فیروزه خطیبی
روزنامهنگار در لس آنجلس
چگونه پروژه آخر سال تحصیلی یک سینماگر ایرانی- آمریکایی توانست به ۱۰ جشنواره بین المللی از جمله سن تروپه، جشنواره فیلم بوستون و جشنواره لیفت آف لندن راه پیدا کند؟
فیلم داستانی ۲۴ دقیقه ای «مصدق» ساخته روزبه دادوند، نگاهی است اجمالی به شخصیت محمد مصدق و روزهای آخر زندگی این نخست وزیر پیشین ایران.
وقایع فیلم در تبعیدگاه مصدق در احمد آباد و شش سال پس از وقایع کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ اتفاق می افتد.
کودتا که در فیلم به آن به عنوان عملیات ایجکس اشاره شده در نهایت منجر به عزل مصدق از مقام نخست وزیری و بازگشت محمدرضا شاه پهلوی به ایران و استقرار دوباره او برتخت سلطنت شد.
فیلم با فضاسازی از طریق استفاده از مستندهای خبری کمتر دیده شده، تماشاگر را از درون وقایع تاریخی به خانه و باغ بزرگ محل تبعید مصدق، قهرمان ملی که اکنون بیمار و رنجور، تحت حبس خانگی شده بود، می برد.
پزشک خیالی
شاه ایران در بازگشت به مسند قدرت او را محاکمه، به جرم خیانت محکوم و به این دهکده کوچک در شمال تهران تبعید می کند. در احمدآباد، تحت مراقبت شدید ارتش و ماموران انتظامی، بیماری مصدق شدت پیدا می کند. پسر مصدق که پزشک مخصوص او نیز می باشد، قصد دارد از یک دکتر آمریکایی (یک شخصیت خیالی در داستان فیلم) برای راه های معالجه تازه برای بهبود پدرش کمک بگیرد.
ماموران مراقب هر چند ابتدا با این پیشنهاد مخالفت می کنند، اما در نهایت می پذیرند تا پزشک آمریکایی برای مدتی در خانه مصدق ساکن شود.
مصدق در شرایطی که سیا را مسبب اصلی کودتا می داند، در طول فیلم از قبول کمک های این پزشک آمریکایی خودداری می کند.
روزبه دادوند می گوید: «از آنجایی که مصدق طبیعتا نسبت به آمریکایی ها بدبین بوده، من کوشیده ام در این فیلم با بررسی مسئله اعتماد بین این دو مرد، به طور نمادین، عدم اطمینانی را که بین دو ملت ایران و آمریکا وجود دارد، به نمایش بگذارم.»
مصدق مغلوب که درفیلم به عنوان آخرین امید مردم ایران برای رسیدن به دموکراسی تصویرشده، در نهایت به درخواست این پزشک آمریکایی برای انجام معاینات بیشتربه بیمارستانی درنزدیکی احمد آباد می رود: «درنهایت این دو مرد، علیرغم تجربه های تلخ گذشته و بن بستی که در مقابلشان قرار دارد، احساس سمپاتی و احترامی هم نسبت به یکدیگر پیدا می کنند.»
آقای دادوند تا پیش از سال ۲۰۰۳ هرگز اسم مصدق را نشنیده بود: «به طور اتفاقی کتاب همه مردان شاه استیون کینزر، خبرنگار آمریکایی، را خواندم. در این کتاب بود که از جزئیات عملیات سیا، بیوگرافی مصدق و وقایع کودتای ۱۹۵۳ در ایران مطلع شدم.»
اما کتاب کینزر تنها منبع پژوهشی و منشاء قضاوت کارگردان جوان فیلم مصدق نبوده است: «من برای ساختن یک روایت سینمایی از دکتر مصدق به اتکا به نفس زیادی احتیاج داشتم.»
