مدرسه فمینیستی: روز ۱۲ اسفندماه ۱۳۴۱ ، روزی سرنوشت ساز و ماندگار در تاریخ سرزمین ماست. در این روز زنان ایرانی به یکی از پایه ای ترین حقوق سیاسی خود یعنی «حق رای» دست یافتند. از آن روز ۵۰ سال می گذرد و امروز در آستانه پنجاهمین سالروز کسب حق رأی زنان قرار داریم.
فعالان حقوق زن در ایران از همان زمانی که قانون مشروطه، زنان را (در کنار دیوانگان و صغیران)، از حق رای محروم کرد به تلاش و مبارزه برای دستیابی به این حق طبیعی خود، همت گماشتند، اما می توان گفت که مبارزات زنان ایرانی برای کسب حق رای، دو دورۀ اثرگذار را طی کرده است. دورۀ اول مبارزه برای کسب حق رای در ایران به میانه سال های ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ بازمی گردد ، و دوره دوم از سال های ۱۳۳۹ آغاز شد و تا روز ۱۲ اسفند ۱۳۴۱ که در قانون حق رأی زنان به رسمیت شناخته شد ادامه یافت.
در ادامه «گاه شمار وقایع حق رأی زنان در ایران» را که توسط نوشین احمدی خراسانی تهیه و تنظیم شده، می خوانید. لازم به یادآوری است که این کرونولوژی را می توانید در بخش موخره کتاب «من می توانم، حالا می بینید!» نیز که داستانی برای نوجوانان است و توسط نوشین احمدی خراسانی به مناسبت پنجاهمین سالگرد دستیابی زنان ایران به نگارش درآمده است، بخوانید.
اگر می خواهید کتاب «من می توانم، حالا می بینید» را به صورت آنلاین بخوانید
و فایل پی دی اف کتاب «من می توانم، حالا می بینید» را می توانید دانلود کنید
گاهشمار وقایع حق رأی زنان در ایران / نوشین احمدی خراسانی
ماجرای محرومیت زنان از حق رأی در دوران مشروطه
۱۵ مهر ۱۲۸۵ شمسی: با پیروزی انقلاب مشروطه، برای اولین بار در ایران مجلس شورا ملی بدون وجود حتا یک زن در این مجلس، آغاز به کار کرد.
۱۴ مهر ۱۲۸۶: تصویب متمم قانون اساسی که در آن زنان در کنار دیوانگان و کودکان از حق رأی محروم شدند.
مهر ۱۲۸۶: از همان زمان تعدادی از زنان فعال در انقلاب مشروطه به نداشتن حق رأی اعتراض کردند ولی اکثریت فعالان حقوق زنان به دنبال کسب حق آموزش و برقراری مدارس دخترانه بودند.
۱۲ مرداد ۱۲۹۰: محمدتقی وکیلالرعایا، یکی از نمایندگان مجلس (نماینده همدان) به محرومیت زنان از حق رأی اعتراض کرد ولی سید حسن مدرس با این مسئله مخالفت کرد. در نتیجه، حتا بحث حق رأی زنان در میان مجلسیان متوقف ماند.
۱۲۹۱: نشریه شکوفه در جریان برگزاری انتخابات سوم مجلس، ۱۲ نفر را به عنوان کاندیدای مجلس از سوی این نشریه معرفی کرد.
۱۲۹۱: وزارت معارف نشریه شکوفه را به بهانه فراتر رفتن این نشریه از وظایفاش و دخالت در امور سیاسی توقیف کرد.
۱۹ فروردین ۱۲۹۹: انتشار مقاله اعتراضی صدیقه دولتآبادی نسبت به حذف زنان از انتخابات و محرومیت زنان از حق رأی، در نشریه «زبان زنان».
دوره اول مبارزات دسته جمعی و منسجم تر زنان برای کسب حق رأی از سال های ۱۳۲۲ تا ۱۳۳۲
مرداد ۱۳۲۲: تشکیل «حزب زنان ایران» با حضور ۱۵۰ نفر از زنان فعال آن زمان و نگارش اساسنامه حزب توسط : فاطمه سیاح، صدیقه دولت آبادی، هاجر تربیت و صفیه فیروز. هدف اصلی این حزب دستیابی به حق رأی برای زنان بود.
