محمد عبدی (منتقد فیلم- محل برگزاری جشنواره)
منبع:
بی بی سی

هفتادویکمین دوره جشنواره فیلم ونیز که قدیمی‌ترین جشنواره سینمایی جهان و یکی از مهم‌ترین آنها محسوب می‌شود، شب شنبه، ششم سپتامبر، با اهدای جوایز به کار خود پایان داد.

جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره امسال نصیب رخشان بنی‌اعتماد و فرید مصطفوی برای فیلم “قصه‌ها” شد.

شیر طلای بهترین فیلم جشنواره ونیز امسال به فیلم “کبوتری که روی شاخه نشسته انعکاس وجود است” ساخته روی اندرسون از سوئد رسید.

 140906192756_closing_ceremony__624x351_getty

بنی‌اعتماد و ونیز

خشان بنی‌اعتماد با آن که در داخل ایران به دلیل حضور فیلمش در ونیز مورد انتقاد بود، در جشنواره ونیز امسال مورد استقبال تماشاگران قرار گرفت و فیلم “قصه‌ها” با داستانی تودرتو درباره شخصیت‌های مختلف فیلم‌های قبلی او که حالا به گونه‌ای، به هم مربوط می‌شوند و تا امروز زندگی‌شان ادامه دارد، توانست نظر مساعد داوران جشنواره را به خود جلب کند.

“قصه‌ها” شخصیت‌های خود را که بیشتر از طبقه کارگر هستند، در موقعیت‌ها و تنگناهایی به نمایش می‌گذارد که در نماهای سرد و رنگ‌های تیره محیط قابل حس هستند.

یا این حال، “قصه‌ها” فیلمی است متکی بر دیالوگ که در صحنه زیبای انتهایی از آن فارغ می‌شود و حس‌های شخصیت‌هایش را در نگاه‌های آنها با ما قسمت می‌کند.

شیر طلایی

شگفت‌انگیزترین فیلم جشنواره امسال که برنده شیر طلایی هم بود، فیلم تازه روی اندرسون بود، فیلمساز برجسته سوئدی، با یک نام عجیب و طولانی: “کبوتری که روی شاخه نشسته انعکاس وجود است”.

یک فیلم غریب و دیدنی با شخصیت‌های ویژه‌ای که برآمده از فضای کشورهای اسکاندیناوی هستند و آثار فیلمساز برجسته فنلاندی، آکی کوریسماکی را به خاطر می‌آورند؛ آدم‌هایی که کم حرف می‌زنند و در عین حال، با غرابت خود، هستی را زیر سوال می‌کشند.

اندرسون فیلم را با سه مرگ کمدی آغاز می‌کند؛ به سخره گرفتن اولیه مرگ و رسیدن به زندگی با همه تلخی‌ها و دردسرهایش که می‌تواند قابل ستایش باشد.

دوربین اندرسون حرکتی ندارد و تنها در گوشه‌ای از اتاق یا یک کافه ناظر رفتار و حرکات عجیب و غریب شخصیت‌هایش است که در فضایی که گاه سوررئال می‌شود، مهم‌ترین مسائل هستی را با تماشاگر در میان می‌گذارد.

در این میان، سکانس سوررئال بازگشت به جنگ جهانی دوم و سربازانی که در کافه، پولی برای نوشیدنی ندارند و به جای آن، به دختری که در آنجا کار می‌کند بوسه می‌دهند، یک زنگ تفریح به یاد ماندنی است که با سکانس سوررئال بعدتر -ورود شاه به یک کافه با ارتشی که به جنگ می‌رود- کامل می‌شود.

سایر جوایز

شیر نقره‌ای بهترین کارگردان به آندره‌ی کونچالوفسکی از روسیه برای فیلم “شب‌های سفید پستچی” رسید و جایزه بزرگ داوران نصیب فیلم “نگاه سکوت” ساخته جاشوا اوپنهایمر شد.

آدام درایور به عنوان بهترین بازیگر مرد و آلبا روهواشر به عنوان بهترین بازیگر زن هر دو برای فیلم “قلب‌های گرسنه” انتخاب شدند.

بخش مسابقه

بخش مسابقه جشنواره امسال، فیلم‌هایی را در خود جای داد که طبق معمول مجموعه‌ای بود از فیلم‌های جذاب و دیدنی و فیلم‌هایی ضعیف که حضورشان در بخش مسابقه تعجب همگان را برانگیخت.

فیلم پرخرج “برش” از فاتح آکین، فیلمساز شناخته‌شده ترک ساکن آلمان، درباره قتل ارامنه در ترکیه، همه را نومید کرد و “پازولینی” ساخته ابل فرارا درباره مرگ جنجالی پی‌یر پائولو پازولینی فیلمساز شناخته‌شده ایتالیایی، بحث‌انگیز بود.

فیلم تازه بحرانی، ۹۹ خانه، علاقه وافر او را برای تثبیت در هالیوود و فیلمسازی حرفه‌ای به نمایش می‌گذاشت؛ تلاشی که نشان از تکنیک حرفه‌ای و بازی‌های چشمگیر دارد، اما نشانی از فیلمساز به عنوان یک مولف ندارد.

“سه قلب” ساخته بنوآ ژاک از فرانسه، فیلم گرمی است درباره عشق، اما کماکان این سوال را ایجاد می‌کند که وجه برجسته‌اش نسبت به انبوه فیلم‌هایی از این دست -به‌ویژه در سینمای فرانسه- چیست که فیلم را لایق بخش مسابقه ونیز می‌کند.

“دور از مردان” ساخته دیوید اول هوفن، از دیگر فیلم‌های سوال‌برانگیز بخش مسابقه بود که سعی دارد فضای وسترن‌های آمریکایی را به فضای الجزایر دهه پنجاه بیاورد و با ترکیب صحنه‌های اکشن با “پیام”هایی درباره استعمارگری، تماشاگر را به خود جلب کند؛ که حاصل، ترکیب غریب و به‌شدت ناموفقی است که به زحمت توانست کسی را با خود همراه کند.