زهرا ربانی املشی
آیا مجازات و به خصوص مجازاتی مثل اعدام که باعث گرفتن جان مجرم است، باید علنی و در ملأ عام انجام گیرد؟
از بدیهیات و ملزومات همه جوامع بشری وجود خیر و شردر کنارهم، و البته با نسبتهای متفاوت است. از آنزمانی که فرزندان آدم فقط دو نفر بودند تا به امروز که میلیاردها نفرند، از جامعه عربستان زمان پیامبر و علی تا جوامع امروزی، این دو در کنار هم بوده اند، ظالم در مقابل مظلوم و قاتل در مقابل مقتول ، مال باخته در مقابل دزد و…
به عبارتی در جوامع بشری:
۱- وجود جرم و مجرم در جامعه اجتناب ناپذیر است منتهی به نسبت صلاحیت آن و مشروعیت آن جامعه، نوع و تعداد آن متفاوت است .
۲- برای کاستن ازمیزان جرم در مرحله اول به عوامل بازدارنده و سپس به مجازات مناسب با آن جرم نیاز داریم.
۳- برای تعیین نوع مجازات به وجود دادگاههای صالحه و قضات صالح بیطرف نیازمندیم.
۴- وجود مجازاتی چون اعدام در موارد معدودی از جرایم مثل قصاص در برابر قتل عمد و فساد فی الارض مسئلهای است که صراحتاً در قرآن آمده است.
۵- وقتی قرآن در مقابل حتی قتل عمد راه فرار از اعدام یعنی عفو و بخشش را نشان می دهد و امروزه خوشبختانه شاهد این مسئله در جامعه هستیم، حتماً میتوان برای مرتکب جرم فساداً فی الارض ( که از قتل عمد بالاتر نیست) هم مفرّی، نه به صورت کامل بلکه برای برای کاستن اعدام یافت. مسلماً علمای بزرگوار با توجه به پویایی فقه و تناسب و تطبیق آن با زندگی امروز در درجه اول، و سپس حقوقدانان و جامعه شناسان محترم با توجه به نگاه حقوقی و با همفکری یکدیگر خواهند توانست برای این مسئله راهکاری بیابند.
۶- از مهمترین ارکان اجرای مجازات اثر تربیتی بازدارندگی از ارتکاب جرم است؛ البته به این نکته باید توجه داشت که فلسفه مجازات علاوه بر تنبیه، آثار و اهداف دیگری مثل ارعاب، عبرتانگیزی و پیشگیری را شامل می شود.
آنچه این یادداشت به آن توجه دارد این است که آیا مجازات و به خصوص مجازاتی مثل اعدام که باعث گرفتن جان مجرم است، باید علنی و در ملأ عام انجام گیرد؟ آیا اعمال عموم مجازاتها و خصوصاً اعدام به صورت علنی، به حال جامعه مفید است؟ یا اینکه مضر است؟
ملأ عام به چه معنی است؟
الف- در قرآن برای برخی از مجازاتها از جمله اجرای حد تازیانه برای مجرمانی که مرتکب زنا شده اند؛ اعم از زن و مرد، توصیه شده که طائفه کوچکی از مومنان باید “یشهد“ یعنی شاهد باشند، ولی وقتی موضوع وارد صدا و سیما و رسانهها بشود، دیگر “یشهد طائفه“ محسوب نمی شود. بلکه می شود همه دنیا. و این یعنی رسوایی، و اسلام هم از رسوا کردن افراد ابا دارد. از سوی دیگر، کسانی که این کار را انجام میدهند باید دارای شرایطی باشند. در احوال عیسی ابن مریم(ع)آمده است که روزی دیدند گروهی شخصی را که فحشایی کرده، می برند تا حد بزنند ایشان فرمود این کار را باید کسانی انجام دهند که خود این گناه را نکرده باشند و حتی زنای چشم یعنی نگاه حرام به نامحرم نکرده باشند. در سوره نور در پایان آیه حجا ب مبنی بر افکندن چشم از نامحرم میفرماید: ” وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ” . که این خود تأیید کننده فرموده حضرت عیسی(ع) است.
ب- در فقه امامیه و قانون، اجرای حکم در ملأ عام وجود ندارد. فقط در مبحث زنا، بعضی گفتهاند که باید علنی اجرا شود. علنی بودن مجازات با در ملأ عام بودن دو مقوله جداگانه است. علنی یعنی غیر مخفی باشد لذا قرآن می گوید: “طائفهای از مومنین” باید شاهد این مجازات باشند. آیت الله العظمی خوئی در این مورد حتی یک نفر هم را هم کافی میدانند.
