رئیس انستیتوی مطالعات استراتژیک افغانستان
در چند روز آینده، ترکمنستان میزبان جشن دوره ای کشورهای حوزه نوروز خواهد بود که بزرگترین و مجلل ترین نشست بین المللی آن کشور بعد از کسب استقلال است. مقامات محلی مزار شریف نیز آماده استقبال از دهها هزار میهمان نوروزی می شوند. در ایران حتی فشارها و نابسامانیهای اقتصادی نیز نتوانسته از شور و شعف نوروزی بکاهد.
بزرگداشت و استقبال از نوروز به عنوان یک مناسبت فرهنگی، فرصت و بهانهای را فراهم نموده برای بررسی و تعامل در مورد چالشها و فرصت های همکاری و همگرایی بین مردمان حوزه نوروز و چگونگی ارتباط فرهنگ، سیاست، اقتصاد و ارتباط آن با گذشته و آینده.
شاید یکی از سوالات و دغدغه های شرکت کنندگان در جشن بین المللی نوروز در ترکمنستان ظرفیت نوروز به عنوان تبدیل شدن به یک بستر برای همکاریها و همگراییهای بیشتر در حوزهای دیگر می باشد. آنچه که غیر قابل انکار است، بحران و شکافهای متعدد حوزه نوروز از یک طرف و ظرفیت های دست نخورده فراوان طبیعی و انسانی آن از طرف دیگر است. آیا نوروز می تواند راهگشایی برای رشد و توسعه همه جانبه منطقه ای شود؟
مرزهای سیاسی و مشترکات فرهنگی
بحران هویت، نهادینه بودن استبداد، مقبولیت تحمل ناپذیری تفاوتها و شکافهای طبقاتی، بر حوزه نوروز سیطره دارند. حوزه نوروز هنوز بین هویت های تک بعدی مبتنی بر زبان، تبار، فرقه، جنسیت، ملیت و هویت های چند بعدی مبتنی بر ارزشهای جهان شمولی چون برابری، کثرت پذیری فرهنگی و معرفتی، خرد گرایی و احترام متقابل، دست و پنجه نرم می کند. همان طوری که استعمار گران اروپایی برای حوزه نوروز کشور و دولت ساختند، فرهنگ، هویت، سیاست و روابط اقتصادی کشورهای این حوزه نیز محدود شد به مرزهای تحمیلی سیاسی.
بر خلاف پیش بینی ساموئل هانتینگتون که قرن جاری میلادی را قرن “برخورد تمدن ها” پیش بینی کرده، جریانهای غالب، نوید بخش احیای فرهنگ و هویت های محلی و منقطه ای، چند قطبی شدن نظام بین المللی، رستاخیز سیاسی و معرفتی جوامع اسلامی به عنوان مقدمه رنسانس جهان اسلام در دهه های پیشرو می باشند. حوزه نوروز و نوروزیان می توانند در بازار تعاملات فرهنگی و همگراییهای سیاسی و اقتصادی، متاعی برای عرضه داشته باشند. اما غمگینانه باید گفت که متاع کنونی حوزه نوروز گوش خراش و از جنس جداییها، شکاف های بیگانه پرور و مسموم کننده می باشند.
ظرفیت فرهنگی حوزه نوروز
هیولای طالبانیسم، تشدید رقابت های منطقه ای ایران، ترکیه، عربستان و مصر، ابزاری شدن تفاوت های فقهی، تشدید خشونت های فرقه ای، فربه شدن فقه سنتی و دسترسی بیشتر و آسان تر آن به ابزار مدرن چون شبکه های تلویزیونی ماهوارهای و اینترنت و دلارهای باد آورده نفتی، رشد قارچ گونه دولت های رانت خوار، مافیایی شدن قدرت و تشدید شکاف های طبقاتی، طرح هایی چون احیای عثمانی نوین، ایجاد هلال شیعی، تشکیل اتحادیه اخوان المسلمین با رهبری سیاسی مصر و منابع مالی قطر و یا خاورمیانه نوین لیبرالها، تشدید کننده شکاف هایی خواهند بود تا التیامی برای زخم های متعدد.
