گفتگو با دکتر سیما سمر (رییس کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان)
جواد دروازیان
• از زندگی و کارکردهای خودتان بگویید.
از جمله زنانی بودم که در دوران مقاومت و جهاد همیشه به حقوق زن دعوت نموده ام. همیشه در این راستا کار نموده ام و از زنان افغانستان نمایندگی کرده ام. کنفرانس هایی که اشتراک نموده ام تعداد شان را به یاد ندارم. همیشه یکی از جنجال هایم همین بوده است که زنان مشارکت داشته باشند. زمانی که بمباردمان افغانستان به وسیله ی امریکایی ها آغاز شد من در پاکستان بودم، وقتی از کویته به اسلام آباد رفتم آقای وندرل نماینده ی سازمان ملل در امور افغانستان را دیدم. برایش گفتم که حتماً باید زنان سهیم گردند. چون اگر از ابتدا اشتراک نداشته باشند، بعد ها به مشکل می توانیم برای زنان جایگاهی پیدا کنیم.
زمانی که به عنوان وزیر امور زنان آمدم نه مکان داشتیم و نه وسایل و تجهیزات. حتا یک اتاق هم نداشتیم. در آن زمان سایر وزارت خانه ها، مامور و برخی وسایل داشتند اما ما هیچ چیزی نداشتیم. در عین حال تعهد سیاسی هم برای تقویت زنان وجود نداشت. هر کدام از وزرا می گفتند که یک یا دو اتاق برای این وزارت در صدارت یا وزارت مخابرات در نظر گرفته شود ولی من مخالفت می کردم. در آن زمان تعمیر فعلی وزارت امور زنان، مربوط به وزارت کار و امور اجتماعی بود. وزیر کار و امور اجتماعی پسر اسمعیل خان بود. گرفتن این تعمیر نیز برای ما کار سختی بود. اما پس از دو ماه تعمیر خالی بدون برق و تقریباً مخروبه را برای ما دادند. پس از آن ملل متحد یک پایه میز و کمپیوتر و تلفون در اختیار مان قرار داد. ترس داشتیم که مصارف تلفون را کی خواهد پرداخت. زمانی که شارژ دافیر سفارت امریکا برای امضای قرار داد آمد، چوکی برای نشستن نداشتیم. از پول شخصی خود چند دانه چوکی خریداری کردم.
در سال ۲۰۰۲ زمانی که هشت مارچ را تجلیل کردیم، سینما زینب یک تعمیر سوخته بود. یعنی در تاریخ هشت مارچ یک هزار نفر دعوت گردیده بود اعم از وزرای کابینه، سفرای کشورها و… اما ما تا ساعت ۴ بعد از ظهر ۷ مارچ صندلی نداشتیم. خودمان همراه یک تعداد خانم های که از موسسه ی میرمن تولنه ی سابق بودند، و تازه همراه ما همکاری را آغاز کرده بودند، چوکی ها را پاک کاری کردیم. فکر کنم این بهترین هشت مارچ بود و هیچ قابل مقایسه با تجلیل های امروزی هشت مارچ نیست. رییس یونفیم از نیویورک، میری رابنسن، وزیر امور زنان پاکستان به این برنامه دعوت گردیده بودند و اشتراک نمودند. رییس جمهور کرزی و آقای لخضر ابراهیمی در این محفل سخنرانی کردند با وضعیت که این سینما چت نداشت. وزیر امور زنان پاکستان یک پوشش خیمه گونه از پاکستان برای این وزارت تحفه آورده بود.
