گزارش کنفرانس آغاز کارزار «واژه‌ها مهم‌اند: ۶۱ واژه، ۶۱ روز برای مقابله با خشونت جنسی و جنسیتی» به مناسبت روز جهانی حقوق زنان -۱۳۹۹

بنیاد آرمان شهر/OPEN ASIA، چهل‌گیس، دیده‌بان زنان برای عدالت در گذار با همکاری پیوندهای بدیل برای آموزش و توسعه و حمایت فدراسیون بین‌المللی جامعه‌‏های حقوق بشر روز یکشنبه ۱۷ اسفند/حوت ۱۳۹۹ برابر با ۷ مارس ۲۰۲۱ کنفرانس آغاز کارزار «واژه‌ها مهم‌اند: ۶۱ واژه، ۶۱ روز برای مقابله با خشونت جنسی و جنسیتی» را با حضور کارشناسانی از افغانستان، ایران، تاجیکستان، ازبکستان و اقلیم کردستان برگزار کردند.

گیسو جهانگیری، رییس اجرایی آرمان شهر/OPEN ASIA و معاون فدراسیون بین‏‌المللی جامعه‏‌های حقوق بشر (FIDH)که ریاست این کنفرانس آنلاین را بر عهده داشت، در صحبت‌های مقدماتی با اشاره به بیماری فراگیر کووید ۱۹، به افزایش خشونت علیه زنان و دختران و نابرابری‌های جنسیتی در این دوران گفت: بر اساس هشدار صندوق جمعیت سازمان ملل متحد، بیماری کوید ۱۹ در نتیجه ایجاد مانع در مقابل برخی فعالیت‌های اقتصادی و یا تعطیلی آنها و در فقدان یا ضعف حمایت‌های خاص اجتماعی بر ناپایداری اقتصادی و اجتماعی تاثیرگذار بر زنان افزوده است. این در حالی است که زمستان سال گذشته در ژنو، ۳۵ کشور از جمله امریکا، برزیل، مصر و مجارستان به بهانه رفاه زنان و حفط زندگی انسان، علیه حق سقط جنین زنان اعلام موضع کردند. در پس انفجار گفتمان محافظه‌کارانه که از الگوی بازتولید نابرابری‌های جنسیتی بین زنان و مردان به بهانه حفظ خانواده سنتی دفاع می‌کند فرسایش آشکار و هشداردهنده در زمینه حقوق زنان قرار دارد. ما از رشد نیروهای پوپولیستی و محافظه‌کاری نگران هستیم. اینها گاهی به زبان فاشیست‌ها سخن می‌گویند و اغلب در تمام قاره‌ها با نیروهای افراطی مذهبی در اتحاد هستند و ساختارهای مردسالارانه در بسیاری از کشورها آنها را تشویق و تقویت می‌کند. انها کلیت حقوق بشر و به ویژه حقوق زنان را هدف قرار داده‌اند و از ویژگی‌های فرهنگی به ضرر ویژگی جهان‌شمولی حقوق بشر، استفاده ابزاری می‌کنند. او در ادامه گفت: اشغال نظامی، جنگ و شرایط بحرانی نیز به افزایش اشکال فجیع ‌خشونت‌های جنسی و جنسیتی دامن می‌زند که علاوه بر زنان و دختران، مردان و پسران نیز قربانی تجاوز، تجاوز گروهی، برده‌داری جنسی، مثله کردن‌اندام‌های جنسی و جنایت‌ به دست نیروهای نظامی و وابستگان آنها و گروه‌های مسلح افراطی غیردولتی می‌شوند. به حاشیه راندن زنان و دختران و افول احترام به حقوق زنان در شرایط و وضعیت‌های پرشمار کاملا واقعی است. زنان در زمان صلح و جنگ خود را در شرایط خطرناک سیاسی، اجتماعی و اقتصادی می‌یابند. منشا این پیوستار خشونت در ذات نظام مردسالاری و مناسبات نابرابر جنسیتی بین زنان و مردان در سراسر جهان قرار دارد. مبارزه در راه برابری و از بین بردن خشونت و تبعیض علیه زنان با مشارکت جریان‌های عمومی و خصوصی و سازمان‌های جامعه مدنی در اقدام‌های مشترک در حمایت از برابری برای ایجاد تغییرات عمیق در اجتماع و برقراری روابط برابر جنسیتی از بیشترین اهمیت برخوردار است.

سپس، خلیل رستم‌خانی نویسنده، پژوهشگر، مدافع حقوق بشر و مترجم «فرهنگ‌نامه خشونت‌های جنسی و جنسیتی: از الف تا ی» در ابتدای صحبت‌های خود با معرفی کارزار واژه‌ها مهم‌اند: ۶۱ واژه ۶۱ روز برای مقابله با خشونت جنسی و جنسیتی گفت این کارزار بر اساس همین فرهنگ‌نامه پایه‌ریزی شده است و از روز ۸ مارس ۲۰۲۱ توسط بنیاد آرمان‌شهر آغاز خواهد شد. او گفت: خشونت‌های جنسی و فیزیکی از واژه‌ها و کلام آغاز می‌شوند و سپس در شکل فیزیکی و جسمانی تداوم پیدا می‌کنند. برای مثال‌ نسل‌کشی‌ها اول از خشونت زبانی و واژه‌گانی شروع شده و بعد به عمل نسل‌کشی انجامیده است. او سپس با برجسته کردن واژه‌گان جنسیت‌زده، که عموما برای تحقیر مردان بکار برده می‌شود، به این نوع خشونت‌های زبانی که سپس به خشونت‌های فیزیکی منجر می‌شود، نیز اشاره داشت.