ج- اجرا در ملاء عام جزء ارکان مجازات نیست و جزء اختیارات قاضی است از دلایل مجازات این است که موجب آرامش جامعه باشد. در صدر اسلام حداقل گروهی از مومنین ۳ یا ۴ نفره یا بیش از دو نفر جمع می شدند که خبر رسانی کنند تا این آرامش در جامعه ایجاد شود. اعدام در ملاء عام ، با ترویج خشونت ، آرامش را به مخاطره می اندازد.
اگر فر ضاً از دیدگاه قضایی علت اجرای مجازاتهای اعدام در ملأ عام جنبه عبرت آموزی افراد تماشاچی باشد ولی روان شناسان و جامعه شناسان با نگاه دیگری، به مسائل متعدد تخریبی آن از جمله موارد ذیل توجه میکنند:
الف- تأثیر بر کودکان و نوجوانان :
از دید جامعهشناسان و روانشناسان، تماشای اعدام آثار بسیار مخربی بر سلامت افراد و جامعه دارد؛ و این تأثیر روی کودکان و نوجوانان چند برابر است .گرچه قانون این مجوز را به قضات میدهد اما اعمال مجازاتهایی از قبیل اعدام یا شلاق در ملأ عام ترویج خشونت است ومسلماً به دلیل اینکه کودکان و نوجوانان هنوز به مرحلهای از رشد عقلی نرسیدهاند که بتوانند استدلال کنند و درک درستی از قانون و اجرای مجازات داشته باشند، لذا اعدام میتواند روح این گروه سنی را آزرده کند واحتمال اینکه آنها در آینده دست به رفتارهای خشونتآمیز بزنند را زیاد میکند.
در همه دنیا چنین رایج است که اگر فیلمی دارای صحنههای خشونت بار باشد، در ابتدای فیلم به خانوادهها هشدار داده می شود که این فیلم برای افراد زیر ۱۳ سال یا زیر ۱۶ سال مناسب نیست زیرا دیدن صحنههای خشن فیلمها و نیز بازیهای خشن، خشونت و پرخاشگری در سنین کودکی و به تبع آن در بزرگسالی را افزایش میدهد و نیز حس همدردی و کمک به دیگران را کم و زمینه بروز رفتارهای خصمانه را ایجاد میکند.
اگر دیدن فیلمها چنین تأثیر منفی بر روحیه کودک و نوجوان دارد حتماً دیدن صحنههای زنده و واقعی تأثیرات بیشتری خواهد داشت، ضمیر کودک و نوجوان مانند کاغذ سفیدی است که نباید آن را با صحنههای خشن، سیاه یا خاکستری کرد. وقتی حضور اطفال در جلسات دادرسی کیفری ممنوع شده، چرا باید صحنه مجازات را ببینند.
بیاییم حداقل قدم کوچکی برداریم، و ورود کودکان و نوجوانان را به محدوده اعمال مجازات ممنوع کنیم. این کودکان و نوجوانان شاید در ظاهر دچار آسیب روحی نشوند ولی این رویداد در ذهن آنان به جا میماند و آسیبهای روحی شدیدی در بلند مدت بر آنها وارد میشود.
ب- رواج خشونت
بسیاری از جامعهشناسان و حقوقدانان اجرای احکام در ملأ عام را ترویج خشونت برای همگان بخصوص نوجوانان میدانند و معتقدند اعدام در ملأ عام جامعه را به سمت خشنتر شدن و سازمانیافتهتر شدن اینگونه اعمال پیش برده و عملاً سلامت جامعه را از بین میبرد. با دیدن این صحنهها روحیه قساوت، انتقام، نفرت و حتی گرایش به ارتکاب جرم تقویت می شود.