۱۰ مرداد ۱۳۲۳: حزب توده در نخستین همایش خود دستیابی زنان به حق رأی را جزو برنامه های خود قرار داد.
سال ۱۳۲۳: تشکیلات زنان حزب توده ایران با هدف برابری حقوق زن و مرد شکل گرفت.
دی ماه ۱۳۲۳: اصلاح مجدد قانون انتخابات در دستور مجلس شورای ملی قرار گرفت.
۱۰ شهریور ۱۳۲۴: انتشار مقاله فاطمه سیاح به نمایندگی از حزب زنان ایران برای اصلاح قانون انتخابات و اعطای حق رأی به زنان در نشریه «آینده».
۱۳۲۵: جدایی و اعلام استقلال آذربایجان توسط حزب دموکرات آذربایجان و اعلام اعطای حق رأی به زنان در آذربایجان.
۱۳۲۵: اعتراض نشریه «بیداری ما» به عدم برخورداری زنان از حق رأی.
۱۳۲۵: انتشار مقاله فاطمه سیاح در مورد مسئله حق رأی زنان و موضوع حق انتخاب آنان برای نمایندگی مجلس شورای ملی، و پیشنهاد ایجاد فراکسیون زنان در مجلس.
۱۳۲۶: ارائه لایحه مربوط به حق رأی زنان از سوی فراکسیون حزب توده در مجلس، و رأی نیاوردن این لایحه در مجلس شورای ملی که سرانجام باعث توقف این لایحه شد.
۱۳۲۸: انتشار کتاب «انتقاد به قوانین اساسی و کیفری ایران از نظر حقوق زن» توسط مهرانگیز منوچهریان که در آن کتاب به انتقاد از محرومیت زنان از حق رأی پرداخته شده بود.
اردیبهشت ۱۳۳۱: دولت مصدق، پیشنویس لایحه انتخابات را که در آن حق رأی برای زنان به رسمیت شناخته شده بود، منتشر کرد و همین امر، بحثها و چالشهای بسیاری را در مجلس و در فضای سیاسی جامعه برانگیخت.
مرداد ۱۳۳۱: تشکیلات زنان حزب توده با دعوت از دیگر گروههای زنان و به همراه آنان برگههایی را که در آن خواستار اعطای حق رأی به زنان بود منتشر کردند و به منظور پشتیبانی از آن به صورت گسترده به جمعآوری امضا از شهروندان پرداختند.
۱۳۳۱: تلاش گسترده شورای زنان ایران، کانون بانوان و دیگر گروههای زنان برای کسب حق رأی زنان.
۱۳۳۱: با گرد هم آمدن گروههای مختلف زنان، هیأتی از زنان انتخاب شدند تا برگههای درخواست حق رأی را که در آن بیش از صد هزار امضا جمع شده بود به مجلس ببرند و در آن با کمیسیون تجدید نظر در قانون انتخابات، در مجلس برای حق رأی زنان مذاکره کنند.
دی ماه ۱۳۳۱: آیتالله خمینی در گفتگو با مجله ترقی از زنان خواست که در انتخابات شرکت نکنند.
دی ماه ۱۳۳۱: تشکیلات زنان حزب توده با فراخوانی از مردان روشنفکر خواست که برای دستیابی زنان به حق رأی با گروههای زنان همکاری کنند.
دی ماه ۱۳۳۱: برخی از مردان روشنفکر آن زمان مانند علیاکبر دهخدا حمایت خود را از حق رأی زنان اعلام کردند.
دی ماه ۱۳۳۱: دولت دکتر مصدق، حق رأی زنان را از پیشنویس لایحه انتخابات حذف کرد.
دی ماه ۱۳۳۱: نامه اعتراضی صدیقه دولتآبادی به دکتر محمد مصدق برای روشن شدن دلایل حذف لایحه مذکور.
دی ماه ۱۳۳۱: نامه سرگشاده اعتراض تشکیلات زنان حزب توده به حذف حق رأی زنان توسط دولت مصدق. حزب توده این نامه سرگشاده را به سازمان ملل متحد فرستاد.