او درباره اهمیت این واژه‌نامه که حاوی ۶۱ واژه مهم و بزرگ است گفت: برای مبارزه با ‌خشونت‌های واژه‌گانی، زبانی که مقدمه انواع ‌خشونت‌های جنسی، جنسیتی، سرکوب و حتی کشتار است در ابتدا باید توضیح و تعریف دقیق این واژه‌های مهم و ابعاد مختلف آنها را بدانیم، آموزش ببینیم و خودمان را مسلح به آگاهی بسازیم. برخی از واژه‌هایی که در این فرهنگ‌نامه آمده است عبارتند از آزمایش بکارت، ارضا جنسی، استثمار جنسی، برهنگی اجباری، تجاوز (که در جنگ‌ها به عنوان یک سلح جنگی سیستماتیک انجام می‌شود)، حقوق بین‌المللی جزایی، حقوق گرایش جنسی، خشونت جنسی، خشونت خانگی، رضایت برای فعالیت جنسی، زن کشی، سقط جنین، فحشای اجباری و … امده است.

سخنران بعدی، دکتر آزاده کیان، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه پاریس و رئیس مرکز تدریس، اسناد و پژوهش مطالعات زنان  (CEDREF) درباره درهم‌تنیدگی انواع خشونت‌ها در سطوح مختلف خانگی، ملی و بین‌المللی همدیگر را تقویت  می‌کنند و با هم در ارتباط هستند و دلیل وجودی آن‌ها روابط نابرابر قدرت و نابرابری‌های اجتماعی هستند که میان جنسیت‌ها، طبقات، نژادها و ملیت‌های مختلف وجود دارند به همین دلیل ما نباید بین اشکال مختلف خشونت که به افراد، گروه‌ها یا ملت‌ها وارد می‌شود یا از طرف آنها اعمال می‌شوند تفاوت ماهوی قایل شویم. یکی از انواع این خشونت‌ها خشونت ساختاری است که از طربق ساختارهای اجتماعی و نهادهای اجتماعی بر مردم وارد می‌شوند و از طریق ایجاد مانع در برابر مردم برای تامین نیازهای اولیه و مبرم، انها را مورد خشونت قرار می‌دهند. برای مثال عدم دسترسی همگانی به آموزش و بهداشت یا آب آشامیدنی، از انواع خشونت‌های ساختاری است. این نوع خشونت‌های ساختاری از انواع دیگر خشونت‌ها مرگبارتر و جدی تر هستند و در بسیاری از موارد هم قربانیان اصلی از همین خشونت‌ها هستند ولی چون به چشم دیده نمی‌شوند کمتر را جع به انها صحبت می‌شود. او در ادامه از برده‌گی جنسی، فحشای اجباری زنان و تجاوز به زنان به ویژه در جنگ‌ها صحبت کرد و گفت: تجاوز به زنان به عنوان یک سلاح جنگی که بدن زنان را به عرصه جنگ مبدل می‌کند، مورد استفاده قرار می‌گیرد، چون زنان منابع نمادین هویت قومی، ملی و مذهبی تلقی می‌شوند و تجاوز به بدن زن به مثابه تجاوز به آن ملک تلقی می‌شود. هر چند در زمان جنگ، مردان و پسران هم مورد تجاوز قرار می‌گیرند ولی از آنجایی که انها در بطن خود فرزندان آن ملک و قوم را نمی‌پرورانند تجاوز به مردان به شدت تجاوز به زنان مطرح نمی‌شود. او درباره این ایده که زنان ذاتا صلح طلب و مردان ذاتا جنگ طلب هستند گفت: زنان و مردان در بطن روابط اجتماعی قرار می‌گیرند که دردرون آن روابط، خشونت ایجاد می‌شوند و هر دو گروه می‌توانند خشونت را بر دیگران اعمال کنند. مثال مهم ان هم اتفاقاتی است که در رواندا در سال ۱۹۹۴ افتاد وقتی که زنان قوم هوتو زنان قوم توتسی را برهنه می‌کردند، جواهرات و لباس‌های آنها را می‌گرفتند و بعد بدن عریان آنها را در اختیار قوم خود قرار می‌دادند تا تجاوز کنند و بعد هم آنها را مثله می‌کردند. مثال دیگر هم زنانی هستند که به گروه داعش پیوستند و خشونت‌های زیادی بر زنان دیگر روا داشتند. او درباره سیاست خارجی و امنیت ملی کشورها با اوردن مثالی از کشور فرانسه گفت: از انجایی که دولتها وظیفه تامین امنیت در درون مرزهای خود را دارند وقتی خشونتی انجام می‌گیرد، خارجی‌ها را مسئول اعلام می‌کنند. برای مثال وقتی در فرانسه یک مرد فرانسوی مرتکب خشونت می‌شود می‌گویند او به لحاظ روانی دچار اختلال است ولی وقتی یک فرد خارجی به ویژه اگر رنگین پوست باشد مرتکب چنین خشونتی شود گفته می‌شود اینها (آن گروه قومی، مذهبی یا نژادی) به لحاظ ذاتی، فرهنگی و مذهبی خشونت‌طلب هستند. او درباره پیوستار خشونت در زمان جنگ و صلح گفت: برخلاف نظر بسیاری که می‌گویند وقتی کشوری در جنگ نیست، خشونت علیه زنان در آن وجود ندارد. باید گفت اینطور نیست و برای مثال در کشور فرانسه علیرغم قوانین خوب و مترقی در زمینه زنان، هرسال، به طور میانگین ۱۴۰ زن توسط همسرانشان کشته می‌شوند و سالانه بیش از ۵۰ هزار تجاوز در ان صورت می‌گیرد.  او درباره رابطه مردانگی و خشونت گفت: مردانگی ذاتی نیست و به لحاظ اجتماعی ساخته می‌شود. هویت و حقوق فردی و جمعی مردان در متن روابط مادی خانوادگی و اجتماعی ساخته می‌شود اما امروز یک نوع مردانگی که بیش از گذشته جهانی شده از سایر انواع آن مسلطتر هست و آن مردانگی است که نهادها، ساختارها و قوانین موجود ان را مسلط می‌سازنند. در اینجا وقتی از مردانگی صحبت می‌کنیم باد=ید از اسلحه و سلاح هم صحبت کرد برای اینکه سلاح یک منبع هویت مردانه است که با قدرت و سلطه پیوند خورده و احتمال خشونت علیه زنان و مردان دیگر را تشدید می‌کند و بر همین اساس اگر اسلحه و قدرتی که همراه آن می‌آید در دست زنان قرار بگیرد، خشونت می‌تواند ایجاد شود. همانطور که زنان ارتش امریکا در زندان ابوغریب در عراق خشونت زیادی علیه مردان زندانی روا داشتند. او در پایان گفت: جهان عاری از خشونت، یعنی جهان امن نمی‌تواند با روابط اقتصادی-سیاسی، زیست محیطی که با سلطه‌گری و تحت سلطه قراردادن دیگران ایجاد می‌شود همزیستی داشته باشد. عدالت اجتماعی، جنسیتی، طبقاتی و نژادی لازمه صلح پایدار هستند و لازمه از میان برداشتن ‌خشونت‌های جنسی و جنسیتی، تغییر روابط اجتماعی و روابط قدرت میان زنان و مردان است به همین دلیل باید مردسالاری و تبعات آن یعنی ملی‌گرایی، بنیادگرایی مذهبی و قومی و نیز نظام سرمایه‌داری نئولیبرالی به چالش کشیده شوند.

