مدیار سمیعنژاد – زندان عادل آباد شیراز در دهه ١٣۵٠ در جنوب شهر شیراز و منطقه ای خالی از سکنه ساخته شد، اما با توجه به توسعه شهر، اکنون در داخل شهر، در بلوار عدالت قرار دارد. زندانی که خاطرات تلخی را در سینه خود دارد و داستانهای تلخ بیشماری به ویژه در دههی نخست حاکمیت جمهوری اسلامی ایران از آن روایت میشود.
از عادل آباد به عنوان زندانی یاد میشود که پیش از انقلاب ١٣۵٧ مرکزی برای نگهداری انقلابیون بوده و در دههی ۶٠ نیز زندانیان سیاسی زیادی را در خود جای داده و بخشی از کشتار زندانیان سیاسی در سال ١٣۶٧ را نیز بر عهده داشته است. (١)
در حدود دو سال قبل مدیر کل زندانهای استان فارس ظرفیت این زندان را ۱۴۰۰ نفر عنوان کرده بود که «با کمبود فضای فیزیکی و نیروی انسانی و کمبود اعتبار» روبرو بوده است، اما با این وجود هر ماه به جمعیت زندانیان استان فارس در حدود «۳۰۰ نفر» اضافه میشود و عادل آباد اکنون در خود «چهار هزار» زندانی را جا ی داده است؛ یعنی نزدیک به سه بار ظرفیت واقعی. مسألهای که همچنان جزو مشکلات این زندان است. (٢)
حسین رئیسی وکیل دادگستری که موکلان زیادی در این زندان داشته، در گفتوگو با «مرکز حامیان حقوقبشر» از وضعیت این زندان سخن گفت: «به طور کلی عادلآباد زندانی است که برای حدود ١۵٠٠ نفر زندانی ساخته شده است، اما در سالهای اخیر به طور متوسط همیشه بیشتر از ٣۵٠٠ زندانی در آن نگهداری میشود. در حال حاضر همهی زندانیهای خطرناک استان فارس را به این زندان میآورند.
این زندان بندهای مختلفی دارد که زندانیهای مختلفی را در خود جای داده است. توسعههایی در سالهای اخیر در داخل زندان وجود داشته است. عادل آباد مجموعهای است که سالنهای حرفه آموزی مختصری هم از زیر نظر سازمان آموزش فنی و حرفه ای در آن دائر شده است. مغازه و فروشگاههای در داخل و اطراف عادل آباد هست که زندانیانی که رای باز هستند آن را اداره می کنند؛ مثل نانوایی یا کارگاه مبل سازی و… درمجموع مجموعا میتوانیم بگوییم که عادل آباد به عنوان یکی از زندانهای مشخص و شناسنامهدار در داخل ایران شناخته میشود.»
عادل آباد شیراز بندهای مختلفی با اسامی مختلف دارد با پیشوند ثابت اندرزگاه؛ «اندرزگاه بزرگسالان، دستیاران، سبز نوجوانان، قرآن (بند سابق نسوان)، آموزش، سلامت، پاک، همت، علوم قرآنی، نشاط، سعادت و اندرزگاههای تربیت ١ و ٢».
حامد کاووسی دانشجویی است که به مدت ۲۱ ماه در این زندان دوران محکومیت خود را سپری کرده است: «زندان عادلآباد جزو زندانهای قدیمی ایران هست که از نظر ساختمانی وضعیت مناسبی ندارد و بسیار فرسوده است. سیستم تهویه و آب به گونهای است که در زمستان همیشه اتاقها سرد و در تابستان همیشه گرم هستند.
تجربه شخصی من مربوط میشود به بند ۱۱ (اندرزگاه قرآنی) عادلآباد. این بند در شرایط بسیار بدی بود. تعداد کم دوش (۸ عدد) و دستشویی (تقریبا ۲۰ عدد) و تعداد زیاد زندانی؛ تقریبا ۵۰۰ نفر، باعث شده بود که همیشه برای استفاده از حمام و دستشویی دعوا بشود. زمان استفاده از دوشها محدود بود. حمام روزانه تقریبا شش ساعت، در سه شیفت دو ساعتى باز بود. مدت زمانی که واقعا میشد از دوشها استفاده کرد ۱۰ دقیقه بود. چون بعد از آن به دلیل خرابی سیستم گرمایشی آب حمام سرد بود.
