پیشگفتار برگرداننده:
پیش از این، برگردان بخش های یک و دو شالوده حزب اکولو ( حزب سبزهای بلژیک ) به یاری سایت های ایرانی و به کمک تارنماها به دست شماری از شما، دوستداران زیستگاهی رسانده شده است. اینک بخش سوم آن در دسترس شما است. امروزه پدیده زیستگاهی و زیستمانی در ایران، بیش از پیش، بسیار دردناک و نگران کننده شده است و نگاه های تک تک ایرانیان بدان سو کشیده شده اند و به دنبال چاره جویی در این زمینه هستند. باشد که این نوشته بتواند کمکی، هر چند کوچک، به دوستداران هوای پاک و تنفس پاک و به زیستگرایان (تلاشگران محیط زیست) کند. دست آوردهای احزاب سبز و زیستگاهی جهانی می توانند برای پی ریزی یک حزب نوین و نوپای سبزهای ایرانی کارساز باشند.
بخش سوم
برگردان از انور میرستاری، عضو حزب اکولو
۴ . برنامه های کاری ما برای سده کنونی
افق دید ما برای قرن ۲۱، هر جا که نقش داریم، شامل یک جامعه مبتنی بر مشارکت سیاسی و اجتماعی افراد، تلاش برای همبستگی های جدید، دلایل و منطق های همکاری، تعلق داشتن به یک سرزمین باز به روی جهان، تبادل دانستنی ها، خلق فرهنگ و در نظر گرفتن نسل های آینده است. باید منطق اقتصادی کار با اکو سیستم سازگار باشد یا آن را بازسازی کند و از نابرابری ها بکاهد. می خواهیم مقاومت ها و موانعی که ما را از این اعتقادات جدا می کنند، از سر راه خود برداریم.
۱ . ۴ . یک جامعه منسجم و فراگیر:
- برای استقلال فردی،
هر انسانی باید بتواند برای خود آینده ای را انتخاب کند و در صورتی که لازم باشد، قابلیت های تغییر جهت در زندگی را داشته باشد. هر کس باید امکان دوره های آموزشی، توسعه یا شروع یک حرفه را دارا باشد. هر کس باید به دلخواه خویش، توانایی برقراری و بافت پیوند آهنین با دیگران را داشته باشد. ما، همه با هم روابط اجتماعی می سازیم. ما، همه با هم همبسته هستیم.
- تحکم همبستگی و تقویت تامین اجتماعی،
هیچ کس نباید در لبه جاده بایستد. دولت و جامعه، در برابر شکنندگی اجتماعی هر کس، به ویژه کودکان و در شرایط عدم امنیت شغلی، در شرایط معلولی و در شرایط زندگی افراد مسن و یا زخمی، قلعه صعب العبوری را می سازند. هم چنین، نقش دولت و جامعه پیش بینی، جلوگیری و درمان و چاره جویی بی ثباتی و شکنندگی ها است. برای ساختن یک جامعه، ما روابط و پیوندهای اجتماعی ایجاد می کنیم و انسجام و همبستگی هایی را در سطح خانواده، نزدیکان، محله، روستا… و جهان ایجاد می کنیم. اما در درجه اول و پیش از هر چیز، همبستگی باید به لطف امنیت اجتماعی مقتدر که مانند حلقه های به هم فشرده یک زنجیر است، سازماندهی شود. در گفت و گو با مخاطبان اجتماعی، به خصوص در پاسخ به افزایش طول عمر و از طریق اهمیت دادن به حقوق فردی در قوانین اجتماعی و توسعه بودجه جایگزین، قوانین جدیدی باید ایجاد شوند. همبستگی میان همه زنان و مردان شرط رهایی همه آحاد ملت و موثر ترین شیوه سازمان دهی زندگانی در جامعه است.دولت باید دارای وسایل مبارزه با همه اشکال بهره کشی باشد و به هر کسی اجازه دهد تا به مسکن، مراقبت های بهداشتی، آموزش و پرورش با کیفیت بالا و یک رژیم غذایی سالم دسترسی داشته باشد. در چنین شرایطی است که رهایی از هر نظر مطمئن و بیمه خواهد شد.
- ساخت یک جهان متحد،
همبستگی میان انسان ها، از مرزهای دولت ها فراتر می رود. همکاری های بین المللی و همبستگی با کشور های در حال گسترش، متعلق به بخشی از پروژه های زیستگرایان می باشند. برای هر دو ساکنان شمال و جنوب، با هم مبادله کردن و رابطه داشتن، یک ثروت به حساب می آید. چرا که همه ما، زنان و مردان، با احترام به گوناگونی های موجود در میان ما، بر روی یک سیاره زندگی می کنیم. ما برای جوامع دیگر همان نشانه گذاری های راهنمایی را آرزومندیم که برای جامعه خود می خواهیم.
