به مناسبت ۲۱ مارچ روز جهانی شعر و گرامی داشت از نوروز باستانی
DSC_0606
آرمان شهر یک صد و پنجمین جلسه‏ی گفتگو پلی میان نخبگان و شهروندان خود را با همراهی دانشگاه ابن سینا و انجمن قلم افغانستان به مناسبت روز جهانی شعر زیر عنوان «چرا شعر یک مقوله‏ی اجتماعی است؟» به تاریخ ۱۰ حمل ۱۳۹۲ برابر با ۳۰ مارچ ۲۰۱۳ در تالار دانشگاه ابن سینا برگزار کرد. در این برنامه علی امیری (استاد دانشگاه و پژوهشگر و نویسنده ی کتاب «خواب خرد»)، محمد یاسین نگاه (شاعر، نویسنده و مدیر مسئوول هفته نامه‏ی پرسش) و امان پویامک (نویسنده و برنده جایزه‏ی صلح سیمرغ) به عنوان سخنران حضور داشتند. پس از آن عده ای از شاعران اشعار خود را خواندند.

گرداننده‏ی برنامه آقای روح الامین امینی در آغاز گفت: «فرهنگ ما سراسر و آکنده از شعر است و صرف شعر نبوده است، بلکه مهمترین موادی که به آن ها دست رسی داریم دیوان های شعر است. اگر به دنبال فلسفه برویم، به دنبال نقد اجتماعی برویم و نقد سیاسی برویم مهمترین مرجع شعر است.»

سپس آقای علی امیری گفت: من چند لحظه روی این پرسش که چرا شعر یک مقوله‏ی اجتماعی است تأمل می‏کنم. اگر شعر را یک مقوله‏ی اجتماعی بگیریم مسأله‏ای قابل بحث است. این پرسش مقوله‏ی اجتماعی بودن شعر را امری مسلم پنداشته است در حالی که مسلم نیست. اگر به تاریخ ادبیات پارسی از ابوعبدالله رودکی تا اکنون نگاه کنیم این که شعر یک مقوله‏ی اجتماعی است امر مسلمی نبوده است. مسأله‏ی اصلی این است که شعر چیست و شعریت شعر در چیست؟ زمانی که این پرسش روشن شود می‏توانیم نسبت شعر را با پدیده‏های اجتماعی مانند فلسفه و عرفان روشن کنیم. بنابراین، اجتماعی بودن شعر یک امر مسلم نیست و یک فرض است که اثبات نشده است.
علی امیری گفت: «بنا به تعریفی قدیمی شعر یک کلام مخیل است. به همین دلیل افلاطون از مدینه‏ی فاضله‏ی خود شاعران را تبعید کرد. این بحث در جهان اسلام نیز وارد شد و سنت گسترده ای نظریه درباره‏ی شعر وجود داشت. این نظریه‏ها تحت تاثیر دستور زبان عربی و نحو یونانی به وجود آمد. همه تلقی‏هایی که از شعر به وجود آمد تلقی کاملاً ذهنی بود با بستر اجتماعی که ادبیات اجتماعی خلق شد چندان پیوند و رابطه نداشت. حداقل در منطق پذیرفته بودند که شعر ریشه در خیال دارد و به واقعیت ندارد و شاعر کسی است که سر و کار با امر مخیل دارد و به امر واقع سر و کار ندارد.»

575818_358206947630117_1759494399_n

امیری با نقل شعری از مولانا گفت: «بند مـعقولات آمد فلسفی/ شهسوار عقل عقل آمد صفی/ عقل عقلت مغز و عقل تست پوست/ معده‌ی حیوان همیشه پوست‌جوسـت/ مغزجوی از پوست دارد صد ملال/ مغز نغــزان را حلال آمد حلال». این نشان می دهد که شعر در بستر تاریخی خود به یک واقعیت فراتر از واقعیت منطقی و فلسفی هم اشاره می کرده است که همان «عقل عقل» است. کسانی که درگیر فلسفه و کلام هستند به عقلی که پوست بی ارزش است سر و کار دارند. بیشتر شاعران ما پیوسته‏اند به هبوط آدم که به یک نستالوژی تبدیل شده است و تراژیک شده است.»
او گفت: «مقوله مفهوم خاص خود را دارد. تا آن جا که به سنت زبان پارسی بر می گردد مقولاتی چون حقوق بشر، حقوق مدنی و سیاسی، اعتراضات و امثال این‏ها تا آن‏جایی که به تاریخ ما بر می گردد جایگاه ندارد و این مفاهیم بعد از مشروطیت وارد مسائل اجتماعی شد.»
پس از آن آقای امینی در ملاحظه با سخنان آقای امیری گفت: «با توجه به جایگاهی که شعر در فرهنگ ما داشته است وقتی در باره‏ی شعر سخن می گوییم ذهن ما همیشه به گذشته‏ها می رود در حالی که ادبیات مدرن نیز بخشی از ادبیات پارسی است که در آن شاملو، اخوان، فروغ، واصف باختری و… داریم. حتا برخی از این بزرگان از شعر به عنوان ابزار مبارزه‏ی سیاسی استفاده می کردند که نمونه‏ی آن احمد شاملو است. نکته‏ی دیگر این که مثلاً اشعار حافظ پر از نقد صوفی، محتسب و ملا است. که در تاریخ ما قدرت اجتماعی و حتی سیاسی را در دست داشتند و نقد آن ها یک کنش اجتماعی است.»
آقای محمد یاسین نگاه دومین سخنران این بحث در باره‏ی اجتماعی بودن شعر صحبتش را با سخنی از دکتر کریمی حکاک شروع کرد: هر متنی در ذات خود اجتماعی است. چون اساساً انسان یک موجود اجتماعی است. ما در جامعه ای به دنیا می آییم، بزرگ می شویم و می میریم و گرایش های گوناگون را پس می دهیم. پس هیچ متنی بیرون از اجتماع وجود ندارد. اما گرایش های آفرینشگر متون ادبی را به بخش های اجتماعی و غیر اجتماعی جدا می کند. نکته ی دیگر تعهد ادبی است و وقتی متنی را تقدیم می کنیم ما مسئوولیت داریم.

