دکتر داوودشاه صبا که پیش از این والی هرات بوده، تاکید زیادی بر ایجاد فرصت های اقتصادی برای زنان دارد.او اعتقاد دارد دسترسی زنان به منابع اقتصادی بسیار محدود است و هنوز اقتصاد مردانه است. او می گوید: تا زمانی که دختران افغانستان نتوانند از نظر اقتصادی سر پا بایستند، خودشان تولید و مدیریت کنند، جامعه با مشکلات جدی روبرو خواهد بود. در روستاها زنان کار می کنند ولی مدیریت منابع به دست مردان است. زن با همه زحماتی که می کشد اما این مرد است که تصمیم می گیرد ثروت چگونه مصرف شود. زن به عنوان یک انسان تابع تصمیم مردان است.

22 - davud saba

لطفا خودتان را معرفی کنید؟
داوود شاه صبا هستم. در شهر هرات متولد شده ام و در رشته زمین شناسی و اکتشاف معادن تحصیل کرده ام. بعد به عنوان استاد در پلی تخنیک کابل تدریس کردم و از سال ۱۹۹۲ با پیروزی مجاهدین به منظور ادامه تحصیلات عالی دکترا با یک بورسیه دولتی به هندوستان رفتم و از دانشگاه بمبئی فارغ التحصیل شدم. اخذ دکترا، مصادف بود با پیروزی طالبان در افغانستان؛ متاسفانه نتوانستم دوباره به کشور برگردم. به کشور کانادا مهاجر شدم و تا سال ۲۰۰۲ در مهاجرت به سر بردم و با آغاز زندگی نو در افغانستان، به کشورم بازگشتم.

لطفا یک یا دو خاطره مهم که در آن حقوق فردی شما نقض شده و در زندگی شما تاثیرگذار بوده، تعریف کنید.
یکی از خاطرات تلخم به دوره ای باز می گردد که من دانشجوی پلی تکنیک بودم. من در آن دوره سه بار بورسیه گرفتم ولی هر بار به دلایل مختلف آن را از دست دادم، چرا که به دلیل نداشتن آشنا و واسطه و همچنین حزبی نبودنم به جای من اشخاص دیگری به بورسیه تحصیلی می رفتند. یک بار که قرار بود فستیوال بین المللی جوانان در مسکو دایر شود، من به عنوان دانشجوی ممتاز برای این سفر انتخاب شدم. پاسپورت و کت و شلوار برایم آماده کردند. اما چهار روز قبل از پرواز من، برادر والی وقت پروان که منشی سازمان جوانان بود به جای من به سفر رفت.

سه دستاورد مهم این دوران (جدید) چه بوده است؟
به نظر من بزرگ ترین دستاورد دوران جدید این است که برای نخستین بار افغانستان از انزوای تاریخی بیرون کشیده شده است. امروز افغانستان می تواند در کنار سایر کشورها جایگاه خود را تثبیت کند. دست آورد دیگر ما ظهور نسل جدیدی است که با دیدگاه های روشن با جهان پیوند دارد. سومین دست آورد کشور در زمینه آموزش و پرورش است. به نظر من برای اولین بار است که جوانان فرصت کافی و مساوی برای کسب علم و فرصت تحصیل پیدا می کنند.

چه چیزی در دوران جدید اعتماد شما را جلب کرده و شما آن را به عنوان یک نوآوری، ابتکار مثبت و یک چیز خوب ارزیابی می کنید.
آگاهی نسل نو افغانستان و دسترسی شان به علوم و تحصیلات امید و باور مرا به آینده تقویت می کند و امیدوارم می شوم که افغانستان دوباره به گذشته تاریک باز نمی گردد.

مهم ترین ترس امروز شما چیست؟
ترسم این است که نتوانیم روندی را که امروز در افغانستان ایجاد شده است تداوم و پایداری ببخشیم. چالش اساسی در طول تاریخ افغانستان نبود پایداری و تداوم نسل های مختلف در کشور است. یک نسل می آید چیزهایی را می سازد و قدرت با خشونت تعویض می شود و همه چیز از بین می رود و باز از نو آغاز می شود. در پنج هزار سال گذشته این قاعده تاریخ افغانستان بوده است. از دوره های مختلف حتا از عصر امان الله خان هیچ چیزی برجای باقی نیست، نه خیابانی و نه خانه ای. متاسفانه هنوز نهادهایی که بتواند با قدرت، پایداری خود را بدون انرژی و عوامل بیرونی تامین کند به وجود نیامده است. نظام کنونی، نظامی فروپاشیده، نابکار و بی تاثیر است. نسل نو هنوز نتوانسته جایگاه خود را تثبیت کند. فشار به حدی است که ما با یک لغزش، امکان دارد به عقب بازگردیم.