۲ . ۴ . گذار به یک جامعه رهایی بخش و مشارکتی
- انتقال مسئولیت پذیری در برابر جامعه و سیاره زمین به نسل بعدی:
باید همه کودکان به آموزش و پرورش رایگان دسترسی داشته باشند، امکان کسب دانش و مهارت و توسعه استعدادهای آن ها فراهم باشد. باید مدرسه به اصلاح نابرابری ها کمک کند، همه بخت و اقبال های موفقیت آمیز را به کودکان عرضه کند و به آنان اجازه دهد تا آینده خود را بسازند.
- باز آفرینی جامعه به وسیله فرهنگ ها و هنر ها:
ما آرزو می کنیم یک جامعه به جایی برسد که در آن تولید فرهنگی و انتقال دانش، موتورهای زندگی اجتماعی و موجب برابری در جامعه شوند. فرهنگ ها سرچشمه ارتباطات و شناسه ها می باشند. آن ها به ما اجازه می دهند تا همیشه خود را دوباره بازسازی کنیم. ما یک جامعه ای را می خواهیم که باز باشد و خلاقیت و قوه تخیلی افراد را تشویق کند، جایی که همه فرصت و وسایل بیان و نشان دادن خودشان را داشته باشند.
- اجازه گفتگو و تصمیم گیری های دسته جمعی از راه دموکراسی مشارکتی:
باید شکل های تازه ای از مشارکت مستقیم و مشورتی مردم، از جمله در مقیاس های چند ملیتی، با تکیه بر دموکراسی حاصل از حضور نمایندگان مردم و تکمیل آن، عملی شود. این کارها برای هر کسی که مایل باشد، شرایطی را ایجاد خواهند کرد تا بتواند در دل فعالیت های سیاسی رخنه کند، چرا که آن محل، مرکز تمرین دسته جمعی مسئولیت پذیری و آزادی است. این مشارکت سیاسی شهروندان، نیازی به هیچ پیش شرط، کارشناسی ویژه و آمادگی از پیش تعیین شده ای ندارد.
- دموکراسی مشارکتی در گزینه های فنآوری:
در برابر گوناگونی ها و فراوانی های مدارهای فنآوری ممکن، دولت باید بحث دموکراتیکی را با در نظر گرفتن درستی و لزوم آن ها در ارتباط با هدف گذار پایدار جوامع ما، سازمان دهی کند. باید بتوان برخی از گزینه های مربوط به فنآوری را کنار گذاشت یا استفاده از آن ها را با هشیاری و رعایت احتیاط، به عقب انداخت. باید آن دسته از گزینه هایی که به زنان و مردان اجازه می دهند تا زندگی بهتر، پایدار تر، صلح آمیز تر و طولانی تر داشته باشند، تقویت شوند. باید گفتگو های اخلاقی بنیادین با شیوه های غیر دگم و غیر جزمی انجام گیرند.
- باید تندرستی و سلامتی، تمام بخش های زندگی اجتماعی را به حرکت درآورد:
بهزیستی و تندرستی، یک منبع و انرژی برای جامعه است تا هر کس بتواند یک بازیگر و هنرپیشه در زندگی خود باشد. نابرابری های اجتماعی در تامین سلامتی ناروا است و می توان از آن ها پرهیز کرد. تندرستی به عدم وجود بیماری محدود نمی شود. علاوه بر نظام بهداشتی، باید تمام بخش های زندگی در جامعه، مانند بخش های اجتماعی، فرهنگی، برنامه ریزی منطقه ای، اشتغال، زیستمان، مسکن، و غیره را که بر روی کیفیت زندگی تاثیری دارند، بسیج کرد.
- در نظر گرفتن ارزش زمانی به عنوان یک منبع اساسی ( وقت طلا است ـ م ):
هر کس باید بتواند زندگی کند و در فعالیت های جامعه و در دموکراسی، مشارکت داشته باشد. زمان، به خصوص زمان کاری باید بین همگان توزیع شود. اوقاتی که قرار است در راه یاری به جامعه صرف شود، باید هماهنگ با کل جامعه باشد. بهبودی مفهوم فعالیت انسانی کار و توزیع عادلانه تر رفاه بشری در تمام ابعاد آن، با برابری هر چه بیشتر درآمدها و اوقات آزاد غیر کاری همخوانی دارد.