ج- عبرت
هدف اصلی مسئولان از برپایی چنین مراسمی عبرت گرفتن مردم است، متاسفانه باید گفت عبرتی در کار نیست و این اقدامات بیشتر روحیه مردم را جریحهدار میکند و موجب پرخاشگری آنها میشود. آیا تا کنون مجازات اعدام در ملاء عام، باعث کاهش جرایم خشنی مانند تجاوز به عنف و قتلهای خشونت بار شده است؟
آنچه مشهود است اعدام در ملاء عام بیشتر افراد را به نوع و نحوه مرگ مجرم متوجه میکند نه به عبرت و نتیجه رفتار بزهکار یا مجرم. مثلاً کشور ما بیشترین مجازاتها را در رابطه با قاچاقچیان مواد مخدر دارد، و سالانه افراد زیادی به دلیل توزیع گسترده مواد مخدر اعدام میشوند، اما شاهد هستیم که این مساله در کشور نه تنها حل نشده بلکه روز به روز بیشتر میشود و برپایی مراسم اعدام در ملاء عام، تحت هیچ شرایطی اثر بازدارندگی نداشته است، اگر چه ممکن است آن لحظه ترسی را در میان مردم ایجاد کند اما قطعا افراد متخلف با دیدن چنین تصویری سعی میکنند به گونهای عمل کنند که گرفتار نشوند.
د- ریشه کن کردن جرم
آیا اعدام قاچاقچی، متجاوز به عنف، زورگیری، و حتی قاتل و به عبارتی مبارزه با جرم، منجر به ریشهکن شدن این جرایم در جامعه شده است؟ آیا بهتر نیست به جای بالا بردن روز به روز آمار اعدام، به فکرریشه کن کردن عوامل فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جرم باشیم؟
درست است که اغلب این افراد مجرم هستند و قربانیانی مظلوم داشته اند ، اما آیا خود این مجرمان قربانی نیستند؟ و آیا مجازات تنها راه از بین بردن جرم است؟
واقعیت این است که در کشوری که به فرهنگ غنی اسلامی مجهز است، باید به تبعیت از پیامبر و ائمه دنبال شناسایی ریشههای وقوع جرم و زدودن آنها بود. علامه طباطبایی در این زمینه مثال خوبی دارد. ایشان میگویند: «اگر در کنار خانه افراد باتلاقی باشد، برخی به خاطر در امان ماندن از حشرات و جانوران موذی آن باتلاق، از امشی و پیفپاف استفاده میکنند، ولی آنهایی میتوانند اثرات باتلاق را از بین ببرند که آن را به صورت کامل خشک کنند.» لذا باید دنبال باتلاقهایی که محل و منشأ تولید جرم هستند رفت و ریشه آنها را خشکاند.
مطالعات مربوط به مجازات اعدام در همهی کشورهای دنیا، نشان داده که مجازات اعدام هیچگاه باعث کاهش جرم نشده است و فقط باعث ارضای حس انتقامجویی میشود. مثلا اعدامهای سیاسی نه تنها باعث کنترل سیاسی نمیشود، بلکه انگیزهی ناراضیها و مخالفین را برای مبارزه قویتر میکند.
واقعیت این است که بسیاری از مجرمان، به دنبال ارضای “نیازهای پاسخ داده نشده” خود هستند. در جامعهای که فقر بیداد می کند قطع کردن دست و زندانی کردن او کاری مقطعی است نه درمانی . وظیفه حکومت است که با کارآمدی، اوضاع اقتصادی و اجتماعی را به سمت تأمین نیازهای مادی و معنوی مردم مدیریت کند.
و اما حرف آخر:
نوع و نحوه اجرای برخی از احکام با توجه به شرایط مکانی و زمانی قابل تغییر است. همچنین متخصصین حوزه دین و اجتهاد برای قصاصهایی که اجرای آن، وهن به دین و باعث سوء استفاده دشمن میشود، از باب الاهم فالاهم باید تصمیم بگیرند. مجازاتهایی مانند قطع دست و شلاق زدن در حالت عریان، اگر در ملاء عام انجام دهند ممکن است به اصل اسلام صدمه بزند.
علاوه بر این اگر نوع اجرای مجازاتی، دین مبین اسلام را متهم به خشونت و پندارهای غلط در بین مردم کند و به عبارتی آب به آسیاب دشمن بریزد، هیچگاه شارع مقدس اجرای چنین مجازاتی را به مصلحت ندانسته است. شاید به دنبال طرح همین مسائل بود که درتاریخ ۱۱ بهمن ۱۳۸۶ آیتالله هاشمی شاهرودی طی بخشنامهای دستور داد تا اجرای حکم اعدام در ملأ عام را متوقف کنند و نیز انتشار عکس و تصاویر مربوط به اعدام در رسانهها بنا بر مفاد این بخشنامه ممنوع شد.
اما متأسفانه این بخشنامه به صورت قانون مدوّن نشد تا همیشه لازم الاجرا باشد.
امیدوارم مسئولین امر مبارزه با معلول را کنار بگذارند و مبازره با علت را در دستور کار خود قرار دهند.