ملکه تهران’؛ روایت منتقد فرانسوی از سینمای بنیاعتماد – مصطفی خلجی روزنامهنگار
‘رخشان بنی اختماد، زن مبارز ایرانی’ را انتشارات لامارتن در پاریس منتشر کرده است
در شرایط کنونی که بیشترین اخبار درباره ایران به پرونده هستهای این کشور مربوط است، این فقط ایرانیان وطندوست نیستند که از مخدوش شدن تصویر سرزمین مادریشان در جهان نگرانند، بلکه برخی از غربیها نیز با همین نگرانی، به ویژه سویههای فرهنگی آن، به کوششهایی دست میزنند.
آلن برونه، فیلمساز و منتقد فرانسوی، که نامی آشنا برای علاقهمندان سینمای ایران است، در زمره غربیهایی به شمار میرود که بار دیگر در تازهترین کتابش با نام «رخشان بنیاعتماد، زن مبارز ایرانی» به معرفی ایران پرداخته و از «تصویر نادرستی که برخی از روزنامهنگاران اروپایی» از این کشور به دست میدهند، انتقاد کرده است.
آقای برونه که به زبان فارسی مسلط است، پیش از این، کتابهای «صابئین ایران زمین» (با همکاری مسعود فروزنده و عباس تحویلدار) و «سینمای جنگی ایران» را منتشر کرده، و تاکنون بیش از سی فیلم مستند درباره جاذبههای گردشگری و اقلیتهای مذهبی ایران، در این کشور ساخته است.
او که اولین بار سال ۱۹۷۵ به ایران سفر کرد، پیش از انقلاب ایران، فیلمی داستانی با عنوان «آتش جنوب» ساخت.
اما در میان سینماگران مطرح ایرانی، آلن برونه شیفته سینمای رخشان بنیاعتماد شده است؛ او در کنفرانسهایی به سینمای بنیاعتماد پرداخته و در جایی نیز به صراحت گفته که رخشان بنیاعتماد «از بهترین کارگردانان زن دنیا» است.
این منتقد فرانسوی، با نمایش «زیر پوست شهر» ساخته خانم بنیاعتماد، که به نظرش بهترین اثر این کارگردان زن ایرانی است، در بیش از صد و پنجاه شهر فرانسه، درباره این فیلم سخن گفته است.
او چند سال پیش، وقتی جایزه بهترین فیلم داستانی سیامین جشنواره فیلم زن کرتی (نام یکی از حومههای پاریس) به فیلم «خونبازی» تعلق گرفت، از طرف خانم رخشان بنیاعتماد، این جایزه را دریافت کرد.
مرور ده فیلم
علاوه بر بخشهایی که به این ده فیلم اختصاص یافته، فصلهای دیگر کتاب عبارتاند از: «بانوی بزرگ سینمای ایران»، «ایران، یک سینمای جذاب»، «خانواده رخشان»، «یادداشت درباره سه فیلم نخست کارگردان»، «نقش مادر در فیلمهای بنیاعتماد»، «تهران در آثار بنیاعتماد» و «همکار نزدیک بنیاعتماد».
همچنین نویسنده با چاپ برخی از گفتوگوهای رخشان بنیاعتماد که در رسانههای مختلف منتشر شده و نیز یادداشتهایی از همکاران و علاقهمندان این کارگردان، نظیر محبوبه بیات بازیگر و پگاه پازوکی، دانشجوی دانشگاه هنر، به گونه ای از نظر دیگران درباره بنیاعتماد بهره برده و خواننده را نیز در جریان این دیدگاه ها می گذارد.
کتاب ۲۴۰ صفحهای آلن برونه، که فصل آغازینش، به ورود سینما به ایران و همچنین کارگردانهای بزرگ ایرانی میپردازد، حاکی است که نویسنده با جنبههای مختلف سینمای ایران مثل «فیلمفارسی»، و تاریخ این سینما از آغاز تا کنون آشناست.
غیر از بنیاعتماد، برونه با نام بردن از دیگر کارگردانهای بزرگ سینمای ایران، به طور ویژه از داریوش مهرجویی نیز با لقب «استاد مسلم» سینمای ایران یاد میکند “که میتوان او را با ژان رنوار در فرانسه، جوزف لوزی در بریتانیا، فرانچسکو رزی در ایتالیا و سیدنی پولاک در آمریکا مقایسه کرد.”