در بین سال های ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ که من در زندان عادلآباد بودم تعداد زندانیان بیش از ۶ هزار نفر بود به طوری که در هر اتاق تقریبا ۱۶ متری ۲۰ نفر زندانی وجود داشت. تعداد تختها در اتاقهای معمولی ۹ عدد بود؛ سه تخت سه طبقه؛ و معمولا ۱۰ نفر هم در کف اتاق به صورت «اتوبوسی» (اصلاح خود زندانیان هست) میخوابیدند.»
بیشتر از ظرفیت با کمترین امکانات
زندان ۴۰ سالهی عادل آباد بیشتر از ظرفیت خود زندانی دارد و کم ترین امکانات برای زندانیان مهیا است. حسین رئیسی این مسأله را مشکل کلی زندانهای ایران عنوان میکند: « وقتی که این زندان ساخته شده جمعیت ایران نصف جمعیت فعلی بوده است و از طرفی دیگری جمعیت کیفری زندانیان ایران در آن زمان و پیشتر از این کمتر از وضعیت فعلی بوده؛ نرخ جرم، تعداد عناوین مجرمانه بعد از انقلاب در ایران افزایش پیدا کرده است. هر سال هم ما با رشد نسبی جمعیت کیفری کشور که بالاتر از استانداردهای جهانی هست روبه رو هستیم. این موضوعات گریبان اغلب زندان های کشور را گرفته است.
میزان متر مکعبی که برای زندانی لازم است، میزان مشخصی است که زندان عادل آباد به هیچ وجه نمیتواند آن را داشته باشد. طبیعی است که زندانی که برای ١۵٠٠ نفر ساخته شده باشد نمی تواند دو برابر یا بیشتر از دوبرار ظرفیت در خود زندانی جای دهد.»
کاوووسی که خود از نزدیک با این مشکلات روبهرو بوده در مورد مشاهدات شخصی و عینی خود نسبت به کمبود امکانات و ظرفیت مکانی در زندان عادل آباد شیراز به مرکز حامیان حقوقبشر گفت: «وضعیت بندها در عادل آباد شیراز در مدت زمانی که من آنجا بودم خیلی آشفته بود. فضا برای خوابیدن نبود و تعداد زیادی از زندانیها در راهرو میخوابیدند. وضعیت غذا و امکانات بهداشتی بسیار بد بود. زندانیان مجبور بودند برای غذا خوردن از ظرفهای مشترک استفاده کنند. مواد شوینده و شیر آب برای شست و شوی مناسب ظرفها وجود نداشت. تعداد کم دوش حمام و دستشویی باعث شده بود این بندها به آلودهترین بندهای عادلآباد تبدیل شوند به طوری که شپش به وفور در آنجا یافت میشد.
تنها بند قابل زندگی در بازداشگاه مرکزی زندان عادل آباد «بند سبز» بود که تعداد محدودی را قبول میکرد و هزینه بسیار زیادی داشت. در مدت زمان حضورم در عادل آباد به من پیشنهاد شد که مبلغ ۵۰۰ هزار تومان به زندان کمک کنم تا به بند سبز منتقل شوم!»
این دانشجوی دانشگاه علوم تحقیقات فارس که در تاریخ ١٣ آبان ١٣٨٨ بازداشت و به دو سال زندان محکوم شد در ادامه گفت: «وضعیت خوراک و سلامت در این زندان به شدت بد هست. زندانیانی که توان مالی دارند هرگز غدای زندان را نمیخورند و با خرید از فروشگاه زندان نیازهای غذایی خود را بر طرف می کنند. کمبود امکانات درمانی و دکتر باعث شده بود که زندانیان برای دیدن دکتر و گرفتن دارو معمولا ۱۰ تا ۱۵ روز صبر کنند. بارها مشاهده کردم که یک مریضی ساده به دلیل بی توجهی مسٔولان زندان به مریضیهای بدتری تبدیل شده بود. به عنوان مثال یکی از بچهها که دندانش عفونت کرده بود تقریبا بعد از دو هفته بیتوجهی مسٔولان زندان دچار تشنج شد و مجبور شدند به بیمارستان بیرون منتقلش کنند.»