مبارک شریپوا، جامعه شناس و تحلیلگر امور اجتماعی و سیاسی از تاجیکستان و از بنیانگذاران سازمانOPEN ASIA  در تاجیکستان صحبت خود را با آغاز به کار سازمان OPEN ASIA در تاجیکستان، بعد از جنگ‌های داخلی که منجر به کشته شدن هزاران نفر شد، و معرفی اولین تحقیق ملی در عرصه بین‌المللی در زمینه خشونت علیه زنان در تاجیکستان پساشوروی در اواخر دهه ۹۰ میلادی آغاز کرد. در این تحقیق ملی بیش از دو هزار زن در ۴ منطقه تاجیکستان با شرایط قومی، زبانی، اقتصادی و … متفاوت شرکت کردند و برای اولین بار بحث خشونت علیه زنان به طور علنی مطرح شد. در آن زمان طبق تبلیغات شوروی، وجود خشونت علیه زنان در جوامع متاثر از شوروی انکار می‌شد و آن را به جوامع سرمایه‌دای نسبت می‌دادند. برای همین این کار در آن زمان یک تابوشکنی بزرگ محسوب می‌شد. از طرف دیگر متدولوژی این تحقیق در سطح جهانی نیز مورد توجه قرار گرفت و بعدها این متدولوژی توسط کشورهای دیگر از جمله کشرهای اروپایی نیز اجرا شد. نتایج این تحقیق با سازمان جهانی بهداشت و سایر سازمان‌های بین‌المللی در میان گذاشته شد و از نتایج آن، شکل‌گیری قوانین حمایتی برای زنان و خود قانون منع خشونت علیه زنان بود که در جغرافیای کشورهای پساشوروی امر نوینی بود.

او با اشاره به فرهنگ‌نامه، گفت: یکی از نتایج مهم این تحقیق وارد کردن برخی واژه‌گان به دایره واژه‌گان عمومی جامعه بود از جمله واژه‌های خشونت (خشونت علیه زنان)، خودسوزی، تجاوز در ازدواج، حق کنترل بر بدن با تعیین تعداد فرزندان، ازدواج اجباری، ازدواج زیر سن قانونی و … اگر چه قوانین دوران شوروی اجازه ازدواج کودکان را نمی‌داد اما این کار به ویژه در دوران جنگ‌های داخلی بسیار اتفاق می‌افتاد. خشونت علیه زنان زیر عناوینی مانند «عروس آوردن- عروس اورده‌ام که خدمتم را بکند»، «توی/عروسی کردن» در جریان بود و هست و مردم این مفاهیم و قوانین نانوشته را به عنوان خشونت نمی‌دانستند. در زمان جنگ زنان زیادی بچه‌دار شده بودند و می‌گفتند که ما مدت کوتاهی ازدواج کرده بودیم و این فرزند حاصل آن ازدواج است در حالی که اینها کودکان حاصل از تجاوز بودند که در آن زمان این مفاهیم در جامعه تابو و ناپیدا بود. این کودکان صاحب شناسنامه نبودند که بعد از ان تحقیق، یونیسف و سازمان‌های دیگر در جهت رفع این مشکل، اقداماتی را انجام دادند. مساله دیگر مساله قربانیان جنگ و مساله معافیت از مجازات بود که اصلا چنین مفاهیمی در زمره مفاهیم و واژه‌گان عمومی نبود و هنوز هم نیست. در سال‌های جنگ ما با دو پدیده چند همسری که عموما فرماندهان جنگ با استفاده از قدرت و ثروت خود زنان متعددی را به همسری می‌گرفتند و همینطور طلاق اس ام اسی که با مهاجرت کاری صدها هزار مرد تاجیک به روسیه و کشورهای دیگر، مواجه شدیم اما هنوز واژه‌هایی برای تعریف این وضع در تاجیکستان پیدا نشده‌اند. او با اشاره به ارتباط تحقیق ملی سه دهه اخیر، و «فرهنگنامه ‌خشونت‌های جنسی و جنسیتی: از الف تا ی» گفت در حقیقت می‌توان گفت تدوین این فرهنگ‌نامه در ادامه همه کارهایی است که دهه‌هاست در حوزه زنان و خشونت علیه زنان صورت گرفته است و گذاشتن آجر روی آجر است.