• اگر نگاه به تاریخ صد سال اخیر افغانستان بیندازیم، آنچه که امروز در باره ی مسایل زنان مطرح می شود، همان مسایلی است که پیش از سال ۱۹۱۹ و پس از آن مطرح گردیده بود، چرا هنوز نتوانستیم این مسایل را حل کنیم؟
به نظر من مسأله ی زنان و حقوق بشر یک مسأله ی سیاسی است. همه چیز به قدرت و کنترول ارتباط می گیرد. به همین دلیل مسأله ی زنان نه تنها در افغانستان بلکه در تمام کشورهای دنیا چنین است. در پیشرفته ترین کشورهای جهان مسأله ی حقوق زن در زمان انتخابات مطرح می شود ولی پس از آن دو باره فراموش می شود. هر وسیله ای که باعث کنترول نیم نفوس جامعه شود، از آن ابزار استفاده صورت می گیرد. این مسأله می تواند حجاب باشد، می تواند فرهنگ، عنعنات و رسوم باشد، می تواند سوء استفاده از مذهب و دین باشد. در جوامعی که از نگاه سواد و فرهنگ بسیار عقب مانده اند، طبیعی است که ابزاری چون عنعنات، فرهنگ، غیرت و سوء استفاده از مذهب و دین، بیشتر به کار می رود. متاسفانه همچنین مشکلات را در سودان، بنگلادیش، پاکستان، ایران و هندوستان می بینیم که چه گونه برای کنترول نیم نفوس جامعه از ابزار مختلف استفاده صورت می گیرد. البته مشکلات دیگری چون پایین بودن سطح سواد وفقر نیز رول اساسی را بازی میکند، به هر اندازه سطح اینها پایین باشد، به همان اندازه کنترول بیشتر صورت می گیرد. زمانی که مسأله ی حجاب مطرح می شود، در کشورهای اسلامی حجاب تفسیر مختلف دارد. مثلاً در سودان اگر آستین کوتاه باشد و پای زنان تا زانو عریان باشد، مشکلی وجود ندارد، ولی یک چادر باید دور سر شان باشد. در بنگلادیش با ساری که می پوشند، شکم زنان معلوم می شود، مشکل وجود ندارد. در افغانستان به گونه ی دیگر تعبیر می کنند. به نظر من عنعنات و عرف هر کشور با دین خلط می شود تا زمینه ساز کنترول بیشتر انسان ها شود. متاسفانه این یکی از مشکلات جدی افغانستان است.
زمانی که مسأله ی حجاب درزمان امان الله خان مطرح می شود، علیه او ایستادگی صورت می گیرد و باز هم از مذهب استفاده سوء می شود. در حال حاضر هم متاسفانه چنین است. اگر افغانستان سی سال جنگ را پشت سر نمی گذاشت باید وضعیت ما فرق می کرد. زمانی که روس ها تجاوز می کنند. بیشتر استفاده از ابزار دین علیه روس ها صورت می گیرد. ولی واقعیت این است که انسان ها زمانی که آزادی های خود را از دست می دهند، به مبارزه می خیزند. زمانی که کودتای ثور صورت گرفت، مردم افغانستان آزادی تفکر، آزادی گشت و گذار، آزادی عقیده و آزادی دینی خود را از دست دادند. بهترین وسیله برای مبارزه با شوروی سوسیالیستی دین و مذهب بود. به همین دلیل افرادی از این وسیله استفاده ی بهتر نمودند که بیشتر زورمند بودند و کمتر دانش علمی داشتند. از لحاظ فزیکی، زنان تفنگ نداشتند و نسبت به مردان جسماً ضعیف تر بودند، به همین دلیل عملاً به عقب رانده شدند و فراموش گردیدند. هم فرهنگ و عنعنات هم دین و مذهب هردو علیه زن به کار برده شد تا این که زن را اسیر و خاموش نگاه دارند. همه این ها باعث شد که زنان به حاشیه رانده شوند.
زمانی که کارهای بشردوستانه را در زمان جنگ (دوره ی جهاد و مقاومت و هم در دوره ی طالبان) چه در داخل و چه در خارج می بینید، در بیشترین پروژه ها زنان را به فراموشی سپرده بودند. بعضی موسسات در زمینه ی آموزش و پرورش کار می کردند، اما نه آموزش و پرورش برای دختران! پروگرام جهانی غذا برای یک تعداد مدارس دینی و مذهبی غذا توزیع می کرد و آنها را تقویت می نمود. در این مدارس دختران اصلاً حضور نداشتند. وقتی عملاً نیم نفوس جامعه فراموش می شود همین حالت هایی که امروز ما داریم، به بار می آید.