مصرف مواد مخدر و در دسترس بودن آن براى زندانیان در عادلآباد از دیگر مواردی است که کاووسی به آن اشاره کرد: «به جز بند سبز در بقیه بندهای زندان عادل اباد مواد مخدر به وفور و با قیمت بالا یافت می شد. یکی از مشکلات بزرگ اعتیاد در زندان عادل آباد ترک اعتیاد بود به طوری که هر کس ثبت نام می کرد و مبلغ ۲۰ هزار تومان پرداخت می کرد می توانست روزانه متادون دریافت کند در صورتی که مصرف متادون باید زیر نظر پزشک و برای مدت محدودی باشد. کسانی که در مدت طولانی متادون مصرف می کردند دارای مشکلات بیشتری بودند نسبت به کسانی که مواد مخدر طبیعی مصرف می کردند.»
نقض حقوق زندانی و عدم طبقهبندی زندانیان
حسین رئیسی با اشاره به اینکه «حداقل استاندارد حقوق زندانیان» در عادلآباد رعایت نمیشود، شکایت از آنان و پیگیری شکایت از رفتار آنان را سخت میداند. این وکیل دادگستری چندین بار خود و موکلانش به خاطر رفتار غیرقانونی به زندان و مراجع قضایی شکایت برده که مورد تهدید مسئولین زندان قرار گرفتند. وی یکی از «رفتارهای غیرقانونی» مأمورین را اینگونه شرح میدهد: « موکلی داشتم که بعد از خاموشی زندان بیدار بوده و به هر دلیل نظم زندان را رعایت نکرده اما به جای رفتاری انسانی در هوای صفر درجه زمستان، شب تا صبح به او دست بنده زده و در هوای آزاد او را به میله بسته بودند.»
حامد کاووسى نیز رفتاز مأموران زندان را تبعیض آمیز میداند: «رفتار ماموران زندان بستگی به نوع جرم و میزان پولی که زندانی داشت کاملا متفاوت بود. معمولا زندانیهایی که وضعیت مالی خیلی مناسبی داشتند از شرایط زندگی راحتتری برخوردار بودند. بارها شاهد رفتار نامناسب و کتک زدن زندانیان از طرف کارمندان زندان به ویژه رییس زندان و رییس حفاظت زندانهای استان فارس بودم.»
رئیسی با بیان اینکه انواع زندانیها در زندان عادل آباد نگهداری میشوند «طبقهبندی زندانیان در عادلآباد را عملن غیرممکن میداند». وی در مورد اینکه چه زندانیانی در این زندان نگهداری میشوند به «مرکز حامیان حقوقبشر» گفت: «با افزایش جمعیت کیفری تنها زندانیهای مواد مخدر و نیروهای مسلح از این زندان جدا شدند. به خاطر اینکه به فضای بیشتر از این زندان برای نگهداری زندانیان نیاز هست، نمی توانند طبقهبندی را دقیق در آن رعایت کنند. طبقه بندی که در حال حاضر هم انجام میشود یک طبقه بندی و تفکیک غیرعلمی است، چرا که برای مثال، همه زندانیان خطرناک را با انواع عناوین جرمی در یک بند نگهداری میکنند.»
زندانیان سیاسی
زندان عادل آباد شیراز محل نگهداری زندانیان سیاسی نیز هست. دراویش، دانشجویان، فعالان سیاسی و مدنی و زندانیان بهایی زیادی در طی سالهای گذشته در این زندان دوران محکومیت خود را گذراندهاند. مجبتی حسینی، همایون شکوهی، محمدرضا پرتویی و وحید حکانی (شهروندان مسیحی)، رحمان وفایی و حمید اسلامی از بهاییان ساکن شیراز، محسن اسماعیلی، سیدابراهیم بهرامی، محمدعلی صادقی و محمدعلی دهقان دراویشی که نزدیک به ١٠ ماه است در این زندان در بازداشت موقت به سر میبرند، از جملهی این زندانیان هستند.