مبارک شریپوا، در ادامه گفت: وضع بکار بردن واژه‌های مربوط به حقوق زنان، کودکان و … در تاجیکستان بسیار نامناسب است چرا که در تاجیکستان مردم با دو زبان فارسی و تاجیکی صحبت می‌کنند. در هفتاد سال حکومت شوروی‌ها بر تاجیکستان، زبان فارسی/تاجیکی با فرودهای بسیاری رو به رو شد. اول تغییر الفبای خط فارسی به لاتین و سپس سریلیک کردن آن. با این کار، زبان مردم شاهنامه‌دان و رودکی‌دار و حافظ‌خوان و … رو به تنزل نهاد و مردم سوادشان را از دست دادند و بی سواد شدند. تا زمان فروپاشی که زبان روسی زبان اداری و رسمی بود و زن‌های روستایی و کم سواد چون این زبان را خوب نمی دانستند نمی توانستند حالات و احساسات خود را به خوبی بیان کنند.  بعد از فروپاشی،کم کم زبان تاجیکی جای زبان روسی را گرفت اما هنوز نتوانسته است این مفهوم ها و واژه‌ها را به درون خود وارد کند. برای مثال هنوز هم در زبان عامه مردم به تاجیکی مفهومی به نام مصونیت/معافیت از مجازات وجود ندارد. و تا امروز هم زبان روسی زبان شهرنشینان و نخبگان جامعه است و مردمان روستایی و به ویژه زنان در مراجعه به دادگاه ها، برای شکایت یا هر مساله ای از تعریف و تفسیر مشکلاتشان به زبان خود یا زبان روسی عاجزند. او در پایان با اشاره به رابطه بین زبان و دموکراسی گفت: ایجاد محدودیت در مقابل واژه‌گان به نوعی دیکتاتوری است چرا که در جوامع دیکتاتوری، فکر باید تحت کنترل باشد و ازادی بیان و‌اندیشه کشته شود. نظارت فکر و در نتیجه ورود سانسور و خودسانسوری توسط کنترل واژه‌گان صورت می‌گیرد. اگر ورود واژه‌گان جدید محدود شود ارزیابی پدیده‌ها، حالات و شرایط اجتماعی جدید و حل آنها بدون داشتن واژه‌های مناسب نیز ناممکن است. این فرهنگنامه که برای فعالان جامعه مدنی، حقوق زنان، وکلا، حقوقدانان و خود قربانیان بسیار مناسب است، می‌تواند به تغییر گفتمان خشونت علیه زنان و مبارزه علیه آن بسیار کمک کند.