این منتقد فرانسوی، همچنین علاوه بر آثار سینمای ایران، تسلطش بر ساز و کار این سینما را با پرداختن به نهادها و مراکز متعدد سینمایی در این کشور، مثل بنیاد فارابی، نشان میدهد.
نویسنده در بخش کوتاهی که به سانسور سینمای ایران اختصاص دارد، به مراحل مختلف این سانسور، ممیزی آثار بنیاعتماد و فیلمهای ممنوعه در ایران میپردازد.
او دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی و وزارت ارشاد عطاالله مهاجرانی را دوران گشایش در سینمای ایران میداند که به عنوان نمونه موجب شد فیلم «نرگس» پس سالها توقیف به نمایش درآید.
نویسنده همچنین دو جمله از بنیاعتماد درباره سانسور آثارش را نقل کرده است: «در تمامی فیلمهایم، همواره تلاش کردهام تا مرزهای سانسور را به عقب برانم»، «آزادی هرگز به ما هدیه نمیشود، بلکه باید آن را به دست آورد».
چرا رخشان بنیاعتماد؟
آلن برونه میگوید دلیل او برای معرفی و تحلیل سینمای رخشان بنیاعتماد، «استعداد»، «شجاعت»، و «بررسی موشکافانه» شرایط زنان ایران توسط این کارگردان است.
علاوه بر این، موضوعی که برونه بر آن تأکید میکند، حضور «پدیدههای اجتماعی» خاص ایران در سینمای بنیاعتماد است؛ از همین روی، فیلمهای این کارگردان به تمام معنا «ایرانی» است.
برونه با روایت زندگی شخصی و حرفهای بنیاعتماد، مینویسد که او از همان جوانی با درک دگرگونیهای عمیق جامعه ایران، تلاش خود را به کار گرفت که در فیلمهایش به آنها توجه کند.
به باور این منتقد فرانسوی، بنیاعتماد در اولین فیلمهایش متأثر از طنز سیاه سینمای ایتالیا، به ویژه در فیلمهای ماریو مونیچلی، دینو ریسی و اتوره اسکولا بوده است. همچنین برونه، فیلم «زرد قناری» را بسیار نزدیک به فیلم «دزد دوچرخه» ساخته ویتوریو دسیکا، یکی دیگر از کارگردانهای سینمای ایتالیا میداند.
اما آلن برونه چه پدیدههایی را در سینمای رخشان بنیاعتماد مشاهده کرده و در این کتاب به آنها پرداخته است؟
او برای هر فیلم بنیاعتماد، یکی دو پدیده را ذکر و بررسی کرده است؛ در فصل مربوط به «خارج از محدوده»، نگاهی دارد به نقش «جاهل» در جامعه ایران و شخصیتش در سینمای ایران. نویسنده همچنین در این فصل از فیلم «قیصر» ساخته مسعود کیمیایی به عنوان شاهکار سینمای ایران در زمینه خلق شخصیت «جاهل» یاد میکند.
در فصل «زرد قناری»، نویسنده با ترجمه برخی از اصطلاحات روزمره مردم ایران، «تعارفات زبان فارسی» را به عنوان یکی از پدیدههای اجتماعی این کشور در نظر گرفته است. به بهانه این فیلم، به موضوع «اتوموبیل در ایران» نیز پرداخته، و اطلاعاتی را درباره تولید اتوموبیل و همچنین شرایط رانندگی در ایران ارائه کرده است.
از نظر آلن برونه، آن چه در فیلم «پول خارجی» مطرح است پدیده «اقتصاد زیرزمینی» در ایران است؛ نویسنده برای بسط بیشتر این موضوع، به قاچاق کالا در ایران، از فروش غیرقانونی دارو در خیابان ناصر خسرو تهران گرفته تا تکثر غیرمجاز فیلمها و همچنین قاچاق کالا در مناطق مرزی ایران پرداخته است.
«نرگس» برای برونه، فیلمی است که میتوان از دریچه آن با انواع ازدواج در ایران آشنا شد. نویسنده با اشاره کوتاهی به پیشینه ازدواج در فقه شیعه و همچنین قوانین جمهوری اسلامی، دو شیوه کلی ازدواج «دائم» و «موقت» در ایران را بررسی کرده است.
برونه با شرح وضعیت زن در خانواده ایرانی، تأکید میکند با وجود این که حقوق اساسی در اختیار مردان است، فشارهای زنان ایرانی طی سالهای اخیر تاحدودی موجب کاهش بیعدالتیها در این زمینه شده است.