سه چالش بزرگ ساختاری، اجتماعی و فرهنگی پیش روی افغانستان کدام است؟
به نظر من اساسی ترین مشکل ساختاری افغانستان نبود اقتصاد پویا و پایدار است. امروز در کشور ما حدود ۴۰ درصد جوانان بیکار هستند و این فاجعه است. در هر کشور  دیگری زمانی که نرخ بیکاری از ده یا پانزده درصد بالاتر می رود حالت اضطراری محسوب می شود. ولی ما در این دوازده سال، نتوانستیم به اقتصادی خودکفا دست پیدا کنیم. مسأله دوم حکومت داری است. ما نتوانستیم نظامی متکی به شایسته سالاری را در کشور ایجاد کنیم. هنوز رابطه ها بر ضابطه ها حاکم است. سومین مشکل روابط خارجی است که نتوانسته ایم روابط مان را با همسایه های خود و جهان تعریف کنیم.

فکر می‏کنید جامعه افغانستان امروز اجازه خواهد داد که دوباره سناریوی بسته شدن مکاتب به روی دختران و عدم حضور اجتماعی زنان تکرار شود؟
باور من این است که خیر! نسل امروزی خواسته هایی بسیار متفاوت از نسل های گذشته دارد. دیدگاه های متفاوت دارد، فکر متفاوت و روابط متفاوت دارد. سه نسل گذشته جنگ زده هستند. نسل هایی که با هم در تضادهای عمیق فکری و عاطفی قرار دارند و می خواهند از همدیگر انتقام بگیرند. نسل امروزی انتقام جو نیست و با هیچ کس مشکلی ندارد. چیزی که می خواهد انگیزه های است که از دنیا می گیرد، از طریق فضاهای مجازی، اینترنت، ماهواره و …. جوانان ما امروز اکثرا تحصیل کرده اند. و برای تحصیل به کشورهایی چون هندوستان، ترکیه، اروپا و امریکا سفر کرده اند. این ها یک عنصر اساسی برای حداقل نگهداری وضعیت موجود و حرکت به سوی آینده است. جامعه ی مدنی زنان افغانستان از هر وقت دیگری قوی تر است. این یکی از فاکتورهایی است که نمی گذارد کشور یک بار دیگر عقب گرد داشته باشد. جهان هم دیگر تحمل برگشت افغانستان به دوران جهالت و بربریت را ندارد.

یک خاطره که در آن حقوق بشری یکی از اعضای زن خانواده و یا آشنایان شما نقض شده، تعریف کنید؟
نمونه اش همسر خودم است. داکتر بود و در شفاخانه کار می کرد ولی همین که طالبان آمدند از کار بیرونش کردند. او تحصیل کرده بود و می خواست زنان و مردان افغانستان را معالجه کند. ولی بیکار و مجبور شد که به پاکستان مهاجرت کند. این نقض صریح حقوق انسانی و حقوق شهروندی نه تنها همسر و شریک زندگی من بود بلکه نقض صریح حقوق زنانی بود که نزد او برای مداوا می آمدند.

سه عامل بازدارنده در مقابل مشارکت زنان در عرصه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی چیست؟
یکی از بزرگترین عوامل، فرهنگ و سنت حاکم برکشور است. جامعه افغانستان جامعه ای مردسالار است، یا به تعبیر دقیق تر جامعه ی پیرمردسالار است. بزرگ تصمیم می گیرد و حرف آخر را هم او می زند. دوم دسترسی اندک زنان به خدمات تعلیمی است. زنان هنوز بسیار محروم اند. مسأله سوم مشکل اقتصادی است. دسترسی زنان به منابع اقتصادی بسیار محدود است. هنوز اقتصاد در دست مردان است. تا زمانی که دختران افغانستان نتوانند از نظر اقتصادی سر پا بایستند، خودشان تولید و مدیریت کنند، جامعه با مشکلات جدی روبرو خواهد بود. در روستاها زنان کار می کنند ولی مدیریت منابع به دست مردان است. زن با همه زحماتی که می کشد اما این مرد است که تصمیم می گیرد ثروت چگونه مصرف شود. زن به عنوان یک انسان تابع تصمیم مردان است.

سه مطالبه عمده زنان چیست؟
به نظر من دسترسی بیشتر و بهتر به نظام تحصیلات عالی در اولویت قرار دارد. خوابگاه های دخترانه در همه دانشگاه ها باید ساخته شود. مطالبه دوم فرصت های اقتصادی است؛ باید تبعیضی که علیه زنان وجود دارد از میان برداشته شود. هنوز علیه زنان حتا در اداره های دولتی تبعیض روا می شود. مثلا در هرات که شهر فرهنگی افغانستان است هنوز زن ها می ترسند که در یک اداره دولتی کار کنند. این فضا قابل تحمل نیست و باید تغییر کند. خواسته اساسی زنان رفع تبعیض علیه زنان در نظام فکری و فرهنگی افغانستان است. مسأله دیگر دسترسی به خدمات پزشکی-بهداشتی است که بیشتر از هر کسی در افغانستان، زنان این کشور را رنج می دهد؛ به خصوص زنان روستایی را. چون بار اساسی مراقبت از کودکان و پیر مردان و کارهای بسیار سنگین در داخل خانه به دوش زنان است. مسأله مرگ و میر مادران و اطفال با وصف دستآوردهای خوبی که در ده سال گذشته در این زمینه داشتیم هنوز نگران کننده است.