سخنران دیگر برنامه، عادله محسنی، حقوقدان و از فعالان حقوق زنان در افغانستان، از سال ۲۰۰۲ فعالیت‌های زیادی در زمینه بازنگری قوانین مدنی و خانواده از منظر حقوق زنان انجام داده که از آن جمله می‌توان به تدوین مسوده قانون منع خشونت علیه زنان و قانون احوال شخصی اهل تشیع اشاره کرد. او فراوانی اصطلاحات و واژه‌های عربی در حقوق و قوانین افغانستان را یکی از دشواری‌های فهم حقوق و قوانین از سوی عامه مردم دانست و گفت: به دلیل منشا اسلامی قوانین در افغانستان، ما کمتر کلمات فارسی برای توضیح و تفهیم جرم به متهم، مجرم و یا روند دادرسی و دادگاه داریم. با وجود اینکه قرن‌های متمادی است بسیاری از این واژگان مورد استفاده قرار می‌گیرند حتی ممکن است به مرور زمان به دلیل استفاده نادرست، اعتبار و معنی آن از بین رفته باشد. برای مثال، مردم عوام کلمه ذوالید (کسی که مالی را در تصرف دارد اعم از آنکه مالک واقعی آن باشد یا نه) را استفاده می‌کنند اما معنی واقعی ان را افاده نمی‌کنند چون در جای اشتباه استفاده می‌کنند و همین باعث به وجود آمدن مشکلات حقوقی زیادی می‌شود. فقر و کمبود واژه‌ها را می‌توان با ترجمه لغات و واژه‌های جدید، جبران کرد. اما یکی از پیش نیازهای این کار تامین صلح و امنیت است. در کشورهای غربی که صلح و امنیت وجود دارد، زبان پویایی بیشتری دارد و امروز می‌بینیم که بیشترین کلمات و واژه‌های جدید و نو در زبان انگلیسی به وجود می‌آید. که متاسفانه در کشور افغانستان زبان فارسی پویایی خود را از دست داده و ما نمی‌توانیم کلمات جدیدی را اضافه کنیم. از طرف دیگر، در زمینه حقوق، بر اساس نیازهای زمانه، مفاهیم جدیدی به وجود امده‌اند و ما باید برای تفهیم و شناسایی آنها کلمات دقیق‌تری داشته باشیم. برای مثال بحث ‌خشونت‌های جنسی و جنسیتی بحث جدیدی است که وارد حوزه زبانی شده علیرغم اینکه خشونت به ویژه خشونت علیه زنان و کودکان (چه در خانواده و چه در عرصه عمومی) همیشه وجود داشته و حتی در اوج بوده اما این قضایا مثل امروز در عرصه عمومی مطرح نبوده است در حالی که طرح مسایل، به حل مسایل کمک می‌کند. در گذشته خانه‌ها ساحه خصوصی افراد تلقی می‌شد و هر نوع خشونتی که در آن اتفاق می‌افتاد حتی قتل زنان و کودکان،  پدر و شوهر خود را به عنوان صاحبان خون محق می‌دانستند و پاسخگو نبودند، حتی خانواده مقتول گاها خود را شرمسار احساس می‌کردند برای اینکه فکر می‌کردند حتما دخترشان مرتکب گناهی شده که به قتل رسیده است. اما امروز دیگر خشونت علیه زنان یا قتل‌های ناموسی مساله‌ای خصوصی نیست و دادخواهی عمومی در مورد آنها وجود دارد که نیاز به کلمات دقیق و اصطلاحات خاص از این جرائم هست. او در ادامه گفت: بحث‌هایی مانند کرامت انسانی، برابری، کودک‌آزاری و به خصوص هم‌جنسگرایی مسایل جدیدی هستند که امروزه مطرح می‌شوند. همجنسگرایی اگر چه همیشه بخش از جوامع بشری بوده اما یا انکار شده یا به عنوان جرم تلقی می‌شده در حالی که امروزه جوامع خواهان توجه به این موضوع و یافتن راه حل هستند. در طول تاریخ اغلب به این افراد به دیده تحقیر نگریسته می‌شد و نتیجه آن افزایش جرائم علیه این پدیده ها بود. کودک‌آزاری نادیده گرفته می‌شد و همجنسگرایی در پستوی خانه ها پنهان می‌ماند و این باعث به خطر افتادن جان کودکان و همجنسگرایان یا افراد دوجنسی شده و می‌شود. تحقیر و طرد این افراد خشونت مضاعفی است که از سوی جامعه علیه این افراد صورت می‌گیرد. در حالی که امروزه بسیاری می‌کوشند تا حقوق و کرامت انسانی این افراد در نظر گرفته شده و به آنها بازگردانده شود. از عمده مسایل دیگری که همیشه پنهان می‌ماند موضوع تجاوز به زنان در زمان جنگ، اختطاف (ربودن)، قاچاق و فروش زنان و دختران به ویژه به کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس، مساله سقط جنین که خود یک واژه عربی است که وارد فرهنگ حقوقی ما شده است، همه مسایلی هستند که علیرغم تابو بودن، امروزه کم کم مطرح می‌شوند. همه این پدیده ها، برای توضیح خود در بطن جامعه نیاز به واژه‌ها و مفاهیم خاص خود دارند. او گفت با توجه به تغییرات اجتماعی و بالارفتن سطح سواد در میان زنان و افزایش طلاق در بین جوانان افغانستانی، کلمات و مفاهیمی مانند حضانت از فرزند بیش از گذشته مورد استفاده قرار می‌گیرد. یا با افزایش زنان شاغل، موضوع حق سفر و کار، موضوعی است که بیش از گذشته مطرح می‌شود و جامعه نیاز دارد برای این مفاهیم، زبان و واژه‌گان خود را داشته باشد.

در ادامه خانم قاضی مرضیه بابه کرخیل، رییس سابق دیوان مدنی و حقوق عامه محکمه پلخمری- بغلان و زن برگزیده سال ۲۰۱۷ در انگلیس در زمینه حقوق مهاجرین و پناهجوها گفت: تدوین و ترجمه فرهنگنامه خشونت جنسی و جنسیتی: از الف تا ی، گام بزرگی برای مبارزه علیه خشونت است. او با اشاره به نابرابری‌های جنسیتی در قوانین مدنی و جزایی افغانستان، گفت: نابرابری‌ها و بی عدالتی‌ها در قوانین از جمله حق ارث، حق طلاق، شهادت و … آنقدر در قوانین تبعیض‌آمیز و ناعادلانه هستند که من بر اسسا تجربه خودم، گاهی فکر می‌کردم ما با دو قانون رو به رو هستیم. خشونت رسمی در قوانین علیه زنان وجود داشته و دارد. او گفت: این بی‌عدالتی ها همراه با فرهنگ و سنت‌های ضد زن به ویژه در باره زنانی که طلاق می‌گرفتند، آنقدر زیاد بود که من را واداشت تا برای زنان یک «خانه امن» ایجاد کنم تا زنان بتوانند بعد از جدایی و پیوستن دوباره به خانواده خود در انجا سکونت کنند. او در ادامه گفت: امروز واژه‌ها و مفاهیم جدیدی مانند gender (جنسیت)،  domestic violence(خشونت خانگی)، Abuse (تجاوز و تعرض جنسی) از زبان انگلیسی وارد زبان فارسی شده و بسیاری از حقوقدانان و وکلا در کارگاه‌های آموزشی که شرکت می‌کنند با این مفاهیم آشنا می‌شوند اما غیر از ترجمه کلمه به کلمه این واژه‌ها لازم است تفسیر و تبیین دقیق این واژه‌ها و مفاهیم را نیز بدانیم. احترام به قانون زمانی ممکن خواهد بود که معنی و تفسیر دقیق قانون توسط همگان فهمیده شود.