رئیسی که وکالت زندانیان سیاسی متعددی را در زمان حضور در ایران بر عهده داشته عنوان کرد که زندان عادل آباد «بندی جدا برای زندانیان سیاسی ندارد». وی اعتقاد دارد که زندانیان سیاسی «صرفا به خاطر شکنجه شدن و در وضعیت بد قرار گرفتن» از دیگر زندانیان خطرناک جدا نمیشوند: « در عادل آباد شیراز خود من موکلانی داشتم که با زندانیان مواد مخدر به مدت طولانی نگهداری شدند که هر هفته یک نفر به دلیل مسائل مربوط به اعتیاد در آنجا میمیرد.»
وی اعتقاد دارد که نگهداری زندانیان سیاسی بین مجرمان خطرناک با «هماهنگی» بین مسئولان زندان و نهادهای امنیتی و قضایی خارج از زندان است که به زندان رفت و آمد دارند.
کاووسی که خود به عنوان یک زندانی سیاسی در این زندان بوده نیز به «مرکز حامیان حقوق بشر» گفت: «در مدت زمان حضورم در زندان عادل آباد تعداد کمی زندانی سیاسی دیدم. تقریبا بین ۱۵ تا ۲۰ نفر. مشکلاتی که زندانیان سیاسی با آنها در گیر بودند رفتار امنیتی مسٔولان بود و ممنوع شدن حقوق اولیه آنها مانند حق ملاقات٬ تماس تلفنی و مرخصی.»
جزیره آدمخوارها
در زندان عادل آباد پسران کودک و نوجوان زیر ١٨ سال به دلیل وجود کانون اصلاح و تربیت شیراز از زندانیان بزرگسال جدا شدهاند. اما دختران زیر ١٨ سال در زندان بزرگسالان این زندان به سر میبرند. رئیسی در این خصوص گفت: «دخترهای زیر ١٨ سال شرایط بسیار بدی دارند به خاطر هم زیستی با زندانیان بزرگسال که با محکومیت سنگین حبس ابد و حتا اعدام روبهرو هستند. »
این وکیل دادگستری فعال حقوقبشر از «تجاوز، قمار و مواد مخدر» به عنوان سه مشکل بزرگ در زندان عادل آباد و همهی زندانهای ایران یاد کرده و گفت: «وقت زندانیها را نمیتوانند با برنامههای آموزشی پر کنند، زندانیهایی که معمولا از طبقه ضعیف و کم سواد جامعه هستند. در این خلاء آموزشی یا در میان آموزشهایی که صرفا احکام اسلامی و حفظ قرآن را در بر میگیرد، زندانیان به این موضوعات که عرض کردم گرایش پیدا کنند.»
کاووسی از تجربهها و شنیدههای خود در این زمینه میگوید: « دو بند در زندان عادلآباد مخصوص زندانیان نوجوان وجود داشت. بند سبز نوجوانان و بند ٱموزش ولی در مواردی مشاهده میشد که زندانیان نوجوان را به بندهای بزرگسالان منتقل میکنند. برای مثال وقتی من را به بند ۱۱ که یکی از بدترین بندهای عادل آباد و معروف به «جزیره آدم خوارها» بود، منتقل کردند، کمتر از ۱۹ سال سن داشتم. در طول این مدت زندانیهای دیگری هم سن و سال خودم در آنجا دیدم. تجاوز در زندان عادل آباد وجود دارد.»
زندانی دیگری که نخواست نامش فاش شود به مرکز حامیان حقوقبشر با تأیید وجود «تجاوز» در این زندان گفت: « یکی از بدترین داستانهایی که در این مورد در زندان شنیده میشود تجاوز به «مرده» هست. ماجرا از این قرار بوده که چند زندانی که میخواستند به یک نفر تجاوز کنند، پتویی را روی سر او میکشند و شروع به تجاوز میکنند در حالی که او زیر پتو خفه شده بوده و آنها متوجه نمی شدند. تقریبا از نفر دوم یا سوم به بعد داشتند به یک میت تجاوز میکردند.»