150414_412813028814958_1306688036_n

یاسین نگاه در ادامه با اشاره‏ای به تعهد ادبی گفت: «سارتر بر این باور است که ادبیات رابطه‏ی دو طرفه دارد، یک سلسله داده‏ها از اجتماع دارد و یک چیزهایی را به اجتماع پس می دهد. ادبیات سنگر ستم دیده‏ها، فقرا و آدم های خفته است. نویسنده این آزادی را دارد که تعهد سیاسی دارد یا اجتماعی.»
آقای نگاه در باره‏ی چگونگی مسائل اجتماعی در ادبیات ما گفت: «نخستین شعر زبان پارسی از حنظله‏ی بادغیسی چنین است: «مهتری گر به کام شیر در است/ شو! خطر کن! ز کام شیر بجوی/ یا بزرگی و عزّ و نعمت و جاه/ یا چو مردانت مرگ رویاروی». من به این باورم که شعر پارسی از آغاز تا اکنون بر اساس یک تعهد کار کرده است. اما اگر از وضعیت کنونی بپرسیم. متاسفانه تصاعد منفی است و خوش بین نیستم به کارکرد اجتماعی ادبیات پارسی و متاسفانه با توجه به بحران‏های گوناگون تعهد ادبیات امروزی وضعیت بدتری دارد. امروز اکثر نویسندگانی که به شک با مسائل نگاه کردند یا کتاب‏های شان جمع آوری شد، یا از جامعه طرد شدند و یا دچار محدودیت های دیگر شدند. یعنی ما نباید شک کنیم. در این جا فکر کردن گناه است، وقتی فکر را از یک نویسنده بگیرید دیگر چیزی برای او باقی نمی ماند بهتر است گزارشگر یک رسانه شود.»
او گفت: «امروز به ادبیات واقعگرای انتقادی نیازمندیم تا تضادهایی که در جامعه وجود دارد را مورد نقد قرار دهد و علیه تمام نابرابری ها و پلشتی های آن جسورانه بایستد و بنویسد.»
آقای امان پویامک با این سخن بحث خود را آغاز کرد که شعر اجتماعی باید از روزنه‏های اجتماعی و روشنفکری بگذرد: « اگر شعر یک مقوله‏ی اجتماعی نباشد در کجای سویه‏های زندگی جایگاه دارد؟ برخوردها همیشه شامل حال رفتارهای آفرینشگران بوده است. شعر ذاتا یک مقوله ی اجتماعی است.»
آقای پویامک گفت: «امروز شعر اجتماعی در اثر سیر و تکامل جایگاه خود را عوض کرده است. حداقل اگر در خود متون ایجاد نشده باشد در عوض شدن جایگاه آفرینشگران ایجاد شده است. امروز با لحن‏ها و بیان‏هایی روبرو هستیم که در ادبیات کهن ریشه دارد، امروز نقد و دیدگاه های تسلی دهنده‏ی پند آمیز گذشته در ادبیات وجود ندارد. ما در ادبیات گذشته فخامتی داشتیم و داریم که امروز جا عوض کرده است.»
او گفت: «امروز ما در افغانستان هنوز نتوانستیم مکتب هایی که در شعر امثال سعدی و حافظ ته نشین شده است را بشناسیم. در حالی که در غرب بیشتر در باره‏ی این‏ها نوشته شده است و بیشتر شناخته شده اند. گفتمان های امروزی که از غرب آمده را بسیار راحت در ادبیات خودمان جستجو کرد و یافت. مثلاً مولانا پر از اندرزهای انسانی است، ناصر خسرو، پروین اعتصامی و امثال این ها سرشاراند از اندرزهایی است که بالای آن ها بحث های قرار داد اجتماعی مطرح کنیم و به غرب پیشنهاد کنیم.»

DSC_0669

پس از پایان سخنرانی ها صرف یک نفر از سالون پرسشی از دو تن از سخنران ها مطرح کرد، ولی بقیه‏ی بحث بر محور فرضیه‏ی اجتماعی بودن شعر و اجتماعی نبودن شعر چرخید و زمینه گفتگو میان سخنران‏ها را فراهم کرد.
بخش سوم برنامه با شعر خوانی شاعرانی که از گوشه های گوناگون کشور دور هم گرد آمده بودند همراه بود.. این بخش با دو شعر از خانم خالده فروغ آغاز شد و با شعرخوانی کاوه جبران، سهراب سیرت، وحید وارسته، آثار الحق حکیمی، فرهاد عظیمی فدا و محمد عارف کانفودا به پایان رسید.

قابل یاد آوری است که در این برنامه بیش از ۱۵۰ نفر اعم از زنان و مردان، دانشجویان و استادان دانشگاه حضور داشتند.

553145_358206940963451_752703618_n

رسانه هایی مانند تلویزیون ۱، تلویزیون میوند، تلویزیون خورشید، هفته نامه پرسش و تعدادی دیگر از رسانه ها ملی نیز در این برنامه شرکت کرده بودند.

عکس از محمد حسین امینی مهرجو