دور دوم مبارزات زنان برای کسب حق رأی از ۱۳۳۵تا ۱۳۴۱
تیرماه ۱۳۳۵: اعضای «شورای زنان ایران» (همان «حزب زنان ایران») در هنگام بازگشت محمدرضاشاه از شوروی، در فرودگاه مهرآباد پارچه بزرگی برافراشتند که روی آن با خط درشت، تساوی حقوق زنان و حق رأی زنان، نوشته شده بود.
آبان ۱۳۳۶: شورای زنان ایران برای شرکت زنان در انتخابات اقدام به تهیه طومارهای عریض و طویل، و مذاکرات متعدد با نخستوزیران وقت کرد.
سال ۱۳۳۶: شورای همکاریهای جمعیتهای بانوان ایران که متشکل از گروههای گوناگون زنان بود طی ملاقاتی با محمدرضاشاه خواستههای زنان را که در ۱۱ بند تهیه شده بود ارائه کرد؛ یکی از این خواستهها، حق رأی برای زنان ایران بود.
مرداد ماه ۱۳۳۹: انجمنهای گوناگون زنان اعلامیه مشترکی صادر کردند و طی آن خواستار حق رأی برای زنان شدند.
مرداد ۱۳۳۹: مخالفت آشکار نیروهای متعصب مذهبی با حق رأی زنان.
مرداد ۱۳۳۹: گروههای گوناگون زنان در واکنش به مخالفت متعصبان نسبت به حق رأی زنان، تصمیم به برگزاری یک تجمع اعتراضی گرفتند.
مرداد ۱۳۳۹: احضار نخستوزیر وقت، منوچهر اقبال، توسط آیتالله بروجردی.
مرداد ۱۳۳۹: نخستوزیر پس از ملاقات با آیتالله بروجردی، دستور لغو تجمع زنان را صادر کرد.
شهریور ۱۳۳۹: انتخابات مجلس بدون حضور زنان برگزار شد. اما با اعتراض روبرو شد و بالاخره انتخابات لغو گردید و جعفر شریف امامی به جای اقبال نخست وزیر شد.
شهریور ۱۳۳۹: برگزاری مداوم همایشها و نشستها توسط نمایندگان تشکل های مختلف زنان از جمله: شورای زنان ایران، جمعیت طرفدار اعلامیه حقوق بشر، انجمن معاونت زنان شهر تهران، کانون بانوان پزشک، بانوان فرهنگی، جمعیت راه نو و … و صدور پیاپی اعلامیههایی خطاب به دولت و رهبران احزاب ملی و مردم به منظور احقاق حق رأی برای زنان ایران.
۱۶ شهریور ۱۳۳۹: تجمع گروه ۲۰ نفرهای از نمایندگان زنان در برابر مجلس سنا، در اعتراض به نداشتن حق رأی. این زنان، خواستار مذاکره با نمایندگان مجلس بودند.
۱۶ آبان ۱۳۳۹: در آستانه انتخابات انجمن شهر تهران گروههای زنان دوباره شروع به فعالیت کردند و از آن جایی که در قانون انتخابات شورای شهر برای زنان منع قانونی وجود نداشت برای شکستن تابوی رأی دادن قرار شد که زنان به طور فعال در انتخابات شورای شهر تهران شرکت کنند.
آذرماه ۱۳۳۹: نظرخواهی و گفتگوی بحث برانگیز مجله اطلاعات بانوان با فعالان حقوق زن همچون: مهرانگیز منوچهریان، بدرالملوک بامداد و … در مورد ضرورت یا عدم ضرورت رأی دادن زنان در انتخابات و نیز مصاحبه با نمایندگان مرد مجلس به منظور فشار بر نمایندگان.
۱۹ اردیبهشت ۱۳۴۰: در پی اعتراضها و اعتصاب گسترده معلمان که زنان در آن نقش بسیار فعالی داشتند، دولت شریف امامی سقوط کرد و محمدرضاشاه پهلوی دکتر علی امینی را به عنوان نخستوزیر مأمور تشکیل دولت کرد. با فضای نسبی باز شده در این دوران، زنان نیز دوباره شروع به اعتراض در مورد نداشتن حق رأی کردند.