شهزاده سمرقندی، روزنامه نگار و نویسنده رمان‌های سندرم استکهلم و زمین مادران از ازبکستان گفت: مشکلی که زنان در ازبکستان دارند به ویژه زنان تاجیک (فارسی زبان) این است که اصطلاحات در زمان شوروی به زبان روسی بود و حالا به زبان ازبکی و ندانستن این اصطلاحات به زبان خود، بسیاری از راه‌های احقاق حقوق زنان را بسته است. حتی زنانی که این جسارت را پیدا می‌کنند و به دادگاه می‌روند و شکایت می‌کنند زبان بیان مشکل خود را ندارند. این زبان و اصطلاحات نه از طریق اموزش و مدرسه و نه از طریق رسانه‌ها به مردم اموزش داده نمی‌شود. او با اشاره به خالی بودن ادبیات کشورهای آسیای میانه به ویژه تاجیکان از نوشته‌های زنان، یادگیری از تجارب و دستاوردهای زنان در ایران و فعالین حقوق زن در افغانستان را بسیار مفید دانستند. او گفت: بر خلاف کشور ایران، در آسیای میانه، هنگام جدایی زن و مرد، حضانت فرزندان در اختیار مادر قرار می‌گیرد در حالی که خانه و سایر اموال در اختیار مرد است و این طبیعتا برای زنان که دسترسی کمتری به منابع مالی و شغل دارند، دشواری‌های زیادی به وجود می‌اورد. او گفت: در یک قرن گذشته زبان فارسی /اجیکی بسیار محدود شده و تنها در سطح خانواده ها باقی مانده برای همین بسیاری از واژه‌ها و مفاهیم که زنان و مردان باید برای بیان احساسات و مسایل خود از آنها استفاده کنند، وجود ندارند و یا کم کم فراموش شده‌اند چه برسد به اصطلاحات حقوقی. از طرفی به دلیل کمرنگ‌تر شدن فرهنگ کتابخوانی به ویژه در میان زنان، اموزش این واژه‌ها و مفاهیم نیز به دشواری صورت می‌گیرد (به ویژه انکه هنوز عده ای -به غلط- بر جدایی زبان تاجیکی از زبان فارسی تاکید دارند و فهم زبان فارسی را برای تاجیک‌ها دشوار می‌دانند و خود تاجیک‌ها هم چون به خط سیریلیک می‌نویسند قادر به خواندن متونی که در ایران و افغانستان تولید می‌شود، نیستند) بنابراین لازم است که دولت، حتی در برخی موارد که قوانینی در حمایت از زنان دارد، راهی برای آموزش آنها به شهروندان بیابد. او گفت علاوه بر عدم آگاهی زنان از حقوق خود، آبروداری به عنوان یک فرهنگ ریشه‌دار، یکی از مهم‌ترین موانع بیان خشونت‌ها از سوی زنان است. وی با اشاره به روز جهانی زنان، ۸ مارس گفت: این روز، در زمان شوروی، برای روس‌ها روز مبارزه با نابرابری و حقوق برابر بود اما برای غیرروس ها در اسیای میانه این مفهوم برای مردم سانسور شده بود و به عنوان روز مادر جشن گرفته می‌شد. در واقع زنان به این دلیل احترام داشتند که فرزندی به دنیا می‌آوردند. این امر تا امروز هم ادامه دارد و حتی رسانه های مدعی برابری حقوق زن  و مرد این روز را به عنوان روز مادر محدود می‌کنند.