«مهاجرت روستاییان در ایران» و «خانه به دوش» بودن آنان در این کشور، از پدیدههایی است که آلن برونه برای بررسی فیلم «روسری آبی» به آنها پرداخته است.
این منتقد فرانسوی همچنین در فصل مربوط به این فیلم، به «جنسیت» (sexualité) در این فیلم و در کل، در سینمای ایران اشاره میکند و با استناد به پژوهشی که عسل باقری، یکی از دانشآموختگان سینما در دانشگاه سوربن پاریس انجام داده، مینویسد که سینماگران ایرانی، از جمله رخشان بنیاعتماد، برای فرار از سانسور از سه ترفند برای نشان دادن روابط زن و مرد بهره میبرند: تأکید بر برخی از رفتارها مثل نگاهها، استفاده از معرفها مثل سقط جنین، و در نهایت بهره گرفتن از برخی شیوههای کارگردانی مثل سمبولیسم.
پدیدهای که در فیلم «بانوی اردیبهشت» نظر آلن برونه را جلب کرده، «نقش زنان در سینمای ایران» است. در این فصل، نویسنده به کارنامه زنان سینمای ایران پرداخته است. همچنین نویسنده به بهانه نام «مانی»، یکی از شخصیتهای فیلم «بانوی اردیبهشت»، تاریخچهای از دین مانوی ارائه کرده است.
به نظر برونه، در فیلم «روزگار ما»، مستندی که بنیاعتماد آن را در جریان انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۰ ساخته، «نظام انتخاباتی ایران» مورد نقد قرار گرفته است. نویسنده کتاب به بهانه این فیلم، اطلاعاتی را درباره شرایط دورههای اخیر انتخابات ریاست جمهوری در ایران گرد آورده است.
به اعتقاد این منتقد، تبعات اجتماعی جنگ ایران و عراق، محور اصلی فیلم «گیلانه» است؛ برونه در فصل مربوط به این فیلم، به سینمای جنگی ایران و همچنین مسائلی مثل آسیبهای جنگ بر غیرنظامیان و جنایات جنگی صدام حسین پرداخته است.
«مواد مخدر در ایران»، موضوع اصلی نقد آلن برونه بر فیلم «خونبازی» است؛ در این باره، در کتاب گزارشهای تکاندهندهای از گسترش اعتیاد به مواد مخدر در ایران آمده و از جمله به این نکته شده که هر سه دقیقه، یک جوان ایرانی وارد هزارتوی اعتیاد به مواد مخدر میشود.
و در نهایت، به نظر برونه، «نقش زن در جامعه ایران»، به عنوان یک مضمون اجتماعی، مورد توجه کارگردان در فیلم «زیر پوست شهر»قرار گرفته است. نویسنده با نقل گفتوگویی از رخشان بنیاعتماد، که در آن تأکید میشود زنان نماینده نیمی از جمعیت ایران هستند، تلاش میکند خواننده فرانسویزبان را بیشتر با عقاید این کارگردان در این زمینه آشنا کند.
مادر و تهران
اما همانطور که اشاره شد، آلن برونه در فصلهای جداگانهای به تصویر «مادر» و همچنین «تهران» در آثار رخشان بنیاعتماد پرداخته است.
از نظر این منتقد فرانسوی، نقش مادر در تمامی فیلمهای بنیاعتماد مثبت است و مدیریت خانواده را بر عهده دارد. در این میان، او به نقش «آفاق» در فیلم «نرگس» اشاره میکند و مینویسد که «مقاومت» و «شجاعت» از ویژگیهای نقش «مادر» در فیلمهای بنیاعتماد است که همواره برای حفظ همبستگی خانواده مبارزه میکند.
همچنین آلن برونه مینویسد که رخشان بنیاعتماد«ملکه» تهران است و هیچ کارگردانی جز او نه میتواند و نه جرأت دارد که این چنین در فیلمهایش به پایتخت ایران بپردازد.
نویسنده در پایان کتاب، پیش از آن که عبارت «با ارادت و احترام» را به فارسی بنویسد، از رخشان بنیاعتماد به عنوان «پرچمدار سینمای ایران» و «چهره مهم سینمای جهان» قدردانی کرده است.
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2013/04/130403_l41_cinema_bani_etemad_review.shtml