خرداد ۱۳۴۰: دیدار گروهی از زنان با شهردار تهران، دکتر نصر، برای شرکت زنان در انتخابات شورای شهر.
۱۳ خرداد ۱۳۴۰: اتحادیه حقوقدانان زن به رهبری مهرانگیز منوچهریان، در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود خواستار حق رأی برای زنان ایران شد و در اعتراض به نداشتن این حق، قطعنامهای در مورد ضرورت حق رأی زنان خطاب به دولت و مجلس صادر کرد.
۲۲ خرداد ۱۳۴۰: شهردار وقت تهران اعلام کرد که به لحاظ قانونی منعی برای شرکت زنان در انتخابات شورای شهر وجود ندارد.
خرداد ۱۳۴۰: دکتر علی امینی نخستوزیر وقت با حق رأی زنان مخالفت کرد.
خرداد ۱۳۴۰: عمل شجاعانهی کاندید شدن یک زن – به نام خانم حکیمی – برای عضویت در شورای شهر تهران.
خرداد ۱۳۴۰: نامه سرگشاده شورای عالی جمعیتهای زنان به نخستوزیر در حمایت از مبارزات انتخاباتی خانم حکیمی که خود را برای عضویت در شورای شهر تهران کاندید کرده بود.
۱۴ مهر ۱۳۴۱: اسدالله علم که کمتر از ۳ ماه از نخستوزیریاش میگذشت، پیش از انتخابات مجلس، لایحه «انتخابات انجمنهای ایالتی ولایتی» را که به تصویب هیأت دولت رسیده بود و در آن به زنان نیز حق رأی داده شده بود به مجلس تقدیم کرد.
مهر ۱۳۴۱: آیتالله خمینی برای جلوگیری از اجرای مصوبه قانون انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی ابتدا به محمدرضاشاه و سپس به نخست وزیر نامه نوشت و در آن نامه، این مصوبه را محکوم کرد.
۶ آبان ۱۳۴۱: ۲۰۰ تن از بازاریان تهران در اعتراض به این مصوبه برای شنیدن سخنرانی آیتالله خمینی درباره لزوم لغو مصوبه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی، به شهرستان قم عزیمت کردند.
آبان ۱۳۴۱: برخی دیگر از مراجع و روحانیون دینی همچون آیتالله فلسفی نیز علیه حق رأی زنان در لایحه انتخابات انجمنهای ایالتی به سخنرانی و تبلیغ و ترویج علیه حق رأی زنان پرداختند.
آبان ۱۳۴۱: عدهای از طلاب حوزه علمیه قم و جمعی از بازاریان در اعتراض به این لایحه، در یک حرکت نمادین، به تعطیلی کلاسهای درسشان اقدام کردند.
آبان ۱۳۴۱: سران ایلات و عشایر در مورد درخواست لغو لایحه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی حمایت خود را از روحانیت اعلام کردند.
آبان ۱۳۴۱: جبهه ملی دوم و نهضت آزادی ایران از اعتراض روحانیت نسبت به لایحه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی حمایت کردند.
آذرماه ۱۳۴۱: با گسترش اعتراضها، نخستوزیر وقت طی تلگرافی به علمای قم اعلام کرد که نظر آنان در مورد حذف حق رأی زنان در لایحه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی را به نمایندگان مجلس ابلاغ کرده و منتظر نظر مجلس است.
۹ آذر ۱۳۴۱: در اعتراض به عدم اعلام رسمی حذف حق رأی زنان از لایحه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی از سوی دولت، بیش از ۸۰ تن از افراد شاخص اصناف تهران، به شهر قم و به خانه آیتالله خمینی رفتند.
۱۰ آذر ۱۳۴۱: اعلام رسمی لغو لایحه انتخابات انجمنهای ایالتی و ولایتی از طرف دولت در مطبوعات.
۱۹ آذر ۱۳۴۱: اتحادیه زنان حقوقدان به مدیریت مهرانگیز منوچهریان در نامهای سرگشاده به عقبنشینی دولت و لغو حق رأی زنان، به شدت اعتراض کرد.