- پیش به سوی یک جامعه با تبادل فرهنگی:
ما زیستگرایان می خواهیم اختلافات و جنگ و ستیزهای بین فرهنگ ها را از میان برداریم و ارزش گذاری به گوناگونی فرهنگ ها و شیوه های زندگی را هم بپذیریم. این سخن بدان معنا نیست که ما جدایی فرهنگ ها و سیاستی را که در پی چنین تفکری است، تقویت کنیم. بلکه منظور ما دفاع از شرکت یکایک مردم در ساختن جامعه است. آنچه که ما را گرد هم می آورد، بی اندازه نیرومندتر از آنی است که ما را از هم جدا می کند.
۳ . ۴ . یک زیستمان پاک برای همگان و بر پایه احترام به طبیعت:
کره هستی و عنصر های ناپایدارش، یک سلسله شگفت آور شرایط و موازنه هایی را گرد هم می آورند که نه تنها آن کره را برای بشریت قابل سکونت می کنند، بلکه به موضوعی تحسین آمیز هم مبدل می سازند. این سیاره زمین به همراه تمام گونه هایی که در پناه خود دارد، علاوه بر خدمات اکوسیستمیک های اساسی که برای بشریت فراهم می کنند و شرایط امکان هستی را به آن هدیه می دهند، خود نیز با غنا و گوناگونی که دارند، شایسته احترام، مراقبت، نگهداری و حفظ کردن می باشند. زیستمان و گونه های زنده اش نمی توانند به اشیای مورد بهره برداری که تنها ارزش مصرفی برای انسان دارند، تبدیل شوند.
( واژه اکوسیستم تا کنون به پارسی برگردانده نشده است و به همان شکل در زبان ما آمده است و فرهنگسرای ما تا کنون کاری در این باره انجام نداده است و همسان آن را نساخته است. این واژه به معنای زیستگاه یک بخش یا تمام کره زمین به همراه تمام موجودات زنده وابسته به همان بخش به کار برده می شود. تغییرات در زیستگاه آن ناحیه، وضعیت زیستی زندگان آن را نیز به هم می زند. شاید بتوان واژه اکوسیستم را «زندگانی»، «زیستینه» یا «هستی» معنا کرد ـ م )
- زیستمان به عنوان یک حد و مرز:
امروز استعمال منابع و گونه ها، رابطه اصلی بشریت با زیستمان خود را تشکیل می دهد. ما وارد عصر تازه ای شده ایم: فعالیت های انسانی، یک نقش قطعی را در تداوم و یا نابودی عناصر کره زیستی دارند. سخن بر سر نجات کره زمین و یا ما نیست، بلکه هدف نجات ما و سیاره است. احتمالآ موزش زندگی در محدوده کره زیستی از بزرگترین انقلاب های روانی است که جوامع انسانی در پیش روی دارند. برای این کار، تنها آگاهی از محدودیت ها کافی نیست: این رابطه ما با طبیعت بر مبنای غارتگری و مصرف بی حد است که باید دوباره مورد بازبینی قرار گیرد.
- زیستمان به عنوان یک چارچوب زندگی:
ما جامعه ای می خواهیم که در دل آن، هر شهروند، زن و مرد، اعم از شهری و روستایی، در یک زیستمان محافظت شده و سالم زندگی کند. برای کاهش اثرات آلودگی زیستگاهی جمعیت ها، سیاست های عمومی باید از شیوه های زندگی آنانی که از منابع طبیعی، کمتر مصرف می کنند ( زیستگاه، تولید، ایجاد، آموزش … )، پشتیبانی کنند و همچنین به همان اندازه، نوآوری های فن آوری، در این راستای کاهش، سوق داده شوند.
۴ . ۴ . تغییر شیوه های کاربردی انرژی برای رو در رویی با چالش های چندگانه:
روش های زندگی ما، برای گرم کردن خود، جابجایی خود یا برای کارکردن دستگاه های برقی، به استفاده بی بند و بار انرژی فسیلی و انرژی شکافته ای ( انرژی هسته ای ـ م ) وابستگی دارد. این استفاده شدید و فشرده در زمینه های هزینه هایی که موجب می شود، خطراتی که برایمان به بار می آورد یا شکنندگی و وابستگی را که نسبت به خود تشدید می کند، منجر به بن بست ما می شود.
ما باید در تغییر شیوه های استفاده از انرژی کوشش کنیم. جامعه های ما بر قناعت، استفاده منطقی از انرژی، دسترسی به قیمت مقرون به صرفه برای هر کس و منحصر به تولید انرژی های باز ساز، در سال های حول و حوش۲۰۵۰ پایه ریزی خواهند شد. این انتقال باید مورد حمایت همه شهروندان، شرکت ها، گروه ها و انجمن ها به طور دسته جمعی باشد.
ادامه دارد