حسین رئیس هم با تأیید این اتفاق به «مرکز حامیان حقوقبشر» گفت: «حادثه تلخى که اتفاق افتاد این بود که چند زندانی خواسته بودند که با یک زندانی رابطه جنسی برقرار کنند و برای اینکه صدای او به گوش کسی نرسد جلوی دهان او را گرفته و وی جانش را از دست میدهد. این مسأله نشان دهنده این است که در زندان عادلآباد کنترل و نظارت درستی روی زندانیان نیست و بسیاری از موضوعات مهم توجهی نمیشود و این مسأله موجب مرگ زندانیان به دلائل متعدد میشود.»
رئیسی وکالت دختران زیر ۱۸ سالی را بر عهده داشته که در این زندان بودهاند. وی تجربههای شخصی و مستقیمی که موکلانش با آنها روبره شدهاند را بسیار تلخ میداند: «زندانیان جوان و نوجوان به ویژه زیر ۱۸ سال در معرض خطرات زیادی هستند در بند زنان. ممکن است یک نفر به خاطر مساله حجاب یا بازداشت در یک پارتی به این زندان بیاید. وقتی به این زندان میآیند ممکن است مورد تعرض زندانیان قدیمی و بزرگتر قرار بگیرند. موکلی داشتم که دختر جوانی بود و مدت دو ماه در این زندان بود و نهایتا هم تبرئه شد. وی می گفت که هر شب به دروغ قرآن بر سر گذاشتم و مشغول دعا و عبادت شدم تا کسی نخواهد با من بخوابد یا چنین درخواست هایی مطرح کند.
دخترانی که ممکن است به این زندان بیاییند معمولا از سن ۱۴ سال به بالا است، حتا پایین تر از آن هم ممکن است. مورد مستقیمی که وکیلش بودم و آن را دیدم یک دختر ۱۵ سال بود که حدود شش سال به خاطر جرائم مربوط به مواد مخدر آنجا نگهداری شد. یا کودک دیگری که به جرم قتل در سن ۱۶ سالهگی به این زندان آمد. یا یک مورد دیگر دختری ۱۴ ساله بود که با عنوان جرائم منافی عفت به اصطلاح وارد زندان عادل آباد شیراز شد. مورد دیگر دختر ۱۳ ساله ای بود که البته ظرف ۴۸ ساعت آزاد شد و در این زندان بود.»
تجربهای زنانه در زندانی مردانه
در حدود چهار سال پیش بند زنان زندان عادلآباد شیراز به زندان «کیانآباد» منتقل و این زندان که از آن به عنوان زندانی مردانه شناخته میشود خالی شد، به جز ١٠ زن که آنجا نگه داشته شدند. اما در حدود یکسال پیش بار دیگر بند زنان در زندان عادل آباد تشکیل شد و اکنون زندانیان زن را در خود جای میدهد.
“رها ثابت” فعال مدنی و شهروند بهایی هشت ماه آخر دورهی زندان خود را در زندان عادلآباد گذارند. وی محکوم به چهار سال حبس بود که مدت سه سال و چهار ماه از آن را در سلولی انفرادی در بازداشتگاه پلاک ۱۰۰ شیراز گذارنده بود. وی در مورد تجربهی خود از این زندان مرکز حامیان حقوقبشر گفت: «زندان عادل آباد یک زندان مردانه است. اینکه چرا من را به این زندان منتقل کردند خود جای سوال است. من هنگامی وارد این زندان شدم که بند زنان آن به زندان کیانآباد منتقل شده بود.
بندی که من وارد آن شدم در واقع آشپزخانه قدیمی زندان بودن که ١١ زن در آن نگهداری میشدند که عمدتا قاچاقچی و بیشترشان محکوم به حبس ابد بودند. چون زندان مردانه بود اینها هیچ وقت نمیتوانستند از این آشپزخانه بیرون بیایند. در واقع در بند هیچکس نه ملاقاتی داشت نه حتا هواخوری.»