۱۹ آذر ۱۳۴۱: شورای عالی جمعیتهای زنان که متشکل از گروههای مختلف زنان بود اعلام کرد که جشن سالگرد کشف حجاب [روز ۱۷ دی] را تحریم و در عوض، در اعتراض به لغو قانون جدید انتخابات در کاخ نخستوزیری تحصن خواهند کرد.
۲۰ آذر ۱۳۴۱: برخی از روحانیون اعلام کردند که اگر قرار باشد در روز ۱۷ دی، زنان در اعتراض به عدم اجرای لایحه انجمنهای ایالتی و ولایتی تظاهراتی نمایند، از همین حالا عدهای از اهالی تهران و شهرستانها به ما مراجعه نمودهاند که اگر چنین عملی صورت گیرد، ما هم در همان روز عکسالعمل نشان خواهیم داد.
۱۷ دی ۱۳۴۱: نزدیک به ۳۵۰ تن از زنان معترض، به نمایندگی از گروهها و اقشار مختلف، پس از بازگشت از آرامگاه رضاشاه به ساختمان نخستوزیری رفتند و در آنجا برای دیدار و مذاکره با نخستوزیر تحصن کردند.
۱۹ دی ۱۳۴۱: اعلام طرح شش مادهای معروف به «انقلاب سفید» از سوی محمدرضاشاه پهلوی و اعلام رفراندوم برای این طرح در ۶ بهمن ۱۳۴۱.
۲ بهمن ۱۳۴۱: تظاهرات گسترده علیه طرح ۶ مادهای از سوی بخشی از روحانیون و بازاریان در شهرهای تهران و قم.
۳ بهمن ۱۳۴۱: اعتصاب گسترده زنان در ادارات، مدارس و … به منظور کسب حق رأی و شرکت در رفراندوم ۶ بهمن.
۵ بهمن ۱۳۴۱: برگزاری مصاحبه تلویزیونی آقای ارسنجانی (وزیر کشاورزی) در دفاع از برگزاری رفراندوم که در آن مصاحبه تعدادی از فعالان زن، از جمله مهرانگیز دولتشاهی در مورد بیحقوقی زنان برای شرکت در رفراندوم، اعتراض کردند. پس از آن بود که وزیر کشاورزی و دولت تلویحاً در مذاکراتشان با کنشگران و مدافعان حقوق زن اعلام کردند که اگر زنان مایل باشند در رفراندوم شرکت کنند، مانعی در برابر آنها ایجاد نخواهد شد.
۶ بهمن ۱۳۴۱: پس از بسیج شدن کنشگران و مدافعان حقوق برابر زنان، و تأیید تلویحی دولت، زنان در رفراندوم شرکت کردند اما برای آنان صندوقهای جداگانهای از مردان گذاشته شد.
شب ۶ بهمن ۱۳۴۱: پس از پایان انتخابات، وزیر کشور در رادیو اعلام کرد که رأی زنان در رفراندوم به حساب نخواهد آمد. ولی چند روز پس از آن بالاخره تعداد شرکتکنندگان زن در این رفراندوم به طور جداگانه اعلام شد. به این ترتیب تعداد ۲۷۱۱۷۹ زن در مقابل ۵۵۹۸۷۱۱ مرد در رفراندوم شرکت کردند.
۸ اسفند ۱۳۴۱: در هشتم اسفندماه ۱۳۴۱ محمدرضاشاه پهلوی در سخنرانی خود اعلام کرد که زنان باید حق رأی داشته باشند و این ننگ که زنان نمیتوانند در انتخابات شرکت کنند، از جامعه پاک شود.
۱۲ اسفند ۱۳۴۱: طبق مصوبه هیأت دولت، حق رأی زنان به رسمیت شناخته شد و دولت طی فرمانی اعلام کرد ماده -۱۳ قانون انتخابات که مانع رأی دادن زنان بود لغو شده و واژه «مرد» از مادههای ۶ و ۹ قانون انتخابات به منظور همسویی با روح مشروطه، حذف شده است.