شما هیچ جامعه ی پیش رفته را در دنیا نمی بینید که سهم زنان در آن ضعیف باشد. از جمله جوامع پیشرفته ی دنیا که در آن حقوق بشر نسبتاً مراعات می شود و حقوق زنان مراعات می شود، کشورهایی هستند که زنان در همه زمینه ها سهیم هستند.
ما هنوز از کشورهایی هستیم که بالاترین آمار بی سوادی را داریم. زمانی که سطح آگاهی و سواد در هر کشور پایان باشد، از هر ابزاری علیه آن ها استفاده صورت می گیرد. یکی از دلایلی که جنگ در افغانستان طولانی شد و بسیار خشن است همین موضوع بود. زمانی که منازعات داخلی را در تمام کشورهای جهان نگاه می کنید، بیشتر کشورهایی در گیر جنگ هستند که یا سطح سواد پایین است و یا فقر زیاد است.
• نظرتان در باره سوء استفاده از زنان در دوره ی مجاهدین چیست؟
مسأله ی زنان هم از دوره ی تره کی تا دوره ی داکتر نجیب و هم پس از آن مورد سوء استفاده قرار گرفته است. یک جامعه ی انسانی زمانی به انکشاف می رسد که حقوق بشری انسان ها مراعات شود. حق هیچ گاه نه به مرد به آسانی داده می شود و نه به زن! حق گرفتنی است و باید گرفته شود. ما زمانی می توانیم حقوق زنان را تامین کنیم که زنان خود شان توانمندی آن را پیدا کنند که حق خود آن را بگیرند. نباید مسأله ی جنسیت را در مسأله ی حقوق مطرح کرد. وقتی که مردان همنوا با ما ایستاده شوند و از حق ما دفاع کنند، از کرامت خود شان دفاع می کنند. از کرامت انسان دفاع می کنند. به این دلیل حکومت ها در کشورهایی مثل افغانستان مسئولیت دارند که زمینه را برای پیشرفت زنان مساعد سازند. مانند دست رسی به آموزش و پرورش. در افغانستان درست است که بیش از شش میلیون طفل به مکتب می روند ولی هنوز هم اکثریت کودکان پسر به مکتب دست رسی دارند. این نشان دهنده ی عدم آگاهی پدر و مادر و ارجحیت دادن پسر بر دختر است.
دوم- عدم دست رسی به امکانات. زمانی که یک مکتب از روستا دو ساعت پیاده روی فاصله دارد، خانواده ها پسران را به آن مکتب می فرستند. چون احتمال خشونت های جنسی علیه پسران نسبت به دختران کمتر است. با آن که در افغانستان دختر و پسر هر دو مورد سوء استفاده قرار می گیرند ولی دختران بیشتر در معرض همچو خطرات هستند. تجربه ی شخصی من همراه با مکاتب دخترانه این بود که مسئولین منطقه یا رهبران مذهبی زمانی که به دختر خود اجازه ی مکتب رفتن می دادند بقیه مردم نیز از او پیروی می کردند. نخستین مکتبی که در جاغوری ساختم مدیر مکتب یکی از ملاهای منطقه بود. همین که دختر خودش یک و نیم ساعت راه را می پیمود تا به مکتب برسد، همه مردم دختران شان را به آن مکتب فرستادند.
برای کودکان پسر آسان است که زیر درخت بنشینند و درس بخوانند ولی دختران همین که به سن ده یا یازده سالگی رسیدند باز به آن ها اجازه نمی دهند که زیر سایه ی درخت بنشینند و درس بخوانند. بنابراین، عدم زمینه سازی امکانات برای دختران مشکل اصلی را ایجاد می کند. اگر حکومت افغانستان یا نهادهای دولتی در افغانستان توانایی حمایت سالم و کافی از دختران را داشته باشند وضعیت دختران تغییر می کند. وقتی مردم از یک ولسوالی یا روستا به خاطر درخواست اعمار یک مکتب مراجعه می کنند می گویند: «حتا بچه ها هم مکتب ندارند!» یعنی یک قشری خوب و مستحق درس، مکتب ندارند! شما در رابطه با دختران صحبت می کنید.