فرهنگ به عنوان نوعی از زبان برای ارتباط هم فرهنگیان، ظرفیت همدل نمودن همزبانان فرهنگی را نیز دارا است. حوزه نوروز، حوزه همزبانان فرهنگی است و اندیشمندان و رهبران منطقه این همزبانی فرهنگی را باید به همدلی سیاسی و اقتصادی تبدیل کنند. آن جلال آبادی در شرق افغانستان می تواند با “میله نوروزی نارنج” زبان مشترک فرهنگی با عشق دیوانه وار کرد کرکوک عراق به نوروز، پیدا کند.
حوزه نوروز، مانند زبان و ادبیات فارسی، عرفان اسلامی و یا جاده ابریشم، فراتر از یک کشور، تبار و منطقه است. رمز پایندگی نوروز، طبیعی بودن و جوهر سازندگی آن است. کامیابی نوروزیان وابسته به توانایی آنها بر غلبه بر مرزهای خود ساخته، مصنوعی و وارداتی چون ملیت، تبار و جنسیت دارد. مانند قالینهای دست باف حوزه نوروز و یا معماری آن، پذیرش تنوع و کثرت گرایی مبتنی بر ارزشهای جهان شمول، باید فلسفه و جودی حوزه نوروز شود. در کنار صفحات تلخ تاریخی حوزه نوروز از قتل و غارتها و تحمل ناپذیریها، این حوزه، خالق و وارث صفحات طلایی از خلاقیت، پذیرش و همزیستی مسالمت آمیز، ترکیب و تلفیق سازی فرهنگ ها و نظام های سیاسی و معرفتی نیز می باشد.
زبان فارسی و حوزه نوروز
شکر شکن بودن زبان فارسی تنها به خاطر نثر زیبا و جادویی آن نیست. بلکه ارزشهای جهان شمولی است که این نثر و ادبیات نگران و پشتیبان آن بوده است. ارزشهایی چون عیاری، عشق، عدالت، استبداد ستیزی، انسان دوستی، رافت و بخشندگی. حوزه نوروز باید بر پایه و بستر چنین ارزشهایی جان گیرد و حرکت نماید. سه کشور ایران، افغانستان و تاجیکستان برای ایجاد حوزه نوروز نقش و مسئولیت ویژه ای دارند. هر سه کشور با مشکلات و چالش های مشابه و مشترک اما با درجات متفاوت روبرو هستند.
با وجود همزبان و همدرد بودن، این سه کشور هنوز با خود و بین خود همدل نشده اند. هنوز عده ای در سرزمین مولانا و سنایی غزنوی و استاد خلیلی، از بیگانه بودن واژه های فارسی می نالند و یا در جوار آرامگاه فردوسی، سعدی و حافظ، نوادگان رابعه بلخی و پیر هرات را اتباع بیگانه و افاغنه می شناسند و یا فرزندان رودکی هنوز با الفبای تزارهای پارسی ستیز، مکاتبه می کنند. بازتاب و نمونه عینی این چالش های بیشتر خود ساخته را، در ناکامی این سه کشور در ایجاد تلویزیون مشترک می توان یافت. این در حالیاست که اتحادیه کشورهای ترک تبار آهسته و آرام بستر احیای عثمانی نوین را ایجاد نموده است. اتحادیه اروپا از بستر چند قرن قتل، کشتار و جنگهای جهانی اروپاییان به میان آمد و جرقه ایجاد آن، توسط چند کشور اروپایی برای تنظیم تولید و تجارت بازار فولاد و آهن زده شد.
آیا بزرگداشت از یک سنت و آیین فرهنگی چون نوروز، می تواند بهانه و بستری شود برای ایجاد حوزه نوروز؟ حوزه ای که نهادها و مکانیسم های عملی آن، بازتابی از ارزشهای نوروز چون تنوع پذیری، سازندگی، تحرک و تعامل و همکاری است.
داوود مرادیان
منبع: بی بی سی