رها ثابت امکانات موجود در این آشپزخانه را بسیار پایین عنوان کرد که تنها یک لامپ روشنایی داشته است: «حتا این مکان به خاطر اینکه پیشتر آشپزخانه بوده قسمتی از سقفش سوراخ بود که باعث سرد بودن آن میشد. بهمن ماه بود و هوا کاملا سرد بود. آشپزخانه پر از وسایل قدیمی بود. تنها فضای قابل استفاده اندازه چهار پتوی سربازی بود. این آشپزخانه حمام نداشت و یک دستشویی داشت که به سختی تخلیه هم میشد.
آنجا تنها به سبک همان آشپزخانههای قدیمی یک سینک ظرفشویی داشت که در آن همه کارها مثل رختشستن را هم انجام میدادند. در آنجا یک توالت بود که تهویه هوا نداشت و البته برای تخلیه چاه هم آب به اندازه کافی نبود. »
این شهروند بهایی زمانی که وارد این زندان شد در نامهای با عنوان «دریچهای به سوی زندانهای ایران» از وضعیت این بند نوشته بود: « حمام در این سلول وجود ندارد و زندانیان برای استحمام از یک شلنگ نسبتاً بلند استفاده می کنند که آنرا به شیر ظرف شویی وصل می کنند و یک نفر شلنگ را می گیرد تا دیگری استحمام کند.
این در شرایطی است که سایر زندانیان در دو یا سه قدمی او نشسته اند. آب ناشی از شستشوی ظروف و استحمام در کف سلول جاری می شود و با یک جارو باید آنرا به طرف چاه کنار سلول هدایت کرد. وضعیت بسیار نا مناسب بهداشت حقیقتاً نگران کننده است. چون در این سلول از نور آفتاب خبری نیست و زندانیان هواخوری ندارند و تهویه هوا هم صورت نمی گیرد بنابراین می توان تصور کرد که رطوبت و آلودگی هوا چقدر سلامت زندانیان را تهدید می کند.
زندانیان تعریف کردند که تا چند ماه پیش که محکومیت خود را به صورت زندان بسته می گذراندند برای مدت چهار سال در همین سلول با همین وضعیت زندگی می کردند و البته آن موقع چون وسط آشپزخانه یک جوی رد می شده همیشه در سلول موشهای بزرگ تردد می کردند که موقع خواب برایشان زحمت ایجاد می کرده است و البته مواد غذایی آنها و لباسهایشان هم از آسیب موشها در امان نبوده است. البته این جوی در حال حاضر با یک صفحه فلزی پوشانده شده است.
این زندانیان در آن موقع در طول روز پشت دار قالی بودند و قالی بافی می کردند و بنا به گفته خودشان دستمزد بسیار کمی دریافت می کردند که اغلب برای خرید صابون و شامپو و لوازم بهداشتی و یا کمی خوراکی و یا پوشاک از آن استفاده می کرده اند و یا مقداری از آنرا برای مخارج فرزندانشان به بهزیستی و یا خانواده می داده اند.» (۳)
به گفتهی رها ثابت وضعیت این بند با اعتراض و تلاشهایاش و مساعدت برخی مسئولان زندان در ماههای پس از آن وضعیت بهتری به خود گرفت و به ساختن دوش حمام و اعطای برخی امکانات و وعدههای غذایی نسبتا منظم انجامید اما آنچه به نظر میرسید «فراموش شدن این زندانیان زن تا قبل از آن بود.»
پانویس:
۱ عادل آباد؛ رنج ماندگار، جهانگیر اسماعیلپور، نشر باران
۲ مدیرکل زندانهای فارس: ماهیانه ۳۰۰ زندانی به زندانهای فارس اضافه میشوند، خبرگزاری ایسنا
۳ دریچهای به سوی زندانهای ایران، رها ثابت، جمعیت مبارزه با تبعیض تحصیلی