• ده سال اخیر را با توجه به امکانات و فرصت هایی که در اختیار نهادهای حقوق بشری و زنان قرار داده شد، چه گونه ارزیابی می کنید؟ چرا نتواستند حداقل درد تاریخی زنان را برملا سازند؟
البته در مقایسه با ده سال پیش وضعیت بسیار تغییر یافته است. در گذشته ها و بیست و سه سال جنگ یک دختر به خاطر این که مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود، به عنوان یک لکه ی ننگ و شرم به وسیله ی خانواده اش کشته می شد. اگر کسی در روستا چیزی می گفت در خفا می گفت. و آن برادر یا پدری که دختر خود را کشته بود یک فرد بسیار با غیرت، دلاور و با شهامت شناخته می شد. ولی امروز قضیه ی سحرگل برای دادخواهی افشا می شود. در همان زمان اگر چنین مسأله پیش می آمد هیچ کس مداخله نمی کرد. هیچ کس به پولیس خبر نمی داد، در عین حال همه به او احترام می کردند. ولی امروز وقتی قضایا را کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان یا وزارت امور زنان ثبت میکند و به مطبوعات میرسد، همه ی آن ها بنا بر آگاهی است و این موضوع در کاهش خشونت سهیم است. یک گزارش کوتاه در اختیار ما است که حاصل مصاحبه با ۱۲ زن است. هر دوازده زن از یک محل هستند و کاملاً بی سوادند. آن ها می گویند که «خشونت علیه ما کم شد. به این دلیل که مرجعی وجود دارد که به آن مراجعه می کنیم.» در حالی که هیچ کدام این ها به کمیسیون یا مراجع دیگر برای درج شکایت مراجعه نکرده اند. در این مسایل نهادها، رسانه ها، کمیسیون و… تاثیر دارند.
زمانی که در دوره ی مجاهدین در زمینه ی حجاب صحبت شد، تا این اندازه ی که امروز علیه مصوبه ی شورای علما سر و صدا بلند شده، مقاومت صورت نگرفت.
در دوره ی طالبان زمانی که یک زن برای انداختن لباس ها برروی تناب از خانه بیرون می شد، وقتی طالب او را میدید، شوهر آن زن را لت و کوب میکرد. به همین دلیل شوهر، زن خویش را اجازه ی بیرون شدن از خانه نمی داد تا خود او در امان بماند. حالا این طور نیست! اما این وضعیت نیز قانع کننده نیست.چون در همه افغانستان این طور نیست. این آزادی ها هنوز هم در شهر های کلان و بعضی ولسوالی ها وجود دارد و بخشی از جاها که مردم ما به مطبوعات و رسانه ها دست رسی وجود دارند.
• این تغییرات تا چه اندازه بنیادین است و می تواند در برابر تحولات مقاومت کند؟
من زیاد نگران نیستم. برای این که آزادی های خود را همه ی ما و شما حاضر نیستیم از دست بدهیم. اما به دلیل نبود تعهد سیاسی در سطح رهبری افغانستان، آن قدر که باید پیشرفت صورت می گرفت، صورت نگرفته است. هنوز هم زنان رهبران سیاسی در خانه ها پنهان هستند. تا زمانی که رهبری تعهد لازم نداشته باشد، ما نمی توانیم این مشکل را حل کنیم. مثلاً اکثراً اجازه نمی دهند، از زنان آن ها برای کارت انتخابات عکس بگیرند.
