارد که مردان مسلط هستند و تفسیر ها مرد سالار اند. این واقعیت تاریخی ما است اما به تناسب تکامل بشر در تاریخ، جایگاه زنان مورد پرسش قرار گرفته است. امروز نیز یکی از بحث برانگیزترین موضوعات در بین فلاسفه، متکلمین و دانشمندان مسألهی زنان است.
علوی در ادامه توضیح داد: «در فرهنگ های گذشتهی چین، هند و قلمروهای مختلف آسیایی، وقتی مشکلات اقتصادی زیاد میشوند، زن را با چند حیوان مبادله میکنند. اگر خشک سالی زیاد شود، نخستین قربانیان زنان هستند چون حیات آنها به اندازه حیات مردان اهمیت ندارد. در افغانستان هر روز قربانی شدن دختران و زنان را می بینیم، “بد” دادن، “بدل” دادن، انواع خشونت های نمادین، مفهومی، روانی و فیزیکی علیه زنان در کشورما هر روز در جریان است که لکه ی ننگ بزرگ تاریخی در جامعه ی ما است.
علوی با نقدی بر باورهای دینی و شرعی نسبت به زنان یادآور شد: «باید حکم ها بر پایه ی عقلانیت بررسی شود. مثلاً آیا سنگسار در زمانه ی ما یک حکم عقلانی است؟ احکام حقوقی باید نسبت به احکام مشابه در فلسفه و ادیان، برتری خود را ثابت کنند. در عین حال باید از شرط عادلانه بودن احکام نیز برخوردار باشند. این سه حکم همیشه مورد تجدید نظر قرار گیرد».
وی در ادامه گفت: «ما در شرایط افغانستان نیازمند تجدید نظر جدی در فهم دینی، فلسفی و درک خود از نظریه های جامعه شناسی و فرهنگ شناسی هستیم. این تجدید نظر بر اساس معیار های علمی باید صورت گیرد تا بتوانیم به یک پاسخ روشن تر نسبت به جایگاه زنان برسیم و زنان بتوانند به جایگاه حقیقی خود نزدیک شوند در نتیجه بتوانیم مفهوم آزادی انسانی را در جامعهی خود احساس کنیم».
حمیرا قادری در سخنان خود از تاریخ شیءانگاری زنان نام برده و گفت:: «تاریخ شی ء انگاری زنان در افغانستان به قدمت خود زنان است. در ده سال گذشته نیز بعد از حضور نیروهای خارجی یکی از دلایل عدم توجه جدی به زنان؛ اولویت دادن به مساله امنیت بود. اما در این ده سال ما چه باید میکردیم که نکردیم؟
قادری در ادامه توضیح داد: «حضور کمی و کیفی زنان از هم جدا است. چه تعداد زنان افغانستان شأن تئوری پردازی دارند و با رهبران جنبش های زنان در دیگر نقاط جهان قابل مقایسه هستند؟ متاسفانه فاقد چنین زنانی هستیم. نبود جنبشهای اجتماعی نخبگان باعث شد که ما بحثهای پژوهشی را در این زمینه باز کنیم. ما در ده سال گذشته صرف زنان معلول را شمردیم،آن هم بر پایه آماری که خود غلط بود. در این ده سال ما بیشتر به دنبال معلولها بودیم تا علت ها. هیچ وقت به علت ها نپرداختیم و نتوانستیم آن ها را بشناسیم. گاهی مبارزهی ما به مسائل سیاسی تن داده، گاهی به مسائل فرهنگی و گاهی به مسائل اجتماعی و اما هرگز به مبارزهی فکرینیاندیشیده ایم».
وی در صحبت های خود خاطرنشان کرد: «از جانب دیگر عزم سیاسی برای تحقق حقوق زنان صورت نگرفته است. تمام عزم سیاسی دولت افغانستان صرف مسائل امنیتی میشود که تا هنوز هم به دست نیاورده ایم. اگر عزم سیاسی برای حضور زنان را با عزم سیاسی برای امنیت مقایسه کنیم کدام بودجه برای بهبود وضعیت زنان در نظر گرفته شده است، وزارت زنان صرف یک تشکیل روی کاغذ است».
قادری «عزم فرهنگی و دینی» را مشکل دیگر افغانستان برشمرد و گفت:«در افغانستان ما با آپارتاید جنسی روبرو هستیم. اهل اسلام در افغانستان کاری کردند که ما را از اصل اسلام دور کردند. ما هیچ وقت در برابر آنها نتوانستیم جبهه بگیریم و جرأت آن را هم نداریم».
از نظر قادری «عزم اقتصادی در افغانستان» نه به نفع مردان است و نه به نفع زنان. طبق گفتههای او «بیست درصد زنان» در شهر زندگی می کنند و بقیه در روستا. او معتقد است زنانی که در روستاها زندگی میکنند «همیشه یا یک فرزند در شکم دارند یا در پشت و در عین حال خانه داری هم می کنند و در کشتزارها هم کار می کنند. کاش کار و زار اقتصادی می توانست جایگاه زنان را در اقتصاد کشاورزی تعیین کند».
قادری خاطرنشان کرد: «در ده سال گذشته مشکلات تاریخی زنان خلاصه به چند جزوه و ورکشاپ )کارگاه ( شد.ما نیازمند عزم سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی هستیم تا به خود آگاهی جنسیتی برسیم. باید به کارهایی که نکردیم بیشتر نگاه کنیم».