برای دختر خودتان چه آرزویی دارید؟
آرزویم این است که دختران هم مثل پسران به آرزوهای انسانی خود برسند. این آرزوها تحصیلات عالی، احترام به زن و پذیرش او به عنوان یک موجود مساوی با مرد است.زندگی شکوفا و آزادی آرزوی مشترک همه است.

با توجه به نگاه مثبتی  که نسبت به موضوع زنان دارید، شما در حوزه خصوصی و یا عمومی یعنی فعالیتهای مدنی و حرفه ای خود در این زمینه از جمله برای رفع تبعیض چه کرده اید و چه می کنید؟ 
زمانی که شما در محدوده حکومت باشید قدرت مانورتان بسیار کم است. با این همه در مدتی که من والی هرات بودم، بهترین دوره برای جامعه مدنی هرات، به خصوص زنان، به شمار می رود. نهادهای مدنی هرات یک باره به شکوفایی رسیدند و حرکت پویایی را آغاز کردند. از جمله زنان تجارت پیشه، که حدود ۱۷۰ شرکت در این دوره را به ثبت رساندند و اکثرشان نیز در حال حاضر فعال هستند. برای اولین بار اتحادیه زنان شاغل در هرات در همین دوره با حمایت و مشارکت من در تصمیم گیری های شان ساخته شد و امروز بزرگترین اتحادیه زنان در افغانستان است. با آن که مرکز آن در هرات است ولی یک اتحادیه سراسری است. در بخش خصوصی من یک دفتر مشورتی دارم و با حمایت ازگروهی از دختران و پسران جوان می خواهم به وسیله آن تفکر تجارتی جدید را با معیارهای امروزی دنیا ترویج کنم. این جوانان از هیچ شروع کردند ولی حالا حدود شش کمپانی هستند و گرداننده های شان نیز دختران و پسران جوان هستند. در خانواده خود ما همه دختران به مکتب می روند. حتا در فامیل دخترانی داشتیم که در روستا، پدران شان مانع رفتن شان به مکاتب می شدند؛ با مداخله من حالا اکثر آن دختران در دارالمعلمین و دانشگاه هستند. امروز اکثر دختران خانواده دارای تحصیلات عالی حتا در خارج از کشور هستند.

اگر صحبت خاصی دارید، بفرمایید؟
به نظر من دوران امروز بسیار حساس است. یک فرصت تاریخی دیگر پیش روی ملت و نسل نو قرار گرفته است. امیدوارم که این تغییرات در حال وقوع برای اولین بار نسل جدیدی را در تصمیم گیری های بزرگ شریک بسازد و این نسل تلاش کند که با سازمان یافتگی بیشتر وارد عرصه های مختلف کشور شود.

«افغانستان به روایت دیگر» کمپینی است که به وسیله آرمان شهر OPEN ASIA و فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشرFIDH به مدت ۱۰۰ روز تا انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان جریان دارد. در این کمپین شخصیت های برجسته اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با گفتگو در مورد جامعه ای که دربرگیرنده حقوق زنان و حقوق انسان باشد، صدای مترقی افغانستان را به گوش می‏رسانند.

«افغانستان به روایت دیگر» کمپینی است که به وسیله آرمان شهر OPEN ASIA و فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشرFIDH به مدت ۱۰۰ روز تا انتخابات ریاست جمهوری در افغانستان جریان دارد. در این کمپین شخصیت های برجسته اجتماعی، سیاسی و فرهنگی با گفتگو در مورد جامعه ای که دربرگیرنده حقوق زنان و حقوق انسان باشد، صدای مترقی افغانستان را به گوش می‏رسانند.

شما می توانید روزی یک مصاحبه از کمپاین «افغانستان به روایت دیگر» را در روزنامه ۸ صبح و انگلیسی آن را در وبسایت روزنامه هافینگتون پست (Huffington Post) بخوانید. همچنین این مصاحبه ها در وبسایت فدراسیون بین المللی جامعه های حقوق بشر (FIDH) نیز قابل دسترس است.
وبسایت فدراسیون بین المللی حقوق بشر:
www.fidh.org
وبسایت روزنامه هافینگتون پست: www.huffingtonpost.com/unveiling-afghanistan