او می گوید در مدت سه سال پژوهش، هر کتاب و جزوه ای را که درباره تاریخ قرن بیستم ایران و مصدق نوشته شده بود و نیز زندگینامه ها و خاطراتی از جمله نوشته های فرهاد دیبا و محمود مصدق را خوانده است: «هرچه بیشتر درباره مصدق خواندم، خودم را به میراث های فرهنگی ایرانیام نزدیک تر احساس کردم. در سال ۲۰۰۷ هم به ایران و احمد آباد رفتم. می خواستم خانه مصدق را از نزدیک ببینم و با بستگانش صحبت کنم.»
«دیدار از محل تبعید و زندگی روزهای آخر مصدق برای من که در آمریکا بزرگ شده ام یکی از فراواقعی ترین، شاعرانه ترین و غم انگیزترین تجربه های زندگی ام بود.»
روزبه دادوند می گوید برای ساخت این فیلم به ایران سفر کرده، چرا که می خواسته خانه مصدق را از نزدیک ببیند
روزبه دادوند فیلمنامه خود را بیش از هر چیز تحت تاثیر شخصیت مصدق نوشته است: «من از مجموع خوانده هایم درباره مصدق، چه مثبت و چه منفی، نهایتا به این نتیجه رسیدم که او حقیقتا تنها امید رسیدن به دموکراسی در ایران و یکی از معدود رهبران سیاسی ۱۰۰ سال گذشته ایران بود که ذره ای فساد و انحراف در وجودش دیده نمی شد. »
آقای دادوند درباره مشکلات ساختن چنین فیلمی در خارج از ایران می گوید: « قبل از هرچیز محدودیت بودجه و بعد هم نبودن در فضای اصلی فیلم مشکلاتی را بوجود می آورد. پیدا کردن بازیگری مسن تر با شباهت های ظاهری به دکتر مصدق در بین بازیگران جامعه هنری ایرانی لس آنجلس هم چالش آمیز بود.»
بعد از سه ماه آزمایش بازیگران مختلف، درنهایت فریبرز داوودیان برای ایفای نقش دکتر مصدق انتخاب شد: «فریبرز بلندقد، با هیکلی به مراتب درشت تر از مصدق با مقادیر زیادی گریم توانست بهترین بازی را در این نقش ارائه بدهد.»
مردی که خود را نفروخته
فریبرز داوودیان بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون آمریکا، نامزد جایزه بهترین بازیگر جشنواره سن تروپه برای ایفای نقش مصدق شده است. او پیش از این ها هم در فیلم های “آمریکای زیبا” و “سنگسار ثریا میم” بازی های خوبی ارائه داده است.
آقای داوودیان درمورد آماده سازی خود برای ایفای نقش مصدق می گوید: «هدف من این بود که در فیلم، مصدق را به صورت مردی سالخورده، خسته و فرسوده اما بی نهایت هوشمند و مهربان به تصویر بکشم. مردی که هرچند تسلیم شده اما خود را به هیچ بهایی نفروخته است. مردی قانع و بدون هرگونه احساس ندامت و پشیمانی.»
او می گوید:«فکر میکنم مصدق در فیلم مردی است که به هدفی والاتر از اهداف شخصی خود چشم دوخته است. مردی که در وحله اول یک انسان است و بعد یک سیاستمدار. اول یک شهروند است و بعد یک رهبر.»
روزبه دادوند می گوید به عنوان عضوی از جامعه مهاجر ایرانی، ارتباط ویژه ای با داستان مصدق که به نظر او نقطه عطفی در تاریخ معاصر ایران بوده است دارد: «احساس می کنم افکار و ایده آل های مصدق در وجود هر ایرانی زندگی می کند. بارها به این مسئله فکر کرده ام که اگر مصدق بر مسند قدرت باقی می ماند تاریخ و سرنوشت مردم ایران امروز چه شکلی پیدا می کرد؟»
http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2013/04/130427_l41_cinema_mosaddegh_interview.shtml