سحر مطلبی دیگر سخنران گفتگوی آرمان شهر، به “جقوق و دردهای زنان” اشاره کرد و گفت: : «به نظر من بیان مشکلات، صحه گذاشتن به این است که اتفاقهایی که می افتد حق زنان است و یادآور دردهای آنان. ما باید به این نگاه کنیم که در جاهایی که زنان نقش داشتند چه تغییراتی به وجود آمده است.اگر شاخصهی توسعه را نگاه کنیم در کشورهایی که مشارکت زنان زیاد است میزان توسعه و در آمد ملی نیز بالاتر است است. مشکل دیگری که طی ده سال گذشته با آن روبرو بودیم در نظر نگرفتن مشارکت اجتماعی بود. همیشه منتظر بودیم که دولت قوانینی را که ایجاد کرده، اجرا کند. در حالیکه ۹۰ درصد کسانی که حقوق زنان را نقض کردند مردان عادی هستند نه دولت. باید به کودکان و جوانان در این زمینه بیشتر آموزش داده شود».
دیانا ثاقب در بارهی کارکردهای نهادهای زنان در ده سال گذشته توضیح داد: «این نهادها از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ بیشتر فعال و مردم هم برای بهبود وضعیت امیدوار بودند. مسلماً وضعیت زنان جدا از جامعه نبود اما بعد از ۲۰۰۶ امیدها به یأس تبدیل شد. ما امروز در حال پیشرفت به سوی طالبانی شدن هستیم».
ثاقب در ادامه تاکید کرد: «در ده سال گذشته به دلیل پولهای سرسامآوری که به افغانستان آمد و مسألهی زنان هم در آمدزا بود، همه رفتند یک تعداد نهادهایی را زیر این نام ثبت کردند. به همین دلیل در کارهای سطحی ماندیم و زیر بناها را فراموش کردیم. فراموش کردیم که در محیطی به سر میبریم که ستون های فرهنگی آن فرسوده است. تنها اتفاقی که افتاد برگزاری ورکشاپهایی )کارگاه هایی ( بود که دردی را دوا نکرد. پروژهها هیچ وقت به پروسه تبدیل نشدند».
او با اشاره به مشکلاتی چون بیسوادی، ادامه داد: «زنان مشکلاتی در بخش سواد، در بخش اقتصاد و رهبری سیاسی در سطح کلان دارند. ما دلخوش به تبعیض مثبتی بودیم که ۲۵درصد زنان را به پارلمان فرستادیم ولی فکر نکردیم این ۶۸ زن پای سندهایی ندانسته و نا آگاهانه امضا میکنند که زندگی زنان را بر باد میدهند. کسانی که در مجلس از قانون احوال شخصیهی اهل تشیع دفاع می کردند، بیشتر زنان بودند. همچنین قانون ازدواج، قانون تخطی کودکان و غیره که بزرگترین مشکل، خود زنان بودند».
وی در ادامه از موثر نبودن تبعیض مثبت یاد کرده و توضیح داد: «تا زمانی که من با زن بودن به جایگاهی برسم هیچ اتفاقی برای زن ها نخواهد افتاد. [تبعیض مثبت موثر نیست]. ما باید به جایی برسیم که تمام قیدهایی که دست و پای زنان را میبندند شکسته شود و برای رسیدن به آن هیچ راهی جز آموزش پایدار نداریم».
خداد بشارت، آخرین سخنران صد و چهارمین گفتگوی آرمان شهر به «زن ستیزی در تاریخ افغانستان» پرداخت و گفت: «متاسفانه همیشه یک پیوستار تاریخی بعد از حضور زنان برای زن ستیزی بوده است. نخستین بار زنان در دورهی امان الله خان وارد عرصه های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی شدند اما این حرکت به وسیلهی نیروهای تندرو و افراطی منجر به شکست شد. این نیروها همیشه در برابر زنان قرار داشتند و اوج آن را در دورهی طالبان می بینیم. در همین ده سال نیز همین نیروها هستند که در برابر زنان قرار گرفتهاند و همان مفکورهی ملای لنگ دورهی امان الله خان را دارند و در حال حاضر تاریخ دوباره تکرار میشود. او گفت: با آن که زنان در ده سال گذشته به مناصب مهمی دست یافتند. در مقایسه با میانگین جهانی که حضور زنان حدود ۱۷ درصد است و در افغانستان ۲۸ درصد، ولی خود زنان به مسائل شان دید ساده انگارانه داشته و دارند. آنها هیچ وقت حضور نیروهای افراطی را به عنوان یک مشکل نگاه نکرده اند. در عین حال جای یک استراتژی در میان تمام سازمان های زنان خالی است».
بشارت سخنان خود را با اشاره به چند نکته به پایان برد: «مشکل دیگری جامعهی جهانی این بود که بالای تعدادی از زنان و ان جی اوهای آنها تمرکز داشت و اکثریت زنان را نادیده گرفت. از جانب دیگر دولت افغانستان فاقد تعهد فکری در زمینهی زنان است. چون رهبری دولت استفادهی ابزاری از زنان داشته است. رهبری از یک جهت سعی کرد تا خواسته نیروهای افراطی را اقناع کند و از جانب دیگر قصد جلب کمک های خارجی را داشت. منطق حمایت حکومت افغانستان، منطق جلب کمک های خارجی بوده و تعهد اخلاقی و فکری در این زمینه وجود نداشته است.