اَوین مصطفی زاده، فعال حقوق زنان کرد و از اعضای مرکز زنان کردستان ایران و ساکن اقلیم کردستان عراق، سخنران بعدی برنامه درباره خشونت علیه زنان در کردستان در دو سوی مرز ایران و عراق صحبت کرد. او گفت: اگر چه مساله خشونت علیه زنان یک مساله جهانی است اما شدت و حدت خشونت علیه زنان و روند مبارزات زنان بستگی به عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه و مناسبات قدرت و سلطه دارد. ضمن آنکه در اقلیت بودگی مذهبی و قومی نیز عوامل مهمی هستند. او گفت: مجموعه عوامل و در هم‌تنیدگی عوامل با وجود شباهت‌هایی که از نظر هویتی، ملیتی، مذهبی و تاریخی جامعه کردستان در هر ۴ کشور دارد اما مجموعه مناسبات، ویژگی‌ها و شرایط سیاسی-اقتصادی می‌تواند روند مبارزه زنان در هر بخش از کردستان و شدت خشونت علیه زنان را متفاوت کند. اگر از نظر آماری نگاهی به جامعه کردستان ایران و عراق بیاندازیم می‌بینیم در کردستان عراق با وجود دارا بودن یک حکومت محلی دموکراتیک و با وجود قوانین مترقی و مناسب بودن بسترهای ورود زنان به عرصه اجتماعی و اقتصادی، اما آمار خشونت علیه زنان از جمله قتل‌های ناموسی، خودسوزی و خودکشی در مقایسه با کردستان ایران دو برابر بیشتر است. او دلیل این تفاوت و آمار بالای خشونت علیه زنان در عراق را مربوط به مولفه‌های ایستایی در جامعه دانسته و گفت: در طول تاریخ، کردستان عراق از نظر جغرافیایی و توزیع جمعیت مناطق دور از هم و به شیوه عشیره‌ای و با نظام مردسالاری و خانی اداره می‌شدند و این باعث شده مردم زیاد با هم در ارتباط نباشند و این نظام عشیره‌ای و قبیله‌ای که مردسالار و مبتنی بر مذهب نیز بوده و در آن حفظ زن و حفظ ناموس در الویت اموال و دارایی‌ها بوده، وجود داشته است. از طرفی این جامعه از سال ۱۹۹۰ درگیر بحران‌های منطقه‌ای و جنگ‌های خارجی و داخلی پی در پی، پروسه اَنفال (یک پروسه سیاسی که توسط رژیم بعثی عراق در زمان صدام حسین  صورت گرفت و بیش از ۱۸۲ هزار مردم از کردستان عراق زنده به گور شدند و ۷۰ درصد روستاهای کردستان عراق با خاک یکسان شد، مردان و پسران را کشتند و زنان را به شهرها انتقال دادند) و بمباران شیمیایی، جنگ با داعش و بحران‌های اقتصادی نیز بوده است. بنابراین برای جامعه این بستر فراهم نشده که از ان نظام عشیره‌ای و قبیله‌ای خارج شود و مولفه های جامعه دچار پویایی و تحرک شود چرا که بقا برای جامعه در اولویت بوده، حتی در سال‌های اخیر که در جامعه امکانات و فرصت‌هایی نیز به وجود امده است هنوز ذهنیت افراد جامعه تغییر چندانی نکرده است کما اینکه ممکن است هر لحظه این امنیت و ارامش از بین برود. اما در کردستان ایران، با وجود بحران اقتصادی و تحریم‌ها، جامعه کمتر با جنگ داخلی، جنگ خارجی (به جر جنگ ایران و عراق در دهه ۶۰ خورشیدی) اَنفال و … درگیر بوده، برای همین وابستگی به نظام عشیره‌ای و قبیله ای سست‌تر و کمرنگ‌تر بود. ضمن آنکه به دلیل وجود امنیت، جامعه یک روند طبیعی (اگر چه کند) توسعه را نیز داشته است. اگر چه زنان در کردستان ایران هم با مسایل و مشکلات زیادی رو به رو هستند به ویژه از نظر مذهبی و ملیتی تحت ستم سیستماتیک یک حکومت استبدادی قرار دارند اما جامعه مدنی در آن قوی‌تر و در شرایط بهتری نسبت به کردستان عراق است. آگاهی و خوداگاهی در کردستان ایران دارای یک بستر سیاسی، حق خواهی و احزاب سیاسی است که در آن فعالیت داشتند و هنوز در بطن جامعه کردستان ایران وجود دارند و باعث شده یک روندی از حق خواهی و روشنگری به مرور زمان و بصورت طبیعی در آن شکل بگیرد. اما در عراق، با وجود اصلاحات از بالا در سال‌های اخیر، روند آگاهی به کندی پیش رفته و بطن جامعه خیلی دچار تغییر و تحول نشده است و هنوز بقا و معیشت در صدر الویت‌های جامعه قرار دارد و خودآگاهی و فردیت در ان، به ن میزان شکل نگرفته که منجر به عاملیت زنان شود. و برای جامعه مدنی هنوز فعالیت در زمینه حقوق زنان، مسایل محیط زیستی شکل نگرفته است و هنوز در مراحل بسیار ابتدایی قرار دارد. اما جامعه مدنی در کردستان ایران با وجود انواع سرکوب‌ها، بازداشت‌ها و احکام سنگین زندان و اعدام روز به رو قوی‌تر می‌شود که این مساله هم به دلیل اگاهی جامعه اتفاق افتاده و هم به دلیل اینکه اطمینان دارد جامعه دچار جنگ نخواهد شد. او در پایان با اشاره به فرهنگ‌نامه و اهمیت آن گفت: واژه‌ها و نامگذاری موقعیت‌ها بسیار مهم هستند چون با نامگذاری این موقعیت‌هاست که انها را به رسمیت می‌شناسیم و می‌توانیم درباره انها گفتگو کنیم، تحقیق کنیم و راه حل پیدا کنیم.

طارق سعیدی، استاد دانشگاه هرات و عضو گروه حرکت برای تغییر و از فعالان حقوق زنان از افغانستان صحبت کرد و گفت: علاوه بر معنی واژه‌ها، مفهوم واژه‌ها و ارتباط درون زبانی واژه‌هاست که اهمیت دارد. برای نمونه تقابل دو واژه راست و چپ در فرهنگ و در دایره گسترده واژه‌گان ما هر کدام بار مفهومی خاصی را به دوش می‌کشند. معمولا چپ، پست‌تر و پایین‌تر از راست است. برای همین در کابینه وزیر دست راست از جایگاه بالاتری نسبت به وزیر دست چپ برخوردار است. یا در متون دینی گفته می‌شود که زن از سمت چپ ادم به وجود آمد. همین واژه‌ها با این مفهوم‌ها تا جایی نفوذ می‌کنند که در تفکیک جنسیتی که من آن را معماری تفکیک جنسیتی می‌نامم، هم نقش دارند. برای نمونه در کتابخانه هرات وقتی داخل می‌شوید سمت چپ کتابخانه به زنان اختصاص دارد و در سمت راست اقایان. و این مفاهیم و تقابل واژه‌گان حتی در ناخوادگاه جمعی ما هم نفوذ کرده و اینطور در معماری ما ظاهر شده است. او گفت: بین ذهن انسان و مادیت بیرون از ذهن انسان، ساحه مفهومی قرار دارد که زبان این ساحه را اشغال می‌کند در واقع زبان در ساحه بین ذهن و ماده/عین قرار دارد و درک ما از جهان بر اساس مجموعه‌ای از مفاهیم است. برای مثال واژه‌هایی مانند نامرد نه تنها در تقابل با مرد قرار می‌گیرد بلکه در یک حوزه معنایی با بی‌ناموس و بی‌غیرت هم قرار می‌گیرد. در همین حوزه معنایی زن هم قرار می‌گیرد.