نمونه ی خوب غیرت پسندی دیگر در جامعه ی ما قانون احوال شخصیه ی اهل تشیع بود. تا چه اندازه برای ما جنجال ایجاد کردند؟ حالا هم قانون محو خشونت علیه زنان در پارلمان به مشکل مواجه است. به این دلیل که مردانگی و غیرت خود را نشان دهند باید در پای کس دیگری زنجیر بیندازند. آنچه که در افغانستان غیرت مطرح می شود در کشورهای دیگر عار است.
• کمیسیون در زمینه ی زنان چه کار موثری انجام داده است؟
تمام کارکردهای کمیسیون مستقل حقوق بشر موثر بوده است. ما نمی خواهیم جنسی را بر جنس دیگر برتری دهیم. ولی چون حقوق زنان بیشتر پایمال گردیده است به همین دلیل ما در کنار سایر بخش ها دارای یک بخش در زمینه ی زنان هستیم. یکی از کوشش های ما این بوده و خواهد بود که قوانین در افغانستان با کنوانسیون ها و قوانین بین المللی و با کرامت انسانی سازگار باشد. انواع و اقسام اتهامات بر ما می زنند. گذشته از آن تطبیق قوانین کار دیگری بود که کمیسیون روی آن کار نموده است. زمانی قوانین مفید اند که در عمل تطبیق شوند. گزارشات کمیسیون در زمینه حقوق زنان در ویبسایت کمیسیون موجود است.
هنوز در افغانستان افراد بالاتر از قانون هستند، به همین دلیل به خود جرأت میدهند که فراتر از قانون صحبت کنند. نمونه ی آن بعضی افراد درشورای علماست که به خود حق می دهند که خواسته های خلاف قانون اساسی خود را بر دیگران اعمال کنند!
• در باره عدالت انتقالی و گزارش ترسیم منازعه چه می گویید؟
گزارش ترسیم منازعه یکی از وظایفی بود که طبق برنامه ی عمل دولت افغانستان به کمیسیون سپرده شده است. کمیسیون آن را انجام داده است. این گزارش به عنوان تاریخ در افغانستان خواهد ماند. هیچ کس نمی تواند آنرا انکار کند. اما این که ما آن را امروز نشر کنیم یا هر زمان دیگر، وابسته به این است که چه زمانی میتوانیم از آن استفاده ی سالم برای بهبود وضعیت و آوردن صلح پایدار و عدالت در افغانستان ببریم، تا آن زمان نمیتوانیم آن را به نشر برسانیم. در حال حاضر هیچ کس آن را نمی تواند انکار کند. اما حالا به دلیل عدم مصونیت افراد و کارمندان کمیسیون نمیتوانیم آن را به نشر برسانیم. اگر همکاران ما یا هر کسی دیگر که در این راستا کار نموده است، به مشکل مواجه شود ما نمی توانم جبران کنیم. زیرا امروز افراد بدترین جنایت را انجام میدهند و بعداً فرار میکنند. ولی آن را حتماً به نشر خواهیم رساند. هیچ کس این گزارش را از بین برده نخواهد توانست. توقع من از جامعه ی مدنی و معتقدین به عدالت و حقوق بشر این است که از این راپور به عنوان وسیله ای برای تامین امنیت و آشتی ملی در کشور استفاده کنند. تامین عدالت زمان نمی خواهد و عدالت هم با زندانی کردن تامین نمی شود. قضاوت درست تاریخ خود تامین عدالت است.
جنرال های صرب و مجرمین جنایات در کمبودیا، امروز محاکمه می شوند، افراد دیکتاتورمعروف چیلی (پینوشه) امروز تحت پیگرد عدلی قرار می گیرند. برای ما نیز چنین خواهد شد. ولی قضاوت مردم نسبت به جانیان نیز یک نوع عدالت است که تامین می شود. توقع من این است که افرادی که به این پروسه اعتقاد دارند، این پروسه را تقویت کنند.
این گفتگو نخستین بار در نشریه ی آرمان شهر ، شماره ی ۲۳ و ۲۴ سال چهارم، حمل ۱۳۹۲/ اپریل ۲۰۱۲ منتشر شده است.