اقای سعیدی درباره فرهنگ‌نامه خشونت های جنسی و جنسیتی گفت: یکی از ویژگی‌های خوب فرهنگ‌نامه الف تا ی آن است که یک فرهنگ‌نامه تفسیری است و فقط به مترداف‌ها و متضادها پرداخته نشده است. این رویکرد از انجا اهمیت دارد که پس از جنگ در افغانستان نه تنها زنان حضوری در اجتماع نداشتند بلکه خود نفس انسان و انسانیت هم اهمیتی نداشت. اگر چه ما همین الان هم در منازعه هستیم و قربانی اصلی این منازعه زنان و کودکان هستند. بعد از سال ۲۰۰۱ یک سلسله واژه‌ها وارد جامعه شد اما چون عینیت و مفهوم این واژه‌ها از درون این جامعه تولید نشده بود با یک سلسله مولفه‌های دیگر همراه شد و چه بسا واکنش‌های منفی علیه این واژه‌ها صورت گرفت. هنوز که هنوز هست در سطح توده با واژه حقوق زن و حقوق بشر نه تنها احساس راحتی نمی‌کنند بلکه برخی می‌گویند انچه که کشور ما را خراب کرده است همین واژه‌ها ست. در چنین شرایطی یکی از نکات مثبت این فرهنگنامه نه تنها تفسیر و تعبیر این واژه‌ها و ارتباط انها با سایر مفاهیم و واژه‌گان است که  عینیت و مصداق های واژه‌گان را هم بیان می‌کند و  امکان ایجاد ارتباط با عینیت موجود زنان و کاربرد آنها در فرهنگ پدرسالارانه افغانستان را ممکن می‌سازد که در غیر این صورت ما گرفتار انتزاع می‌شویم. او در ادامه با اشاره به ذات ایستای فرهنگنامه‌ها، نقش عناصر اگاه و به ویژه زنان را برای ترویج این مفاهیم و واژه‌گان در درون جامعه حیاتی دانست.

نکته مهم دیگری که در انتهای این بحث مطرح شد موضوع بومی سازی واژه‌هاست. وارد شدن این واژه‌ها نتوانسته یک حوزه مفهومی در ذهن گویشور زبان فارسی در افغانستان ایجاد کند به دلیل اینکه این واژه‌ها بومی نشدند نبودند و جایگاه این فرهنگنامه به همین دلیل برجسته می‌شود که امکان بومی شدن واژه‌گانی که در جهان مطرح شده و امکان ایجاد ارتباط با عینیت موجود جامعه و زنان را فراهم می‌سازد.

پرستو فروهر، نویسنده، هنرمند و فعال حقوق بشر به عنوان اخرین سخنران صحبت خود را روی مساله دادخواهی و همینطور سانسور زنان متمرکز کرد. او درباره اهمیت واژه‌ها و زبان گفت به دلیل مهاجرت که مجبور بودم در دو زبان زندگی و فکر کنم مساله زبان حساسیت خودش را بیشتر نشان داده است برای اینکه دائم بین دو گونه از ارتباط گیری در حرکت بوده‌ام و به همین دلیل دقت زبان و توجه به اینکه واژه‌ها چه بار مفهومی، اجتماعی و تاریخی دارند بیشتر می‌شود. او گفت واژه‌هایی که در این فرهنگنامه گرد امده‌اند، اکار بسیار پر ارزشی است از این نظر که تا وقتی مفاهیمی بومی نشوند و دقیق بیان نشوند، ما در تلاشهایمان هم دچار مشکل خواهیم شد. برای مثال در ان حوزه‌ای که من به عنوان فعال حقوق بشر فعالیت کار کرده‌ام، دادخواهی، مفهوم حق‌خواهی و به هر صورت تلاش برای پیگیری قضایی قتل‌های سیاسی در ایران است. مفهوم دادخواهی مفهومی است که اگر بخواهیم به آن توجه کنیم یک مفهوم مدرن است و مساله ان بیشتر یک نوع روشنگری اجتماعی و پرهیز از خشونت است ولی به دلیل اینکه در برخی از موارد در یک چهارچوب فرهنگ سنتی قرار می‌گیرد خلط مبحث صورت می‌گیرد و به صورت هم‌زمان از مفهوم خونخواهی هم استفاده می‌شود. بیان تفاوت‌ها وظیفه اصلی کسانی است که در آن عرصه‌ها تلاش می‌کنند. این کار فرهنگ‌نامه کار ارزشمندی است که این توجه دقیق به واژه‌ها در آن صورت گرفته است.

او در ادامه درباره سانسور زنان در ایران گفت: معضل اساسی که در ایران دچارش هستیم عقب ماندگی قوانین است و هر چه زنان ایرانی تلاش می‌کنند به دلیل ظلم ساختاری و قوانین تبعیض امیزی که حضور زن را در جامعه محدود می‌کند، نمی‌توانند آن را تغییر بدهند؛ علیرغم آنکه برداشت اجتماعی بسیار جلوتر از قوانین و ساختارهای اجتماعی و سیاسی است و علیرغم مبارزات زنان در چند دهه گذشته، تصویر سانسور شده از زنان یک تصویر ادامه‌داری هست. در سال‌های اول بعد از انقلاب در کتابخانه دانشکده هنر دانشگاه تهران، که چندین هزار کتاب نفیس هنری و و کاتالوگ در آن نگه‌داری می‌شد هر کتابی را باز می‌کردیم روی بدن زن با ماژیک سیاه خط خطی کرده بودند و این در واقع تصویر زن در ساختار حکومتی جدید بود که هنوز که هنوز است زنان ایران تلاش می‌کنند تا خودشان را از زیر این خطوط سیاه بیرون بیاورند و حضور خود را در صحنه‌های سیاسی_اجتماعی فرهنگی دوباره به دست بیاورند. درست است زنان ایرانی، موفقیت‌های زیادی به ویژه از نظر علمی و فرهنگی داشته‌اند اما همچنان پشت سد قوانینی که نمی‌توانند تغییر بدهند، ایستاده‌اند. در تقویت حرکتهای زنان داشتن واژه‌های درست اهمیت دارد و اگر بتوانیم این واژه‌ها را بر بستر یک اگاهی و جهانشمولی حقوق بشر به پیش ببریم بسیار مثبت است.